تریدینگ فایندر

فرسودگی شغلی؛ چرا این‌قدر خسته‌ایم و چه کنیم؟

محمدباقر آزاد بخت، روانشناس و روان درمانگر در یادداشت ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «فرسودگی شغلی؛ چرا این‌قدر خسته‌ایم و چه کنیم؟» نوشت:

خیلی از ما امروزه دیگر از یک روز کاری خسته کننده فراتر رفته‌ایم. با خستگی مداومی روبه‌رو هستیم که با خواب و استراحت در طول روز آن را از بین نمی‌برد. چنین وضعیتی را روان‌شناسان صنعتی و سازمانی «فرسودگی شغلی» می‌نامند؛ این فرسودگی شغلی پدیده‌ای تدریجی است که انرژی، معنا و انگیزه فرد شاغل را بین برده و زنگ خطری برای سلامت روان است.

فرسودگی شغلی چیست؟ فرسودگی شغلی نه یک خستگی ساده و موقتی، که یک خستگی تجمعی و مزمن است که سه ویژگی اصلی آن عبارت اند از: 1. تحلیل انرژی: احساس خستگی مفرط و احساس کمبود انرژی روانی. 2. فاصله‌گیری عاطفی: بی‌حوصله شدن، کناره‌گیری کردن از همکاران و احساس بی‌علاقگی و عدم اشتیاق به کار. 3.کاهش کارآمدی: احساس اینکه کارهایی را که قبلاً به راحتی و علاقه انجام می‌دادید، حالا انجام این امور خیلی سخت شده است.

موضوعی که باید به ان توجه داشت این هست که فرسودگی شغلی یکباره به‌وجود نمی آید؛ معمولاً آرام‌آرام و در مراحل مختلفی در ما شکل می‌گیرد. از روزهای پرا نگیزه اولیه کاری شروع و به‌تدریج به احساس کاهش انرژی روانی و خستگی می‌رسد و بعد اگر ادامه پیدا کند اصطلاحاً به «برخورد با دیوار» ختم می‌شود؛ این مرحله جایی است که فرد دچار فرسودگی شغلی به شدت احساس فرسودگی و ناتوانی می‌کند؛ اینجاست که فرد شاغل دچار فرسودگی شغلی در روابط بین‌فردی با زیردستان، مراجعین و یا ارباب رجوع و بیماران دچار انسانیت‌زدایی می‌شود و کمتر احساس همدلی و درک متقابل در کار خود می‌کند.

علائمی را که باید جدی بگیریم: از لحاظ بعد جسمانی: خستگی همیشگی، اختلال خواب، سردرد، دردهای پراکنده و اختلالات روان تنی. در بعد هیجانی یا احساسی: احساس فشار و تنش و استرس، بی‌حوصلگی، زودرنجی، احساس پوچی و ناامید، کم انرژی بودن، و از لحاظ رفتاری و عملکردی: کاهش تمرکز، به تعویق انداختن کارها، کناره‌گیری از جمع همکاران و کاهش محسوس عملکرد نسبت به سابق.

عوامل مختلفی در شکل گیری فرسودگی شغلی نقش دارند و معمولاً یک عامل تنها مقصر و ایجاد کننده نیست؛ بلکه ترکیبی از عوامل دست به دست هم می‌دهند: در جنبه فردی: کمال‌گرایی بالا، آرمان گرایی، کمبود عزت نفس، ناتوانی در «نه» گفتن، سبک زندگی ناسالم (کم‌خوابی، تحرک کم). در جنبه شغلی: بار کاری(کمی و کیفی) بیش از حد، ابهام در نقش و مسئولیت در شغل، نداشتن استقلال عمل و اختیار در محل کار، فقدان حمایت از سوی مدیران و همکاران. در بعد سازمانی: انتظارات دائمی برای در دسترس بودن، نبود تشویق و تقدیر منصفانه، نبود منابع کافی در مقایسه با خواسته‌ها و انتظارات، فرهنگ و سبک‌های مدیریتی ناسالم.

از راهکارهایی عملی که در جهت خروج از چرخه فرسودگی شغلی می‌توان اشاره کرد: یاد گرفتن و به‌کارگیری مهارت‌های تنظیم هیجان از جمله تن‌آرامی در طول تجربه استرس در محیط کار. ورزش کردن و ایجاد سبک زندگی سالم. فهرست کارهایی که باید انجام بدهید را بررسی و در لحظه فقط بر موارد با فوریت و اولویت بالا تمرکز کنید و سعی کنید که از کمال‌گرایی پرهیز کنید.

برای حفظ انرژی خود، از پذیرش مسئولیت‌های اضافی و غیرضروری خودداری کنید. سعی کنید احساس خودتان را با دوست یا مشاور در میان بگذارید و کمک بگیرید. در سطوح بالاتر سازمان‌ها با اقدامات ساده‌ می‌توانند از فرسودگی کارکنان جلوگیری کنند؛ مثل: شفاف‌سازی وظایف و انتظارات. دادن استقلال و حق انتخاب بیشتر به افراد. ایجاد فضایی برای بازخورد و شنیدن حرف‌های کارکنان. تقدیر از تلاش‌ها و ایجاد فرصت برای رشد.

سوال مهم در خصوص فرسودگی شغلی این است که چه زمانی نیاز هست که به متخصص مراجعه کنیم؟ اگر علائم مطرح شده چند هفته تا چند ماه ادامه داشتند، یا در زندگی روزمره شما اختلالی ایجاد کرده‌اند، مشاوره با یک روانشناس می‌تواند بسیار مفید و کمک کننده باشد.

در نهایت باید اشاره کرد که فرسودگی شغلی نه نشانه ضعف، که یک هشدار است. هشداری از سوی جسم و روان ما که اعلام می‌کند سبک کاری و زندگی‌فردی شما نیاز به بازنگری و اصلاحات دارد؛ در شروع با شناخت به موقع و اقدامات ساده اما مستمر، می‌شود پیشگیری و از مشکلات آن در آینده جلوگیری کرد.

انتهای پیام

بانک صادرات

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا