«ترامپ دنبال گفتوگوی ایرانی آمریکایی است»
/ مدیرکل سابق وزارت خارجه در گفت و گو با انصاف نیوز /
درپی توافق اخیر آمریکا با کره شمالی پس از سه دهه تنش، مدیرکل اسبق وزارت خارجه دربارهی احتمال بازگشت ایران و آمریکا بر سر میز مذاکره، تفاوتهایی اساسی میان مسالهی ایران، آمریکا و مسالهی آمریکا، کره شمالی قایل شد.
«قاسم محبعلی»، مدیرکل اسبق وزارت امور خارجه و تحلیلگر مسایل بینالملل، در پاسخ به اینکه با توجه به توافق اخیر میان آمریکا و کره شمالی، چقدر احتمال میدهید که ایران و آمریکا نیز دوباره بر سر میز مذاکره بازگردند؟، به خبرنگار انصاف نیوز گفت: میان ایران و آمریکا با کره شمالی و آمریکا تفاوتهای فراوانی وجود دارد. یکی از این تفاوتها این بود که کره شمالی تا ته خط رفته بود، یعنی یا باید وارد جنگ میشد و یا اینکه اگر در همان وضعیت میماند تحریمها کرهشمالی را از پای در میآورد و منجر به فروپاشیاش میشد.
این کارشناس مسایل بینالملل تصریح کرد: بنابراین جنگ برای هردو طرف پرهزینه بود و فروپاشی را هم که حتما کره شمالی علاقمند نبود دچارش شود؛ چون تحریمها به حد بالایی رسیده بود و امکان داشت که حتی بیشتر از آن هم بشود. در نهایت کره شمالی به این نتیجه رسید که سلاح هستهای و موشک در مقابل تحریم بازدارنده نیست. جنگ هم اگرچه ممکن بود به طرف مقابل خسارتی برساند اما نتیجهاش نابودی کره شمالی بود؛ بنابراین این کشور پذیرفت که وارد مذاکره شود. البته کره شمالی از ابتدا به دنبال این بود که مستقیما با آمریکا مذاکره کند، نه از طریق یک مجموعه که قبلا به مذاکرات شش جانبه در پکن معروف بود.
محبعلی در ادامه گفت: از ابتدای این قضیه، یعنی از حدود سی سال پیش، کره شمالی همواره علاقمند بود که بنشیند رو در روی آمریکا و مشکلش را اینگونه حل کند و آمریکاییها علاقهای نداشتند؛ درست بالعکس ایران. در مورد مسالهی ایران و آمریکا، آمریکاییها بودند که از ابتدا علاقمند بودند با ایران بنشینند دور میز و مسایل را بدون واسطه و یا بدون حضور دیگر کشورها حل و فصل کنند اما طرف ایرانی تا کنون چنین چیزی را نپذیرفته؛ پس این یکی از تفاوتهای اساسی است.
وی افزود: مسالهی دیگر اینکه هنوز نمیتوان گفت که مسالهی کره شمالی حل و فصل شده است بلکه باید گفت که یک راه پر پیچ و خمی به یک نقطهی عطفی رسیده و حالا ممکن است فراز و نشیبهایی در آن وجود اشته باشد؛ نکتهی مهمش این است که طرفی که راه بازگشت ندارد کره شمالی است. یعنی کره شمالی دیگر اگر بخواهد از این جلوتر برود باید جنگ را انتخاب کند.
این کارشناس مسایل بین الملل در توضیح تفاوت دیگر ایران و کره شمالی از لحاظ مناقشه با آمریکا، گفت:در مورد ایران، فعلا ایستگاهها و فضاهای دیگری هم وجود دارد؛ مثلا اینکه میتواند با اروپاییها، روسها و چینیها کار کند؛ ولی طبیعتا اگر بخواهد که این مناقشه حل شود -هم مناقشهی هستهای، هم مناقشهی موشکی، هم مناقشهی منطقهای و هم مسایل دوجانبهی ایران و آمریکا- یک روز باید بنشینند دور میز و مسایلشان را مستقیم و به صورت رسمی، نه از طریق مذاکرات غیر رسمی و با حضور دیگران، حل و فصل کنند.
محبعلی در ادامه گفت: آمریکاییها نه در زمان ترامپ یا اوباما بلکه در دورههای پیش از آن هم همواره علاقمند بودند که از طریق مذاکره مسایلشان را با ایران حل و فصل کنند. هدف تحریمها چه در زمان اوباما، چه الان که در زمان ترامپ هست، کشاندن ایران بر سر میز مذاکره است. البته این بار با دفعات گذشته یک مقدار تفاوت دارد، هم نوع نگاه و نوع تحریمهایی که آمریکا این بار قصد دارد بگذارد متفاوت از زمان اوباما است؛ و هم اینکه آقای ترامپ این بار علاقمند نیست که در کنار خودش طرفهای روسی و اروپایی داشته باشد؛ به همین دلیل منازعه را تبدیل کرد به یک منازعهی ایرانی، آمریکا و طبیعتا راه حلاش هم گفتوگوی ایرانی آمریکایی است. یعنی اروپاییها یا روسها و چینیها حداکثر کنشی که میتوانند در این زمینه داشته باشند این است که رابطهی خودشان را با ایران حفظ کنند اما قادر به حل مشکل ایران و آمریکا نیستند.
وی دربارهی تفاوتها میان تحریمهای زمان اوباما با زمان ترامپ گفت: تحریمهای زمان اوباما هدفش آوردن ایران به میز مذاکره در خصوص مسایل هستهای بود و نگاهش بیشتر این نگاه بود که طرفهای بینالمللی را در کنار خودش داشته باشد، مثل روسها و اروپاییها و…، اما الان، شبیه به کاری که در مورد عراق در زمان بوش انجام دادند به دنبال یک ائتلاف بینالمللی است نه به دنبال اینکه سازمان ملل یا کشورهای عضو شورای امنیت را الزاما د رکنار خود داشته باشد.
مسالهی بعد اینکه تجربهی تحریمهای زمان اوباما را بهطور کامل در اختیار دارد و آن نقاط گریزی که در آن زمان برای ایران وجود داشت را اینبار دیگر اجازه نمیدهد که برای ایران وجود داشته باشد و طبیعتا چون نمیخواهد اروپاییها یا روسها و کشورهای دیگر را در کنار خودش داشته باشد آنها را هم تحت جریمه و فشار قرار میدهد. برخلاف گذشته؛ چون اوباما علاقمند بود که مثلا چینیها، کرهایها، یا هندیها از گردونه خارج نشوند و همکاری داشته باشند، به آنها فشار نمیآورد و برایشان یک نوع فضای بازی را ایجاد میکرد و فرجهای به آنها میداد تا با ایران رابطه داشته باشند.
اما اینبار به نظر نمیرسد که آمریکاییها اجازه دهند که سیستم بانکی با ایران کار کند، دلار با ایران کار کند، نفت ایران به فروش برسد و یا هیچ کمپانی قابل توجهی با ایران کار کند. به عنوان یک نمونه آن کمپانی چینی بود که با ایران کار میکرد و یکی ازتولیداتش هم گوشیهای هوآوی بود، مجبور شد که یک جریمهی هنگفت به آمریکا پرداخت کند، هیات مدیرهاش را بهطور کامل تغییر دهد و یک آمریکایی را برای نظارت بر گردش مالی و قراردادهایش در هیات مدیرهی خود بپذیرد. این نشان میدهد که چین با همهی قدرتش قادر نیست که جلوی تصمیم آمریکا علیه شرکت چینی بایستد. لذا به نظر میرسد که این تحریمها نسبت به گذشته متفاوت است.
حداکثرایران میتواند با شرکتهای خرد اروپایی، چینی و یا روسی که ارتباطی با آمریکا ندارند رابطه برقرار کند؛ که خب رابطه اقتصادی با آنها در حد میلیون دلار است؛ مشکل ایران فروش نفتش در سطح چند ده میلیارد دلار، جذب سرمایه و فروش چند میلیاردی است.
محبعلی در پاسخ به اینکه با توجه به این شرایط پیشبینیاش چیست؟ گفت: طبیعی است که هر دعوایی آخرش باید از طریق مذاکره حل و فصل شود. به نظر میرسد همانطور که امروز دعوای کره شمالی و آمریکا به یک نقطهی عطف رسید، در مورد ایران هم به نظر میرسد که دعوای ما با آمریکا به نقطهی عطف خودش نزدیک خواهد شد. ایران امکاناتی دارد و آمریکا هم امکاناتی دارد ولی طبیعی است که این امکانات قابل مقایسه نیست. مسالهی بزرگ برای ایران، یکی استقامت است که بتواند از نظر اقتصادی نیازهای داخلی مثل دادن حقوق کارمندها و برآوردن مایحتاج اولیه کشور که عموما به واردات بسته است را تامین کند و دیگر اینکه مسالهی توسعه را تامین کند. اگر کشوری توسعه پیدا نکند دچار مشکل میشود. بنابراین ایران هم باید به این نکته توجه کند که نمیتواند زمان زیادی به این وضع ادامه دهد.
وی اضافه کرد: از آن طرف منطقه و جامعهی بین المللی هم با توجه به حساسیتهایی که خاورمیانه دارد، خیلی علاقمند نیستند که این مناقشه طولانی شود. بنابراین به نظر میرسد یا در همین دوره این مذاکرات انجام شود و یا در دورهی بعد. البته به نظر من اگر پیش از پایان دورهی اول آقای ترامپ انجام شود بهتر است، باتوجه به اینکه او نیاز دارد که برای اینکه موفقیتی برای رای آوردن در دور دوم ریاست جمهوریلش داشته باشد امتیازات بیشتری بدهد. و یا ممکن است در دور دوم آقای ترامپ، با شرایط سختتری دو طرف بنشینند دور میز مذاکره. ممکن است زمان طولانی صرف شود تا مناقشهی ایران و آمریکا از طریق مذاکره به یک سرانجامی برسد.
انتهای پیام
سلاح اتمی وجود خارجی ندارد. و واقعیت چیز دیگریست
اینا یه مشت … که یه جو قدرت تحلیل سیاسی ندارن واقعا باید به سرو صورتمون بزنیم که چنین سبک مغزهایی شدن فعال سیاسی و مسئول ما.
ایران نباید بدون گرفتن امتیازی از ترامپ حاضر به مذاکره با امریکا شود ، ترامپ باید چند صد تایی گرین کارت سفید مهر بدهد !