«ایران در آینه بحران آمریکا؛ زمانی برای هشیاری استراتژیک» | حمید ابوطالبی
حمید ابوطالبی، مشاور حسن روحانی در دوران ریاست جمهوری، در یادداشتی در صفحهی شخصی خود با تیتر «ایران در آینه بحران آمریکا؛ زمانی برای هشیاری استراتژیک» نوشت:
حملهی اخیر اسرائیل به ایران، افزون بر پیامدهای نظامی، بهمثابه شلیکی سیاسی و مستقیم به قلب جریان «اول آمریکا» (First America) در ایالات متحده عمل کرد؛ جریانی که دستکم بر شعار عدم مداخله نظامی استوار بود، اما اکنون با شکافی بسیار عمیق مواجه شده و دونالد ترامپ را با وضعیتی بحرانی و عصبی روبرو ساخته است.
الف) چهرههای تحولساز: جونز، کارلسن، گرین، گابارد
• الکس جونز، از نظریهپردازان مشهور جناح راست افراطی و مدیر رسانه InfoWars، در اظهاراتی پرحرارت گفت: «تاکر کارلسن را کنار زدند چون نمیخواست برای اسرائیل بجنگد. حالا ترامپ دارد به دام آرماگدونیها میافتد. او دارد با نئومحافظهکارانی مثل نتانیاهو متحد میشود، که هدفشان جنگ آخرالزمانی است. این همان کودتای داخلی علیه آمریکاست.» جونز، در برنامههای اخیر خود بارها هشدار داده است که حمله به ایران، پوششی است برای کنترلگری عمیقتر دولت پنهان و پایان دادن به استقلالطلبی جنبش “اول آمریکا”.
• تاکر کارلسن، مجری سابق فاکسنیوز نیز هشدار داد: «ما چرا باید بهجای حل مشکلات داخلی، در جنگی که نه برای ماست و نه از جانب ماست، وارد شویم؟»
• مارجوری تیلور گرین هم در توییتی نوشت: «برای مردم بیگناه در ایران و اسرائیل دعا کنید. شعار ما “اول آمریکا” بود، نه جنگهای بیپایان.»
• تولسی گابارد، مدیر اطلاعات ملی آمریکا (DNI)، تأکید کرد: «ارزیابی اطلاعاتی روشن است: ایران هیچ برنامه فعالی برای ساخت سلاح هستهای ندارد.»
دونالد ترامپ اخیرا و به سرعت گزارش گابارد را رد کرد و گفت: «برای من مهم نیست او چه گفته؛ من فکر میکنم ایران خیلی نزدیک به بمب است.» این واکنش نهتنها نشانه بیاعتنایی به ارزیابی رسمی نهادهای اطلاعاتی است، بلکه حاکی از تکیه کامل ترامپ بر دیدگاههای جنگطلبانه و همراستا با مواضع اسرائیل است. سخنانی که بحران آفرید؛ و ساعتی پیش هم معاون رییسجمهور آمریکا جی دی ونس به توجیه آن پرداخت.
ب) روبیو و بازگشت به روایات امنیتی کلاسیک
مارکو روبیو، وزیر خارجه و سناتور جمهوریخواه و عضو کمیته روابط خارجی سنا، در این میان نقشی دوگانه دارد: از یکسو با مخالفت با جنگ تمامعیار، جانب موضع رسمیتری از «حفظ ثبات» را گرفته؛ و از سوی دیگر، همچنان بر تهدید راهبردی ایران تأکید میکند. او در سخنانی اعلام کرد: «هیچکس خواهان جنگ با ایران نیست؛ اما ایران نباید تصور کند میتواند بدون پاسخ، منافع آمریکا یا متحدانش را هدف قرار دهد.»
روبیو همچنین با کنایهای آشکار به مواضع کارلسن و گرین، گفت: «ما نمیتوانیم فقط در خانه بنشینیم و امیدوار باشیم که جهان خودش را اصلاح کند. اگر ما عقب بکشیم، خلأی بهوجود میآید که با تهدیدات پر میشود، نه صلح.»
رویکرد روبیو را میتوان صدای محافظهکاران سنتی دانست که نهچندان با شعارهای ضدجنگ موافقاند، و نه با مداخلات گسترده نظامی؛ بلکه به دنبال بازدارندگی فعال و حفظ نظم موجود آمریکامحور هستند.
ج) هاکبی: مبلغ جنگ یا محافظ منافع آمریکا؟
مایک هاکبی، سفیر آمریکا در اسرائیل و از چهرههای نزدیک به ترامپ هم در سخنان قابل تأملی، تصویری آخرالزمانی از جنگ با ایران ارائه میکند؛ تصویری که ترامپ آن را نشر کرده است. با:
• دعوت ترامپ به توجه به “صدای خدا” در تصمیمات جنگی: اینکه در پیامی خصوصی به ترامپ نوشت: «تو رئیسجمهور تأثیرگذاری هستی… تنها صدایی که اهمیت دارد، صدای خداست.»
• تقویت حمایت از اسرائیل: اینکه در مصاحبهای با Ynetnews میگوید: «اسرائیل بعید است بدون چراغ سبز واشنگتن اقدامی بکند… ایران هم هرگز بمب هستهای نخواهد داشت، چون ترامپ اجازه نمیدهد.»
• تأکید بر مخاطرات برای آمریکاییها در اسرائیل: این سخن که در واکنش به حملات ایران اظهار داشت: «در اسرائیل، ۷۰۰٬۰۰۰ آمریکایی زندگی میکنند… اگر ایران حمله کند، این هموطنان هدفاند.»
• رد ایده کشاندن آمریکا به جنگ مستقیم: اینکه در مصاحبهای دیگر اظهار نمود: «کسی نمیخواهد ما را به جنگ بکشاند.»
• افق آخرالزمانی و آرماگدونی در سیاست خارجی: چراکه هاکبی، از مروّجان فعال مسیحیت انجیلی و باورمندان به پایان جهان در نبرد نهایی «آرماگدون»بوده، و بارها تأکید کرده که حمایت از اسرائیل نهفقط یک سیاست راهبردی، بلکه بخشی از رسالت دینی و الهی است. او در سخنان خود، جنگ احتمالی علیه ایران را نه یک تقابل ژئوپلیتیک صرف، بلکه نشانهای از نبردی مقدس و نشانههای آخرالزمانی دانسته که سرنوشت الهی قوم اسرائیل را رقم میزند.
د) بازتعریف گفتمان «اول آمریکا»
این سخنان نشان میدهد که هاکبی در نقش سفیری نیرومند برای تلآویو ظاهر شده است: همراه با جنگطلبی، حمایت قاطع از اسرائیل، و تمرکز بر تهدیدات هستهای و متعارف ایران.
با این حال، او تأکید میکند که واشنگتن نباید به آسانی وارد جنگی تمامعیار شود، بلکه باید انتخابگر و مشروط به «چراغ سبز» و منافع ملی باشد.
این رویکرد در تضادی آشکار با گفتمان ضدجنگ جونز، کارلسن و گابارد قرار دارد و فضایی تازه در درون جریان راست پدید آورده است:
• هاکبی–ترامپ: اسرائیلمحور؛ امنیت بهمثابه قانون اول؛ جنگ با شروط و مجوز.
• کارلسن–گابارد–گرین–الکس جونز: ملتگرایانه؛ ضدمداخله؛ هشدار درباره نفوذ اسرائیل یا دولت پنهان؛ اولویت با مشکلات داخلی؛ خروج از جنگهای منطقهای.
• روبیو: نهادگرا؛ بازدارنده؛ مداخله مشروط برای حفظ نظم بینالمللی.
ه) ایران؛ ابزار یا بازتاب بحران؟
حمله اخیر اسرائیل به ایران که در داخل ایران به ایجاد اتحادی فراگیر منجر شد، در آمریکا نهتنها وحدتی ایجاد نکرد، بلکه شکافی راهبردی و ایدئولوژیک را در درون جریان راست برانگیخت. اکنون، سخنان گابارد در برابر ترامپ، و مواضع هاکبی در سوی دیگر، بهروشنی نشان میدهد که موضوع ایران، بهانهای برای آشکارسازی این شکاف در سیاست آمریکا شده است. شکافی ایدئولوژیک، سیاسی، استراتژیک.
لذا موضوع ایران در این میان نه صرفاً یک تهدید، بلکه آینهای از بحران هویتی در ایالات متحده است: میان نزاعهای مسیحی آخرالزمانی، مداخلهجویی مشروط، حمایت از متحدان خارجی، ناسیونالیسم ضدجنگ داخلی، و…
از این رو، ایران در این چالش عمیق، وضعیتی تعیینکننده و البته بسیار حساس دارد؛ و باید با هوشیاری، دقت، و محاسبهای استراتژیک با این بحران مواجه شود. چراکه هرگونه «اقدام حسابنشده» میتواند این اختلاف میمون را به وحدتی نامیمون بدل ساخته و آمریکا را به درون این جنگ، که خواست اسرائیل است، بکشاند. اختلافی که معاون رییسجمهور آمریکا نیز ساعتی پیش تلاش کرد آن را توجیه و تبیین نماید.
«شرایط سیاسی داخلی آمریکا بسیار حساس و شکننده، و اختلافاتْ بینهایت عمیق است.»
«هشیار باشیم،»
انتهای پیام