پزشکیان، رئیسجمهوری که نمیخواهد قهرمان باشد
روزبه کردونی، پژوهشگر سیاست عمومی که اینک مدیرکل دفتر وزارتی وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی است، به تحلیل کنشهای رفتاری رئیسجمهور پزشکیان و اثر آن بر سپهر سیاسی کشور پرداخته است که از نظر میگذرانید:
در سپهر سیاست ایران، تصویر سیاستمدارِ قهرماننما همواره حضوری پررنگ داشته است؛ چهرههایی که یا خود را نجاتدهنده میدانند یا چنین روایتی را به جامعه القا میکنند. این الگو، نهتنها در بزنگاههای بحرانی نمیتواند اعتماد ایجاد کند، بلکه در بلندمدت نیز منجر به تنازع با نظام حکمرانی، فرسایش مشارکت اجتماعی، ایجاد چرخه معیوب امیدواری و سرخوردگی، کاهش اعتماد عمومی و نهادینهنشدن فرآیندهای تصمیمگیری جمعی میشود.
در چنین زمینهای، ظهور چهرهای مانند دکتر مسعود پزشکیان با گفتمان و رویکردی پساقهرمانه که از هرگونه تمایل به قهرمان بودن پرهیز دارد، توجهبرانگیز و شایسته احترام و پاسداشت است. معتقدم دو مؤلفه کلیدی در رفتار و گفتمان پزشکیان، او را از بسیاری از سیاستمداران متمایز میسازد: اعتماد عمومی آحاد مردم به صداقت او و پرهیز آگاهانهاش از سندرم قهرمان (Heroic Syndrome).
پزشکیان نه خود را منجی میداند و نه در پی خلق تصویری ماورایی از توان مدیریتیاش است. او بهصراحت محدودیتها را میپذیرد، از انحصار موفقیت پرهیز میکند و مردم را به ایفای نقش فعال در حل مسائل فرامیخواند. در واقع، او بهجای ساختن یک روایت قهرمانمحور، بر رهبری مشارکتی و اخلاقمدار تأکید دارد. این رویکرد، در تقابل با گفتمان غالبی است که در آن مسئولان و مدیران با خودپنداری نجاتبخشانه (savior self-perception)، تمام بار مسئولیت را بر دوش میگیرند و از پذیرش نقد و مشارکت دیگران گریزاناند.
نتیجه چنین نگرشی، تصمیمگیریهای شتابزده، نادیدهگرفتن کارشناسان مستقل، افزایش انتظارات غیرواقعبینانه عمومی و در نهایت، تضعیف اعتماد به ساختار حکمرانی است. این مسیر، از یکسو جامعه را به سمت نوعی فرهنگ سیاسیِ غیرکنشگر سوق میدهد؛ فرهنگی که در آن مردم، بهجای مشارکت، صرفاً منتظر اقدام قهرمانان فرضی باقی میمانند و از سوی دیگر باعث ایجاد تنازع و تعارض در ساختار حکمرانی میشود.
در چارچوب ساختار حکمرانی ایران، ریاستجمهوری با رویکرد قهرمانمحور نهتنها ناکارآمدی نهادی به همراه دارد، بلکه میتواند بهمثابه یک تهدید بالقوه برای ثبات نظام حکمرانی نیز تلقی شود. رئیسجمهوری که خود را تنها منجی کشور بداند، بهمرور از فرآیندهای جمعی فاصله میگیرد، دستاوردهای اجرایی و سیاستی را پشتوانه جاهطلبیهای سیاسی قرار میدهد و فرآیندهای حل مسأله را به انحراف میکشاند. این شکاف، اعتماد بین لایههای حاکمیت را تضعیف کرده و زمینهساز تنش در سطوح تصمیمگیری میشود.
از این منظر، پرهیز از سندرم قهرمان نهفقط یک فضیلت شخصی، بلکه ضرورتی برای افزایش شانس حل مسائل و موفقیتهای سیاسی، سیاستی و اجتماعی است. تحلیل گفتمان و رصد نشانههای رفتاری مسعود پزشکیان در این ایام اما نشان میدهد که پزشکیان، رئیس جمهوری است که تمایلی به قهرمانبودن ندارد و با پرهیز از افتادن در دام سندرم قهرمان، الگویی از رهبری پساقهرمانانه (post-heroic leadership) را به نمایش میگذارد.
واکاوی مؤلفههای گفتمانی او نمایانگر این است که او نشانی از کیش شخصیت ندارد؛ بهجای آن، تأکید بر همکاری، تواضع و میانداری سیاسی و همراهی و هماهنگی با رهبری نظام و وفاداری به حل مسائل مردم در گفتار و رفتار و عملکردش مشهود است. چنین الگویی، نهتنها اعتماد عمومی را بازسازی میکند، بلکه زمینه را برای تحول پایدار سیاستی، مشارکت مدنی و ائتلاف فراگیر برای حل مسائل فراهم میسازد.
با این حال، یک نکته کلیدی را نباید نادیده گرفت: حتی فروتنترین سیاستمداران نیز بدون سازوکارهای نهادیِ محافظتکننده ممکن است در گذر زمان، به دام خودقهرمانپنداری بیفتند. از اینرو، تقویت نهادهایی که از این گفتمان مشارکتی و اخلاقی رئیسجمهور پشتیبانی میکنند، برای پایداری این نوع از مدیریت اجرایی ضروری است.
جمعبندی آنکه، در دورانی که بحرانهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، جامعه را بیش از هر زمان دیگری به سوی امیدهای نجاتبخش و تکیه بر مدیران رویافروش سوق میدهند، ظهور سیاستمداری که از نقش قهرمان فاصله میگیرد و مردم را به بازیگری جمعی دعوت میکند، یک تحول معنادار است.
دکتر پزشکیان با تداوم در این مسیر میتواند تصویر جدیدی از سیاستورزی در ایران را نیز ایجاد کند؛ نوعی از سیاستورزی که با میانداری و فروتنی و پرهیز از تنازع، موفق به حل مسأله و آشتی دادن سیاست با زندگی مردم، بدون ایجاد تعارض با نظام حکمرانی میشود.
انتهای پیام