هیولای مدیری یا مدیری هیولا؟
/ گفتوگو با طهماسب صلحجو، شاهین امین و کامل دلپسند /
علی خسروجردی، انصاف نیوز: پخش سریال «هیولا» ساختهی مهران مدیری که این روزها در شبکهی نمایش خانگی منتشر میشود با واکنشهای گوناگونی همراه بوده است. برخی از بینندگان این سریال معتقدند مدیری در این اثر خود توانسته است حقایقی را در قالب طنز برای مخاطبین به تصویر بکشد اما از سوی دیگر عدهای بر این باور هستند که عنوان و مضمون این ساختهی مدیری با عملکرد رسانهای او متناقض است. در حالیکه سریال هیولا در شبکه نمایش خانگی در حال پخش است، مهران مدیری، کارگردان این مجموعه پروانهی ساخت ده قسمت نخست مجموعهی تاک شوی خود را با عنوان «شب نشینی» دریافت کرده است. آیا مدیری تبدیل به یک هیولای رسانهای شده است؟ کامل دلپسند، جامعهشناس و عضو کارگروه سینمای انجمن جامعهشناسی ایران، طهماسب صلحجو و شاهین امین منتقدان سینما، در اینباره با انصاف نیوز به گفتوگو پرداختهاند.
کامل دلپسند روش رسانهای مهران مدیری را سرمایهداری رفاقتی میداند. طهماسب صلحجو هیولا را تا به اینجای کار اثری موفق میداند. شاهین امین رایج شدن برخی از اصطلاحات زبانی سریالها و فیلمها در جامعه را یکی از ویژگیهای یک اثر موفق میداند.
متن کامل گفتوگوها درباره «هیولا» ساختهی مدیری و مدیری هیولا و تاثیر آن بر جامعه را در ادامه میخوانید:
دلپسند: کنترل هیولای مدیری سخت است
کامل دلپسند به انصاف نیوز گفت: «دربارهی مدیری یا هیولای مدیری دو تعبیر دارم. من این موضوع را قبلا توییت کردهام تا ببینم مساله از نظر مخاطبان هیولای مدیری است یا مدیری هیولا. تعداد فالوور زیادی ندارم به همین دلیل تعداد کمی به آن توییت پاسخ دادند. همان تعداد کم در پاسخ به آن توییت به صورت صددرصدی «مدیری هیولا» را انتخاب کردند. واکنشها در توییتر به هیولا حدود 40-50 مورد است اما این برداشتها، برداشتهایی معنادار است.»
این جامعهشناس دربارهی سریال هیولا توضیح داد: «هیولای مدیری را ندیدهام، برداشتم از محتوای فیلم صرفا بر اساس گفتههای مطلعان کلیدی است. هیولا توانسته است ساختار معیوب اجتماعی و فساد سیستماتیک را خوب نشان بدهد. او همچنین نوکیسههای شهری که بر اساس نوکیسگی رفتار میکنند در این اثر به تصویر کشیده است، حتی به صورت خلاصه میتوان گفت هیولا در مورد انسانهای تازه به دوران رسیده است که در مقابل آن انسانهای عادی قرار دارند. هیولا به نوعی بازتاب سرمایهداری رفاقتی است، آن سرمایهداری که بخش بزرگی از کنشگران اجتماعی از آن مینالند. هیولا با فیدبک اجتماعی «خوب داره میگه» روبرو شده است.»
دلپسند با توجه به عملکرد رسانهای مدیری به انصاف نیوز گفت: «واقعیت این است که اگر تاریخچهی عملکرد مهران مدیری را نگاه بکنیم، نه تنها مدیری در ایران بلکه بسیاری از سلبریتیها در دنیا نقش کارگزار رسانهای را دارند. فکر میکنم حرفها، سکنات، شیوهی تفکر و نگاه کردن آنها میتواند بیشتر از یک رییسجمهور یا یک شخص موثر دیگر روی فرهنگ عمومی جامعه موثر باشد. معتقدم به دلیل این مسایل مدیری آدم موفقی در رسانه است. مدیری میداند که موضوعلا مورد اعتراض در بطن جامعه چیست و نسبت به آن شناخت دارد و از آن استفاده میکند. او تبدیل به یک هیولای رسانهای شده است. منظور از هیولا به معنای منفی آن نیست، بلکه ترس، واهمه و بسیاری از فاکتورهای دیگر است که به دلیل اثرگذاری زیاد به همراه دارد.»
این جامعهشناس در ادامه توضیح داد: «مهران مدیری سریالهای متفاوتی را ساخته است و در این اواخر رو به ساختن فیلم در شبکهی خانگی آورده است. فیلمهای آخر او پر از تکهوارههای جنسی بود که عطش جنسی جامعه را ارضا میکرد. مهران مدیری خلا نشنیدن صدای فرهنگ عمومی جامعه و نشنیدن ارتباط نداشتن دولت و مسوولان با جامعه را پر میکند. به همین دلیل تنها ابزار رسانهای دم دست برای اینکه بدانیم که در جامعه چه میگذرد مسایلی است که در آثار مدیری به تصویر کشیده میشود که با چاشنی طنز همراه است و مردم به آن میخندند.»
دلپسند در ادامه تصریح کرد: « نظر شخصیام این است که محصولات و مجموعهی رسانهای مدیری درست نیست. مدیری خودش نوعی سرمایهداری رفاقتی است که بخش بزرگی از بودجهی رسانهای در جیب مردم را به سمت خودش میکشد. نکتهی بعدی این است که مدیری تبدیل به کارگزار رسانهای شده که بخش بزرگی از فرهنگ عمومی جامعه را به شدت تحت تاثیر قرار داده است. مدیری در نشست خبری یکی از فیلمهایش سیگار کشید، شاید بتوان گفت با سیگار کشیدن در آن نشست؛ فیگور روشنفکرانه ای که مدیری گرفت، برخلاف عملکرد حوزهی سلامت که بسیار تلاش کرده تا سیگار کشیدن را در جامعه کم کند، رغبت دوباره به سیگار کشیدن در جامعه ایجاد بشود.»
این جامعهشناس در ادامه توضیح داد: «موضوع دیگر دربارهی مدیری هیولا، سوتیهایی است که با توجه به نداشتن شناخت جامعهشناسانه و روانشناسانه از ظرفیتهای فرهنگی جامعه در آثار او وجود دارد. این موضوع باعث دلخوریهای اجتماعی در بین قومیتها، مذاهب و سایر تکثرهای فرهنگی در جامعه میشود. به یاد میآورم او در برنامهی «دورهمی» با تکهوارههایی که به یکی از مذاهب اصلی کشور داشت، باعث اثرگذاری و بازخوردی منفی در میان اهل تسنن ایران شد. وقتی یک فرد تا به این اندازه بزرگ، موثر و تاثیرگذار میشود، انتظارها از این کارگزار هم متفاوت میشود.»
دلپسند در ادامه گفت: «افراد و حتی جامعهشناسان بسیاری از پدیدههای اجتماعی را فهم نمیکنند، مگر اینکه در بطن موضوع باشند. بسیاری از جامعه شناسان در دنیا برای اینکه درک کنند قاچاق چیست، مدتی روی به آن میآورند و یا برای اینکه بفهمند موضوع کودکان خیابانی چیست، مدتی با آنها زندگی میکنند. فکر میکنم سرمایهداری رفاقتی که ماحصل آن در فیلم هیولای مدیری وجود دارد، همان سرمایهداریای است که شبکهی رسانهای و شبکهی نوکیسگان اجتماعی با تیتر وسیعی عکسهایی از آن را در فضای مجازی پخش کرده است، مانند عکسهایی که از ایرانمال منتشر شده است.»
هنگامی که کارگزار رسانهای، خیلی بزرگ و موثر میشود و از حرف زدن پول درمیآورد، خودش بخشی از سرمایهداری رفاقتی میشود. آنها بخشی از سرمایهداری میشوند که دست کم بخش کوچکی از جامعه را گرفتهاند، اما موضوع مهم برای من این است که مدیری میتواند رسانهای اجتماعی برای تغییر فرهنگ عمومی یک جامعه باشد، اگرچه نتوانسته خیلی وقتها آن فرهنگ عمومی را پیاده کند.»
دلپسند دربارهی تاثیر مدیری بر فرهنگ عمومی جامعه توضیح داد: « چندسالی از پخش سریال «شبهای برره» میگذرد که در آن شیوهی در صف ایستادن را نشان میداد. بعد از گذشت چندین سال، یکی از محل تجمعهایی که بیشترین دعوای و خشونت خیابانی یا حتی خشونت کلامی و برخوردهای لفظی درآن میشود صفهایی است که برای نانوایی یا گرفتن کالا و خدمات تشکیل میشود، یعنی هنوز صف گرفتن که در سبد اعتراضی ذهنی مردم بود، درست نشده است.
زمانی هیولای مدیری میتواند برای فرهنگ عمومی جامعه موثر باشد که همراستای بیشتر جامعه و داعیه همیشه بر سر زبانش یعنی مردم باشد، نه اینکه فقط خالی کردن عطش هیجانی جامعه نسبت به موضوعات اجتماعی باشد. به نظرم کارکرد و پیامد بد هیولای مدیری این است، برای بسیاری از موضوعاتی که به act [کنش] سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نیاز دارد و مردم باید برای تغییر وضع موجود کارهایی بکنند، فقط با خندهی مدیری و گفتن آن در رسانه و خندیدن جمعی تمام میشود.»
به نظرم پیامد ناخواستهی هیولای مدیری، خالی کردن کاذب عطش اجتماعی برای تغییر وضع موجود در جنبههای فرهنگی و اجتماعی است. همانطور که گفتم در آن سرمایهداری رفاقتی و نوکیسگی است، بخش زیادی از مردم به جای اینکه باعث تغییر ساختار معیوب و روند نوکیسگی بشوند، خودشان راههای فشل آن سیستم معیوب را یاد میگیرند و سعی میکنند یا آرزو میکنند بخشی از آن باشند. به همین دلیل فکر میکنم، هیولای مدیری بیشتر بازتاب دهندهی مدیری هیولا است.»
دلپسند دربارهی لمپن گرایی در آثار مدیری و تاثیر آن بر جامعه گفت: «من فکر میکنم کم ارزش شدگی تمام خواستهای اجتماعی در بطن کارهای مدیری است. وقتی کاری را خلق میکند، همگی به آن میخندیم، وقتی به آن میخندیم واکنش اجتماعی ما نسبت به مسالهای که تاثیر زیادی بر زندگیمان دارد و خواهد داشت فقط همین خندیدن است. تنها چیزی که مدیری از آن برداشت میکند، پول جیب مخاطبان است. او نیاز جامعه را شناسایی میکند برای مثال او میگوید عطش جنسی در جامعه وجود دارد، پس تکهوارههای جنسی به کار ببرم. برای این عطش باید فرهنگ سازی جنسی اتفاق بیافتد، نه اینکه یک کارگزار رسانهای با کم ارزشسازی موضوع، آن را دوباره در ذهن مردم بازتولید و در ذهن آنها تثبیت کند. ما نیاز به فرهنگ سازی رفتارها، کلمات و تکهوارههای جنسی داریم. در فرهنگ عمومی از هر ده کلمه، چهار کلمه تکههای جنسی دارد.»
این جامعهشناس در ادامه گفت: «مدیری با استفاده از جذبهی شخصیتی، فردی، رسانهای تبدیل به هیولایی شده است که کسی نمیتواند به آن اعتراض کند. این رفتارهای رسانهای پیامدهای اجتماعی دارد. بهترین جامعه شناس این کشور حدود دو هزار فالور دارد، ولی مدیری یا کارگزار رسانهای یا هر کدام از شخصیتهای هنری با برگرداندن صورت و کشیدن سیگار میلیونها فالوور دارند و بسیاری از این فالوورها را از طریق رسانه بازتولید میکنند. آیا تاثیر یک جامعهشناس، روانشناس و یک عالم علوم اجتماعی بیشتر است یا رفتارهای یک کارگزار رسانهای که حتی تلاش میکنند روی فرهنگ عمومی جامعه اثر بگذارند.
چرا از این ظرفیت استفاده نکنیم؟ اینکه از آن موقعیت پول کسب کنند درست است، اما باید در راستای فرهنگ سازی جامعه باشد. فرهنگ، اجتماع و سرمایهی اجتماعی و فرهنگی جامعه همگی از بین میرود و شما هیولای مدیری با چه چه گفتنها، نچ نچ گفتنها و آخ آخ گفتنها و حسرت به دل گذاشتنها، سرمایه و اعتماد اجتماعی، اعتماد به سیستم و اعتماد به نظام و اعتماد به بهبود وضع موجود را از بین میبرید.»
او از تاثیر به انزوا کشیده شدن جامعهشناسان گفت: «نه تنها در آثار مهران مدیری بلکه در آثار دیگران، شما یک کارشناس اجتماعی نمیبینید. به مدت شش سال 4 واحد علوم اجتماعی را در دانشگاه برای گروههای نمایشی تدریس میکردم. خودشیفتگی خودفهمی در بیشتر آنها وجود دارد. کدام کارگردان سینما در ایران مشاور اجتماعی دارد؟ سعید آقاخانی اظهار نظر کرد در ساختن «نون.خ» مایل است از جامعه شناس استفاده کند، او در مورد کردها فیلم میسازد بدون اینکه بداند جامعهی کردی چه ضرورتها و نیازهایی دارد. دیگران و نه تنها مدیری احساس نیاز نمیکنند که یک فیلمنامه را یک جامعه شناس یا یک روانشناس بخواند.
واقعیت این است که رسانه پیامد اجتماعی دارد و تنها ابزار اجتماعی فرهنگساز است. اگر رسانه تبدیل به وسیلهای برای ترویج ناامیدی و معیوب کردن و لمپن و بیارزش شدن فاکتورهایی شود که سالها برای آن تلاش شده است، رسانه چه ارزشی دارد؟ در هر دوره طنز و کارگردان موفق وجود دارد ولی معتقدم مدیری هیولایی است که کنترل کردن آن خیلی سخت است.»
این جامعه شناس در پایان دربارهی مضمون آثار مدیری و تاثیر آن بر جامعه گفت: «معتقدم آنچه که مدیری استفاده میکند در بطن جامعه وجود دارد و آن را به وسیلهی فضای مجازی به خوبی رصد میکند. مدیری با استفاده از نخبگی ذهنی آن موارد را تبدیل به سرمایه میکند و آن را به خورد مخاطب میدهد.
مخاطب آن موارد را در ذهن خود بازتولید میکند. مخاطب به آن چیزی که به آن معتقد بود و آن موضوع را در ابزار رسانه بزرگتر میکند و بی اعتمادی او به همهی کارکردهای نظام بیشتر میشود. این پیامد به صورت ناخواسته وجود دارد. به جز تخلیهی هیجانی موفق، مانع کنش اجتماعی، فرهنگی و سیاسی برای کنشگران میشود. من اگر بدانم مسالهای وجود دارد، باید دربارهی آن فکر کنم و دربارهی تغییر آن و اقدام جمعی باید فکر کنم.»
شاهین امین: کارهای مدیری چیز حشو و عجیبی نیست
شاهین امین منتقد سینما دربارهی رایج شدن برخی از تکه کلامهایی که در برخی از آثار مهران مدیری استفاده میشد در جامعه حتی برای مدت زمانی طولانی گفت: «رایج شدن برخی از تکه کلامها فقط مربوط به مهران مدیری نیست. هر برنامهی نمایشی پرمخاطبی اگر بتواند کلماتی را برای استفاده در برنامه تولید بکند، قاعدتا آن لغات در دهان مردم میچرخد.
حتی ممکن است این عبارات وارد فرهنگ گفتاری مردم نیز بشود. این موضوع عجیبی نیست و نمیتوانیم بگوییم که با مهران مدیری ابداع شده است و اینطور نیست که بگوییم این موضوع قبل از او نبوده است و بعد از او نخواهد بود. این روند قبل از انقلاب هم بوده است و هزار مثال دارد. این موضوع از سریال «دایی جان ناپلئون» و برنامههای تلویزیونی گرفته و تا به الان میرسد. هر برنامه و سریال نمایشی که موفق باشد و روی مردم تاثیر بگذارد، با چنین اتفاقی روبرو میشود. منظور از موفقیت دیدن اثر و عوض کردن شبکه نیست، بلکه بتواند مقداری واکنش و جریانسازی ایجاد بکند.»
این منتقد در ادامه توضیح داد: « کما اینکه در سریالهای آقای مدیری، آن بخشهایی که خیلی مورد استقبال قرار گرفت مثل «پاورچین»، «مریم و رامین» کیفیت بیشتری داشت. سریالهایی مثل «پاورچین» و «شبهای برره» اصطلاحاتش در بین مردم رواج پیدا کرد و برخی از اصطلاحات مثل «پاچهخواری» و «نخودچیخورون» ماندگار شدند. اما سریالهایی که بعد از آن و در سالهای اخیر تولید کرد، آن کیفیت را نداشت و با اقبال مواجه نشد، چیزی از آنها درنیامد. این موضوع مسالهی عجیبی نیست.»
این منتقد دربارهی استفادهی مدیری از موضوعات اعتراضی جامعه و بازتولید آن موارد در ذهن مخاطبان توضیح داد: «ممکن است چنین چیزی باشد، من خیلی روی این موضوع تمرکز نکردهام. فقط مهران مدیری نیست ولی ایشان بیشتر دیده شده است. در بسیاری از فیلمهای طنز، وقتی نارضایتی از یک ماجرا بازگو و بازتولید میشود، آن آثار با اقبال روبرو میشوند.
من کاری به منتقدانه یا فرصت طلبانه بودن آن ندارم، اما میگویم که این یک روش خیلی معمول است. وقتی این موضوع بهتر انجام شود بیشتر از آن اقبال میشود. شما این موضوع را در نظر بگیرید که تکه انداختن به مسایلی که برخی از مردم از آن ناراضی هستند در برنامههای تلویزیونی و فیلمهای سینمایی زیاد هست. این کارهای مهران مدیری موضوع حشو و غریبی نیست. منتها بسته به مصداق میتوان آن را نقد کرد که تا چه میزانی آن موضوع منصفانه بوده و یا هدف فقط جذب مخاطب بوده است. این جدید و اختصاصی نیست، یعنی اینکه بگوییم فقط آقای مهران مدیری این کار را کرده و دیگران این کار نکردهاند.»
این منتقد ادامه داد: «مگر این موضوع در کارهای تلویزیونی و سینمایی رضا عطاران چه در مقام کارگردان و چه بازیگر نیست؟ در فیلم «هزارپا» ابوالحسن داوودی و در فیلمهای قدیمیترش «نان، عشق و موتور هزار» نیز بوده است. این یک روش معمول است.»
امین در ادامه گفت: «اگر هجو، طنز و فکاهی خوب اجرا شود تاثیر بیشتری دارد. منظور از تاثیر بیشتر این است که گسترهی آن برای عوام بیشتر است. یعنی عموم مردم بیشتر از آن استقبال میکنند و این خوب است. این موضوع جدید و غریب و حتی مختص به ایران نیست.
مهران مدیری و هر شخصی موفق دیگری از مهارتهایشان استفاده میکنند تا کار خودشان را جلو ببرند، ولو اینکه نظر انتقادی داشته باشند یا نداشته باشند، بازتولید کردن و تولید کلمات مختص ایشان نیست، در برخی از جاها مدیری استفادهی درستی از آنها کرده است و در برخی دیگر استفادهی درستی نکرده است.»
صلح جو: هیولا سریالی کمدی انتقادی است
طهماسب صلحجو منتقد سینما و تلویزیون که سابقهی ریاست انجمن منتقدان سینما را دارد، دربارهی آخرین ساختهی مهران مدیری به انصاف نیوز گفت: «به نظرم «هیولا» سریال بدی نیست. من نمیدانم چه ایراداتی نسبت به آن گرفتهاند. من به اتفاقات پشت پرده کاری ندارم، ولی در مجموع این سریال، سریالی کمدی انتقادی است. این سریال به زد و بندها و فضاهایی اشاره میکند که انسان را تغییر میدهد.»
این منتقد ادامه داد: « موضوع سریال زیاد بکر و تازه نیست، به یاد میآورم که این موضوع در نمایشنامههای رادیویی پیش از این مطرح میشد، همچنین در قصههای طنز نیز مطرح شده است. این اثر بدی نیست و نمیدانم چرا دیگران نسبت به آن ایراد میگیرند. هیولا به عنوان کمدی انتقادی اجتماعی جذابیتهای خودش را دارد.»
صلحجو دربارهی انتقادهای مطرح شده در فیلم گفت: «من کاری به درستی یا غلط بودن انتقادها ندارم. متخصصان و کسانی که در این زمینه آمار دارند، باید دربارهی درستی یا غلط بودن آن نظر بدهند. در مجموع، این سریال یک واقعیت تاریخی را روایت میکند. به هر حال در جامعهای که زد و بند، روابط نامشروع و غیر اخلاقی رواج دارد، این احتمال هست که انسانهای پاک نهاد هم قربانی این فضا شده و به طور ناخواسته آلوده به این فضای ناپسند بشوند. هیولا این موضوع را مطرح میکند.
اگر بخواهیم موضوع این فیلم را جمع بندی کنیم، آدمها و افراد تابعی از شرایط جامعه هستند. کسی نمیتواند خودش را پاک نگه دارد هنگامی که همه جا فساد هست، خواه ناخواه آلوده میشود و این دام به صورت ناخواسته سر راه او گذاشته میشود. هیولا این را مطرح میکند.»
این منتقد سینمایی در ادامه گفت: «حالا اینکه جامعهی ما چقدر پاک و منزه یا آلوده هست یک مسالهی دیگر است که با آن نمیتوانیم آن سریال را ارزیابی بنماییم. سریال هیولا انسانی را به تصویر میکشد که از پاکی، شرافت و انسانیت رفته رفته تبدیل به یک هیولا میشود، بدون اینکه خودش از این کار آگاهی داشته باشد.»
او در ادامه توضیح داد: «امروزه، در جوامع دربارهی انسانهایی صحبت میشود که اختلاس، دزدی یا زد و بند کردهاند و آنها را محاکمه میکنند، نهاد و ذات آنها ناپاک نیست. آنها وقتی دیدهاند فضا به طور کامل مهیا است، فکر کردهاند که کار طبیعی و عادی میکنند. آنها هیچ وقت خودشان را مقصر و گناهکار نمیدانند. قصد آنها این نبوده است که جامعه را به تباهی بکشند، آنها راه خودشان را میرفتهاند ما به دلیل اینکه مناسبات اجتماعی راه را برای آنها بازگذاشته، با خود گفتهاند راه باز است و ورود ممنوع نیست و وارد آن راه شدهاند، امروز به عنوان دزد و اختلاسگر از آنها اسم برده میشود.»
صلح طلب دربارهی انتقاداتی که نسبت به آخرین ساختهی مدیری میشود به خبرنگار انصاف نیوز گفت: «ممکن است بگویند که این سریال، کمدی خوب و دلنشینی نیست. همچنین ممکن است آن را با واقعیت اجتماعی مقایسه کنند و بگویند واقعیت اجتماعی اینگونه نیست، اما در کل به نظرم این سریال تا این لحظه بد پیش نرفته است.»
انتهای پیام
ایشان که هنوز این سریال را ندیده است چطور این همه تحلیل طولانی ازاین سریال انجام داده است؟! دوربین مخفی است یا جدی؟!