«قاسم سلیمانی»؛ سرداری که اهل بازی نبود
محمد توکلی، عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی در پی شهادت سردار سلیمانی نوشت:
۱. خبر شهادت سردار «قاسم سلیمانی»، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران صبح جمعهی اهالی این منطقهی پر آشوب را آشفتهتر از پیش کرد. قاسم سلیمانی، فرمانده شجاعی که از دفاع هشت ساله تا امروز خط مقدم را بهعنوان آشیانهی خود انتخاب کرده بود به آرزوی دیرینهاشرسید و حالا ما ماندهایم دوران پس از او. آری، اغراق نیست اگر که بگوییم این منطقه و سرنوشت آن به پیش و پس از شهادت «حاج قاسم» تقسیم میشود.
۲. اما نسبتِ این سردار رشید سپاه اسلام با مردم ایران چگونه بود؟ واقعیت آن است که اگر بخواهیم یک نفر از نظامیان ارشد را نام ببریم که مصداق عمل به توصیههای بنیاگذار جمهوری اسلامی در خصوص وظایف سپاهیان بود بی شک نامی جز قاسم سلیمانی را نمیتوان بر زبان راند. علاقهی مردم به او و تحسینهای بیشماری که از این سردار سپاه میشد علاوه بر دفاعش از ایران به این وجه از شخصیت او نیز بازمیگشت. «حاج قاسم» اهل «بازی» نبود؛ نه بازی سیاسی و نه بازی تبلیغاتی. زیرک بود و فریب «دوستان نادان» برای حضورش در سیاستبازیهای مرسوم بر او اثری نداشت. قاسم سلیمانی با بند بند وجوش باور داشت که «اگر جهات سیاسی و مناقشات سیاسی در سپاه رفت و در ارتش رفت، باید فاتحه این سپاه و ارتش را ما بخوانیم».
۳. سردار سلیمانی باور داشت که ایران برای پرواز به هردو بال امنیت و دیپلماسی به یک میزان نیاز دارد و در بزنگاههایی که برادرش جواد ظریف تحت شدیدترین فشارهای داخلی و خارجی قرار میگرفت دست او را به گرمی میفشرد تا به «دوستان نادان» و «دشمنان بدخواه» نشان دهد ظریف و سلیمانی دو بال پرواز ایران هستند و اختلاف نظر برادران «رحمت» است؛ اگر نابرادران خود را وارد ماجرا نکنند!
۴. تقدیر از سردار سلیمانی و تقبیح اقدام تروریستی دولت ایالات متحده در به شهادت رساندن فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران بخشی از ماجراست که بیان آن لازم است اما آیا وقت آن نرسیده که اندکی هم با نگاهی جدیتر به سازوکارهای امنیتی و حفاظتی بپردازیم؟ حوادث مختلف چند سال اخیر از حملهی داعش به مجلس تا امروز را به یاد بیاورید؛ آیا ساختار امنیتی کشور دچار اشکال در عملکرد خود نیست؟ شاید امروز زمان «سوزن به خود زدن» نباشد اما ضرورت بررسی دقیق موضوع ترور سردار سلیمانی از این زاویه غیرقابل انکار به نظر میآید.
۵. حال، زمان تصمیمگیری است؛ میتوان به گذشته بازگشت و از فرصتهای هدر رفته سخن گفت، فرصتهایی که در عرصهی دیپلماسی پس از برجام پدید آمد و میتوانست شرایط منطقه را به کلی تغییر دهد و سردار و سرداران را برای روزهای مهمتر ایرانِ ما حفظ کند اما به نظر میآید این «دریغ» نسبت به فرصتهای از دست رفته را باید به «تجربه»ای برای امروز تبدیل کرد. نگرانی از جنگ وجهی از ماجراست و خشم برای انتقام وجهی دیگر. امروز زمان «تدبیر»، «زمانشناسی» و «شجاعت» به شکل توأمان است.
انتهای پیام