آموزش اسمارت مانی
خرید تور تابستانی

صداوسیما کجای بازی بزرگ می‌ایستد؟ | رضا رئیسی

رضا رئیسی، روزنامه‌نگار، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:

جنگ هیچ چیز خوشایندی نیست و در هر بُعد زمانی و مکانی، پیروز مطلقی ندارد اما مانند هر پدیده مادی و ابژه انسانی، نسبیت پذیر است و درجاتی مثبت و توامان با فرصتی برای آن می توان متصور بود. جنگ ١٢ روزه تحمیلی که ایالات متحده و اسرائیل علیه ایران به راه انداختند نیز از این قاعده کلی مستثنی نیست‌. 

فارغ از اینکه در عرصه نظامی و لجستیکی و معادلات ژئوپلتیکی چه دستاوردها و توفیقات و در مقابلش چه صدمات و لطماتی متوجه کشور عزیزمان ایران شد، در فضای پسا جنگ رخ داده، فرصتی مغتنم برای اصلاح روندهای آسیب‌زا، تغییر رویکردهای اشتباه و بازنگری در سیاست های هزینه ساز و غیر ضروری به پشتوانه همراهی و همدلی افکار عمومی و جلوه گری انسجام ملی برآمده از اتفاقات اخیر، ممکن و میسر و بلکه ضروری و لازم شده است. 

در مدل جنگی که سپری کردیم که آن را «جنگ بی غنیمتی» می خوانم به علت شرایط خاص دو طرف درگیر در جنگ و عدم رویارویی میدانی در قالب جنگ های کلاسیک، نقش افکار عمومی که در هر جنگ و رویارویی و رقابتی، بارز و تعیین کننده است، وضعیت تصاعدی و اهمیت مضاعف تری نیز داشت و در این میان بدیهی و طبیعی است که رسانه به عنوان مهمترین ابزار شکل دهی به اذهان عمومی در این میان موقعیت تعیین کننده و راهبردی داشت. 

از آنجا که صداوسیما، انحصار پخش تولیدات سمعی و بصری را در اتمسفر سرزمینی ایران را عهده دار است و از طرف دیگر با قطع اینترنت بین المللی، بی رقیب تر از همیشه در رکن و نقطه کانونی کنش و واکنش رسانه ای در دوران جنگ ناخواسته قرار گرفت، عملکردهای رسانه‌ای که عنوان ملی را یدک می کشد بیش و پیش از هر زمانی در کانون توجه و تاثیر قرار گرفت. 

فارغ از عملکردها در قالب اطلاع رسانی و نقاط ضعف و قدرت آن در ایام جنگ ١٢ روزه و جانفشانی کادر رسانه ملی و خبرنگاران صدا و سیما در ایام نبرد که جلوه ملموس و محسوس آن را در ماجرای حمله به ساختمان شیشه ای جام جم و واکنش کارمندان و مجری شبکه خبر، شاهد و ناظر آن بودیم و ابعاد بین المللی یافت و شایسته تقدیر و تشکر است. 

سوال مهم و اساسی آن است که صدا و سیما در ماجرای جنگ تحمیلی دوم، تا چه حد توانست در مدیریت افکار عمومی با توجه به جایگاه بی بدیل و انحصاری خود درست و منطقی و کارآمد عمل کند و در دو موضع کنش و واکنش رسانه‌ای حرف برای گفتن داشته باشد. 

این نکته ای است که با فروکش کردن التهابات و غبار جنگ بیش از پیش می توان پیرامون آن سخن گفت. اینکه صدا و سیما با موج بلوغ و آگاهی عمومی همراه شد یا خود توانست موج‌ساز و تعیین کننده باشد؟ اینکه رویکردهای شعاری و تهییج کننده توانست برانگیختگی عمومی ایجاد کند یا پس زده شده و کارکرد نداشت؟ اینکه رسانه ملی تا چه حد تریبون و برآیند نظرات عمومی با توجه به شرایط خاص و ویژه جنگی و ملاحظات و مناسبات خاص خودش بود؟ و ده ها مقوله دیگر که توجه به آن مقال بسیار متنوع و مطول تری را می طلبد. 

اما هر چه هست این ضرورت کتمان ناشدنی است که برای میدان داری در افکار عمومی به خصوص در بزنگاه های خاص، باید نگاه های تک‌بعدی و رویه های بسته و انسدادی پیشین به طور جدی مورد بازنگری قرار گرفته و از فرصت مهیا شده کنونی برای بازگشت و احیای جایگاه ویژه رسانه ملی در سپهر رسانه‌ای کشور نهایت استفاده و بهره را مبذول داشت. 

البته طی چند روز گذشته، کمابیش و با حضور برخی از چهره های سیاسی و رسانه ای از طیف های مختلف سیاسی و برخی اظهارات مدیران صدا و سیما می توان گفت، نشانه هایی در این زمینه دیده می شود اما قطع به یقین این تغییرات دفعی و مقطعی که قبل تر هم در برهه هایی شاهد آن بوده ایم، پاسخگو نبوده و دردی دوا نخواهد کرد و تغییرات جدی و ملموس و ساختاری لازم و صروری است اگر می خواهیم از فرصت کنونی برای احیای جایگاه رسانه ملی بهره بگیریم. 

البته در نقطه مقابل هم شاهد برخی اتفاقات و رویکردها هستیم که نه تنها نشان دهنده عزم و اراده برای تغییر و اصلاح رویه های اشتباه گذشته نیست که گاهی شاهد عقب‌گرد و اصرار و پافشاری بر رویه های اشتباه گذشته است. 

به عنوان مثال طی چند روز گذشته در قالب تهیه برنامه های تهییجی و حماسه سازی و شعار محور در خصوص جنگ اخیر، شاهد آن هستیم که بارها و بارها، تصاویری از آسیب ها به مواضع رژیم صهیونیستی با بهره گیری از هوش مصنوعی روی آنتن رفته که در عمل و میدان واقعیت ندارد. 

اتفاقی که از چند ناحیه محل ایراد جدی بوده و خبط و خطای واضح و آشکار است و با واکنش نیز مواجه شده است. 

در وهله اولیه جایگاه رسانه ملی و رسمی کشور و اعتبار رسانه ای آن با این تصاویر جعلی مخدوش و از آن اعتبار زدایی می شود و علاوه بر سلب اعتماد عمومی با اصول بدیهی کار خبری مغایرت جدی و اساسی دارد. 

دوم این دست صحنه آرایی های غیر حرفه ای، بهانه به دست دشمن غدار و فرصت طلب می طلبد و خوراک تبلیغاتی برای آنان می سازد که اعتبار رسانه ای و مرجعیت خبری صدا سیما را زیر ضرب ببرد و از طرف دیگر از زیر فشار حملات موثر و هدفمند وارده آز سوی نیروهای مسلح ایران شانه خالی کند. 

همانگونه که در واکنش‌ها به این اقدام نیز انعکاس یافت، ضربات مقتدرانه و مهلک نیروهای مسلح ایران به عمق سرزمینی و زیرساختی رژیم صهیونیستی آنچنان واضح و آشکار و متقن بوده که نیازی به این صحنه سازی ها نیست. 

در دیگر سو، شاهد آن هستیم که شماری از مجریان صدا و سیما (مشخصا در شبکه ٣) به جای نقش آفرینی در قالب یک عنصر رسانه‌ای پا از همه مرزها فراتر گذاشته و در قالب یک کنشگر سیاسی در سطوح عالی برای نظام و کشور و مردم و دولت، نقشه راه ترسیم کرده و تعیین راهبرد می کنند و اظهاراتی دارند که در تضاد با جایگاه آنان و منافع ملی کشور است و گویا هیچ کسی جلودار آنان نیست. 

به هر تقدیر در طول چند دهه اخیر، پر واضح است که رسانه ملی آن جایگاه مرجعیت رکنی و اساسی خود در سبد رسانه ای کشور را از دست داده که بخش عمده ای از آن منوط به رویکردهای درون ساختاری و عدم توجه به تغییرات زمانه و تحولات فکری و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی در سپهر عمومی کشور است و بخش دیگر‌ برآمده از پیشرفت های تکنولوژی و تغییر ذائقه رسانه ای مردم.

 اما نقل آن است که اصلاح رویه های درون‌زا می تواند تا بخش زیادی به تغییر مواجه افکار عمومی با رسانه ملی کمک کند و حتی در برابر رسانه های ایران ستیز مرجعیت رسانه ای را به آن باز گرداند به خصوص که با توجه به اتفاقات اخیر، زمینه و فرصت این رجوع دوباره فراهم آمده است و همه چیز دست به دست هم داده که عدو شود سبب خیر، البته اگر دوستان جام جم بخواهند دست به اصلاح رویه های غلط گذشته ببرند والا که این حرفها مصداق آب در هاون کوبیدن است. 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا