ورود به حوزههای تخصصی بدون پشتوانه علمی | نقد صحبتهای سلیمانی اردستانی

محمدرضا یوسفی شیخ رباط، استاد دروس خارج فقه حوزهی علمیهی قم، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داد نوشت: «یکی از مهمترین محورهای نقد به دکتر سلیمانی، نه صرفاً محتوای دیدگاههای او، بلکه ورود گسترده به حوزههای تخصصی بدون برخورداری از دانش عمیق و نظاممند در آن زمینههاست.

حوزههایی که هر یک نیازمند سالها مطالعه و آشنایی با روششناسی دقیقاند. فقه، تاریخ و اقتصاد، سه عرصهای هستند که بدون تسلط بر منابع، قواعد و ادبیات علمی، نمیتوان درباره آنها داوری کرد. با این حال، دکتر سلیمانی در سخنرانیها و مناظرههای خود، بدون ارائه مستندات کافی، به این حوزهها ورود میکند؛ امری که پیامدهای قابل توجهی برای افکار عمومی دارد.
فقه شیعه، حاصل قرنها تلاش اجتهادی و انباشت روشمند دانش است. ورود به این حوزه، نیازمند آشنایی عمیق با منابع و سنت اجتهادی است. این دانش در طول زمان تطورات زیادی داشته است. مقایسه کتب اولیه تاکنون و ملاحظه تحولات علم اصول و دیگر علوم مرتبط از این سیر خبر می دهد. البته این علم مانند هر علمی در معرض خطا بوده و هست.
فقه امروز در مواجهه با جهان جدید با پرسش های جدی به لحاظ مبانی استنباط، روش شناسی، جایگاه علوم اجتماعی در کمک به استنباط و بازگشت قرآن در مسیر فقاهت روبروست. اما طبیعی است هر نقد و مواجهه باید بر اساس موازین مورد پذیرش آن علم و بعد از تسلط بر آن باشد. با این حال، برخی اظهارنظرهای دکتر سلیمانی نشان میدهد که آگاهی او از آن محدود است.
برای مثال، در بحث «اذن ولی در ازدواج»، او حکم مشهور فقیهان را «غیرعادلانه» میخواند، بدون آنکه به تفکیکهای دقیق میان دختر رشیده، باکره، ثیّبه، شرایط اجتماعی و اختلافنظرهای فقهی اشاره کند. یا در موضوع «قتل فرزند توسط پدر»، او حکم فقهی را بهگونهای طرح میکند که گویی فقه این عمل را مجاز دانسته است.
در حالی که فقیهان این حکم را نه «اجازه قتل»، بلکه «عدم قصاص» دانستهاند و آن را با قیودی همراه کردهاند یا حکم خمس مال حرام مختلط به حلال را به گونه ای طرح می کند که تصور می شود فقه اجازه می دهد تا فرد انواع فسادهای مالی را انجام دهد و سپس با دادن خمس آن را پاک کند، این در حالی است که هیچ فقیهی تاکنون چنین نگفته است. این بیانات برای مخاطب غیرمتخصص گمراه کننده است و موجب ذهنیت منفی است.
زیرا او تصور می کند که وی با توجه به ملبس بودن به لباس روحانیت از اطلاعات فقهی کافی برخوردار است. به هر حال این موارد نشان میدهد که برداشتهای ایشان از فقه، غیر دقیق، غیر مستند و گاه مبتنی بر اطلاعات نادرست است. این سخن به این معنا نیست که تمامی انتقادات ایشان نادرست است.
این نوع مواجهه، نه تنها به فهم صحیح مسائل کمک نمیکند، بلکه موجب برداشتهای نادرست در افکار عمومی میشود.
اقتصاد و فقه معاملات؛ نیازمند تحلیل چندلایه است که ضمن درک شرایط تاریخی صدور روایات، ملاحظه دیدگاه اهل سنت و ناظریت فقه شیعه بر آنها، ملاحظه نصوص وارده را لازم دارد هر چند کافی نیستند. با وجود این، ایشان بدون وقوف به مسائل یادشده به نقد مباحث فقهی بر اساس انگاره های شخصی می پردازد و به نتایجی سطحی و گاه نادرست میرسند. برای نمونه، نقد او به « مباحث ربا» بر احساس عدالت و ذهنیتی استوار است که او آن را عقل مینامد و نه تحلیل اقتصادی.
در حالی که نقد مسائل ربا از منظر عدالت و عقل نیازمند درکی از روابط و ساختار اقتصادی است.
وقتی حکمی فقهی صرفاً بر اساس «عقل شخصی» یا «احساس عدالت» رد میشود، بدون آنکه تحلیل اقتصادی آن بررسی شده باشد، نتیجه طبیعی آن قضاوتهای شتابزده است.
وقتی این پیچیدگیها نادیده گرفته میشود، نتیجه آن داوریهای شتابزدهای است که برای مخاطب جذاب، اما از نظر علمی نادرست است.
دومین حوزه ورود ایشان، تاریخ است. ورود دکتر سلیمانی به تاریخ نیز با چالشهای مشابهی همراه است.
تاریخنگاری، علمی است که بر نقد سند، تحلیل زمینههای اجتماعی و سیاسی، و بررسی منابع متعدد و پرهیز از قضاوتهای احساسی استوار است.
برای مثال، نسبت دادن برخی رفتارها یا انگیزهها به شخصیتهایی چون امیرالمؤمنین یا حضرت زهرا، بدون استناد به منابع معتبر، نه تنها از نظر علمی قابل دفاع نیست، بلکه فضای گفتوگو را از مسیر عقلانی خارج میکند. به ویژه ورود در مسائلی که برای شیعیان جنبه هویتی دارد، و انباشتی از شواهد بر آنها وجود دارد، موجب جریحه دار شدن احساس عمومی متدینان می شود.
ادبیات گزنده و تحریککننده دکتر سلیمانی هر چند ممکن است برای گروهی جذاب باشد، اما در نظر اهل فن، ضعف علمی او را نه تنها پنهان نمیکند؛ بلکه آن را برجستهتر میسازد.
وقتی یک بحث تخصصی با لحن جدلی مطرح میشود، مخاطب بهجای توجه به استدلال، درگیر هیجان و واکنش احساسی میشود. این امر، بهویژه در فضای دو قطبی جامعه، زمینه سوءبرداشت و تشدید تنش را فراهم میکند.
در مجموع، ورود غیرتخصصی به حوزههای پیچیده، نهتنها به فهم صحیح کمک نمیکند، بلکه موجب گسترش برداشتهای نادرست در افکار عمومی میشود.
با وجود این، جامعه امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند تفکیک میان تخصص و اعتمادبهنفس رسانهای است. نقد علمی، مستند و آرام، تنها راهی است که میتواند فضای گفتوگو را از هیجان به سمت فهم دقیق هدایت کند.»
پینوشت: این نوشتار در پنج یادداشت تنظیم شده است و به صورت پیاپی عرضه خواهد شد. آنچه خواندید قسمت دوم این سلسله یادداشتها است.
انتهای پیام




