چند نقد دیگر به تحلیل حجاریان دربارهی سناریوی تجزیه
سایت «مشرق» در نقدی با تیتر «آنها جزایر سهگانه را تصرف میکنند و جبران هم به غایت دشوار است / پیشبینی ظریفِ حجاریان؛ در جنگ با آمریکا شکست میخوریم!»، بخشی از گفتههای حجاریان را ناشی از کم اطلاعی از قدرت نظامی ایران خوانده است؛ هر چند آقای حجاریان در این مصاحبه نگفته است که ایران شکست میخورد.
متن نقد مشرق در پی میآید:
«سعید حجاریان»، از فعالان اصلاحطلب در بخشی از یک مصاحبه با انصافنیوز، طی اظهاراتی گفته است: «زمانیکه امریکا میگوید همهی گزینهها روی میز است، باید به این نکته توجه کرد که یکی از گزینههای او و بهخصوص همپیمانهای منطقهایاش تجزیهی ایران است. چندی پیش، جان بولتون از لفظ مجعول «خلیج عربی» استفاده کرد و بعید نیست، دستاندرکاران دولت فعلی آمریکا در همآوایی با کشورهای خلیج فارس ادعاهایی دربارهی جزایر سهگانه مطرح کنند و احیاناً در یک درگیری محدود این جزایر را تصرف کنند. در صورت وقوع چنین رخدادی، باید با نیروی دریایی و موشک آن جزایر را پس گرفت که امری است به غایت دشوار. چون آنها در جنگ دریایی دست بالا را دارند و میدانیم این همه ناو بیجهت در خلیج فارس حضور پیدا نکردهاند.»
او میافزاید: البته کسانی که در میان اپوزیسیون آریایی ادعای تمامیت ارضی میکنند، معلوم خواهند کرد فردا که بر من و تو وزد باد مهرگان / آنگه شود پدید که از ما دو، مرد کیست!
حجاریان همچنین در کنایهای دیگر به عناصر اپوزسیون میگوید: من معتقدم بسیاری از نیروهای اپوزیسیون وطنخواه هستند اما در نیت بعضی از آنها شک دارم. آنان بهدنبال تحریم و جنگ هستند تا صرفاً تکهای از وطن را که هرگز بویی از آن نبردهاند، بهدست آوردند؛ اینها دو دستهاند یا بیوطناند یا وطنفروش. و من توصیه میکنم آنها در همان خارج کشور با یکدیگر معامله کنند و بیوطنها از وطنفروشان وطن بخرند! …آن دسته از اپوزیسیون که بهدنبال وحدت سرزمینی است، در گام اول باید بهدنبال رفع سایهی جنگ و تحریم از سر ایران باشند تا نشان دهند در مدعای خود صادق است. بعد از آن میتوان به کمپینهای مشترک فکر کرد. [۱]
*مقام معظم رهبری چند سال قبل در قالب توصیهای هوشمندانه به مسئولان کشور، تأکید کرده بودند که بایستی برای آقایان «تور نظامی» برگزار شود تا آنها واقعیت توانمندیهای نظامی ایران را ببییند.
معظمله در این رابطه فرمودند: «یک وقتی یکی از مسئولین کشور دربارهی مسائل نظامی یک نظری داده بود که خب مطابق واقع نبود؛ بنده گفتم یک “تور نظامی” برای مسئولین کشور قرار بدهید؛ بیایند یک خردهای در محیطهای نظامی گردش کنند، حقایقی را، واقعیّاتی را ببینند، معلوماتشان نسبت به موجودیِ نظامی کشور بالا برود. حالا در مورد مسائل علمی هم متأسّفانه گویا همینجور است؛ باید یک “تور علمی” بگذاریم برای مسئولین در بخشهای مختلف .»[۲]
از همین رهگذر بایستی اشاره کرد که آقای حجاریان گویا به هیچوجه شناخت درستی از توانمندیهای نظامی و البته بازدارنده کشورمان ندارد که معتقد است در صورت اشغال بخشی از خاک ایران توسط آمریکا؛ باز پس گیری آن دشوار خواهد بود! و ایضاً او به این حقیقت ساده هم واقف نیست که اگر آمریکا و متحدان او توانمندی چنین غلطهایی را داشتند حتی به قاعده یک لحظه هم درنگ نمیکردند.
بیان این نکته جالب نیز ضروری به نظر میرسد که آمریکا و متحدان او در جریان نبردهای سوریه و عراق نیز بارها تلاش کردند تا مناطقی تحت سیطره را با عناوینی مثل منطقه امن، منطقه حائل و غیره پدید بیاورند و به این واسطه به ایفای نقش در زمین مبارزه بپردازند اما با عزم قاطع گروههای مقاومت، هرگز قادر به تحقق تصمیم خود نشدند. و البته این در حالی بود که آنها فقط با گروههای مقاومت مواجه بودند نه با پشتیبان اصلی آنها یعنی ایران!
البته اینها تمام دلایل ابطال کننده حرف حجاریان نیستند و دلایل جالبتری هم نیز وجود دارد…
در خلیج فارس و در داخل آبهای ایران، جزایری کوچکی نیز وجود دارند که فاقد سکنه هستند و اساساً حتی پایگاههای نظامی خاصی هم داخل آنها نیست اما نیروهای آمریکا و متحدان عرب آنها از خوف هیبت عاشورایی نیروهای مسلح ما، جرأت ورود به این جزایر خالی از سکنه را نیز ندارند. چه رسد به جزایر سهگانه که پاره تن ایرانیان هستند و موشکهای آماده شلیک فراوانی دشمنان این جزایر را هدف گرفتهاند.
ماجرای دست بالای آمریکا در جنگهای دریایی که حجاریان مدعی آن است همچنین در حالیست که خوانش سابقه تاریخی «جنگ نفتکشها» در خلیج فارس و رویارویی مستقیم نیروی دریایی جمهوری اسلامی و آمریکا در طول ۸ سال دفاع مقدس نیز به وضوح نشان میدهد که آمریکا حائز هیچ برتری نسبت به ما نبود و نه تنها خسارتهای بسیاری را متحمل شد بلکه نتوانست سیاستهای خود را به ما دیکته کند. و این در حالی است که ما در آن روزها نه موشک داشتیم، نه ناوهای جماران و نیزه و تبرزین را و نه زیردریاییهای جدیدمان را!
لازم به توضیح است کنایههای حجاریان به عناصر اپوزسیون و جداییطلبان، کنایههای معقولی ارزیابی میشوند. کنایههای معقولی که البته با تلخی اشارههای ناصحیح او به قدر قدرتی آمریکا در جنگ نظامی بلااثر خواهند شد…
انتقاد زیدآبادی به ادعای حجاریان
احمد زیدآبادی، رونامهنگار، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «ادعاهای بیاساس!» به مصاحبهی اخیر سعید حجاریان با انصاف نیوز دربارهی سناریوی محتمل تجزیهی ایران انتقاد کرد.
متن یاددشت آقای زیدآبادی در پی میآید:
دوست عزیزم جناب دکتر سعید حجاریان در مصاحبه با انصاف نیوز موضوعاتی را مطرح کرده است که طرح آنها نه فقط به صلاح کشور نیست، بلکه اصولاً هیچ پایه و اساس واقعی ندارد.
طرح مسائلی از قبیل احتمال تحمیل منطقۀ پرواز ممنوع بر بخشی از مناطق کشور به منظور تجزیۀ آن از طرف آمریکا و متحدانش، بر هیچ قرینهای استوار نیست و بیان آنها از زبان چهرهای که به عنوان “استراتژیست” جریان اصلاحطلبی شهرت یافته است فقط میتواند به برخی جریانهای بسیار حاشیهای که سوداهای خطرناکی در بارۀ ایران در سر دارند، انگیزه و امید دهد.
متأسفانه مدتی است که برخی فعالان سیاسی یا از روی نگرانیهای ناشی از بیاطلاعی از سیاست بینالملل و یا به منظور تهییج احساسات ضد آمریکایی در میان تودۀ مردم، مسائلی را به آمریکا نسبت میدهند که بیش از آنکه به آمریکا آسیبی برساند، کشور را در معرض تهدید قرار میدهد.
من نمیدانم برای نقد سیاست آمریکا چه نیازی به طرح موضوعات بیمبنا و فاقد هرگونه سند ومدرک است؟ موضوعاتی که از قضا طرح آنها از سوی چهرههای برجسته، به شرایط ذهنی تحقق آنها دامن میزند و گرفتاری های بسیاری پدید میآورد!
“به سخنان استراتژیستها دقت کنید!”
اما ابوالفضل موحد، در پیام ارسالی به کانال تلگرامی راهبرد دربارهی نقد دکتر احمد زیدآبادی بر مصاحبهی دکتر سعید حجاریان نوشت:
«برخلاف باور جناب زیدآبادی، نگرانی کسانی مانند آقای حجاریان بیمبنا و فاقد هرگونه سند و مدرک نیست.
کافی است به سخنان استراتژیستهایی مانند برنارد لوئیس که در کنفرانس بیلدلبرگ در بادن اتریش، طرح “بالکانیزه کردن ایران” و تجزیه کشورهای منطقه را مطرح ساخت یا به نظرات امثال مایکل هایدن، رییس اسبق سازمان سیا و آژانس امنیت ملی آمریکا، و دهها نفر استراتژیست دیگر توجه شود!»
“تهدید باپایه و اساس چیست؟”
حسین بشیری، دکترای جامعهشناسی سیاسی نیر در نقدی بر نقد دکتر احمد زیدآبادی بر مطلب دکتر سعید حجاریان در کانال راهبرد نوشت:
«در سابقه دوستی و نزدیکی دکتر حجاریان و دکتر زیدآبادی جای هیچ شبههای نیست. همچنین، در اینکه هر دو بزرگوار به معنی واقعی کلمه به اجتهاد سیاسی رسیدهاند نیز تردیدی وجود ندارد.
اما جناب زیدآبادی کمی تندروی کردهاند و در بیپایه و اساس خواندن اظهارنظر دکتر حجاریان به نشانههای واضحی که اتفاقا موید نظر دکتر حجاریان است، بیتوجه بودهاند.
از سوی دیگر، دکتر زیدآبادی در قسمتی از نقدشان که اساسا ربطی به موضوع ندارد، سعی داشتهاند اظهارات دکتر حجاریان را در راستای آمریکاستیزی و غربستیزی تفسیر کنند! که با شناختی که همگان از سعید حجاریان دارند، باطل بودن چنین حکمی اظهرمنالشمس است. ظاهرا، دوغ و دوشاب را یکی کردهاند و نظر حجاریان را در امتداد نظرات و موضعگیریهای افراطیون دیدهاند.
با تمام احترامی که به شخصیت والا و مقام علمی دکتر زیدآبادی قائلم؛ اما بهنظر میرسد نقد خود ایشان بیپایه و اساس است؛ چراکه به صدها نشانه و کنشهایی که در حال رخ دادن است، غافل هستند و شاید به دلیل تمرکز بر موضوع معامله قرن و تحولات مناقشه فلسطین و رژیمصهیونیستی فرصت کافی نداشتهاند تا انبوه هجمههای تجزیهطلبان را مورد توجه قرار دهند.
هجمههایی که بهوضوح از سوی سرویسهای بیگانه (بعنوان مثال، سرویس اطلاعاتی جمهوری آذربایجان در تحریک و حمایتهای مالی از تجزیهطلبان) و یا تحریکاتی که در منطقه کردستان و سیستان انجام میشود و بازهم آشکارا رد پای تینکتنکهای آمریکایی مشهود است و سرویسهای مطالعاتی در اختیار تجزیهطلبان قرار میدهند تا در مرحله بعدی گزینه فشار بیشتر که بهطور مکرر از سوی واشنگتن ابراز میشود، حمایت لجستیک محدودی نیز از تجزیهطلبان به عمل آورند.
فارغ از همه این بحثها، باید از جناب زیدآبادی پرسید که باپایه و اساس بودن برنامه تجزیه ایران از سوی نیروهای گریز از مرکز را در چه میدانند؟
از طرفی چطور میشود به ضرس قاطع احتمال برنامه تجزیه ایران را رد کرد و بیپایه و اساس خواند؟ آیا نباید هر احتمالی را – ولو با ضریب اندک- مورد مداقه و بررسی قرار داد؟ آنهم چنین مساله مهم امنیتی و ملی را که در صورت بیتوجهی و یا کمتوجهی، میتواند تبعات فاجعهباری برای کشور داشته باشد».
انتقاد سایت دانا به مواضع حجاریان
سایت دانا نیز در متنی با تیتر «پشت پرده طرح ادعای خطر تجزیه ایران توسط حجاریان؟!» نوشت:
ظاهرا برخی ها در داخل آنچنان شیفته آمریکا و غرب زده اند که برای سینه چاک دادن از هیچ اقدامی روی گردان نیستند.
سعید حجاریان در مصاحبه جدید خود با انصاف نیوز موضوعاتی عجیب از جمله خطر اشغال جزایر سهگانه کشورمان در خلیج فارس ، تجزیه ایران از طریق ایجاد منطقه پرواز ممنوع و اجرای عملیات «بزن و بایست» علیه منافع کشورمان را مطرح کرده است، این اظهارات آنچنان تعجب برانگیز است که حتی برخی رسانههای زاویه دار با انقلاب نیز به نقد آن پرداختهاند!
این اظهارات خبر از وجود یک برنامه ریزی سازمان یافته برای تضعیف نظام و پیشبرد سیاست های انتخاباتی جریان متبوع وی در انتخابات پیش رو دارد!؛ به عبارتی قربانی کردن منافع ملی و امنیت ملی به پای بازی های حزبی و قبیله ای!
امروز با نگاهی منصفانه به توانمندی های نیروهای مسلح کشورمان در عرصه های آفندی و پدافندی در می یابیم که طرح این دست ادعاها از جمله احتمال تحمیل منطقۀ پرواز ممنوع -No Fly Zone بر بخشی از مناطق کشور به منظور تجزیۀ آن بر هیچ قرینهای مستند و محتملی استوار نیست! خصوصا وقتی که پس از ماجرای ساقط کردن پهباد جاسوسی فوق پیشرفته RQ-4 آمریکا هنوز رسانههای بینالمللی در حال تحلیل قدرت و توانمندیهای کشورمان در عرصه پدافندی هستند!
حال پر واضح است که وقتی در شرایط با ثبات و با اقتدار فعلی کشور سخن از خطر تجزیه ایران میشود طبیعتاً هدفی در پشت این اظهارات نهفته است، که در خوشبینانهترین حالت انتخاباتی و با رویکرد ترساندن مردم از #سایه_جنگ و آشوب است تا در لوای آن افکارعمومی مردم ترغیب به انتخاب گزینه های میانه رو و غربگرا در انتخابات مجلس شود!
البته این برداشت ناشی از تاکید حجاریان بر ایجاد همبستگی ملی است که این تاکید را می توان به عنوان نفی همبستگی اجتماعی موجود در کشور از جانب او قلمداد کرد آنهم به این دلیل که همبستگی موجود در کشور با استانداردهای او و شاید جریان متبوعش سازگار نیست!
برای درک چیستی استاندار همبستگی اجتماعی مطلوب حجاریان به پاسخ او به این سوال که «راهکار شما برای مقابله با خطر تجزیه ایران چیست؟!» دقت کنید:
حجاریان: «یگانه راه مقابله با تجزیه، پذیرش مقوله شهروندی برای همه ایرانیان فارغ از قوم و نژاد و زبان و مذهب و دین و آیین است. با پذیرش این نکته، همگان در برابر قانون مساوی خواهند بود و از مواهب و نعمات این سرزمین مشترک به یکسان بهرهمند خواهد شد. آنگاه احساس علقه به سرزمین پدید میآید و چشمها از دست و عمل یگانه برداشته خواهد شد.»
با نگاهی به این اظهارات به خوبی می توان دریافت که هدف از نفی همبستگی اجتماعی موجود در کشور و طرح مقوله حقوق شهروندی آنهم با معیارهای مدنظر غربیها با تاکید بر برابری آیین ها هدفی جز ایجاد فضای منفی حقوق بشری علیه نظام و کشور ندارد که ریشه این مسأله هم به طرح برجام حقوق بشری و پروژه نرمالیزاسیون ایران برمی گردد!
نقد روزنامهی جوان به مصاحبه
روزنامهی اصولگرای جوان نیز در متنی با تیتر «حجاریان صدای زیدآبادی را هم درآورد!» نوشت:
«تحقیر ملی ایرانیان در سخنان سعید حجاریان صدای اعتراض زیدآبادی همجناحی او را هم درآورد. زیدآبادی در کانال تلگرامی خود یادداشتی کوتاه نوشته و سخنان حجاریان علیه ایران را بیپایه و اساس دانست. زیدآبادی با بیان اینکه حجاریان موضوعاتی را مطرح کرده است که «طرح آنها نه فقط به صلاح کشور نیست، بلکه اصولاً هیچ پایه و اساس واقعی ندارد»، نوشته که «طرح مسائلی از قبیل احتمال تحمیل منطقه پرواز ممنوع بر بخشی از مناطق کشور به منظور تجزیه آن از طرف امریکا و متحدانش، بر هیچ قرینهای استوار نیست و بیان آنها از زبان چهرهای که به عنوان «استراتژیست» جریان اصلاحطلبی شهرت یافته است فقط میتواند به برخی جریانهای بسیار حاشیهای که سوداهای خطرناکی درباره ایران در سر دارند، انگیزه و امید دهد.
زیدآبادی مینویسد که شاید این مطالب برای تهییج احساسات ضدامریکایی باشد، اما «بیش از آنکه به امریکا آسیبی برساند، کشور را در معرض تهدید قرار میدهد» و اضافه میکند که: «من نمیدانم برای نقد سیاست امریکا چه نیازی به طرح موضوعات بیمبنا و فاقد هرگونه سند و مدرک است؟ موضوعاتی که از قضا طرح آنها از سوی چهرههای برجسته، به شرایط ذهنی تحقق آنها دامن میزند و گرفتاریهای بسیاری پدید میآورد!»
سعید حجاریان، تئوریست اصلاحطلب چه گفته بود که زیدآبادی را به اعتراض واداشت؟ او در مصاحبهای تجزیه ایران را یکی از گزینههای روی میز امریکا دانسته و حتی گفته که «بعید نیست، دستاندرکاران دولت فعلی امریکا در همآوایی با کشورهای خلیج فارس ادعاهایی درباره جزایر سهگانه مطرح و احیاناً در یک درگیری محدود این جزایر را تصرف کنند. در صورت وقوع چنین رخدادی، باید با نیروی دریایی و موشک آن جزایر را پس گرفت که امری است به غایت دشوار، چون آنها در جنگ دریایی دست بالا را دارند…»
یعنی از نظر حجاریان امریکاییها فقط کافی است که اراده کنند، بعد خیلی سریع و با درگیری محدود جزایر ما را خواهند گرفت! این سطح از القای حقارت ایران و قدرت امریکا، آن هم به دروغ و خلاف آنچه در واقع امر در مورد قدرت نظامی ایران وجود دارد، کمسابقه است. حالا بماند که تحلیلگران سیاسی هم چه حامی ایران و چه حامی امریکا، احتمال درگیری نظامی را رد میکنند.
او به همین هم بسنده نمیکند و در سطور بعدی امریکا را همچون متولی و صاحب اختیار ایران به تصویر میکشد: «سناریوی عراقیزاسیون ایران نزد برخی ایرانستیزان مطرح است. اگر امریکا بخواهد سناریوی عراق را درباره ما اجرا کند، قطعاً دو نیروی سیاسی مستقل در دو منطقه ایران به راه خواهد انداخت، البته با پول سعودی. در این صورت، دیگر به شعار «بزن و دررو» قناعت نخواهند کرد و به «بزن و بایست» روی خواهند آورد، بدین معنا که دو منطقه را پرواز ممنوع اعلام خواهند کرد تا نیروی اپوزیسیون بتواند جایگاه لجستیکی خود را محکم کند و به پیشروی ادامه دهد.»
روشن نیست چرا یک سایت اصلاحطلب باید با موضوع «تجزیه ایران» که هیچ قرینه و دلیلی بر آن نیست، مصاحبه بگیرد و حتی بعد از سخنان حجاریان در این زمینه، بپرسد که «راهکار شما برای مقابله با برنامه «تجزیه ایران» چیست؟» کدام تجزیه؟! چرا باید مسالهتراشی کذایی کنیم و خودمان برای مشکلی که نیست، راهحل دربیاوریم؟! آن هم مسالهای که بیانش تحقیر یک ملت و کشور قدرتمند است؟!»
پشت پرده؟!
سایت عدالتخواهان هم با تیتر «پشت پرده طرح ادعای خطر تجزیه ایران توسط حجاریان؟!» نوشت:
«سعید حجاریان در مصاحبه جدید خود با انصاف نیوز موضوعاتی عجیب از جمله خطر اشغال جزایر سهگانه کشورمان در خلیج فارس تجزیه ایران از طریق ایجاد منطقه پرواز ممنوع و اجرای عملیات «بزن و بایست» علیه منافع کشورمان را مطرح کرده است، این اظهارات آنچنان تعجب برانگیز است که حتی برخی رسانههای زاویه دار با انقلاب نیز به نقد آن پرداختهاند!
این اظهارات خبر از وجود یک برنامه ریزی سازمان یافته برای تضعیف نظام و پیشبرد سیاست های انتخاباتی جریان متبوع وی در انتخابات پیش رو دارد!؛ به عبارتی قربانی کردن منافع ملی و امنیت ملی به پای بازی های حزبی و قبیله ای!
– امروز با نگاهی منصفانه به توانمندی های نیروهای مسلح کشورمان در عرصه های آفندی و پدافندی در می یابیم که طرح این دست ادعاها از جمله احتمال تحمیل منطقۀ پرواز ممنوع -No Fly Zone بر بخشی از مناطق کشور به منظور تجزیۀ آن بر هیچ قرینهای مستند و محتملی استوار نیست! خصوصا وقتی که پس از ماجرای ساقط کردن پهباد جاسوسی فوق پیشرفته RQ-4 آمریکا هنوز رسانههای بینالمللی در حال تحلیل قدرت و توانمندیهای کشورمان در عرصه پدافندی هستند!
– حال پر واضح است که وقتی در شرایط با ثبات و با اقتدار فعلی کشور سخن از خطر تجزیه ایران میشود طبیعتاً هدفی در پشت این اظهارات نهفته است، که در خوشبینانهترین حالت انتخاباتی و با رویکرد ترساندن مردم از سایه_جنگ و آشوب است تا در لوای آن افکارعمومی مردم ترغیب به انتخاب گزینه های میانه رو و غربگرا در انتخابات_مجلس شود!
– البته این برداشت ناشی از تاکید حجاریان بر ایجاد همبستگی ملی است که این تاکید را می توان به عنوان نفی همبستگی_اجتماعی موجود در کشور از جانب او قلمداد کرد آنهم به این دلیل که همبستگی موجود در کشور با استانداردهای او و شاید جریان متبوعش سازگار نیست!
– برای درک چیستی استاندار همبستگی اجتماعی مطلوب حجاریان به پاسخ او به این سوال که «راهکار شما برای مقابله با خطر تجزیه ایران چیست؟!» دقت کنید:
– حجاریان: «یگانه راه مقابله با تجزیه، پذیرش مقوله شهروندی برای همه ایرانیان فارغ از قوم و نژاد و زبان و مذهب و دین و آیین است. با پذیرش این نکته، همگان در برابر قانون مساوی خواهند بود و از مواهب و نعمات این سرزمین مشترک به یکسان بهرهمند خواهد شد. آنگاه احساس علقه به سرزمین پدید میآید و چشمها از دست و عمل یگانه برداشته خواهد شد.»
– با نگاهی به این اظهارات به خوبی می توان دریافت که هدف از نفی همبستگی اجتماعی موجود در کشور و طرح مقوله #حقوق_شهروندی آنهم با معیارهای مدنظر غربیها با تاکید بر برابری آیین ها هدفی جز ایجاد فضای منفی حقوق بشری علیه نظام و کشور ندارد که ریشه این مسأله هم به طرح #برجام_حقوق_بشری و پروژه نرمالیزاسیون_ایران برمی گردد!»
“چنین نخواهد شد…”
غلامعلی دهقان، عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه، نیز در یادداشتی در این باره در کانال راهبرد نوشت:
آخرین نقطهنظرات سعید حجاریان درباره احتمال برخی سناریوها در آینده سیاسی کشور با نقدهایی توام بوده است؛ برخی مخالف و بعضی موافق.
مدعای حجاریان آن است که احتمال پیگیری پروژههایی برای تجزیه ایران همانند بالکانیزه کردن ایران و یا ایجاد مناطق “پرواز ممنوع” در خاک ایران همانند عراق زمان صدام توسط سازمان ملل و یا تصاحب جزایر سهگانه ایرانی توسط مدعیان آن با کمک دول خارجی وجود دارد.
از قدیم هم گفتهاند فرض محال، محال نیست. با این وجود، تحقق هر سناریو در عالم واقعیت لوازم خود را میطلبد که در تمامی موارد فوقالذکر این لوازم مفقود است.
در قضیه بالکانیزه شدن ایران باید گفت مقایسه کشوری همانند یوگسلاوی سابق با قدمت ۷۴سال با کشوری با تاریخی دیرین نشانهای از بیتوجهی به تاریخ در تحلیل است.
واقعیت این است شکلگیری اتحاد جماهیر شوروی سابق و یوگسلاوی پس از جنگ جهانی اول با زور سرنیزه بود و آنگاه که نسیم پروستریکا و گلاسنوست گورباچف وزیدن گرفت؛ کشورهای فوقالذکر که با ملات زور شکل گرفته بودند، دچار فروپاشی شدند.
حال آنکه آنچه شکلگیری کشور ایران را سبب شده، خلق هویتی است که طی ۳۰۰۰سال ایجاد شده است. هویتی که باعث وحدت اقوام ایرانی با مذاهب و زبانهای گوناگون شده است؛ کثرتی در عین وحدت و وحدتی در عین کثرت همانند قالیچههای ایرانی با ترکیبی از رنگهای مختلف، اما همه برای یک هدف.
مقایسه ایران با عراق زمان صدام هم خطاست. آنچه باعث شکلگیری دو منطقه “پرواز ممنوع” در شمال و جنوب عراق شد؛ مخالفت تمامقد شیعیان و کردها با حاکمیت صدام بود.
اما وضعیت اهل تسنن و همچنین حال کردها در ایران بههیچوجه قابلمقایسه با وضعیت شیعیان و کردها در زمان صدام نیست.
حضور پرشور برادران اهلتسنن و همچنین، کردهای ایرانی در عرصه انتخابات و دیگر صحنههای انقلاب و مرزبندی آنها با جریانات برانداز نشان از وفاداری اکثریت آنها به نظام سیاسی مستقر دارد و به همین دلیل، هیچ بهانهای برای شکلگیری دو منطقه “پرواز ممنوع” وجود ندارد.
اشغال جزایر سهگانه ایرانی توسط دولت مدعی و با کمک خارجی سناریوی ازپیششکستخوردهای است که تصور آن هم نوعی خطاست. از قدیم هم درست گفتهاند کسی که در خانه شیشهای نشسته است، نباید به دیگران تعرض کند.
دستکم کشور مدعی جزایر سهگانه این را میداند که اشغال جزایر سهگانه بازی با چنان آتشی است که میتواند دامنه آن به کل آن کشور سرایت کند؛ پس چرا عاقل کند کاری که باز آرد پشیمانی.
“بحث اقلیت است؛ نه اکثریت”
حسین بشیری هم در پاسخ به یادداشت غلامعلی دهقان در راهبرد نوشت:
مردم کردستان، شهروندان محترم اهلتسنن و سایر استانهای مرزی با تجزیهطلبان مرزبندی دارند.
جناب آقای دهقان، در مطلبی که در “راهبرد” نگاشتهاند، با توسل به آمار رایدهندگان از استانهای کردستان و شهروندان اهلسنت، نوشتهاند که این آمار نشان از این دارد که مردم آن خطهها دل در گروی نظام مستقر دارند.
البته، ایشان بهدرستی به این نکته اشاره کردهاند؛ اما ظاهرا مطلب را بهطور عمیق متوجه نشدهاند.
جناب دهقان! بحث بر سر اقلیتی تجزیهطلب است که توسط سرویسهای بیگانه تحریک میشوند. بهتر بود به این نکته توجه میفرمودید که بین مردم خطه کردستان، سیستان و شهرهای مرزی شمالغربی با تجزیهطلبان اندکی که منابع مالی از سرویسهای بیگانه میگیرند، همیشه تفاوت و مرز قائل شدهایم.
پس بحث اینکه مردم فلان خطه و یا فلان مذهب با رای خود التزام به نظام مستقر را نشان دادند، چیست؟ مگر کسی خداییناکرده خلاف این را ادعا کرده است؟
در قسمتی از یادداشت، جناب دهقان عزیز آوردهاند: “از قدیم هم گفتهاند فرض محال، محال نیست. با این وجود، تحقق هر سناریو در عالم واقعیت لوازم خود را میطلبد که در تمامی موارد فوقالذکر این لوازم مفقود است”.
با بخش اول سخن ایشان موافقم؛ اما در باب اینکه لوازم فوقالذکر مفقود است، باید عرض کنم ایشان نگاه فوق خوشبینانهای به موضوع دارند.
اگر جناب دهقان در شهرهای مرزی و خطههای مورد بحث زندگی میکردند و با این مناطق آشنا بودند، قطعا در سخن خود تجدیدنظر میکردند.
به نکتهای دیگر از سخن جناب دهقان توجه کنیم: “در قضیه بالکانیزه شدن ایران باید گفت مقایسه کشوری همانند یوگسلاوی سابق با قدمت ۷۴سال با کشوری با تاریخی دیرین نشانهای از بیتوجهی به تاریخ در تحلیل است”.
جناب دهقان عزیز! ظاهرا آنکس که در تحلیل به تاریخ بیتوجه بوده، شخص شماست. مگر ایران خودمان با تاریخ دیرینه در سال۱۳۲۴ توسط دو منطقه در غرب و شمالغربی تا آستانه جدایی نرفت؟
قدمت ۷۴ساله یوگسلاوی را توجیهی برای این موضوع آوردید که تاریخ دیرین مانع از این موضوع میشود. در خصوص جمهوری مهاباد توسط قاضیمحمد و دولت پیشهوری در آذربایجان در کشور خودمان چهنظری دارید؟
«موضع منطقی حجاریان»
همچنین مجید یونسیان، روزنامهنگار پیشکسوت و تحلیلگر سیاسی، در یادداشتی در کانال راهبرد نوشت:
سعید حجاریان در گفتگو با انصاف نیوز درباره سه تهدید علیه ایران سخن گفته که قابلتامل است.
چارچوب گفتوگوی حجاریان برخلاف برخی نقدهایی که بر سخنان وی رفته، از نوعی “منطق واقعگرایانه مبتنی بر تجربیات تاریخی” پیروی میکند که نقد و بررسی آن منوط به همدلی در فهم شاهکلید این منطق است.
سه تهدیدی که حجاریان مطرح میکند، عبارتند از:
الف: احتمال اقدام نظامی محدود در سه جزیره ایرانی در خلیجفارس.
ب: احتمال فعالسازی و سازماندهی گروههای تجزیهطلب در استانهای مرزی و پشتیبانی نظامی، تسلیحاتی و سیاسی از آنها.
ج: افزایش تلاش برای ایجاد شرایط تنشآلود داخلی و تسریع در روند آشفتگی سیاسی.
این سه سناریو در دیدگاه حجاریان مبتنی بر یک گرانیگاه مهم بعنوان پاشنهآشیل است که تبدیل این سناریوها از احتمال به واقعیت در گروی آن است. این گرانیگاه مفهومی است بهنام: “همبستگی وانسجام اجتماعی”.
در چهار دهه گذشته بسیاری از رخدادها، برنامهها و اقدامات، چه آگاهانه وچه ناآگاهانه، روند انسجام اجتماعی در ایران را تضعیف کرده و شرایط کنونی ما را در نقطه آسیبپذیری از لحاظ همبستگی اجتماعی قرار داده است.
برخی براین باورند که هویتخواهی ایرانی، ماندگاری سههزارساله ایران،دعرق وطندوستی، توانایی نظامی و تجربه جنگ هشتساله مانع وقوع سناریوهایی است که ممکن است به تجزیه و بالکانیزه شدن ایران بیانجامد.
قطعا این عوامل مهم و لازم است؛ اما کافی نیست. نگاه به تجارب تاریخی گویای این واقعیت است که هر زمان که یک یا چند عامل از عوامل پایداری یک کشور تضعیف شده، تجزیه رخ نموده است.
تجربه تلخ جدایی هرات و شهرهای قفقاز از ایران در زمان قاجار و بحرین در زمان پهلوی گویای این واقعیت است.
گرچه امروز ایران دارای قدرت بازدارندگی نظامی و همچنین اراده و توان ملی برای حراست از تمامیتارضی است؛ اما در رویارویی با شرایط منطقهای، جهانی و تحولات داخلی باید هوشیاری بیشتری داشت.
عامل اصلی و تعیینکننده در حفظ کیان سیاسی و جغرافیایی کشور نه قدرت نظامی است و نه هویت تاریخی و تاریخ سههزارساله، بلکه آنچه این عوامل را در قالب یک قدرت ملی به نمایش میگذارد؛ انسجام اجتماعی است.
تضعیف همبستگی اجتماعی نقطه کلیدی و پنهان پروژه ایرانستیزی آمریکا و متحدانش است. فعالسازی گسلهای قومی در عرصه اندیشه، فرهنگ و رسانه،دفعال شدن گسلهای دینی با تاکید بر شیعهگرایی و سنیگرایی، سعی در منزوی ساختن اقلیتهای دینی، رشد و فعالسازی ایدئولوژیهای باستانگرایانه، پوپولیسم دینگرایانه محافل بینامونشان، افزایش روزافزون گسلهای اجتماعی با طرح موضوعات متنوعی چون تبدیل تفاوتهای فرهنگی به تضاد و خصومتهای اجتماعی، افزایش سازمانیافته، مدیریتشده و هوشمندانه گسلهای اقتصادی، فاصله روزافزون نیروهای سیاسی و تثبیت تدریجی رویارویی دو قطب حکومت دینی در برابر جمهوری، ناامیدی تدریجی فعالان دگرگونیخواه و صلحجو از تغییرات مسالمتآمیز، همه و همه جلوههایی از رشد انشقاق اجتماعی و فرورفتن تدریجی در آشفتگی اجتماعی است.
نتیجه نهایی چنین وضعیتی، تضعیف انسجام و همبستگی اجتماعی است.
قطعا در چنین شرایطی است که هر سناریویی امکان توفیق مییابد و عاقلانه است که همه نسبت به آن حساس باشند و بهجای نفی احتمالات، به تبیین شرایط و واقعیتها بپردازند.
همهی آنها که مقابل تجزیهی ایران خواهند ایستاد؛ گفتوگو با حجاریان
موسویان: وارد دوران خصمانهترین روابط تاریخ آمریکا و ایران شدهایم
انتهای پیام
سلام-بدانید وآگاه باشید وخود را به تجاهل نزنید آقایان محترم مگس روی زخم می نشیند مسلما دشمنان از انواع مختلف چه داخلی وچه خارجی یکی از توطئه هایشان تجزیه ایران بوده وهست آنها از آن شکافی وارد می شوند وشدند که دوستان نادان واحمق در آذربایجان زخم ایجاد کردند چالشهای سیاسی وفرهنگی و…. همچنان دیده نمی شود بقول حضرت علی (ع) خلاصه دین انصاف است یک سوزن به خود بزنید از نوع نیشترهائی که زده شده -مرحوم سید جلال آل احمد در سالهای دور و همچنین سید حسین شهریار در همین مقوله آذربایجان نوشتند اما گوشی بدهکار نبود -خود بزرگ بینیها وخود ستائیهای باید پایان یابد زخمها باید درمان شود در هر بحرانی آین آذربایجان است که همانند همه تاریخ برای نجات ایران آستینها را بالا خواهد زد روز جانبازیست ای آذربایحان سینه زخمی به پیش