تفاخر باطل مروان و جواب حق امام حسین
/ در مکتب امام حسین (2) /
حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
امام حسن(ع) خواستگار عایشه دختر عثمان شد ولی مروان مانع گردید و او را به عقد عبدالله بن زبیر درآورد. بعد از شهادت امام حسن، معاویه به مروان که فرماندار او در مدینه بود، نوشت که امکلثوم دختر عبد لله بن جعفر[و حضرت زینب] را برای یزید خواستگاری کند. مروان جریان را به اطلاع عبدالله رساند و عبدالله گفت: اختیار این دختر به دست بزرگ ما و دایی دختر، اباعبداالله الحسین(ع) است. با اجازه امام، مروان در مسجد پیامبر(ص) و در جمع مردم، دختر را خواستگاری کرد و گفت:
امیر مؤمنان معاویه مرا بدین خواستگاری مأمور کرده و مهریه این دختر را:
1. آنچه پدرش بگوید قرار داده -هر قدر هم زیاد باشد-
2. بهاضافه پرداخت بدهیهای پدرش!
3. و صلح بنیامیه و بنیهاشم؛
در ضمن بدانید کسانی که حاضرند با دادن دختر به یزید، بر شما پیشیگیرند، بسیار بیش از کسانیاند که حاضرند با عقد دختر شما، بر یزید پیشی گیرند!
و من در تعجبم چگونه یزید-که کسی همشأن او نیست [و همگان حاضرند با افتخار دختران خود را به او هدیه دهند] و “به برکت چهره او، از آسمان باران طلبیده میشود”!؛ حاضر شده برای دختر شما مهریه بپردازد؟!
امام حسین در جواب این تفاخر باطل و ناحق، بعد از حمد و سپاس خدا فرمود:
ای مروان:
1. اما سخنت در مورد مهریه؛ به جانم قسم اگر قرار بود ما[و پدرش] مهریه را تعیین کنیم، هیچگاه از مهریهای که پیامبر برای زنان و دخترانش تعیین کرد- یعنی 480 درهم- فراتر نمیرفتیم! [ما پایبند سنّت پیامبریم].
2. اما پراخت بدهی پدرش، از چه وقت ما بدهیهایمان را با مهریه دخترانمان پرداختهایم؟
3. اما صلح بین بنیامیه و بنی هاشم، دشمنی ما با شما [نه قومی و قبیلهاي] بلکه برای خداخواهی بوده و چنین عداوتی با مسائل مادی و دنیایی به صلح نمیانجامد. رابطه نسبی نتوانسته این دشمنی را بردارد چه رسد به رابطه سببی؟!
4. اما این که از مهردادن یزید تعجب کردی، بدان بهتر از یزید و پدر و جدّ یزید با پرداخت مهر، زن گرفته است.
5. این که گفتی یزید را همشأنی نیست، بدان، کسانی که تا دیروز همشأن او بودند، امروز هم هستند و حکومت، چیزی بر ارزش او نیفزوده است.
6. اما او که به برکت چهرهاش باران طلبیده میشود، رسول خداست[نه یزید و امثال او]
7. اما سبقت دیگران برای وصلت با یزید و …؛ آری جاهلان برای وصلت با یزید، بر ما سبقت میگیرند و عاقلان برای وصلت با ما، بر یزید!
بعد امام اعلام کرد دختر عبدالله بن جعفر و زینب را به همسری پسر عمویش قاسم بن محمد بن جعفر میدهد.
مروان از رفتار امام خشمگین شد و گفت: شما بنیهاشم جز دشمنی نمیجویید!
امام هم به یاد او آورد که دشمنیجویی را شما شروع کردهاید و جریان خواستگاری امام حسن از عایشه دختر عثمان را به او یادآور شد. (بحارالانوار، 47/ 207-208)
انتهای پیام