از تولد یک رسانه تا ضرورت شفافیت
علی نیلی، دبیر اقتصادی انصاف نیوز:
در ادبیات توسعه، رسانههای خصوصی و مستقل جایگاه والایی دارند؛ چراکه از یکسو به تقویت جامعه مدنی یاری میرسانند و از سوی دیگر نقش دیدهبان قدرت و ناظر فساد را ایفا میکنند. از همین رو، تولد هر رسانه تازه، بهویژه آنگاه که داعیه استقلال دارد، میتواند اتفاقی خجسته و توسعهگرا باشد.
در روزهای اخیر، رسانهای به نام «آوش» فعالیت رسمی خود را آغاز کرده است؛ رسانهای که گردانندگان آن را جمعی از روزنامهنگاران شناختهشده و باتجربه تشکیل میدهند. آنان در معرفی خود گفتهاند که «آوش رسانه نسل نو» است و میخواهد «صدای مردم» باشد. این جهتگیری، در ظاهر، با همان اصولی همراستاست که رسانههای مستقل را در جایگاه رکن چهارم دموکراسی قرار میدهد.
بیگمان، ورود هر رسانهای که بخواهد در فضای رسانهای ایران، با همه محدودیتها و دشواریهایش، فعالیت کند، شایسته خیرمقدم و همراهی است. در عین حال، رسم است که رسانهها نیز در همان بدو تولد، با پرسشها و مطالبههای جامعه و همکاران خود مواجه شوند؛ بهویژه زمانی که شواهد و نشانههایی از فاصله با شعارهای اعلامشده به چشم میخورد.
در نخستین روزهای فعالیت آوش، بازدید همزمان دو عضو بلندپایه دولت از ساختمان این رسانه، توجه بسیاری را جلب کرد. این در حالی است که آوش هنوز برای افکار عمومی شناختهشده نیست و حتی خروجی رسانهای آن در آغاز راه قرار دارد. به همین دلیل، این پرسش طبیعی است که چنین سطحی از توجه رسمی، در چنین زمانی، چه نسبتی با شعار «انعکاس صدای مردم» دارد؟
اگر هدف این حضور، اعلام حمایت دولت از رسانههاست، این سوال پیش میآید که چرا چنین پیامی باید به شکلی ویژه، و تنها از طریق یک رسانه نوپا منتقل شود؟ اگر هدف، نشان دادن گستره ارتباطات مدیران آوش باشد، آیا این قدرتنمایی در آغاز راه، سایهای بر ادعای استقلال رسانهای نمیافکند؟
در شرایطی که رسانههای مستقل کشور با دشواریهای مالی، فشارهای بیرونی و گاه بیتوجهی مسئولان مواجهاند، برجستهشدن ارتباطات حاکمیتی یک رسانه تازه، میتواند اعتماد عمومی به آن را با پرسشهایی مواجه کند. رسانهای که میخواهد صدای مردم باشد، بیش از هر چیز باید فاصله خود را از ساختار قدرت نشان دهد، نه نزدیکیاش را.
از سوی دیگر، پرسش درباره منابع مالی نیز یکی از مهمترین نقاط تمرکز در هر رسانه نوپاست؛ پرسشی که برای آوش هم بهطور جدی مطرح است. آنچه از شواهد و شنیدهها برمیآید، هزینههای راهاندازی و جاری این رسانه بسیار فراتر از عرف معمول رسانههای خصوصی در ایران است؛ چه بهلحاظ ساختمان، چه بهلحاظ تعداد نیروهای حرفهای جذبشده. با توجه به این شرایط، شفافسازی درباره ساختار مالی آوش، پیششرط جلب اعتماد عمومی است.
در این میان، پرسشی نیز متوجه نهادهای حاکمیتی و متولیان ارتباطات دولت است: در نبود ضوابط روشن و مصوب درباره نحوه تعامل اعضای دولت با رسانهها، چگونه میتوان از رقابت سالم و رعایت انصاف در برخورد با رسانههای مختلف دفاع کرد؟ رابطهها چهقدر جایگزین ضابطهها شدهاند؟ این پرسش فقط درباره آوش نیست؛ بلکه درباره کل سازوکار ارتباطی دولت با رسانههاست.
آوش، اگر بخواهد «رسانه نسل نو» باشد، باید در برابر این پرسشها پاسخگو باشد. باید روشن کند که آیا پژواک صدای مردم خواهد بود یا بازتاب روابط درونساختاری قدرت. پاسخی که به این پرسش داده میشود، جایگاه این رسانه را در سپهر رسانهای ایران روشن خواهد کرد.
شفافیت، صداقت، و فاصلهگذاری از قدرت، سهگانهای است که رسانهها را قابل اعتماد میکند. در دورهای که اعتماد عمومی سرمایهای کمیاب است، وفاداری به این اصول، همان نخستین نوآوریای است که میتواند رسانهای نوپا را به رسانهای ماندگار تبدیل کند.
انتهای پیام