تحلیل جلایی پور از «خیزشهای مردمی» آبان و دی ۹۸
«حمیدرضا جلایی پور»، جامعهشناس در یادداشتی تلگرامی با عنوان «خیزشهای مردمی آبان و دی ۱۳۹۸ در ایران» نوشت:
هشت سال پس از جنبش سبز (رای من کو) 1388، جنبش اعتراضی دی ماه 1396 رخ داد. کمتر از دوسال بعد در آبانماه 1398 با اعلام نرخ جدید بنزین (که سهبرابر شد)، مردمِ شهرهای مختلف ایران برای اعتراض به این افزایش قیمت به خیابان آمدند و تا سه ماه پس از آن خیزشهای اعتراضی مردم پیدرپی، با فواصل کوتاه و در شهرهای مختلف ادامه یافت. در این دورۀ سه ماهه اعتراضات دانشجویی بیشتر و منسجمتر ادامه یافت. در تاریخ سیزدهم دیماه 1398، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی، به دستور ترامپ در حوالی فرودگاه بغداد ترور شد. پس از شهادت سردار سلیمانی و انتقال پیکر او و همراهانش به ایران در روزهای 15، 16 و 17 دیماه میلیونها ایرانی، با حضوری کمنظیر و بیشتر خودجوش در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی شرکت کردند. گفته شد در شهرهای اهواز، تهران و کرمان تاکنون حضوری چنین پرشمار از گروههای مختلف مردم دیده نشده بود. رسانههای جهان شاهد چنین حضوری بودند، گروههای سیاسی پوزیسیون و اپوزیسیون ناباورانه خیره به مانیتورها حضور خودجوش و پرشمار مردم عزادار را تماشا کردند. در اولین ساعات روز هجدهم دیماه 1398 سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران، به انتقام خون سردار شهید سلیمانی، پایگاه نیروهای نظامی آمریکا در عراق، عینالاسد، را موشکباران کرد. چند ساعت پس از این حمله، پیش از طلوع آفتاب حادثهای دردآور پیش آمد. پدافند هوایی سپاه پاسداران، بهخطا هواپیمای مسافربری به مقصد اوکراین را هدف گرفت، هواپیما سقوط کرد و 176 مسافر و خدمۀ این هواپیما کشته شدند. پس از اعلام خبر سقوط، سازمان هواپیمایی کشور، سپاه پاسداران و برخی از رسانهها علت سقوط هواپیما را نقص فنی و سانحه اعلام کردند. پس از ظهور شواهد و فشارهای بینالمللی، به خصوص فشار از سوی دولت کانادا، یعنی سه روز بعد از سقوط، حاکمیت پذیرفت و اعلام کرد که علت سقوط هواپیما خطای انسانی بوده است. با اعلام این خبر، دانشجویان دانشگاههای اصلی کشور، از جمله پلیتکنیک، تهران، بهشتی، صنعتی شریف دست به اعتراض زدند. شب بعد هزاران نفر مردم معترض خشمگین به خیابانهای اطراف میدان آزادی آمدند. پرسش این است که دربارۀ این جامعۀ پُرجنبشوخیزش چه میتوان گفت؟ در این جا به طور مشخص به دنبال پاسخ به سه پرسش هستم. ماهیت خیزشهای اعتراضی ایران چیست؟ چرا این اعتراضات رخ داد؟ و این جامعه به کجا میرود؟
سادهانگارانه است اگر در این خیزشهای اعتراضی مردم را فریبخوردۀدشمن خارجی بدانیم. همچنین سادهپنداری است اگر میلیونها مردمی که برای تشییع پیکر شهید سلیمانی آمدند را فریبخوردۀ حاکمیت بدانیم. به علاوه عدهای خیزشهای مردم در این وقایع را تحت تأثیر «کهنالگوهای ایرانی»، مثل سوگ سیاوش، میدانند و همچنین برخی باور دارند که پس ازسلسله صفویه مردم ایران در حرکتهای جمعی خود فقط گریهوزاری و عزاداری را یاد گرفتهاند و فقط مناسک سوگ و رفتارهای سوگوارانه را زنده نگهداشتهاند؛ و با این تفسیرها نتیجه میگیرند حضور میلیونها ایرانی در
عزای سردار سلیمانی نوعی عادت جمعی بود، یا گویی مردم رباط بودهاند و به خواست خود این کار را نکردهاند. رویکرد من به حرکتهای جمعی و اعتراضی در ایران با روایتهایی که به آنها اشاره کردم متفاوت است.شهروندان در جامعه متنوع ایران بسته به شرایط اقتصادی و سیاسی در حرکتهای جمعی خود واکنش آگاهانه انجام میدهند و منطق اعتراض و واکنش جمعی آنها را میتوان فهمید. فهم این منطق برای آینده حکومت و جامعه نیز مفید است.
ماهیت اعتراضات
خیزشهای مردمی در سال 1398، و پیش از آن در ایران نقاط مشترکی با هم دارند، در مواردی نیز با هم متفاوتاند. همه در ذیل یک دستهبندی قرار نمیگیرند. مثلا برای بررسی تشکلهای سیاسی نمیتوان همۀ تشکلها را ذیل نام «احزاب» قرار داد و ماهیت آنها را یکی دانست. تشکلهای سیاسیبهرغم پارهای وجوه مشترک، در کیفیت اعضا، ایدئولوژی، اهداف، راهبرد و تاکتیک باهم متفاوتاند. خیزشهای مردمی هم همینطور است و بسته به زمینۀ اعتراضات و شرایط سیاسی با هم تفاوت دارند. ویژگیهای مشترک خیزشهای مردمی مذکور عبارت است از: اول، ریشه در نارضایتی مردمدارند؛ دوم، خیزشها، غیر از تشییع شهید سلیمانی، در برابر حاکمیت قرار دارند؛ سوم، در لایههای زیرین جامعه حضور دارند، یعنی نه سرکوب شدهاند و نه پیروز، این مردم در جامعۀ ایران زندگی میکنند و هر روز دست به اعتراضات خیابانی نمیزنند.
این خیزشها از جهاتی باهم متفاوتاند. جنبش سبز یک جنبش سیاسیِ خشونتپرهیز بود، حاملان این جنبش طبقۀ متوسط شهر تهران بودند و موتور محرک این جنبش طبقه متوسط فرهنگی بود که از حاکمیت میپرسید: رای من کو؟ نیروهای حکومتی برای مهار اعتراضات 1388، مردم معترض را کتک زدند و شماری از مردم بازداشت شدند و با زندان دهشتناکِ کهریزک از مردمزهر چشم گرفته شد. از این رو جنبش مهار شد، ولی به مطالبات جنبش سبزپاسخی داده نشد[1]. جنبش اعتراضی دیماه 1396 حاملان اولیهاشمالباختگان موسسات اعتباری بودند و شمار آنها به سه میلیون نفر میرسید. موسسان این بانکها خودیهای شهر مشهد بودند لذا جلوی درب حرم امام رضا (ع) دست به اعتراض زدند با این هدف که در میان نارضایتیهای مردمِ دیماه، صداهای مخالف دولت روحانی را هم سازماندهی کنند. اخبار اعتراضات مردمی به سرعت منتشر شد اینترنت و روابط آنلاین مردم با یکدیگر بیمعطلی دنیا را از این اعتراضات مطلع کرد وموج اعتراضات خیابانی به بیش از شصت شهر کشور کشیده شد و حدود ده شب اعتراضات ادامه یافت. هرچند اقشار متوسط شهری به این اعتراضات نپیوستند و بیشتر نظارهگر بودند. این خیزش اعتراضی تا حدی شبیهاعتراضات بهار عربی در دهه ۲۰۱۰ میلادی در کشورهای عربی بود. ویژگی این اعتراضات عبارت بود از: جمعیت ناراضی در حاکمیت صدا و نماینده نداشتند؛ احزاب شناختهشده نمایندۀ معترضان نبودند؛ امکانات ارتباطی اینترنتی و شبکههای اجتماعی موبایلی امکان اعتراضهای خودانگیخته را برای معترضین فراهم کرد؛ اعتراضات رهبری، سازماندهی سیاسی و شعار و خواسته متمرکزی نداشت. پس از شش شب با بهخشونتکشیدهشدنِ اعتراضات دیماه ۹۶ از میزان گستردگی این اعتراضات کاسته شد،اعتراضات کنترل شد ولی به مطالبات معترضان پاسخی داده نشد[2].
اعتراضات آبانماه ۹۸ به طور عمده اعتراضاتی مردمی، خودانگیخته و معیشتی بود. با اعلام سهبرابرشدن قیمت بنزین جمعیتِ اقماریِ شهرهایبزرگ، مثل قرچک، شهریار، ملار که اطراف تهران زندگی میکنند و هر روز به تهران سفر میکنند، بسیار خشمگین شدند. آنها صبح از خواب بیدار شدند و غیرمنتظره متوجه شدند یکپنجم درآمد ماهانهشان را باید خرج ایابوذهاب کنند. این جمعیت محرک اولیۀ اعتراضات بود و به خیابانها آمدند. روز اول احتمالاً به دلیل عدمآمادگی نیروهای نظامی و انتظامی خبری از آنها نبود، روز دوم اعتراضات ادامه یافت و در این روز معترضان به دست نیروهای حاکمیت بهشدت سرکوب شدند. صدها نفر کشته شدند، آمار کشتهشدگان بین دویست تا هزاروپانصد نفر گزارش شده است، هزاران نفر زخمی و دستگیر شدند. میزان تخریب فضاهای شهری، مثل بانکها و پمپ بنزینها، در این اعتراضات بسیار بالا بود. اعلام شد که حدود هزار بانک، صد فروشگاه بزرگ و صد آمبولانس آتش زده شد. با شروع این اعتراضات شبکههای ماهوارهای برانداز از «صدای انقلاب» در ایران سخن به میان آوردند. ولی شرایط در ایران انقلابی نبود، در ادامه برای این ادعا دو دلیل میآورم، اعتراضات پاییز و اوایل زمستان 1398 به میزان زیادی اعتراضات معیشتی بود. چنانچه اعتراضات معیشتی نبود معترضان در مراسم چهلم جانباختگان آبان ۹۸، که ماهوارههای مذکور از بیست روز قبل برای حضور مردم در مراسم چهلم فراخوان داده بودند، ولی در عمل خیزش جدی اعتراضی رخ نداد. در مراسم چهلم پویا بختیاری در آرامگاه بهشت سکینه کرج کمتر از هزار نفر شرکت کردند. بنابراین اعتراض مردمی آبان 1398 خودانگیخته و معیشتی بود و تا چهل روز بعد این اعتراضات انرژی و خشم روزهای اول را نداشت. در این اعتراضات هم همچون اعتراضات دیماه 1396، قشرهای متوسط شهری به معترضان نپیوستند[3].
ماهیت حضور میلیونی مردم ایران در تشییع پیکر شهید سلیمانی چه بود؟ این حرکت جمعی علیه حاکمیت ایران نبود بلکه خیزش جمعی مردم ایران در وهلۀ اول در برابر تهدید ترامپ و در وهلۀ دوم ادای احترام ایرانیان به سرباز وطن بود. شهید سلیمانی از سرداران شناختهشده و خوشنام سپاه پاسدارانبود، او هشت سال در زمان جنگ تحمیلی از سرزمین ایران دفاع کرد؛ در ده سال گذشته همه ایرانیان او را در مقام شکستدهندۀ گروه تروریستی داعش در خاورمیانه میشناختند؛ ساده میزیست و حامی محرومان بود؛ فراجناحیبود و در فسادهای مالی و سرکوب مردم در اعتراضات دست نداشت. مردم او را میشناختند و صبح از خواب بیدار شدند و فهمیدند سردار سلیمانی به دستور رئیس جمهور آمریکا، دانلد ترامپ ترور شده است. مردم ایران به احترام این سردار و با نگرانی از وضع ایران در برابر دشمنی فردی مثل ترامپ، یکپارچه به خیابانها آمدند. این حرکتی «آگاهانه و سپاسگزارانه» بود. آنها فریب نخورده بودند، میخواستند به هیئت حاکمۀ آمریکا نشان بدهددر ایران کسی برای جنایت آمریکا کف نمیزند بلکه آن را محکوم میکند. پس از حضور میلیونی مردم ایران حاکمیت آمریکا نیز متوجه قدرت نرم جامعۀایران شد[4].
پس از سقوط هواپیما و سه روز دروغگویی و پنهانکاری دربارۀ علت سقوط هواپیما، دانشجویان در دانشگاههای اصلی کشور دست به اعتراض زدند وعدهای از تحلیلگران از ظهور مجدد جنبش دانشجویی در ایران سخن گفتند،که ارزیابی صحیحی نیست[5]. زیرا این اعتراضات دانشجویی کاملاخودجوش بود و سازمانیافتۀ انجمنها و فعالان سیاسی دانشجویی نبود. در واقع بدنه اصلی دانشجویی ایران که دانشجویانی غیرسیاسی بودند ازفاجعه سقوط و دروغها و پنهانکاریهای پس از آن احساساتشان جریحهدار شده بود و با اینکه زمان امتحانات دانشجویی بود شجاعانه دست به اعتراض علیه حاکمیت زدند. یک روز بعد، ماهوارههای پرقدرت و شبکههای اجتماعی، به سبک اعتراضات بهار عربی، مردم معترض را به میدان آزادی، که یادآور میدان التحریر قاهره در مصر نیز هست، دعوت کردند ولی نیروی انتظامی جمعیت معترض را پراکنده کرد و تعداد معترضین به ده هزار نفر نرسید.
چرایی خیزشهای مردمی
برای تبیین و تعلیل این خیزشها به هفت علت اشاره میکنم. اول علت ماشهای یا کوتاه مدت یا تحریککننده؛ علت ماشهای اعتراضات جنبش سبز این بود که خبرگزاریهای هستۀ سخت قدرت پیشاز اتمام انتخابات احمدینژاد را با ۲۴ میلیون رای برنده اعلام کردند. علت ماشهای در وقوع اعتراضات دیماه 1396 اجتماع اعتراضی مالباختگان خودی جلوی درب حرم در مشهد بود. علت ماشهای در وقوع اعتراضات آبانماه 1398، افزایش غیرمنتظرۀ سهبرابری قیمت بنزین بود. علت ماشهای وقوع حرکت میلیونی مردم در مراسم تشییع پیکر شهید سلیمانی ترور ناجوانمردانۀ او به دستور رئیس دولت آمریکا، دانلد ترامپ، بود. علت ماشهای وقوع اعتراضات دانشجویی سقوطهواپیما و بهخصوص دروغ سهروزه از سوی دولت موازی بود. اما علل تحریککننده و ماشهای در جوامع همیشه رخ میدهد ولی پس از آنها لزوماًجنبش اعتراضی رخ نمیدهد. لذا در اینجا نقش عوامل زمینهای نیز بسیارمهم است. پنج عامل زمینهای در کار است؛ سه عامل زمینهای در وقوع جنبشهای اعتراضی مهماند و دو عامل زمینهای در حرکت مردم در تشییع پیکر شهید سلیمانی قابل توجه است.
اولین عامل زمینهای وجود پرشمارِ «مردمِ ناراضی» در ایران است. از دهۀبیست شمسی به بعد فرایندهای نوسازی اقتصادی در ایران رشد پیدا کرد و به موازات آن انتظار و مطالبات تحققنیافتۀ مردم افزایش مییافت. در دو دهۀ اخیر تکنولوژی ارتباطی-اطلاعاتی و موبایلیشدن جامعه بر میزان نارضایتیها افزوده است. عامل زمینهای دوم «حکمرانی بد» در ایران است. یعنی حکمرانی که پاسخگوی مردم نیست، رفتارش شفاف نیست، مبتنی بر شهروند درجهیک و شهروند درجهدوسازی است، توزیع منابع عمومی عادلانه نیست، آزادیهای شهروندان بهراحتی مخدوش میشود، دادگاهها میتوانند ابزار نیروهای امنیتی شوند، صداوسیما صدای همۀ مردم نیست. این حکمرانی نمیتواند به شکلی کارآمد پاسخگوی نارضایتیهای مردم باشد وبه فساد و ناکارآمدی در جامعه نیز دامن میزند. عامل سوم زمینهای خروج یکطرفۀ ترامپ از برجام و تحمیل شدیدترین تحریمهای اقتصادی به ایران بود و این عامل بر نارضایتیهای معیشتی مردم افزود. چه بسا اگر عامل سوم نبود جامعه ایران به صورت پیدرپی با خیزشهای خودانگیخته معیشتی روبرو نمیشد. عامل زمینهای چهارم «شکلگیری نیرویی سرنگونیطلب» با کمک شبکههای ماهوارهای است. پیش از این وقایع که جریان اصلاحات در کشور تا حدودی «کار» میکرد نیروی سرنگونیطلب ضعیف بود. اما زمانیکه دولت موازی راههای اصلاحی را میبندد و انتخابات را همهجانبه مهندسیمیکند، نیروی سرنگونیطلب قوت گرفته است[6]. این سه عامل زمینهای باعث میشود به محض اینکه عوامل ماشهای در ایران ظاهر شوند جنبشهایاعتراضی احیا شوند، هر دفعه قویتر از دفعۀ پیش. دو عامل زمینهای برایوقوع حرکت جمعی و میلیونی مردم در تشییع پیکر شهید سلیمانی عبارتانداز: اول محبوبیت شهید سلیمانی نزد ایرانیان و دوم نگرانی مردم ایران پس از ترور شهید سلیمانی بابت دولت تا دندان مسلح آمریکا.
جامعه ایران به کجا میرود؟
با توجه به عوامل زمینهای که در بالا اشاره شد چنانچه حکمرانی بد ادامه پیدا کند، همچون نحوۀ برگزاری انتخابات مجلس در اسفند 1398 که با «مهندسی ویژه حذف» روبرو شده است، مطالبات و اعتراضات مردم در فواصل نه چندان زیاد ادامه پیدا میکند. و به محض اینکه علت ماشهای و تحریککننده در جامعه فعال شود خیزشهای اعتراضی به راه میافتند. با توجه به شواهد موجود در سال ۱۳۹۹ حکمرانی بد در ایران یکدستتر خواهد شد. حاکمیت به جای ادارۀ جامعه مطالباتی دائم باید در حالت آمادهباش قرار داشته باشد. البته چنانچه حاکمیت یکدستتر شود و در سیاست خارجی خود تغییراتی بدهد و «برجام دو» را سازمان دهد، در این صورت احتمال وقوع خیزشهای معیشتی کمتر میشود.
بعضی از تحلیلگران جامعه ایران را در «آستانه انقلاب» میدانند و دلیلشان اعتراضیبودن جامعه و محدودیت شدید فرایند اصلاحات در ایران است. بنا به دولیل این ارزیابی خطاست. برای ایجاد شرایط انقلابی دو شرط لازم است. اول اکثر اقشار اجتماعی برای تغییر اوضاع جامعه «خواستار تغییر رژیم» شوند. از آنجا که ایران تجربه پیامدهای خطیر انقلاب ۵۷ و جنگ تحمیلی هشتساله را دارد لذا خواست تغییر کل رژیم خواست عموم اقشار اجتماعی نیست. همه شاهد بودیم در اعتراضات دیماه ۹۶ و آبانماه ۹۸ به محض اینکه اعتراضات به خشونت کشید اقشار اصلی شهری به خیزشهای اعتراضی نپیوستند. حتی نظرسنجیها نشان میدهد که ۷۸ درصد مردم ناراضی ایران خواهان تغییرند و شصت درصد خواهان تغییر آرام و غیر انقلابی هستند[7]. شرط دوم «دستگاه کنترل حکومت به درستی کار» نکند. ارکان کنترل و سرکوب حکومت در ایران «کار» میکند. جمهوری اسلامی حکومتی پوشالی نیست و در میان پانزده درصد جامعه پایگاه اجتماعی دارد و به جامعۀ مدنی فرصت توانمندشدن نمیدهد و اعتراضات مردمی را در نطفه کنترل و سرکوب میکند. لذا میتوان حدس زد که وضع فعلی جامعه ادامه پیدا میکند، جامعه در وضع مطالباتی، اعتراضی، ناکارآمدی و فساد باقی میماند ولی بعید است جامعه وارد «وضعیت انقلابی» بشود. اگر عوامل زمینهای جنبشهای اعتراضی که در بالا اشاره شد همچنان درمان نشود با تداوم اعتراضات با اینکه انقلاب نمیشود، اما امکان وقوع ناامنی در ایران فراهم میشود. به بیان دیگر، اگر حکمرانی تن به اصلاح بدهد و از حکمرانی بد به طرف خوب حرکت کند[8] احتمال اینکه ایران در مسیر رشد و توسعه مثبت بیفتد هست ولی تداوم وضع کنونی احتمال ناامنشدن ایران نیز هست. لذا تصویر بزرگتر جامعه در آینده را باید در این تکاپوی دو سویۀ ناراضیان و حاکمیت دید.
پینوشتها
[1] تنها اقدامی که بعدها حاکمیت انجام داد این بود که در انتخابات سال 1392 مهندسی انتخابات را قبل از انتخابات انجام دادند و هاشمی رفسنجانی را که شناسنامه انقلاب بود رد صلاحیت کردند، ولی در انتخابات 1388 مهندسی انتخابات را در روز انتخابات انجام دادند.
[2] برای آگاهی از این اعتراضات به نوشته اینجانب با عنوان «تفسیر و تبیین اعتراضات شهری دیماه ۱۳۹۶» در کانال تلگرامی @hamidrezajalaeipour مراجعه کنید. تنها پاسخی که حاکمیت به این اعتراضات داد یکی این بود که صداوسیما برای چند روز مقداری با احترام با مردم معترض صحبت کرد ولی به محض اینکه اعتراضات مهار شد دوباره گفتمان «توطئه انگار» صداوسیما به حالت قبل از اعتراضات برگشت. دیگر اینکه دولت روحانی هم مجبور شد زیر فشار به طلبکارانی که از موسسات اعتباری زیر صدمیلیون طلب داشتند، طلبشان را پرداخت کند. مبلغ تنهایکی این پرداختیها از سوی دولت یازده هزار میلیارد تومان بود.
[3] برای آشنایی بیشتر با اعتراضات آبانماه ۹۸ به دو نوشته اینجانب تحت عنوانهای «الگوی اعتراضات و آینده آن در ایران» و «خرابکاری شرافتمندانه» در کانال ( @hamidrezajalaeipour) مراجعه کنید. ممکن است گفته شود در مراسم چهلم پویا بختیاری کنترل پلیسی شدید بوده است، درست است ولی در هر اعتراضی کنترل حکومت بالا است. اگر موج اعتراض حجیم و انقلابی بود، اجتماع مردمی به هزار نفر تقلیل پیدا نمیکرد. در امواج انقلابی معمولا کنترل پلیس کم اثر میشود.
[4] برای آشنایی بیشتر با حرکت جمعی مردم در تشییع پیکر سلیمانی به نوشته اینجانب تحت عنوان «اقدام معقول ملت و حاکمیت ایران» در کانال(@hamidrezajalaeipour) مراجعه کنید.
[5] به تعبیری میتوان گفت پس از جنبش سبز که یکی از ارکانش جنبش دانشجویی بود ما در دانشگاههای ایران با جنبش دانشجویی روبرو نبودیم. بلکه فعالیت دانشجویی بیشتر در تشکلهای انجمنی، علمی، صنفی، فرهنگی و هنری صورت میگرفت و میگیرد. البته دانشجویان دهه هشتادی یکی از تجلیات فعالیتشان در عرصه شبکههای اجتماعی بود و هست که نیازمند بررسی دیگری است.
[6] ده سال پیش کسی باور نمیکرد که عدهای از معترضین در اعتراضات دیماه ۱۳۹۶ و آبانماه ۱۳۹۸ این شعارها را بدهند: اصلاحطلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا. رضا شاه روحت شاد!
[7] به مطالعه مرکز نظرسنجی دانشجویان (ایسپا) در آذر ۹۸ تحت عنوان «بررسی دیدگاه مردم استان تهران در خصوص مسائل روز جامعه مراجعه کنید.
[8] بدین معنا که با قبول اصلاحات از سوی حاکمیت از «حکمرانی بد فعلی» به طرف «حکمرانی خوب» حرکت کنیم. «حکمرانی بد» آن حکمرانی است که در آن تناسب میان اختیارات و مسئولیتها در کشور وجود ندارد؛ نظامیان بهنام انقلابیگری در سیاست داخلی، خارجی و در سپهر اقتصادی و فرهنگی دخالت میکنند؛ نهادها و ارکان انتخاباتی در این حکمرانی نافذ نیستند؛ سیاست خارجی «نه جنگ نه مذاکره» عقیم است؛ صداوسیما صدای همه مردم نیست؛ همه اقشار جامعه در حکومت «نماینده» ندارند؛ دادگاههایی وجود دارد که مجری اوامر نیروهای امنیتی است.
انتهای پیام