نگاهی موشکافانه به سریال تاسیان: فراتر از یک ملودرام عاشقانه
کاریزما پلاس نوشت: سریال «تاسیان» به کارگردانی تینا پاکروان، اثری است که نمیتوان آن را صرفاً یک ملودرام عاشقانه در پسزمینه التهابات پیش از انقلاب ایران دانست. این سریال، با ظرافت، دورهای خاص از هویت جامعه ایرانی را به تصویر میکشد.
تاسیان و اثری از تینا پاکروان
کاریزماپلاس، تصویری از قشر مدرن در آستانه انقلاب
پاکروان با تمرکز بر زندگی شیرین و دخترعمهاش، دریچهای میگشاید به دنیای قشر مرفه و تحصیلکردهای که با ورود مدرنیته در ایران شکل گرفت و همزمان با سنتهای مذهبی در تضاد بود. نمایش ظریف و زیبای این سبک زندگی، با توجه به محدودیتهای موجود در تلویزیون ایران، یک دستاوردی چشمگیر محسوب میشود. پاکروان با جسارت، نه تنها این سبک زندگی را به تصویر میکشد، بلکه آن را به عنوان یک واقعیت تاریخی و فرهنگی محترم ارائه میدهد؛ روایتی که اغلب در تولیدات نمایشی ایرانی نادیده گرفته شده یا با احتیاط به آن پرداختهاند.
ایراندوستی با چاشنی ارجاعات سینمایی
تاسیان و اثری از تینا پاکروان
شناخت ما از تینا پاکروان به عنوان فیلمسازی ایراندوست و آزادیخواه در آثار پیشین او، در سریال «تاسیان» نیز مشهود است. قهرمانان او، حتی شخصیتهای منفی داستان، در نهایت رگههایی از وطنپرستی را به نمایش میگذارند. این رویکرد، در کنار علاقه آشکار پاکروان به ملودرامهای تاریخی عاشقانه و ارجاعات هوشمندانهاش به آثار کلاسیک سینما همچون «بربادرفته» و سریالهای مدرن نظیر «خانم میزل شگفتانگیز»، سبک کارگردانی متمایز او را شکل میدهد. پاکروان با الهامگیری از الگوهای موفق بینالمللی در طراحی صحنه، لباس و حتی شخصیتپردازی، تلاش میکند روایتی جذاب و جهانشمول ارائه دهد. با این حال، همین ارجاعات گاهی میتواند منجر به ایجاد فاصلهای بین بازیگر و نقش شده و حس ایرانی بودن کاراکترها را کمرنگ کند؛ چالشی که بسیاری از فیلمسازان ایرانی در اقتباس یا الهام از آثار خارجی با آن مواجه هستند.
کلاژ فرهنگی و ادای دین به بزرگان
یکی از ویژگیهای برجسته کارگردانی پاکروان در «تاسیان»، رویکرد او به قصهگویی از طریق نوعی کلاژ فرهنگی است. او با انتخاب یک دوره تاریخی پرتنش، داستان عاشقانهای را در مرکز روایت قرار داده و آن را با ارجاعات مستقیم و غیرمستقیم به رویدادهای تاریخی و آثار برجسته سینما و ادبیات ایران پیوند میزند. ادای دین او به بزرگان فرهنگ و هنر ایران، از علی حاتمی و داریوش مهرجویی گرفته تا بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی، نه تنها احترام او به میراث فرهنگی کشور را نشان میدهد، بلکه لایههای معنایی عمیقتری به سریال میبخشد. استفاده از عنوان «خط قرمز» برای یکی از قسمتها و تیتراژ الهام گرفته از تصویرسازیهای «ماهی سیاه کوچولو»، نمونههای آشکاری از این رویکرد خلاقانه هستند.
زن قهرمان و مثلثهای ناتمام
تمرکز پاکروان بر شخصیتهای زن قوی و مثبت، یکی دیگر از نقاط قوت کارگردانی او محسوب میشود. قهرمانان زن در آثار او، به ویژه شخصیت اصلی، اغلب با عمق و پیچیدگی خاصی پرداخته میشوند و نقش پدر در زندگی آنها بسیار پررنگ است. با این حال، در بحث مثلثهای عاشقانه، سریال «تاسیان» در مقایسه با دیگر اثر پاکروان، «خاتون»، با چالشهایی روبرو است. به نظر میرسد شخصیت انا با بازی محمدرضا غفاری، به عنوان ضلع سوم این مثلث، از جذابیت و قدرت کافی برای ایجاد کشمکش عاطفی مورد نظر برخوردار نیست.
نتیجهگیری: تلاشی برای پیوند نوستالژی و مدرنیته با نگاهی زنانه
در مجموع، سریال «تاسیان» و کارگردانی تینا پاکروان را میتوان تلاشی برای پیوند زدن نوستالژی دورهای خاص از تاریخ ایران با عناصر مدرن قصهگویی و ارجاعات سینمایی دانست. پاکروان با جسارت به سراغ سوژههایی میرود که کمتر در تلویزیون ایران به آنها پرداخته شده و تلاش میکند با نگاهی زنانه، زوایای پنهان و کمتر دیده شدهای از تاریخ معاصر را به تصویر بکشد. اگرچه در برخی جنبهها همچون ایجاد باورپذیری در ارجاعات خارجی و توازن در مثلثهای عاشقانه با چالشهایی روبرو بوده است، اما تلاش او برای ارائه روایتی متفاوت و ادای دین به فرهنگ و هنر ایران قابل تقدیر است. «تاسیان» نه فقط یک سریال عاشقانه، بلکه پرترهای از برههای حساس تاریخی و ادای احترام به نسلی است که در تب و تاب تغییر و سنت، به دنبال هویت خود میگشت.