انعکاس خبر طلبه پیانیست
کانال «دین و جامعه»، کانال مرجع محتوای تخصصی مطالعات اجتماعی دین، در مطلبی با عنوان «انعکاس خبر طلبه پیانیست» به نقل از جواد شریفی طلبه حوزه علمیه مشهد نوشت:
به اقتضای صرف ده سال از عمرم در حوزه علمیه و تجربه و مشاهده و مصاحبههای مکرر با بسیاری از طلبهها میتوانم مدعی وجود “ارتداد خفی” در میان حوزویان باشم. منظورم از “ارتداد خفی” این است که قبسی از آتش مدرنیته و جهانی شدن و علوم انسانی دامن حوزه علمیه را نیز گرفته و این سه گانه جادویی، ذهن و ضمیر بسیاری از طلبهها را با تشکیکهای جدی روبرو کرده است. نرمهای اعتقادی که از سوی حوزه علمیه به طلبهها تحمیل میشوند دیگر به اندازه کافی قانع کننده نیستند و بسیاری طلبهها این اعتقادات را پس میزنند اما به علل گوناگونی که اینجا مجال طرحش نیست توان این که بی اعتقادی خود را آشکار کنند ندارند.
میدانم که آن چه اینجا مینویسم اسرار ممنوعهی حوزه است که از باب: “جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد” ممکن است برایم زحمت آفرین شود؛ اما اینها باید دانسته شوند. گسترهی “ارتداد خفی” در میان طلبهها چنان است که مثلا در مورد مسالهی خدا، برخی خودشان را آتئیست و برخی ندانمگرا مینامند. در مورد نبوت، برخی پیامبر را یک عارف معمولی و دین وی را حاصل تجارب عارفانهی ایشان میدانند. در مورد مناسک، نماز و روزه را یا انجام نمیدهند یا التزام کاملی بدان ندارند. در مورد مسالهی امامت و… نیز تفاوتهای آشکاری با نرمهای رایج و رسمی دارند.
این تغییرات بنیادی در ساحت فکری، طبیعتا به ساحت رفتار و عمل نیز سرایت میکند و این دست طلبهها کارهایی میکنند که تا پیش از این از طلبهها انتظار نمیرفت. کوتاه سخن این که در حد مشاهدهی محدود نگارنده، روبرویی ولو اندک و سطحی برخی طلبهها با مدرنیته، جهانی شدن و علوم انسانی، با تغییر نرمهای اعتقادی طلبهها، نرمهای رفتاریشان را نیز تغییر داده است. این نکته در کنار مسللهی فردیتهای روزافزون و عطش یونیک بودن انسان مدرن، “طلبههای نا طلبه” را پدید آورده است.
به عقیدهی من _ اگر نگویم همه یا بیشتر _ بخش قابل توجهی از طلبههایی که با داشتن لباس روحانیت، مینوازند، میخوانند، حرکات ورزشی نمایشی اجرا میکنند، استندآپ میکنند و… به منظور بروز دادن فردیت ویژهشان است. آنها از طرفی میخواهند به آن چیزی که علاقه دارند بپردازند و از طرف دیگر میخواهند بخاطر این کنشهای غیرمعمولشان از سوی حوزهی علمیه، همصنفان خود و قشر سنتی جامعه سرزنش نشوند. برای این منظور آنها اهدافی روبنایی برای خود تعریف میکنند.
آنها این کارها را میکنند چون به این کارها علاقه دارند و این هیچ اشکالی ندارد اما برای فرار از سرزنش، چنین عنوان میکنند که حضور آنها در آن حرفه به عنوان یک روحانی و با لباس روحانیت، باعث هدایت و جهت دهی ارزشی اهالی آن هنر و حرفه میشود. بر اساس این پندار فریبنده، یک روحانی پیانو نواز جماعت پیانو نواز را هدایت میکند و دلهای آنها را به سمت اسلام جذب میکند.
یک روحانی بیلیارد باز سبب میشود جماعتی از اولیا اللهِ بیلیارد باز بوجود بیاید و مثلا بر سر بیلیارد قمار بازی نکنند. آن روحانی که در شمایل بوقچی در ورزشگاه ظاهر میشود علاقهی خود به حضور در ورزشگاه را ممکن است این گونه توجیه کند که حضورش سبب جذب دلهای افراد به روحانیت و یا اخلاقیتر شدن فضای ورزشگاه میشود. یکی دیگر از نکات مهم این است که این گونه روحانیها این گونه پنداری نیز دارند که حضورشان در عرصههای گوناگون اجتماعی _ هر جایی به جز عرصه علم و معرفت دینی _ سبب افزایش محبوبیت روحانیت در جامعه میشود. گمان بسیاری بر این است که محبوبیت و مرجعیت اجتماعی روحانیت که به برکت اسلام سیاسی و حضور پررنگ و البته ناموفقشان در ادارهی کشور از بین رفته است با این گونه کارها بیشتر میشود.
خلاصهی سخنم اینکه: بخش قابل توجهی از روحانیون نوازنده و خواننده و ورزشکار تنها بخاطر علاقهی شخصیشان به این فعالیتها رو میآورند اما برای فرار از سرزنش و فشار بیرونی، هدفهایی چون جهت دهی ارزشی و هدایتگری را مطرح میکنند. قطعا داشتن علاقههایی از این دست، اشکالی ندارند اما صداقت با خود و مردم نیز بسیار مهم است.
انتهای پیام
از قدیم الایام منبری ها تمام دستگاه ها ی موسیقی را فرا گذفته انداین مسئله جدیدی نیست…
کاملا درسته
وچه اشکالی داره طلبه ها هم وارد این جور اجتماعات شوند وخود را از مردم جدا نکنند
حاجی خودت فهمیدی چی گفتی؟ چه اشکال داره روحانیون هم یه کاری که نیاز به کالری سوزوندن و استفاده از تمرکز داره رو انجام بدن؟! هنر چیزی نیست که قابل زیر سوال بردن باشه، شمام در حد توانت هر سازی دوست داری رو دنبال کن گناهش گردن من