رشد اقتصادی نامعمول خانواده معمولی پایتخت 7!
علی نیلی، انصاف نیوز: خانواده معمولی پایتخت 7 رشد اقتصادی قابل توجهی داشتهاند که با توجه به شرایط حاکم بر اقتصاد ایران در چند سال اخیر، نامعمول به نظر میرسد و در نتیجه کمتر قابل باور و دلنشین است!
شاید یکی از دلایل محبوبیت سریال پایتخت، شباهت عجیب کارکترها با مردم عادی این جامعه بود؛ سریالی میدیدیم که بر خلاف روال رایج در سینما و تلویزیون، نه روی سیاهیها و بدبختیهای فقرا متمرکز بود و نه مشکلات متمولان جامعه را زیر ذرهبین برده بود. نقی معمولی و خانوادهاش، آدمهای خیلی معمولی بودند با فراز و فرودهای یک خانواده معمولی و نرمال. پایتخت در واقع، آینه تمامنمای آحاد جامعه بود و مردم خودشان را در قاب تلویزیون میدیدند.
نقی، گچکار شریفی بود که کمی حرص و آز داشت، کمی خودنمایی و کمی حماقت و مانند همه مردم معمولی این کشور، گاه از فشار هزینههای زندگی به ستوه میآمد. زمانی بیکار میشد و همسرش خرج خانه را میداد، گاه باید از پسرخاله سنگینسوارش دستی میگرفت و… قسمتهای مختلفی از پایتخت در خاطر ما حک شده که نقی به دلیل قیمت بالا کالایی، از خرید آن منصرف شده یا انتخابش را تغییر داده یا کمتر خریده است.
در پایتخت 7 اما خانواده معمولی رشد اقتصادی نامعمولی و نامعلومی داشته است؛ خانهشان دیگر آن کلبه محقر کنار خط آهن نیست که از حرکت قطار میلرزید. خانهای دو طبقه دارند که گرچه اجارهای است اما نباید خیلی ارزان باشد، یک خودرو پاترول 4 در زیر پایشان است که گرچه خیلی گرانقیمت نیست اما به هر حال شاسی! محسوب میشود، هما میتواند پیش روانکاو برود و در کلاسهای کنترل خشم شرکت کند، نیکا عروس شده و سارا دانشجوست و میدانیم خانواده حداقل یکبار با هواپیما به مسافرت رفته است. آنقدر هم توان اقتصادی دارند که کودکی را به فرزندی بپذیرند و در مجموع زندگیشان مرفهتر از گذشته است و به اصطلاح آبی زیرپوستشان دویده.
به نظر هم نمیرسد رشد اقتصادی خانواده معمولی بابت فعالیت چند ساعته نقی در هیات کشتی باشد و دستمزد یک مربی ورزشی در شهرستانی کوچک کفاف این تغییر موقعیت اقتصادی را داده باشد.
در شرایط عادی، همین وضعیت زندگی میتوانست نمایشی از زندگی ضعیفترین ردیف طبقه متوسط باشد اما متاسفانه شرایط اقتصاد ایران به سمتی رفته که اجاره خانهای استاندارد، داشتن خودرو، استفاده از خدمات بهداشت روانی و مسافرت برای خیلی از خانوادهها دستنیافتنی شده است و همین، برقراری ارتباط با پایتخت 7 را برای مخاطبان همیشگیاش مشکل کرده است.
اگر در فصول پیشین پایتخت، نداری خانواده موقعیتهای خاص و بزنگاههای خندهدار ایجاد میکرد، پایتخت 7 را تنها شوخیهای موقعیت و لفظ بازی کارکترها پیش میبرد و نه تنها از آن فقر شریف خبری نیست، تا اینجای سریال را (تا قسمت دهم) خباثتی پیش برده که ارسطو و رحمت در تلاش برای تصاحب سنگ آسمانی دچارش شدهاند اما تا این حد از دروغ و دسیسه برای دنبالکنندگان سریال ناآشنا و غریب مینماید و تنها میشود با بازشدن پای یک خانم اصفهانی به زندگی پسرخاله توجیهاش کرد!
هنوز زمان نقد و بررسی پایتخت 7 فرانرسیده و باید سریال تمامشده و کامل را حلاجی کرد اما معلوم نیست چرا الوند و تنابنده، تصمیم گرفتهاند خانواده معمولی را مرفهتر از قبل نشان دهند و خود را از دستمایههایی که نداری و بیکاری نقی در اختیارشان میگذاشت، محروم کنند.
آنچه معلوم است اینکه شرایط اقتصاد ایران به هیچ خانواده معمولی و عادی کشور اجازه نمیدهد شرایط رفاهی خود را بدون دوپینگهایی که جای طرحش اینجا نیست، بهبود دهند و از همین منظر، رشد اقتصادی خانواده معمولی، نامعمول و غیرقابل باور به نظر میرسد.
انتهای پیام
مثل اینکه درست سریال را ندیدید؛ اینا تو این خونه هم هنوز مستاجرند و اتفاقا خیلیها هستند هنوز مستاجرند اما ماشین خوب دارند ضمن اینکه هما هم یک زمانی کار می کرد. تازه نقی الان دیگه کارگر نیست مربی کشتی و قهرمان جهانه و اتفاقا عجیبش این است رشد اقتصادی که نداشتند هیچ، تازه وضعشون بدتر شده. فصل اول سریال ده دوازده سال پیش بود اونا تو تهران خونه خریده بودند. چطوریه که بعد این ده دوازده سال کار، تازه باید وضعشون بهتر شده باشه. الان حتی تو شمالم هنوز مستاجرند چه برسه تهران خونه بخرند.
منظورتون اینه که طبقه متوسط به پایین باید دست مایه خنده بقیه بشن؟!
آقای الوند چندسال قبل فوت شدند و دیگر نویسنده پایتخت نیستند آقای نویسنده به اشتباه نوشته معلوم نیست چرا الوند و تنابنده تصمیم گرفته اند که…