پشت پرده گفتوگوهای ایران و آمریکا: پنج نقطه همگرایی میان ترامپ و آیت الله خامنهای | سیدحسین موسویان
| مقاله موسویان در بولتن دانشمندان اتمی آمریکا |
سیدحسین موسویان در مقالهی منتشر شدهی خود در بولتن دانشمندان اتمی آمریکا نوشت: مذاکرات جاری هستهای میان ایران و ایالات متحده به شکل غیرمنتظرهای مسیر جدیدی پیدا کردهاند؛ تحولاتی که اخیراً در مسقط، عمان رخ دادهاند، نشان از احتمال دستیابی به یک پیشرفت مهم دارند. در بیانیهای که کاخ سفید در ۱۲ آوریل منتشر کرد، این مذاکرات را «بسیار مثبت و سازنده» توصیف کرد. عباس عراقچی، مذاکره کننده ارشد ایران و وزیر امور خارجه، نیز گفت: «بهعنوان اولین جلسه، مذاکرات در فضایی کاملاً آرام و محترمانه برگزار شد، چون هیچ زبان ناشایستی استفاده نشد.»
با اینکه در ابتدا رم بهعنوان محل احتمالی مذاکرات مطرح بود، اکنون انتظار میرود دور دوم گفتوگوها شنبه آینده دوباره در عمان برگزار شود. استیو ویتکوف، فرستاده ویژه آمریکا، اعلام کرد که مذاکرات آتی با ایران بر «راستیآزمایی» برنامه هستهای این کشور تمرکز خواهد داشت، بیآنکه از ایران بخواهد که بهطور کامل برنامه هستهایاش را کنار بگذارد. اما نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، نگاه متفاوتی داشت و گفت: «ما توافق داریم که نباید اجازه دهیم ایران به سلاح هستهای دست یابد. این هدف از طریق توافق حاصل میشود—البته فقط اگر این توافق به سبک لیبی باشد؛ توافقی که در آن تأسیسات مورد بازرسی قرار گیرند، برچیده و نابود شوند، و همه اینها تحت نظارت و اجرای آمریکا انجام گیرد—این مطلوب است.» با این حال، ویتکوف بعداً موضع خود را تغییر داد و اعلام کرد که موضع رئیسجمهور حذف کامل توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم است.
واشنگتن و تهران برای رسیدن به توافق با چالشهای زیادی مواجهاند—از فشار جنگطلبان در واشنگتن، تلآویو و تهران گرفته تا پیشنهادهای غیرواقعبینانهای همچون طرح نتانیاهو برای «برچیدن کامل» برنامه هستهای ایران به سبک لیبی. اما در دل همه این پیچیدگیها، پنج نقطه همگرایی میان رهبر ایران، آیتالله علی خامنهای، و رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، وجود دارد—نقاطی که نشاندهنده تمایل دو طرف به کاهش تنشها و جلوگیری از جنگ هستند.
۱. مخالفت مشترک با بمب اتمی ایرانی
یکی از چشمگیرترین نقاط توافق میان خامنهای و ترامپ، مخالفت مشترک با ساخت سلاح هستهای توسط ایران است. با وجود تنشهای دیرینه و اختلافات ایدئولوژیک میان تهران و واشنگتن، هر دو رهبر متفقالقولاند که ایران نباید به دنبال ساخت بمب اتمی باشد. خامنهای همواره تأکید کرده که برنامه هستهای ایران صرفاً صلحآمیز است و دستیابی به سلاح هستهای خلاف اصول اسلامی است. از سوی دیگر، ترامپ نیز بارها اعلام کرده که ایران نباید به سلاح هستهای دست یابد و باید به توافقی با راستیآزمایی دست یافت که صلح هستهای را تضمین کند.
۲. هدف مشترک: اجتناب از جنگ
با وجود لفاظیهای تند، هر دو رهبر به خوبی از پیامدهای فاجعهبار جنگ آگاه هستند—نه فقط برای کشور خودشان، بلکه برای کل منطقه خاورمیانه. ترامپ بارها گفته که علاقهای به آغاز جنگ با ایران ندارد. آیت الله خامنهای نیز بارها تأکید کرده که جنگ به نفع هیچیک از طرفین نیست: «ما به دنبال جنگ نیستیم، آنها هم نمیخواهند؛ میدانند که به نفعشان نیست.»
۳. مخالفت با تغییر رژیم:
با وجود تمایل مشترک به اجتناب از جنگ، ایالات متحده و ایران در گذشته در خصوص تغییر رژیم در تهران اختلافات شدیدی داشتهاند. رهبران ایران سالها آمریکا را به تلاش برای براندازی در ایران متهم کردهاند. اما در تغییری شگفتانگیز، ترامپ بهصراحت اعلام کرده که دولتش به دنبال تغییر حکومت ایران نیست. او پیش از انتخابات سال گذشته گفت: «ما نمیتوانیم خودمان را درگیر همه اینها (تغییر رژیم) کنیم. بیایید واقعبین باشیم.» اگر این موضع واقعبینانه در دوران جدید ریاستجمهوری ترامپ ادامه یابد، میتواند به کاهش تنشها کمک کرده و زمینه مساعدتری برای گفتوگو فراهم کند.
۴. اولویتهای اقتصادی: تمرکز ترامپ بر منافع آمریکا
تمرکز اصلی ترامپ همچنان بر اقتصاد آمریکاست—بهویژه بازسازی اقتصادی و کاهش کسری تجاری. او همواره سیاستهایی در راستای تقویت اقتصاد ایالات متحده دنبال کرده است. هرچند علاقهمند به توافق با ایران است، اما این توافق را در راستای منافع اقتصادی آمریکا میجوید. اوایل همین ماه، رئیسجمهور ایران، مسعود پزشکیان، اعلام کرد که «رهبر ایران با سرمایهگذاری آمریکاییها مخالفتی ندارد.» این اظهارات، گفتوگوهای عمان را فرصتی برای پیشرفت دیپلماتیک و منافع اقتصادی مشترک ترسیم کرد. آمادگی ایران برای تعامل اقتصادی میتواند مبنای خوبی برای مذاکرات گستردهتر باشد. توافقهای بزرگ اقتصادی واقعاً میتوانند روابط ایران و آمریکا را دگرگون کرده و موانع را همچون سیلی عظیم از میان بردارند.
۵. اعتدال در دیپلماسی
یکی از نشانههای مهم تغییر فضای بین ایران و آمریکا، تمایل آشکار رهبران دو کشور به دیپلماسی بهجای رویارویی است. دورهای اخیر گفتوگوها در عمان تحت تأثیر دیپلماتهایی با رویکرد عملگرایانه پیش رفته است. عباس عراقچی و نماینده ویژه آمریکا، استیو ویتکوف، رویکردی منطقی به مذاکرات داشتهاند و بهجای شعلهور کردن اختلافات، بر یافتن نقاط مشترک تمرکز کردهاند. ویتکوف در مذاکرات مسقط تأکید کرد که «دستور رئیسجمهور ترامپ این است که اختلافات میان دو کشور، اگر ممکن باشد، از طریق گفتوگو و دیپلماسی حل شود.»
مسیر پیش رو
ترامپ اعلام کرده که برای رسیدن به توافق عجله دارد و معتقد است ایران به عمد توافق را به تعویق میاندازد. او گفت: «فکر میکنم آنها دارند ما را سر میدوانند.»
چارچوبی واقعگرایانه برای دستیابی سریع به توافقی دوطرفه، مستلزم مصالحه اساسی از سوی هر دو کشور است. ایران باید شفافیت کامل و بازرسیهای گسترده از تأسیسات هستهایاش را در چارچوب مقررات بینالمللی بپذیرد، تا تضمین شود که به دنبال سلاح هستهای نیست. همچنین، میتواند با اقدامات داوطلبانه اعتمادسازی کند؛ مانند کاهش درصد غنیسازی اورانیوم از سطح ۶۰ درصد فعلی به سطح ۵ درصدی مورد استفاده در نیروگاههای برق هستهای تجاری.
در مقابل، ایالات متحده باید حق ایران برای برخورداری از برنامه هستهای صلحآمیز طبق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را به رسمیت بشناسد؛ که شامل حق غنیسازی میشود و حریمهای هستهای علیه ایران را لغو کند.
مذاکرات مسقط بهصورت غیرمستقیم انجام شد و عمان نقش میانجی را ایفا کرد. در پایان، عراقچی و ویتکوف به گفتوگوی مستقیم نیز پرداختند. در مذاکرات آتی، گفتوگوی مستقیم میتواند شانس دستیابی سریعتر به توافق را افزایش دهد.
بهترین گزینه آن است که دورهای بعدی مذاکرات در سفارت عمان، بهصورت چرخشی در تهران و واشنگتن برگزار شود. کنگره آمریکا و مجلس شورای اسلامی ایران نقش مهمی در حل خصومتها ایفا میکنند. دیدار ویتکوف با نمایندگان مجلس ایران در تهران، و ملاقات عراقچی با اعضای کنگره آمریکا در واشنگتن میتواند به درک بهتر دو طرف از یکدیگر کمک شایانی کند.
انتهای پیام