آیا اصلاح طلبان تقیدات دینی کمتری دارند؟
یکی از زاویههای اصلاح طلبان و اصولگرایان به تفاوتها در خوانش دو گروه از دین بازمیگردد. در دورههای مختلف اصلاح طلبان با این برداشت روبرو بودهاند که نسبت به آموزههای دینی از تقیدات کمتری برخوردارند و این موضوع همواره یکی از نکات مورد انتقاد در این جریان از سوی جریان رقیب بوده است. خبرنگار انصاف نیوز دربارهی چرایی این برداشت و زمینههای آن با تعدادی از فعالین سیاسی و پژوهشگران دینی اصلاح طلب و اصولگرا گفتوگوهایی انجام داد. بخش نخست این گزارش را در گفتوگوی انصاف نیوز با «محمدتقی فاضل میبدی» و «عباس سلیمی نمین» در ادامه بخوانید:
فاضل میبدی: این ادعای غلطی است
«محمدتقی فاضل میبدی»، عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز ضمن رد کردن این برداشت که اصلاح طلبان تقیدات کمتری به آموزههای دینی دارند، گفت: در مسایل سیاسی و جریانهای سیاسی که در جامعهی ما وجود دارد، آنچه معیار است و مهم است، به نظر من خط کشیهای عقلانی و اخلاقی است. یعنی هر جریان سیاسی که از عقلانیت و اخلاق به دور افتاد، او آسیب پذیر است و هم به خود آسیب میزند و هم به مملکت. ما اگر خدای ناکرده اخلاق و عقلانیت را در کار سیاسی زیر پا بگذاریم و فقط ظواهر مذهبی را در نظر بگیریم، این شکل برخورد نه تنها مشکلی را از جامعهی ما حل نمیکند بلکه اوضاع را بدتر هم میکند.
وی افزود: در سالهای گذشته بسیاری از افراد به خاطر تظاهر به مذهب در ردههای بالای کشور قرار گرفتند؛ به این خاطر که عقلانیت و اخلاق در کار آنها نبود و در برنامههایشان هم دیده نمیشد، بزرگترین ضربه را به کشور وارد کردند. ظواهر مذهبی را به نظر من نباید در کارهای سیاسی دخالت داد. اینکه کسی مذهبی باشد، بسیار خوب است و نزد خدا اجر دارد، ولی اینکه بنده بیایم و برای اینکه در جریانی نفوذ کنم و پستی هم بگیرم، ظواهر مذهبی را رعایت کنم و مثلا همسرم در جلسات علنی حجاب سفت و سختی داشته باشد، اما همینکه رفت جای دیگری و آزادتر بود به گونهای دیگر رفتار کند ریاکارانه است. متاسفانه در حال حاضر دینداریهای ما منافقانه و دورویانه است.
میبدی در ادامه گفت: به نظر من هیچوقت نباید تنها به ظواهر مذهبی تکیه کرد. در روایات هم داریم، اینکه در مملکت آنچه باید برای تبلیغ افراد و جریانها به آن دقت کرد، این است که این جریان سیاسی در شناسنامهی خود چقدر اخلاق، صداقت، عقلانیت و فکر دارد. صرف اینکه در سیاست تنها به ظاهر مذهبی مقبول فردی توجه شود را من قبول ندارم.
وی دربارهی ملاکهای انتخاب سیاستمداران گفت: اینکه بیاییم عدهای را متهم کنیم که اینها ظواهر مذهبیشان خوب نیست! این یعنی چه؟! یعنی نماز نمیخواند؟ مگر شما همراه کسی بودید و دیدید که نماز نمیخواند؟ اگر روزه خورده شاید مریض بوده. اگر چند تار موی کسی پیدا است این دلیل نمیشود که کل دین و انسانیت او زیر پا است. امروز ما فقط به چهارتا تار موی خانمها بچسبیم و بگوییم که پیداست و بعد از آن طرف بخشی از آدمهایی که تنها ظاهر مذهبی خوبی دارند و در حال وارد کردن ضربه به کشور هستند را پشتیبانی کنیم؛ حال این ضربه یا بخاطر بی عقلی است یا به خاطر بی عدالتی است و یا اینکه تنها به دنبال منافع خودشان هستند.
وی با بیان اینکه نباید معیار و ملاک را ظواهر مذهبی افراد قرار داد گفت: اعمال مذهبی هرکسی مربوط به خودش است. اصلا نباید جستجو هم بکنند که ببینند ظاهر مذهبیاش را رعایت میکند یا نمیکند. اصلا به من ربطی ندارد. من فقط باید ببینم که این آدمی که در جریان اصولگرا و یا اصلاح طلبی است، اول اینکه چقدر تجربه و عقلانیت دارد، دوم اینکه چقدر اخلاق و صداقت دارد و نمیخواهد که بخاطر پست، رقیبش را به هر طریقی از پای در بیاورد. خلاصه اینکه اعتقادش به نظام جمهوری اسلامی و منافع ملی و آزادی و استقلال و رای مردم و اینها باید برای ما ملاک باشد. اگر اینها نباشد حالا فرض که صبح تا شب نماز بخواند، خب به چه درد کشور میخورد.
این استاد دانشگاه مفید قم در ادامه با اشاره به روایتی دربارهی پیامبر(ص) گفت: ما در روایت هم داریم که ابوذر غفاری رفت نزد پیامبر خدا و گفت یا رسوالله به من پست بده. خب چه کسی پاکتر و راستگوتر از ابوذر پیش پیامبر است؟! اما پیامبر خدا فرمود که ای ابوذر تو پستی نگیر و دلیل آورد که نمیتوانی اداره کنی. یعنی به خاطر ضعفش در مدیریت پیامبر گفت سعی کن هیچکجا پستی نگیری. این است که ما باید در رقابتهای سیاسی ملاک و معیارمان فکر، علم، عقلانیت و اخلاق باشد. بله هرکسی هم باید به وظایف مذهبی خودش عمل کند که اصلا به ما ربطی ندارد و به خودش مربوط است.
بعضیها از رانت ظواهر مذهبی برای گرفتن پستهای بالاتر استفاده میکنند
میبدی در پاسخ به این سوال که «اصلاح طلبان با توجه به اینکه در معرض این برداشت قرار دارند که تقیدات دینی کمتری نسبت به آموزههای دینی دارند، چه باید بکنند؟» گفت: این اصلا ادعای غلطی است. مگر ما رفتهایم در زندگی اصلاح طلبان ورود کردیم، استقرا کردیم و کنجکاوی کردیم و دیدیم که اینها این چنین هستند؟ این ادعا غلط است. بله ممکن است در اصلاح طلبان کسی باشد که مثلا ظواهر مذهبیاش کم باشد، در اصولگراها هم ممکن است کسی باشد که چنین باشد. هرچیزی ممکن است. ممکن است در صنف پزشکان، بازاریها و هر صنفی دیگری و هرجایی کسی باشد که ظواهر دینیاش ضعیف باشد. حتی در روحانیون هم ممکن است باشد. اینکه دروغ بگویند، غیبت کنند، رعایت اموال مردم را نکنند و… چنین چیزهایی در هر قشری هست. اینکه فقط بیایند بگویند که اصلاح طلبان کسانی هستند که ظواهر مذهبی را رعایت نمیکنند خود جملهی غلطی است. در نهایت آن چیزی که من ملاک و معیار در جریان سیاسی میدانم عقلانیت و اخلاق است. اگر این دو چیز بود، خداهم با آنها خواهد بود، اگر اخلاق و عقلانیت در کارهای سیاسی نبود، هرچه هم که ظواهر مذهبی قوی باشد خدا هم به آن توجه نمیکند.
وی با شاره به اینکه برخی استفادهی ابزاری از دین میکنند گفت: بعضیها میخواهند از رانت ظواهر مذهبی به سود خود برای گرفتن پستهای بالاتر استفاده کنند. متاسفانه ما هم در این موارد تاکنون خیلی ضرر کردهایم. فقط ملاک و معیارمان این بوده که چه کسی ظواهر مذهبیاش قویتر است، چه کسی توضیح المسایل عملی را بهتر بلد است و مسایل شرعی را بیشتر حفظ است. متاسفانه در گزینشها هم این کار راکردهایم در حالیکه عقلانیت و تجربه و اخلاق در بسیاری از اوقات معیارهای کار ما نبوده است. این است که امروز ما در اقتصاد، سیاست، مسایل اجتماعی و خیلی از مسایل دیگر آن تجربهی کافی را نداریم. به ویژه در دولتهای نهم و دهم فقط به ظواهر مذهبی و این دست از مسایل اهمیت میدادند؛ بنده معتقدم این ظواهر مذهبی در زندگی فردی هرکسی خیلی خوب است ولی در زندگی سیاسی و اجتماعی بشر که میخواهد برای جامعه کار کند، سه چیز مهم است، اول اخلاق، یعنی صداقت و ادای امانت و دوم و سوم هم عقلانیت و تجربهی کار. اگر این سه چیز بود جامعه میشود بهشت، اگر نبود هرچه هم طرف بخواهد نماز بخواند و حجاب را هم رعایت کند و…، آن جامعه، جامعهی جهنمی است چون اخلاق و عقلانیت در آن وجود ندارد.
میبدی در آخر با اشاره به نامهی حضرت علی (ع) به مالک اشتر، گفت: حضرت علی در نامهای که به مالک برای نحوهی ادارهی مصر داده است هیچ وقت نمیگوید که برو در زندگی افراد و ببین نماز میخوانند یا نمیخوانند، اصلا این حرفها در آن نامه نیست؛ میگوید انسانهایی باشند که منافع مردم را بشناسند، دنبال جنگ نباشند و دنبال صلح باشند، ادبیات درست داشته باشند، با ضعفا درست برخورد کنند، مردم را پشت درهای بسته معطل نکنند؛ علاوه بر اینکه مدام به این چیزها تاکید میکند به مسایل مالی هم خیلی حساساند. یک جای این نامه نیست که بروید در خانهشان و ببینید که نماز میخوانند یا نمیخوانند، ببینید که همسرش حجابش درست است یا درست نیست. آنچه در نامهی حضرت علی به مالک هست توجه به حقوق مردم است، چه مسلمان و چه غیر مسلمان؛ یعنی چه برادر دینی تو باشد و چه نباشد، همین که انسان است باید حقوقش رعایت شود. این تاکید حضرت علی به مالک در حکومت داری است.
سلیمی نمین: اصولگرایان و اصلاح طلبان اگر تنها به یک بخش از جمهوری اسلامی معتقد باشند نتیجه انحراف خواهد بود
«عباس سلیمی نمین»، عباس سلیمی نمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران، در گفتوگو با خبرنگار انصاف نیوز، دربارهی زمینههای ایجاد این برداشت که اصلاح طلبان نسبت به اصولگرایان، تقیدات کمتری نسبت به آموزههای دینی دارند، گفت: این برداشت باز میگردد به دههی اول انقلاب. درواقع برخی مسایل ضروری برای ادارهی جامعه برخی از سیاسیون را به این سو سوق میداد که یک مقداری نسبت به مبانی سختگیری نکنند و تلاش کنند که حتیالمقدور با کمرنگ کردن مبانی بتوانند مشکلات پیش رو را برطرف کنند.
وی افزود: به تدریج این مساله موجب شد که این جریان سیاسی دغدغهی اصلیاش مسایل سیاسی جامعه باشد و با این ویژگی شناخته شود که خیلی روی مبانی اعتقادی تاکید نمیکند؛ به عبارت دیگر در ارتباط با جمهوری اسلامی نسبت به جمهوریت حساسیت بیشتری دارد و جناح مقابل، یعنی اصولگرا، اینگونه شناخته شد که به اسلامیت بیشتر توجه میکند و نسبت به جمهوریت یک مقداری کم توجه است؛ یعنی هردو جناح اینگونه یکدیگر را تعریف میکردند. منتها من معتقدم که هر فرد و یا جریانی نسبت به یک بعد جمهوری اسلامی کم توجه باشد این موجب خواهد شد که نسبت به بعد دیگر هم این کم توجهی شکل بگیرد. به تعبیر رساتر اگر شما از جمهوری اسلامی صرفا به اسلامیتش تاکید کنید و به جمهوریتش عنایت نکنید در همان اسلامیت هم دچار مشکل میشوید. اگر شما در ارتباط با جمهوری اسلامی به جمهوریت تاکید کنید، در همان جمهوریت هم دچار مشکل میشوید؛ یعنی در واقع میتوانید به سوی جمهوریت فریب پیش روید. چون اگر مبانی وجود نداشته باشد و شما را مقید نکند که چگونه جمهوری را میخواهید برای جامعه رقم بزنید، یا ممکن است جمهوریت فریب را برای جامعه رقم بزنید و یا جمهوریتی که ابزارهای کنترلی برای آن وجود داشته باشد و در نهایت جمهوریت واقعی را برای جامعه به ارمغان نیاورید.
هر ارزشی میتواند ابزاری برای سوءاستفاده شود
سلیمی نمین در پاسخ به اینکه «آیا تاکید اصولگرایان بر تظاهرات دینی به معنای استفادهی ابزاری از دین برای حضور در قدرت نیست؟»، گفت: هر ارزشی میتواند تبدیل به یک ابزاری برای سوءاستفاده شود. اگر اصلاح طلبان، اصولگرایان را متهم کنند که توسلشان به دین میتواند ناشی از یک نوع فریب باشد و یا یک نوع سوءاستفاده باشد، خب جمهوریت هم میتواند دچار همین آفت شود. جمهوریت که به طریق اولی میتواند دچار این مساله شود؛ اینکه شما دم از مردم بزنید در حالی که اصلا به مردم هیچ اعتقادی ندارید. یعنی درواقع توسل به ارزش جمهوریت برای این باشد که شما خودتان را به مردم نشان دهید و با فریب اثبات کنید که خیلی اعتقاد به مردم دارید، درحالی که در آن هیچ اعتقادی وجود نداشته باشد.
وی افزود: ما در مدیریت، به ویژه در ابتدای انقلاب یک سختیهایی داشتیم. یک حکومتی تشکیل شده بود که سابقهی عملی نداشت؛ یعنی پس از قرنها در هیچ نقطهای بر مبنای اسلام حکومت تشکیل نشده بود، یک مدل جدید بود. بنابراین باید خودش، مسایل نظری خودش را حل و فصل میکرد. ضمن اینکه باید به مسایل نظری خودش پاسخ میداد، باید مسایل اجرایی را هم پیش میگرفت. یعنی در ابتدای انقلاب دو سختی و دشواری وجود داشت، کمااینکه الان هم این سختیها را کمابیش دارد. منتها در ابتدای انقلاب این سختیها به مراتب بیشتر بود؛ مدیران باید هم مسایل جامعه را حل میکردند و هم بر اساس استنباطات از مبانی اسلامی این مسایل را حل میکردند و نه بر اساس عرف رایج در نظامهای موجود سیاسی. آنها راه حلهای مکتوب برای حل مشکلات داشتند اما آن راه حلها نمیتوانست برای نظام اسلامی مفید باشد؛ چراکه بر مبنای مبانی فلسفی دیگری این استنباطات شکل گرفته بود. لذا مدیران بعضا تمایل داشتند به اینکه مبانی را دور بزنند و همین امر هم موجب شد که به تدریج نسبت به مبانی یک مقداری برخورد سستی داشته باشند و یا خیلی پایبندی در این زمینه از خود نشان ندهند.
سلیمی نمین در توضیح پایبندی به مبانی، گفت: این پایبندی مثل این نیست که شما تظاهر به نماز خواندن کنید، خیر، حتی بعضا موجب میشود که شما با برخی رفتارهای عرفی چامعه در تقابل قرار بگیرید. آقایان حاضر نبودند چنین چیزی را از خودشان نشان دهند. این را به نوعی به لحاظ سیاسی امتیازی منفی برای خود میدیدند. شما اگر در ارتباط با حکومتداری در چارچوب یک سری مبانی حرکت کنید، در یک جاهایی علی القاعده در برابر برخی خواستهها و تمایلات جامعه قرار میگیرید. مثلا جامعه بعضا میخواهد یک سری رفتارهایی داشته باشد که این با مبانی نمیخواند. اگر شما سیاستمداری باشید که بخواهید در جامعه محبوبیت داشته باشید، با این رفتار مماشات میکنید. در حالی که اگر بر آن مبانی بایستید علی القاعده به جامعه میگویید که فلان چیز با مبانی سازگاری ندارد. امکان دارد که برخی از این مساله متاثر شوند و از شما به عنوان سیاستمدار فاصله بگیرند؛ بنابراین اینگونه نیست که پایبندی به اصول و در یک چارچوب حرکت کردن، همیشه امتیاز باشد، بلکه گاهی در مسایل مربوط به جامعه میتواند برای یک سیاستمدار منفی باشد چرا که برخی رفتارهای خارج از اصول را نمیپسندد و در برابرش موضع میگیرد. من این را معتقدم که خیلی از سیاستمداران حاضر نیستند، ولو اینکه یک رفتاری را و یک سلیقهای را بر خلاف مبانی بدانند و زیانبار بدانند، به دلیل اینکه رایی را از دست ندهند با آن مخالفت نمیکنند و ابراز نمیکنند که شما آزادید این کار را انجام دهید اما این کار، کار درستی نیست. ترجیه میدهند نظر خود را برای خود داشته باشند و ابراز مخالفت نکنند.
سلیمی نمین در پاسخ به اینکه «چرا تنها اصلاح طلبان هستند که در مظان این اتهامند و مدام باید در صدد اثبات تقیدات مذهبی خود باشند؟»، گفت: اصولگرایان هم باید در صدد اثبات اعتقاد به جمهوریت باشند. یعنی اینکه نسبت به جمهوریت یک نوع کم کاریها و یا یک نوع بی توجهیهایی را از آنها مشاهده میکنید که آن هم باید اثبات شود.
وی همچنین در تحلیل تفاوت دینمداری اصلاح طلبان و اصولگرایان در عمل و در اندیشه، گفت: وقتی شما در این وادی قرار گرفتید به تدریج میآیید وحوزهی دین را محدود به مسایل شخصیه میکنید. یعنی آرام آرام در این وادی قرار میگیرید که یک تعریف مغلوطی از دین دهید و اینکه بیشتر در حوزهی مسایل شخصی باید به دین توجه شود و نه در مسایل حکومتی. لذا یکی از انحرافاتی که ایجاد شد و در میان برخی از اصلاح طلبان شکل گرفت و بعضی از آنها هم به خارج از کشور رفتند، این بود که این کم توجهی به مبانی دینی موجب شد که رسیدند به بحث جدایی دین از سیاست که یک خواستگاه استعماری داشت. یعنی شعار جدایی دین از سیاست در واقع توسط استعمارگران در ایران ترویج شده بود؛ برخی از اصلاح طلبان هم متاسفانه در این وادی به این پرتگاه افتادند که آنها هم بیایند و ابژهی دین را از سیاست جدا کنند.
این آفت را برای برخی از اصولگرایان هم قائلم
این فعال رسانهای اصولگرا افزود: من این آفت را برای برخی از اصولگرایان هم قائلم. وقتی شما نسبت به جمهوریت بی توجه شدید، آرام آرام از اسلام یک تعریف مغایر با آن اسلام واقعی در ذهنتان شکل میگیرد. اسلام و همهی ادیان الهی اساسشان بر این است که جامعهی بشری را ارتقا دهند، یعنی جامعهی بشری را به سطحی از رشد برسانند که بتوانند خودشان آگاهانه انتخاب درست داشته باشند. وقتی شما نسبت به جمهوریت بی توجه باشید، آرام آرام اسلامی را ترویج میکنید که در آن مردم خیلی حضور ندارند. این هم یک آفتی است برای برخی از اصولگرایانی که نسبت به بخش جمهوریت خیلی عنایت ویژه ندارند.
وی در آخر جمعبندی کرد: تکرار میکنم که چه اصولگرایان و چه اصلاح طلبان اگر تنها به یک بخش از جمهوری اسلامی معتقد باشند قطعا نتیجه انحراف خواهد بود. انحراف فقط این نیست که شما فقط نسبت به اسلامیت کم توجه باشید، انحراف در این هم هست که به جمهوریت هم بی توجه شوید. در نهایت توجه به یک بخش حتی در روند خود آن بخش هم ایجاد انحراف میکند. یعنی اینطور نیست که در همان بخش شما پررنگتر برای جامعه عمل کنید، در همان بخش هم قطعا یک مسیر انحرافی را در پیش خواهید داشت نه مسیری که شما را به توفیقاتی در همان بخش نائل آورد. یعنی اگر اصلاح طلبان تنها به جمهوریت تاکید کردند حتی در جمهوریت هم نمیتوانند به جامعه خدمت کنند، یعنی در جمهوریت هم دچار انحراف خواهند شد. اگر اصولگرایی تنها به اسلامیت تاکید کرد در همان اسلامیت در وادی یک اسلام انحرافی خواهد غلطید.
انتهای پیام
اوّلاً : چه کسی گفته است که تقیّدات دینی و مذهبی جریان موسوم به اصولگرا در حد بالا و غیرقابل وصف است؟ نخیر اصلاً چنین ادعایی درست نیست. اصولگرایی که در فلان دستگاه حاکمیّتی نشسته و دهها [اعتراض] یک پیر زن بی پناه و شهید دادۀ روستایی و نوۀ فلج و و فرزندان زجر کشیدۀ او را به نفع عوامل مورد [اعتراض]، تحت رسیدگی عادلانه قرار نداده و تمامی [اعتراضات] واصله را ــ در راستای جانبداری از [اعتراض شدهها] به زباله دان می ریزد و در مقابل اعتراض نیز، قلدرمآبی می نماید نه تنها تقیّدی به دین و مذهب ندارد بلکه از دایرۀ انسانیّت هم خارج می باشد. ثانیاً: آقای فاضل میبدی نیز این نکته مهم را فراموش نفرمایند که، زندگی سیاسی و اجتماعی افراد متأثر از زندگی فردی آنهاست. بنابر این تفکیک میان زندگی اجتماعی و سیاسی اشخاص با زندگی فردی آنان اصلاً عاقلانه نمی باشد.
سلام ابتدا باید گفت که خبرنگاران بهتر است یاد بگیرند سئوالاتی را مطرح نمایند که دردی از درد مردم را بر طرف نماید . آنها یی که با تاریخ اسلام آشنایی دارند می دانند که جه کسانی عامل شهادت تعدادی از ائمه س شده اند . تد ین تنها ارزشی ندارد چرا که ابن ملجم هم متدین بود . لذا بصیرت و ولایت مداری است که از انحراف و غرق شدن جلوگیری می کند . پس کسانی که تابع ولایت و دشمن شناسند و از استکبار هراسی ندارند متدین واقعی در غیر اینصورت با ابوموسی اشعری و ابن ملجم مرادی فرقی ندارند.