تغییر مدیران کل پس از انتخابات: ضرورت یا آسیب؟
رامین اسلامی نوکنده، کارشناس مدیریت و فعال اجتماعی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز نوشت:
در علوم سیاسی و مدیریت عمومی، تغییر مدیران کل را میتوان از دو منظر بررسی کرد:
رویکرد نهادی: بر اساس نظریههای نوین مدیریت دولتی (NPM)، دولتها باید نهادهایی چابک و پاسخگو داشته باشند. تغییر مدیران کل در این رویکرد زمانی مطلوب است که منجر به بهبود کارایی و شفافیت شود.
رویکرد بروکراتیک: در مقابل، نظریه بوروکراسی ماکس وبر تأکید دارد که نظام اداری باید مستقل از تغییرات سیاسی باشد تا بتواند پایداری و ثبات خود را حفظ کند.
مطالعات تطبیقی در کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه نشان میدهند که تغییرات مدیریتی پس از انتخابات معمولاً با دو الگوی زیر انجام میشود:
الگوی آمریکایی (تغییر گسترده): در آمریکا، تغییر دولت با تغییر بخش زیادی از مدیران ارشد همراه است. این مدل باعث اجرای سریع سیاستهای جدید میشود اما به دلیل خروج ناگهانی مدیران، ممکن است وقفههای اجرایی ایجاد کند.
الگوی اسکاندیناوی (ثبات بروکراتیک): در کشورهای شمال اروپا، تغییرات مدیریتی کمتر رخ میدهد و سیستم اداری بهصورت حرفهای و مستقل باقی میماند. این رویکرد باعث حفظ تخصصگرایی و کاهش تأثیرات سیاسی بر نهادهای اجرایی میشود.
الف) پیامدهای مثبت تغییر مدیران
افزایش همسویی با سیاستهای دولت جدید: تغییر مدیران باعث تطبیق سریعتر برنامههای دولت جدید میشود.
جلوگیری از فساد و رانتخواری: تغییر مداوم مدیران از تثبیت شبکههای قدرت و فساد جلوگیری میکند.
افزایش پویایی و نوآوری: ورود مدیران جدید میتواند باعث بهکارگیری ایدههای نوین در حکمرانی شود.
ب) آسیبهای ناشی از تغییر مکرر مدیران
کاهش کارآمدی سازمانی: پژوهشها نشان میدهند که تغییرات زیاد باعث کاهش انسجام سازمانی و از دست رفتن دانش مدیریتی میشود.
افزایش هزینههای اداری: تغییرات مدیریتی گسترده، هزینههای مربوط به جابهجایی و آموزش نیروهای جدید را افزایش میدهد.
تضعیف حرفهایگرایی: پژوهشهای انجامشده در کشورهای در حال توسعه نشان میدهند که تغییرات مکرر باعث کاهش استقلال مدیران و تبدیل آنان به کارگزاران سیاسی میشود.
راهکارهای پیشنهادی برای مدیریت تغییرات
حفظ تعادل بین پایداری و پویایی: تغییرات باید بر اساس ارزیابی عملکرد انجام شود، نه صرفاً بر اساس وفاداری سیاسی.
اجرای مدلهای ارزیابی شایستگی: کشورهای موفق از مدلهای ارزیابی علمی برای تعیین تغییرات مدیریتی استفاده میکنند.
توسعه فرهنگ پاسخگویی و شفافیت: به جای تغییرات گسترده، باید با تقویت سیستمهای ارزیابی عملکرد، مدیران ناکارآمد را شناسایی و جایگزین کرد.
تغییر مدیران کل پس از تغییر دولت در صورتی که بر اساس معیارهای شایستهسالاری و کارآمدی باشد، میتواند به بهبود عملکرد دولت کمک کند. اما اگر این تغییرات صرفاً بر مبنای ملاحظات سیاسی انجام شوند، نهتنها کارایی را کاهش میدهند، بلکه باعث تضعیف نهادهای اجرایی و افزایش هزینههای دولت میشوند. الگوهای موفق جهانی نشان میدهند که ترکیبی از ثبات اداری و تغییرات هدفمند میتواند بهترین نتایج را برای حکمرانی مطلوب به همراه داشته باشد.
انتهای پیام