«بازاریابی شبکهای در ایران کلاهبرداری است»
«نسترن فرخه»، خبرنگار انصاف نیوز: مبلغان و کارکنان شرکتهای بازاریابی شبکهای در شرایط بحران و رکود اقتصادی هم مبلغ سود بسیار کارکنان این شرکتها بوده و کسانی را به مجموعهی خود جذب میکنند. یکی از دلایل اصلی پیوستن افراد به این شرکتها نبود کار برای جوانها است. در زمانی که مشاغل گوناگون پذیرای افراد برای کار نیستند و یا به سختی از نیروهای انسانی هرچند شایسته، بهره میبرند، در مقابل شرکتهایی هستند که با دادن وعده برای آیندهی بهتر افراد را به کار دعوت میکنند. بدیهی است که بخشی از جوانها به سمت فعالیت در آن شرکتها میروند. باوجود شعارهای انگیزشی بسیاری که در این شرکتهای شبکهای به گوش میخورد باید دید چرا اغلب افراد که عضو این شرکتها میشوند بعد ازمدتی باناامیدی آن را ترک میکنند.
چرا افراد جذب بازاریابی شبکهای میشوند؟ تاثیر این شرکتها بر اقتصاد کشور چیست؟ اینها سوالاتی است که دانش آموختهی کارشناسی ارشد رشتهی اقتصاد دانشگاه تهران در گفتوگو با انصاف نیوز به آنها پاسخ داده است.
پاسخ «محمد آقارضی» به این سوالات را در گفتوگو با انصاف نیوز بخوانید:
دو دلیل برای فعالیت در شرکت های شبکه ایی
رکود اقتصادی عامل پیشرفت شرکت هایشبکه ای
محمد آقارضی دربارهی چرایی جذب افراد به شرکتهای بازاریابی شبکهای، گفت: «چندسالی میشود که کشور ما دچار رکود اقتصادی است و با مشکل کمبود کار برای جوانها مواجه هستیم، اما شرکتهای بازاریابی شبکهای موفقتر از قبل عمل میکنند، تنها به این دلیل که شرکتهای دیگر این افراد را استخدام نمیکنند اما شرکتهای بازاریابی شبکهای خودشان به سراغ افراد میروند. این جوانها میبینند حالا شرکتی هست که میخواهد من در آن کار کنم ،ومشغول میشود.
دلیل دیگری که افراد جذب این شرکتها میشوند دیدگاه تلاش کم وسود بسیار است که باوجود اختلاف طبقاتی درجامعه روش جذب سریع تر اتفاق میافتد، چون جوان اموال خود را با اموال دیگران مقایسه میکند و میخواهد در زمان کم به آن چه میخواهد دست یابد.»
او در ادامه بااشاره به نحوهی فروش در شرکتهای بازاریابی شبکهای و عدم تناسب کیفیت کالا با قیمت آن، معاملههای انجام شده در این شرکتها را کلاهبرداری دو جانبه دانست و گفت: «این موضوع در اقتصاد اخلاقی یک کلاهبرداری دو جانبه است، به این دلیل که آن کالا قیمت متناسب با کیفیت راندارد و فردی که میخواهد کالای با قیمت بالا خریداری کند از جایی خرید میکند که به آن اعتماد دارد و شناخته شده است.»
وی درمورد تفاوت شرکت هرمی و شبکهای نیز گفت: «این شرکتها در ظاهر باهم متفاوت است اما در عمل هیچ تفاوتی باهم ندارند، اقلیتی در این شرکتها سود بسیار به دست میآورند و اکثریت هم به سود کم میرسند و یا فقط هزینه میدهند.»
ذهن شویی در شرکت های شبکه ایی
در این شرکتها کلاسهای انگیزشی بسیاری برگزار میشود و در اغلب موارد جملاتی به کار میبرند که افراد را ترغیب به انجام این کار میکنند؛ آقا رضی در این مورد افزود: «روی ذهن افراد خیلی کار میکنند، کلاسها وهمایشهایی برگزار میکنند و جملاتی از خود میسازند تا افراد را جذب خود نگه دارند، مثل آن که (آینده خود را بساز و نه آیندهی دیگران)؛ منظورشان از این جمله آن است کارهای دیگر باعث سود زیاذ برای ريیس و سود کم برای کارمند است. یا( بازنشستهی بی پول یا بازنشستهی پولدار) اینها جملاتی است که به زبان میآورند و گاه به دیوار شرکت نصب میکنند.»
وی در ادامه گفت: «افراد فعال در این شرکتها این اندیشه را القا می کنند که با چهار ساعت کار در هفته صاحب میلیونها تومان پول میشویم و اینکه «ما موفق شدهایم پس شما هم انجام دهید موفق می شوید»؛ درحالی که اگر زندگی افراد بزرگ در کسب و کار را مطالعه کنیم، چه کسب وکار سنتی و چه جدید، متوجه دروغ شرکتهای بازاریابی شبکهای میشویم، چون این افراد در مسیر خود با فراز و نشیبهای بسیاری روبهرو بودهاند.»
اگر این کارخوب است پس چرا همه عضو آن نیستند
بازاریابان این شرکتها براین باورند که این نحوه از بازاریابی بهترین روش و بهترین کار است که هرکسی را به موفقیت میرساند؛ آقارضی ضمن انتقاد از منطق این شرکتها گفت: «آنها این منطق را دارند که همه چیز این کارخوب است و هیچ مشکلی ندارد اما منطق آنها به مشکل برمیخورد، چون اگر خوب است پس باید همه فروشندهی این شرکتها شوند، اما هرگز این موضوع به مرحلهی نهایی نمیرسد، وقتی حلقههای آخر آنها همیشه بعد از تشکیل شدن خراب میشود و افراد آخر هستند که آسیب میبینند یعنی روند کار درست نیست.»
فقط پنچ درصد به سود می رسند
اغلب شرکت کنندگان در شرکتهای بازاریابی شبکهای به سود چشم گیری نمیرسند. آقارضی علت آن را اندیشهی افراد بالای هرم دانست و گفت: «تنها پنچ درصد افراد در شرکتهای شبکهای به سود میرسند، با وجود اینکه خودشان میگویند هرکسی وارد شرکت شود سود میکند. این شرکتها سودشان از فروش افراد است، آنها خودشان میدانند که اجناس دارای کیفیت پایینی است و آن کسی که سیستم را طراحی کرده سود را تنها در این میداند که افرادی عضو شوند، خرید کنند و بعد از مدتی از سیستم خارج شوند، در همین زمان کم حضور شخص در شرکت آنها سود لازم را میبرند بعد شخص دیگری جایگزین میشود.»
وی در جواب اینکه اگر به صورت حرفهای در این شرکتها مشغول باشیم آیا به موفقیتی دست پیدا میکنیم یا نه گفت: «کسی که بازاریابی و اقتصاد را به صورت حرفهای بداند هرگز وارد این شرکتها نمیشود و خود راههای بهتریب رای پول درآوردن میداند.»
این دانشآموختهی اقتصاد در پایان به شر کتهای ناموفق بازاریابی شبکهای در خارج از کشور اشاره کرد و گفت: «شرکتی مثل «هربالایف» طبق آمار آمریکا تنها چهارده درصد به سود رسیدند که این مقدار سود برابر با بیست هزار دلار است که زیر خط فقر در آمریکا محسوب میشود و نود و سه درصد فروشندگان اصلا به سودی نرسیدهاند.»
انتهای پیام