چالش تیمورزاده و خزعلی بر سر انتشارات حیان
/ مهدی خزعلی: تیمورزاده مقابل منزل ما دولا شد و عذر خواست /
در پی ادعاهای فرهاد تیمورزاده، مالک انتشارات تیمورزاده، مبنی بر کلاهبرداری مهدی خزعلی، فرزند آیت الله خزعلی و مدیر فعلی انتشارات حیان، در فرآیند کسب مالکیت این انتشارات و همچنین مراوده با سعید مرتضوی در پروندهی بعدی، خزعلی ضمن رد آنها، ادعا کرد: مرتضوی دشمن من بود.
بیشتر بخوانید: «مهدی خزعلی، قاضی مرتضوی و انتشارات تیمورزاده»
دفاع مهدی خزعلی از «سعید» و «هویت»
خزعلی در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز در واکنش به اظهارات اخیر مدیر انتشارات تیمورزاده گفت: آقای تیمورزاده با اتهام جعل، استفاده از سند مجعول و خیانت در امانت محکوم شده است؛ ایشان امضای من را به عنوان یک شریک جعل کرده بود، از بانک پول گرفته بود و حتی کتابهای موسسه حیان را به سرقت برده بود و خیانت در امانت کرده بود. کارمندهای خودش به آگاهی گزارش میکردند که مثلا در 16 آذر در زیرزمین جلد کتابهای حیان را میکندند و جلد تیمورزاده میچسباندند. یا اینکه فلان صحافی گزارش میکرد به آگاهی و آگاهی هم میرفت و کارمندان را در حین ارتکاب جرم بازداشت میکرد. در هرجایی هم که آگاهی مراجعه کرده بود، اموال مسروقهی حیان را پیدا کرده بود؛ چه در دفتر ایشان و چه در منزل بستگان و دوستانشان. مخفیگاهها را خود کارمندان آقای تیمورزاده اطلاع میدادند به آگاهی. در نهایت ایشان و برادرش به حبس محکوم شدند.
وی افزود: در زمان تجدیدنظر، آمد مقابل منزل ما، دولا شد و گفت من عذر میخواهم. در نهایت من رفتم و رضایت دادم. حکم دادگاه تجدیدنظر این است: «باتوجه به اینکه این جرایم از جرایم قابل گذشت است و شاکی گذشت کرده و محکوم خسارات شاکی را جبران کرده است، از زندان معاف میشود.» این حکمی است که سال 74 علیه ایشان به جعل و استفاده از سند مجعول و خیانت در امانت صادر شده. قاضی این پرونده، قاضی قندی بوده، بنده شاکی بودم و ایشان متهم.
فرهاد تیمورزاده در یادداشت تلگرامی خود مدعی شده بود که در پروندهی حیان، خزعلی بدون پرداخت اولیه و با دستنوشتهای صاحب 46 درصد حیان شده بوده و 54 درصد دیگر را نیز با استفاده از فشارها و راههایی مثل خرید کارشناس و تهدید و ارعاب و پرونده سازی، با پارداخت 30 درصد از 46 درصد اولیه، غصب کرده و این انتشارات با همان شمارهی ثبت پیشین خود به خزعلی واگذار شده است.
وی در پاسخ به ادعای تیمورزاده مبنی بر زدوبند با قاضی مرتضوی در جریان پروندهی سال 75، گفت: مرحلهی دوم، سال 75 است. ایشان که محکوم شده بود، صلحنامه امضا کرده که بنده همهی حقوق فلانی را دادم؛ یعنی خسارت ما را جبران کرده، و صلح کردیم. در سال 75 ایشان رفت شکایت کرد و گفت که «ریختند منزل ما و بستگانمان و دفترمان». آقای مرتضوی در آن سال مسوول پرونده بود؛ مرتضوی که برای من در جنبش سبز تقاضای 15 سال حبس کرده بود؛ یعنی رفیق من نبوده و بالعکس دشن من هم بوده. این آقای دشمن هم از همان اول به ایشان گفته بود که «شکایت شما متوجه مهدی خزعلی نیست. شما اگر شکایتی دارید باید از قاضی پروندهی قبل و یا مامورین آگاهی داشته باشید.» بدون اینکه نیازی باشد که من دخالتی کنم، شکایت ایشان رد شد و برای بنده منع تعقیب صادر شد. بعد از آن دوباره در دادگاه دیگری در مجتمع شهید بهشتی از من شکایت کرد که باز قاضی من را نخواست، دعوی ایشان را رد کرد چون ادلهای نداشت. بعدها به من خبر دادند که بلی، ایشان یک پروندهای تشکیل داده ولی چون مستنداتی نداشته ما رد کردیم.
تیمورزاده در یادداشت خود اظهار کرده بود که در نوبهی دوم شکایت خود در سال 75 «خبری از رسیدگی نبوده. قاضی محترم، شاکی (فرهاد تیمورزاده) را نمیدید اما متهمِ پرونده (مهدی خزعلی) هر زمان اراده میکرد با قاضی نسکافه میخورد. جناب قاضی عادل پس از ۶ ماه، بدون رسیدگی برای آقازاده قرار منع تعقیب صادر کرد.» وی همچنین قاضی این پرونده را سعید مرتضوی معرفی کرده بود.
خزعلی افزود: ایشان و برادرش به زندان محکوم شده بودند و قبل از اینکه اینها زندان بروند، سهتا حَکَم تعیین شد؛ یکی از آنها رییس دانشگاه علوم پزشکی فعلی است، یکی هم از دوستان دیگر ایشان است و نفر سوم هم فوت کرده؛ هر سه حکم را ایشان تعیین کرد. آن سه نفر ظرف 6 صفحه که موجود است، رای حکمیت صادر کرده و ایشان را محکوم کردند. به رای حکمیت تمکین نکرد. اموال موسسه را سرقت کرده بود، تمام قراردادهای موسسه را سرقت کرده بود و روی آن ضربدر کشیده و نوشته بود باطل شد. اینها را آگاهی از مخفیگاههای ایشان خارج کرد و گفت چرا قراردادهای موسسه را باطل کردی. قراردادها را باطل میکرد، مترجمین و مولفین را دعوت میکرد که بیایید با من «تیمورزاده» قرارداد ببندید. به دادگاه رفت و تحت عناوینی که پیش از این گفتم محکوم شد.
وی در ادامه تاکید کرد: کارشناس رسمی خط دادگستری ایشان را محکوم کرد به جعل امضای بنده. همهی اینها بوده، پرونده هم گذشته و من هم آبروی ایشان را نبردم. هربار هم که ایشان در جایی حرفی زد من سکوت کردم؛ چون بنا نداشتم آبروی یک مومن را ببرم؛ منتها وقتی خودش اصرار دارد که پرونده را کالبدشکافی کند و بیان کند، اینجا ناچارم پاسخ دهم که ایشان در آن سال توسط قاضی قندی محکوم شده است، و نه آقای مرتضوی. محکومیت ایشان به جعل، استفاده از سند مجعول و خیانت در امانت توسط قاضی قندی بوده است و ایشان را به حبس محکوم کرده. حتی پس از رضایت من قاضی میگفت که جرم جنبهی عمومی دارد و باید برود حبس. من گفتم که «این شخص پزشک است؛ شما لطف کنید من که رضایت دادم، خسارت را هم که تامین کرده و اموال مسروقه را برگردانده، شما لطف کنید و به او تخفیف دهید که به زندان نرود». در عین حکم تجدیدنظر هم آمده که با توجه به رضایت شاکی و جبران خسارت شاکی، زندان ایشان لغو شده است.
خزعلی تصریح کرد: در نهایت اینکه ما صلح نامه داریم؛ دیگر چه میگوید؟! او که خودش و برادرش رضایت من را گرفتند و اموال مسروقه را پس دادند و من رضایت دادم و صلح نامه امضا کردیم، این ادعاها بعد از آن دیگر واویلا است؛ همان موقع ایشان به من گفت که به هزارجا نامه نوشتم، حتی تا آقای قرائتی، گفتم ایشان نمازش را میخواند به ایشان چه ربطی دارد. به معاون قوه، رییس قوه و همه نامه نوشته بود. برگههایش موجود است. حتی نزد یکی از مسوولین رفته بود و ایشان به نفع [تیمورزاده] دستورداده بود؛ یعنی رفته همین شلوغ کاریها را کرده.
وی دربارهی ادعای تیمورزاده مبنی بر اینکه خزعلی درصدد کسب مالکیت ساختمان فعلی حیان از شیوههای غیر قانونی است، گفت: اینها مطالبی است که هرکسی میتواند ادعا کند. من وقتی میگویم جعل، این حکم دادگاه است که ایشان جعل کرده و اقدام به استفاده از سند مجعول کرده. اما ایشان اگر ادعایی دارد، باید بینه بیاورد. ما از سال 72 اینجا مستاجریم و موجر مالک است؛ در نص قرارداد ما سرقفلی ذکر شده. اما این مسایل جایش در دادگاه است و نه اینجا. این موضوع دروغ است و ایشان کذاب است. هیچکس چشم طمع به ملک آقای طالب ندارد و این ملک الیالابد متعلق به موجر است.
مدیر انتشارات تیمورزاده در یادداشت خود مدعی شده بود که: «این روزها با جعل اسناد و مدارک در حال خوردن ساختمان حیان واقع در بولوار کشاورز، تحت عنوان حق کسب و پیشه از ورثه مظلوم مرحوم طالب (مالک ساختمان حیان) است.»
وی در پاسخ به اینکه آیا ساختمان سابق انتشارات حیان –در خیابان فرصت- مصادرهای بوده است یا خیر، گفت: خیر؛ آن ساختمان را از آقایی که کلیمی بوده و گویا مسلمان شده و حتی پیش از انقلاب هم مالک آن ساختمان بود، اجاره کردیم. نه مصادرهای بود و نه چیزی.
وی دربارهی بخشی از یادداشت تیمورزاده که مدعی شده بود که خزعلی در ایام نوروز از زندان اوین استوری فرستاده است گفت: همه میدانند که من در 20 دیماه بعد از رحلت مادرم آزاد شدم؛ نوروز هم که معلوم است در سفر نوروزی بودم. در اوین نبودم اصلا. این آدم هیچکدام از حرفهایش اساس ندارد. در نوروز به مناطق جنگی رفتیم تا یاد عزیزانمان را زنده کنیم؛ به جزیرهی مینو هم رفتیم، محلی که عملیات کربلای 4 بود؛ ایشان دارد این را هم مسخره میکند. آیا واقعا جامعهی ما به جایی رسیده که اگر رزمندهای میرود تا خاطرات جنگ را ببیند و بچههایش را هم میبرد تا نشانشان دهد، مسخره شود؟!
فرهاد تیمورزاده در یادداشت خود با کنایه نوشته بود: بلی! دارم در مورد همین روباه مکاری صحبت میکنم که بسیاری از مردم فریب نمایشهای آزادیخواهانهی وی را خورده و تصور میکنند زاپاتای ایران ظهور کرده است. هم او که در تعطیلات نوروزی از هتل اوین استوری میفرستد و در سیزده بدر از جزیره مینو!
انتشارات پر حاشیهی حیان، که نشر انحصاری کتب پزشکی را در دست داشته است، کتاب جنجالی هویت را نیز در کارنامهی خود دارد. این کتاب گزارشی مکتوب از برنامهی هویت است که طی آن در سال 75 تصاویر و اظهاراتی که از روشنفکران و دگراندیشان در زندان گرفته شده بود در صدا و سیما پخش شد. در این برنامه بسیاری از روشنفکران، نویسندگان و فعالین سیاسی کشور وابسته به بیگانگان و خائن به کشور معرفی شدند.
خزعلی در مقدمهی این کتاب نوشته بود: «هویت نقلی است مستند از صف آرایی بیگانگان. هویت هشداری است به سهل انگاران؛ و سخن ما در این برهه حساس که مقام معظم رهبری آن را شبیخون فرهنگی نامیدند جز ابلاغ رسالت نبود.»
انتهای پیام
كاش خبرنگار انصاف دلايل و مدارك مُثبت ادعاى آقاى خزعلى رو از ايشون مطالبه و منتشر مى كرد تا ديگر حرف و حديثى باقى نمى ماند.
بدم امد از اشاره انصاف نیوز به چاپ کتاب هویت که ربطی به موضوع دارد ، بنده نه ارتباطی با اقای خزعلی دارم و نه ارادتی به ایشان ، ولی به انصاف نیوزعلاقمندم !