عباس عبدی: مسالهی اصلی آقای صدیقی است و نه خانوادهی او
عباس عبدی در روزنامهی اعتماد نوشت:
🔘اغلب ما به عنوان پدر یا مادر فرزند داریم؛ در برابر رفتارهای آنان چه مسئولیتی متوجه ماست؟ این پرسش بویژه با بازداشت نزدیکان آقای صدیقی امام جمعه تهران برجستهتر شده است.
🔘در اولین گام باید چند ملاحظه را رعایت کرد. مسئولیت رفتاری فرزندان زیر سن قانونی اغلب با خانواده است و هر چه سن بیشتر و استقلال فرزند بیشتر شود این مسئولیت نیز کاهش پیدا میکند. مسئولیت رفتاری فرزندان بزرگسال در خانوادههای عادی نیز با خودشان است، مگر آنکه خانواده به دلایل گوناگون از رفتارهای خلاف آنان حمایت کنند.
🔘مسأله اصلی برای ما رفتارهای فرزندان خانوادههای صاحب قدرت است که مسئولیت آن در شرایطی متوجه خانواده و بویژه پدران نیز هست. زیرا خلافهای این فرزندان اغلب تحت ضعفهای نظارتی و حمایتهای ساختاری از این خانوادهها و وجود رانت شکل میگیرد. تنها در صورتی مسئولیتی متوجه خانواده نیست که پیش از هر اتفاقی با رفتار فرزند خود بطور کامل فاصلهگذاری کنند، و شفافیت کامل در اقدامات را خواستار شوند و مسئولیت احتمالی خود را هم بپذیرند و در صورت ضرورت هم عذرخواهی کنند.
🔘مسئولیتپذیری حقوقی خانوادههای عادی در برابر رفتار فرزندان هنگامی ضروری است که در جریان اقدامات وی باشند یا از او حمایت کنند، ولی در غیر این صورت فقط مسئولیتپذیری اخلاقی متوجه آنان است. همان طور که اگر فرزند ما در هر زمینهای موفق شود برای ما افتخار است، و این را ابراز میکنیم، در صورت متخلف شدن باید سرشکستگی خود را نیز ابراز نماییم. نمیشود که نان فرزندان خوب را خورد ولی چوب فرزندان بد را نخورد.
🔘با این ملاحظات کلی چه انتظاری از آقای صدیقی در برابر رفتار فرزند و عروس وی وجود دارد؟ البته منتظر میمانیم تا به ماجرا رسیدگی و حکم صادر شود ولی به طور معمول فرزندان مقامات از چنان موقعیتی برخوردارند که تا اطمینان نسبی از تخلف و جرم آنان به دست نیاید، بازداشت نمیشوند، بویژه اینکه این بار یک خانم هم بازداشت شده و هر دو به امام جمعه تهران منتسب هستند.
🔘به نظر میرسد که مسئولیت آقای صدیقی فراتر از مسئولیت اخلاقی است، بویژه آنکه در جریان ماجرای باغ ازگل و حوزه علمیه، تناقضات عجیب و غریبی در سخنان ایشان بود و فرزندانشان نیز درگیر همان مسأله هم بودند. به عبارت دیگر منسوبین به وی در یک ماجرای کاملاً مستقل از آقای صدیقی دخالت نداشتهاند. بلکه مستقیماً در موضوعی و ملکی که به وی مربوط است فعال بودهاند.
🔘نکته دیگر نظرات خود ایشان است که سعی کردهاند از خود رفع مسئولیت کنند و خود را در برابر قانون خاضع نشان دهند. این موارد از طرف سخنگوی قوه قضاییه نیز مطرح شد، در حالی که اینها یک رفتار عادی است و نباید برای رفتار عادی بر مردم منت گذاشت و حتی به نوعی تعریض به مرجع رسیدگیکننده نیز محسوب میشود. گویی باید شکرگزار بود که آقای صدیقی پیگیر کار فرزندش نیست.
🔘با همه اینها ابراز همین موارد یک هفته پس از بازداشت آنان و نیز چندین ماه پس از ماجرا باغ ازگل و فقط پس از درز کردن خبر بازداشت، هیچ مزیت اخلاقی محسوب نمیشود. این مواضع اقدامی از روی اجبار است و باید خیلی پیش از این خود را از فرزندشان متمایز میکردند.
🔘ولی مسئولیت آقای صدیقی بیش از این است. در واقع اگر منابع مالی غیر متعارفی در زندگی نزدیکان است یا آنان را از پدر و مادر پنهان کردهاند باید موضعگیری سریع و تند نشان دهند. اگر وضع مالی فرزند من بصورت غیر متعارف خوب شود، حتماً از او میپرسم که این پولها را کجا آورده است؟ مگر میشود فرزندان مسئولین که اغلب از سطوح تحصیلی و کارآفرینی متوسط یا پایینتر از متوسط برخوردارند، به لحاظ مالی در اوج باشند؟
🔘آیا آقای صدیقی هیچ توصیهای را به درخواست فرزندشان به نهادهای مربوط نکردهاند؟ چه توصیه برای خودشان باشد و چه برای کسانی که معرفی کرده است؟ قطعاً اغلب این توصیهها نیز با پوشش خیرخواهی انجام میشود. باید از مردم خواست پروندههایی که وکیل طرف مقابل آنان افراد منسوب به ایشان بودهاند، دو باره مورد رسیدگی قرار گیرند. درسهای اخلاقی ایشان امروز چه معنایی دارد؟ مساله اصلی آقای صدیقی است و نه خانواده او.
انتهای پیام