خرید تور تابستان

کاسه صبر مردم ولبریزی سد کرخه

/ یادداشتی انتقادی به فیلم منتشر شده از استاندار خوزستان /

ماندانا صادقی، روزنامه نگار آبادانی، در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز به فیلم منتشر شده از غلامرضا شریعتی استاندار خوزستان در فضای مجازی واکنش نشان داد. متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:

آقای دکتر شریعتی، من خوزستانی‌ام. درست شبیه شما. من شاید بتوانم بروم یک جای دور. با پاسپورت یا بی پاسپورت، یامثل باقی خوزستانی‌هایی که تصمیم می‌گیرند ازدست ریزگردها کوچ کنند به جاهای بهتر. اما در این شرایط شاید اصلاً فرصت نشود که «گم» بشوم و آب سریز از کرخه، من را، خانه‌ام را، خاطراتم را …باخودش ببرد تادهانه‌ی خلیج فارس و بالاخره بپیوندم به آن آبهای نیلگون. من که می‌گویم منظورم همه‌ی ماست.

اما اگر همه‌ی ماخوزستانی‌ها گم بشویم و شما و بقیه مسولین از دست ما راحت شوید، خوزستان که نمی‌تواند «گم» شود. هشت سال جنگ نتوانست خوزستان را گم کند از روی این نقشه. حتم دارم که آب‌های سرریز از کرخه و دز و کارون و بهمنشیر و اروند هم نمی‌تواند.

آقای دکتر شریعتی، هم استانی محترم، جنگ، شجاعت پسرهای محله‌ی دیزل آباد خرمشهر را چند برابر کرد. جنگ از اوراق فروش آخر خیابان ذوالفقاری آبادان یک قهرمان ساخت به نام «دریاقلی».

این‌ها اگر گم شده بودند، اگر زبانم لال رها کرده بودند و رفته بودند، امروز من و شما چطور می‌توانستیم سرمان را بالا بگیریم و بگوییم روزنامه‌نگاری آبادانی‌ام یا استانداری بهبهانی!

آقای دکتر شریعتی، هم استانی محترم. آن مرد که شما به او توصیه می‌کنید که «برود و گم شود» از لهجه‌اش پیداست که یک روزی در سی و اندی سال پیش در همان نقطه جنگیده است و امروز یکی از کوچه‌های محله‌شان به نام پسرعموی شهیدش است. او شاید مادری یا زن عمویی داشته باشد چشم انتظار پسری مفقودالاثر و همسایه‌ای با زخم‌هایی از یادآوری گور دسته جمعی دختران بستان.

این مرد و دیگر مردهایی که نبودند تا آنها را هم «بی تربیت» خطاب کنی، همان‌هایی هستند که بعد از جنگ دوباره برگشتند تا در تالاب هورالعظیم ماهیگیری کنند. آنها که نگذاشتند سرزمین پدری‌شان محو شود از این جغرافیا و با عشق و حسرت ماندند در کنار هورالعظیمی که مدیران «مهرورزانه» خشکش کرده بودند.

آقای دکتر شریعتی، هم استانی محترم، به چهره‌ی آن مرد معترض، منتقد، خوب نگاه کن. او سیل زده است فقط و فقط سیل زده. او نمی‌تواند به قول شما «مخالف نظام» باشد. او همان کسی است که اگر سیل نبود و اگر زن و فرزند و یخچال و گاو و گوسفند و تلویزیونش با سیلاب نرفته بود، با همه‌ی محرومیت‌ها و مشکلاتش از شما و دوستانتان «یزله کنان» استقبال می‌کرد و شما را به نوشیدن یک فنجان قهوه عربی دعوت می‌کرد. او به هیچ مسوولی بابت بی‌مسولیتی‌هایش نمی‌گوید «مخالف نظام». این مرد منتقد دردمند همان کسی است که در همه‌ی انتخابات‌ها بابت بالا بردن نرخ مشارکت رأی، از انگشت جوهری‌اش با قداست و افتخار یاد می‌کنید و او بابت آب شور، ریزگرد، گاو میش‌های آتش گرفته، تالاب خشک و… با گروه‌های معاند نظام و انقلاب همراهی نمی‌کند اما انتقاد ساده‌اش و بغض درگلو مانده‌اش و حرمت دردمندی‌اش «حرف بی ربط» قلمداد می‌شود؟

آقای دکتر شریعتی، هم استانی محترم یک بار در مقام یک شهروند خوزستانی به این ویدیوی کوتاه نگاه کن ببین که چطور به عنوان مدیر ستاد بحران استان خوزستان تاب شنیدن یک انتقاد ساده را نداری و به جای دعوت به صبر و آرامش، خشم و عصبانیت‌تان را همچون رگبار آتش بر سر مردی که با تشر شما سکوت کرده است می‌ریزی.

آقای شریعتی، هم استانی محترم مطالبات مردم عرب خوزستان فقط آن چیزی نیست که سیاست‌ورزان کت و شلوار پوش عرب بابت سهم‌خواهی‌شان از قدرت در سالن اجتماعات استانداری خوزستان بیان می‌کنند، این مرد که صبورانه در میانه‌ی سیلاب ایستاده است اگر هیچ سهم و حقی هم نداشته باشد قطعاً سهم و حقش از مدیریت بحران استان خوزستان پاسخی نبود که شنید.

آب خیلی چیزها را با خودش می‌برد، مثلاً آبرو…

ازاو وهمه مردم خوزستان عذرخواهی کن.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. یادتان رفته شعار هوا نمی خوایم ولی هوای روحانی رو داریم رو کدام پدر سوخته هایی می گفتن حالا از نظام طلب کار شدید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا