«رفراندوم»؛ آری یا خیر؟
امیر بحرینیفرد، دانشجوی دانشگاه فرهنگیان در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان ««رفراندوم»؛ آری یا خیر؟» نوشت:
«بسمه تعالی… دولت موقّت انقلاب اسلامی/وزارت کشور/تعرفهٔ انتخابات رفراندم/تغییر رژیم سابق به جمهوری اسلامی/که قانون اساسی آن از تصویب ملّت خواهد گذشت»
این، متن برگهی رأی در اولین رفراندوم تاریخ این سرزمین جهت تعیین نوع نظام سیاسی است. بیش از چهل سال پیش، فروردینماهِ بهار شاهدِ اولین همهپرسی برای انتخاب نوع حکومت در ایران بود. تا پیش از آن، حکومتهای ایران با حملهٔ نظامی، کودتا، دخالت کشورهای خارجی یا عوامل بیگانه و با روشی غیردموکراتیک شکل میگرفتند و مردم هیچوقت نتوانستند با رأی خود و به وسیلهی دموکراسی، نظام مورد علاقهی خویش را برگزینند. انقلاب اسلامی57 و اندیشههای دموکراتیک و آزادی خواهانهی پیشگامانِ آن، این فرصت را برای اولین بار برای مردم ایران فراهم آورد تا با حضور در پای صندوق های رأی، حکومت کشورشان را انتخاب کنند و مردم همانطور که در جریان انقلاب بارها «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» را فریاد زده بودند، این بار با رأی خود این شعار را به حکومتی تبدیل کردند تا در سایهی آن به استقلال و آزادی جامهی عمل بپوشانند.
اکنون، بیش از 40 سال از آن رفراندوم تاریخی میگذرد و جمهوری اسلامی دستخوش تغییرات گوناگونی شده است. جناح بندیها تغییر کردهاند، دولتها عوض شدهاند، مباحث جدیدی در عرصهی داخلی و خارجی پدید آمده و نظرات
متفاوتی پیرامون عملکرد نظام میشنویم. جمهوری اسلامی در این مدت، رویشها و ریزشهای مختلفی را تجربه کرده است؛ افرادی به این نظام وفادار ماندهاند، گروهی علیرغم نقد عملکردها همچنان از نوع حكومت دفاع میکنند، افرادی از نسل جدید ضمن آشنایی با آرمانهای انقلاب اسلامی به آن دلبستهاند، عدهای از ابتدا تا کنون با نظام مستقر بنای مخالفت داشتهاند و گروههایی نیز بودهاند که با مرور زمان جزء ریزشهای حکومت به شمار میروند. واقعیتِ سیاست همین است؛ چراکه پایگاهِ رأیِ نظامهای حکومتی، جناحهای سیاسی و اشخاصِ حقوقی هیچگاه ثابت نمیماند.
حالا، 40 سال از انتخابِ ایرانِ دههٔ 50 گذشته است. جمهوری اسلامی در طول این مدت، حوادث عظیمی چون جنگ نظامی 8 ساله و تحریمهای 40 ساله را از سر گذرانده و علیرغم همهٔ مشکلات داخلی و خارجی، در راه آرمانها و ارزشهای
خود تلاش فراوانی نموده است. با این همه، اشتباهاتی نیز داشته و «آمادهی تصحيح خطاهای خویش است.» پس از چهار دهه، گروههای جدید، ایدههای جدید و خواستههای جدید از متن جامعه سربرآورده و نظام مستقر، موافقان و مخالفان مختلفی پیدا کرده است. جمهوری اسلامی از ابتدا بر پایهی دموکراسی بنا نهاده شد، تفکیک قوا و برگزاری انتخابات دو نمونهی مهم از این امر است.
در طول این چهل سال، به طور میانگین هر سال یک انتخابات داشتهایم و هر چند سال یک بار مردم نظر خود را درمورد شیوهٔ ادارهی دولت، مجلس و دیگر نهادهای انتخابی اعلام میکنند و گاهی نتیجهی این انتخاباتها، تغییر مردم به سمت و سویهای مختلف و متفاوت بوده است. درواقع ما با برگزاری مستمر و مداوم انتخابات، اصل حق تعیین سرنوشت که از اصول اساسی دموکراسی و از شعارهای بنیادین انقلاب است را به رسمیت میشناسيم، و این از نقاط مثبت و نقطه قوّت انقلاب و نظام است.
نظام ما، اولین نظامی است که در طول تاریخ این سرزمین، با رفراندوم مستقر شده و مردم با رأی مستقیم خود آن را برگزیدهاند، یعنی اساسِ نظام با همهپرسی به اجرا درآمد، امّا امروزه اگر برای اجرای دموکراسی صحبت از رفراندوم کنید، ممکن است به شما به چشم یک برانداز نگاه کنند!
ما ممکن است موافق یا مخالف نظام باشیم، اما آنچه که مهم تر از نظر ماست، تن دادن به خواست مردمی است که حق تعیین سرنوشت خویش را دارند. چنین اندیشهای، عمری به درازای فقه سیاسی شیعه دارد؛ آنجا که امام علی (ع)
علیرغم اینکه از جانب خدا حاکم مسلمین است، اما تا زمانی که مردم جامعه او را نپذیرفته و به درِ خانهی او نرفتهاند، تقلّایی برای حکومت نمیکند و تنها پس از اقبال مردم، حکومت را میپذیرد. امام حسین (ع) نیز با دعوت مردم به سمت کوفه به راه میافتد و تلاش دارد مشروعیتش را با مقبولیّت همراه سازد. 14 قرن بعد، اساسِ اندیشهی انقلاب و روشِ استقرارِ نظامِ برآمده از آن نیز بر چنین رویکردی استوار است. بنیانگذار فقید نظام همواره به حقّ مردم در تعیین حاکم اشاره نموده و حتی هنگام به قدرت رسیدن پس از سالها تبعید و برخوردهای دیکتاتورمآبانه، رأی مردم را ملاکِ استقرارِ نظامِ پیشنهادی میداند و همواره تأکید دارد که «میزان، رأی ملّت است.» چنین دیدگاههایی را در مکاتب سیاسی غرب نیز میتوان یافت و نظریهپردازان غربی نیز به حق مردم در تعیین نظام سیاسی همواره توجه داشتهاند.
توماس جفرسون -متفکّر برجسته و رئیس جمهور سابق آمریکا- در دفاع از تغییر قانون اساسی میگوید: «هیچ نسلی حق ندارد برای نسلهای بعد تعیین تکلیف کند.» و دموکراسی نیز همین است، که هر نسل خود، حکومتی که دوستدار آن است را انتخاب کند. این مسئله درمورد هر حکومتی صدق میکند، چه موافق آن حکومت باشیم و چه مخالف آن.
چندی است مباحثی پیرامون برگزاری رفراندوم در جامعهی سیاسی ایران شنیده میشود و مانند هر موضوع دیگری، مخالفان و موافقانی دارد. رفراندوم، جایی است که نظام جمهوری اسلامی از آن آغاز میشود و راهی برای تعیین سرنوشت ملّت به دست ملّت است. از این رو نباید برگزاری رفراندوم را صرفاً توطئهی بیگانه یا وحشتآور بپنداریم. متأسفانه گاهی از ارزشهای قدیمی انقلابمان آنقدر فاصله میگیریم که صحبت از دموکراسی گاهی به یک ضدارزش تبدیل میشود. در هر صورت، مخالفان برگزاری رفراندوم دلایل متفاوتی برای رد این دیدگاه بیان میکنند:
1) «حکومت جمهوری اسلامی بهترین نوع حکومت است و نیازی به همهپرسی ندارد.» ما علاقهمندان به نظام نیز در بحث شیوههای حکومت چنین دیدگاهی داریم، اما این مسئله نباید مانع اجرای رفراندوم و تحقّق خواست مردم گردد. خودِ جمهوری اسلامی با همه پرسی و انتخاب مردم بر سر کار آمده است و این روش، شیوهای دموکراتیک است. حال ممکن است اکثریت همانند ما فکر کنند یا برعکس، که در هر صورت لازمهی دموکراسی پذیرش خواست عمومی است.
همانگونه که ما دوست داریم مخالفان جمهوری اسلامی به رأی مردم تمکین کنند، آنها نیز از ما چنین انتظاری دارند. اصلاً بیایید بحث درمورد فلان نظام و بهمان حکومت را کنار بگذاریم و کلّی تر نگاه کنیم. فکر میکنم اگر بهترین نظام دنیا بر مردمی حکومت کند که احياناً آن را قبول ندارند، دیگر بهترین نظام دنیا نخواهد بود؛ چراکه نارضایتی مردم مقبولیّتِ آن را از بین میبرد و نظامی که از مقبولیت ساقط شود، بحران مشروعیّت نیز پیدا خواهد کرد. یاد سخن امام خمینی افتادم که میگفت: «ما فرض میکنیم که [محمدرضا] شاه مرد سالمی باشد، خیلی هم خدمتگزار مردم باشد، وقتی مردم یک خدمتگزاری را نخواستند، باید کنار برود…» بنابراین در انديشهی امام راحل، سالم یا ناسالم بودنِ شخص یا حکومت، حق رأی را از مردم سلب نمیکند.
2) «نیازی به رفراندوم نیست، راهپیماییها و تشییع جنازهها و مهمتر از همه انتخابات، بزرگترین همهپرسی است.» این، یکی از دلایل غیرعلمی برای مخالفت با رفراندوم است. در راهپیماییها و تشییع جنازهها، هیچگاه آمار دقیقی از مخالف و موافق به دست نمیآید. آمارِ دقیق را باید با روشهای آماریِ دقیق به دست آورد. شرکت یا عدم شرکت در انتخابات نیز نه به معنای پذیرش حکومت است نه به معنای عدم پذیرش آن، که اگر اینگونه نبود آیتالله خامنهای در انتخابات سال 92 “مخالفان نظام” را توصیه به “رأی دادن” نمیکرد. علاوه بر این، حضور در تشییع جنازه دلیل بر پذیرش یا عدم پذیرش نظام نیست. نمونهی این دیدگاههای تناقضآمیز را میتوان در تشییع جنازهی سردار ملّی -شهید قاسم سلیمانی- مشاهده کرد. بعضی از افراد گفتند که این تشییع جنازه رفراندومی است که نتیجهی آن واضح است، اما مدتی بعد بیشتر مردم در انتخابات شرکت نکردند و این مسئله نشان داد نه با جمعیتِ عظیمِ تشییعکننده میتوان مقبوليت نظام را اثبات کرد، نه با کاهش مشارکت انتخابات عدم مقبولیت آن را. مشکل این استدلال آن است که به پدیدههای سیاسی و اجتماعی آنطور که هستند نمینگرد، بلکه درصدد است نتیجهی دلخواه خود را از آن پدیدهها استخراج نماید.
3) «نظام سیاسی حاضر، مقبول همه است و نیازی به رفراندوم ندارد؛ درواقع رفراندوم توطئهی براندازان و معاندان است.» این استدلال کمی تعجب برانگیز به نظر میرسد. در پاسخ باید گفت که اگر واقعاً نظام ما مقبول همگان است -که من دوست دارم چنین باشد- پس ترس از رفراندوم برای چیست؟ اگر مردم باز هم به جمهوری اسلامی رأی “آری” میدهند، پس باید همهپرسی را با قوّت برگزار کرد تا با اعلام نتایج آن، توطئهی دشمنانی چون آمریکا و رژيم صهیونیستی و نقشه ی معاندانی چون منافقین و براندازان خنثی شود.
اتفاقاً این مسئله به نفع نظام خواهد بود، چراکه نشان میدهد پس از چهل سال هنوز هم مردم خواهان جمهوری اسلامی هستند و مقبوليت و اقتدار نظام بیش از پیش در داخل کشور و نیز در صحنهی سیاست بین الملل تضمین خواهد
شد. بنابراین، فکر نمیکنم مخالفت با رفراندوم دلیل موجّهی داشته باشد. اگر میترسیم که احياناً مردم بار دیگر به نظام مقبول ما رأی ندهند، اینجاست که باید چشم خود را بر واقعیات و اشتباهات بگشاییم و در جهت رفع آنها برآییم، و هم اینجاست که باید قضاوت کنیم که آیا ما انسانهایی دموکراتیک هستیم یا دیکتاتورهایی کوچک؟ آنجا که جامعه ممکن است برخلاف خواست من عمل کند، من اجازهی تحقّق دموکراسی را میدهم یا خیر؟ یادمان باشد، اینکه معتقد باشیم دموکراسی فقط زمانی خوب است که خواستهی من را اجرا کند و اگر خواستهی مخالفانم را تأیید کند پس باید منحل شود، خود نوعی دیکتاتوری است. سعی نکنیم برای دفاع از حکومتی که بر پایهی دموکراسی و رأی مردم حاکم شده، از استدلالهای غیرعلمی و غیردموکراتیک بهره ببریم.
نویسنده، ایّام انقلاب را درک نکرده، در همهپرسی سال 58 حضور نداشته و از فرزندان دههٔ 70 است، اما دلبستهی جمهوری اسلامی و ارزشهای آنیم، چراکه هم “جمهوریّت” و هم “اسلامیّت” را پذیرفته و اجرای خالصانه و نابِ این دو اصل را راهی مناسب برای ادارهی کشور میدانیم. نظام ما در طول این 40 سال دستآوردها و نیز اشتباهاتی داشته است که در جای خود قابل بحث، بررسی و اصلاح است. با همهی نقدها و انتقادات، با همهی اشتباهات و اعتراضاتی که همهی ما به دولت، مجلس، مسئولين و… داریم، خواهان بهبود عملکردها برای نزدیک شدنِ هرچه بیشتر به آرمانِ جمهوریت و اسلامیتِ خالص هستیم، به نظرم اجرای دقیقِ دو اصلِ مذکور راهی برای پیشرفت و سعادت ملّت است. با این وجود، مسئلهی رفراندوم که لازمهی دموکراسی و نمود حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است، روشی مناسب برای رجوع به خواست عمومی و در درازمدت به نفع نظام خواهد بود. و اگر زمانی در کشور رفراندومی برای تعیین نوع حکومت برگزار شود، به «جمهوری اسلامی» رأیِ «آری» خواهم داد.
باید با نگاهی باز پذیرفت که آرمانهای انقلاب اسلامی، اندیشهی والای بزرگانی چون امام خمینی، شهید مطهری و مرحوم طالقانی و نیز تئوری “جمهوری اسلامی” منافاتی با دموکراسی و حاکمیت مردم بر سرنوشت کشور خویش ندارد.
انتهای پیام
حضرات …بی خود خودتان را ازار ندهید…هرگز رفراندومی برگزار نخواهد شد….هیچوقت…تکرار میکنم هیچوقت اقتدارشان را بپای یک ریسک خطرناک به خطر نمی اندازند…..ان همه پرسی هم که خود……ان سبو بشکست وان پیمانه ریخت….
وقتی منعکس نمیکنی چه فایده
انتقاد من به اظهارات نویسنده محترم این یادداشت تنها یاداوری عنصر مهمی است که فکر نمیکنم از دید این جناب غائب بوده باشد اما از انجا که ایشان سعی کرده در نهایت تعامل و برنینگیختن عصبیت اهتمام بورزند جای قدردانی نیز دارد.
اما من در این برهه از تاریخ که اوار مصیبت از هر نوعش بر سرمان خراب شده و اینها چیزی نیست جز انحرافاتی که حاصل خودخواهیها و منفعت طلبیها و دیکتاتوری و سایر موارد مذموم دیگرانیست که از روز اول انقلاب سعی بر به کرسی نشاندن توهمات خودشان داشتند که تا اینجا و امروز موفق هم عمل کرده اند اما حاصلش چیزی جز نارضایتی صاحبان اصلی انقلاب که مردم کوچه و بازار باشند نبوده.
به همین خاطر متذکر میگردد که با فرض بر اینکه به بار نشستن جمهوری اسلامی حاصل انتخاباتی ازاد بوده با نویسنده موافقم اما عنصر غایب در این کنش ازاد اگاهی بود! مردم از بند رسته دیکتاتوری شاه و شاهان پیش از شاه از ماهیت چیزی که به ان رای میدادند اگاهی کافی نداشتند” شاه انان را از سیاست ورزی شدیدا دور میداشت و تعداد ادمهائی که با سیاست اشنا بودند بسیار کم بود که این از جنبه خوشبینانه مسئله است و در مرحله پائینتر فریبشان دادند! ب[…]! هنوز ادم هائی که در کنار امام در نوفل لو شاتو بودند زنده هستند” صوت و تصویر و روزنامه های انزمان هنوز در دسترس است.
به ما امروزه میگویند ما با انتقاد مخالفتی نداریم ” ما با بر اندازی مخالفیم! و انوقت اگر رجوعشان بدهیم به این سوال از حاکمیت که چرا بین وعده های داده شده از سوی امام جهت بر پائی انقلاب با کارهائی الان که نورعلی نور شده تفاوت از زمین تا اسمان است میگویند این سوال و خواسته نیست ” این براندازی و تشویش افکار عمومیست” نمیخواهند قبول کنند که افکار عمومی را این سوال مشوش نمیکند بلکه تشویش از زمانی شروع شده که این انحرافات پیش امد و کسی جوابی برایش نداشت! امروز این مسلم شده که جواب به این سوالات برایشان صرف ندارد زیرا برندگان دعوا را کسی محاکمه نمیکند بلکه این بازندگان هستند که محاکمه میشوند! بازندگان بودند که میبینیم دارند بعنوان عنصر مخل امنیت ملی محاکمه میشوند! این تنها یک سوال ساده نیست که مردم با گرفتن جواب یک سوال ساده پی کارشان بروند و ماجرا ختم بخیر شود ” اینرا خودشان بخوبی میدانند که شدت قبل از فرج را بوجود اورده اند ” جواب به این سوال یعنی زیر و رو شدن اساس این بنیان مرسوس!
درود.
بله، متاسفانه این موارد نیز قابل تأمل و توجّه بوده و کاش با بازگشت به جمهوریّت و اسلامیّتِ واقعی و با بازگشت به اخلاق و خواست مردم، چنین اشتباهات و انحرافاتی اصلاح و رفع شوند.
با تشکر از نظرِ خوبِ شما!
کامنتی دیروز نوشتم که منتشر نشد و منتشر نخواهید کرد ! همیشه در این وبسایت کامنتهای حاوی حقیقت را منتشر نمیکنند زیرا چند ماه پیش مقاله ای بر علیه مدیر این سایت منتشر شده بود ( در سایتی دیگر) که او را از اطلاعاتیهای سابق خطاب کرده بود و جوابیه ای شما منتشر کردید که ان مقاله را تکذیب میکرد” همان وقت هم من برایتان نوشتم که تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها ” از عجایب روزگار اینکه اطلاعاتیهای تغییر شکل داده به کاری که کرده اند یا دارند میکنند افتخار نمیکنند و خودشان به داغ ننگی که به پیشانیشان خورده واقفند و در صدد تکذیب ان بر می ایند ” خودشان خوب میدانند که چقدر حق را نا حق کرده اند و چه ظلمی به مردم بیدفاع روا داشته اند ” در کامنت دیروز بدون اینکه به کسی توهین کرده باشم نظرم را راجع به مقاله نوشتم و گفتم که افتخار به انتخاباتی که پیش از ان فاقد اگاهی کافی و لازم بوده و بعد از ان دچار انحراف و فریب شده افتخار چندانی ندارد” ایا این ادعا ی من خالی از حقیقت است؟ شاید کسانی این نظر مرا نپذیرند و دلایل دیگری عنوان کنند و ادعای مرا رد کنند و یاشاید کسانی نیز موافق نظر من باشند و نظرات مرا تکمیل کنند ” در هر صورت این چالشی خواهد بود که به برطرف شدن سوتفاهمات کمک میکند اما شما چه کردید؟ صورت مسئله را پاک کردید و مدعی شدید که اصلا چنین چیزی وجود ندارد ! کو مسئله؟ مسئله ای نیست ! با شعبده بازیهای امثال شما ما همیشه مخالف باقی خواهیم ماند تا روزی که بخاطر خلاف هایتان پای میز محاکمه حاضر شوید!
من می خواهم یک سوال مطرح کنم فرض کنیم رفراندوم شد واکثریت با نظام مخالف بودند بعد چه خواهد شد آیا فکر می کنید که همه مشکلات حل میشود بنظر من در این کشور انتخابات های ریاست جمهوری و مجلس هرکدام یک رفراندوم بودند زمانی که خاتمی رئیس جمهور شد در حقیقت مردم با نظام مخالفت کردند ودر حقیقت افرادی که سر کار آمدند اکثرشان به آرمانهای امام پایبند نبودند واین یعنی اینکه اندیشه مخالف هم حاکم شد ولی باز آمریکا ایران را محور شرارت خواند پس نتیجه می گیریم که تغییر رژیم هم اگر بنفع قدرتهای بزرگ نباشد دردی را دوا نمی کند و فقط در کشور دو دستگی ایجاد می کند که ممکن است به جنگ داخلی ختم شود بنابرین رفراندم راه حل مشکلات نیست را ه حل مشکلات بی توجهی به غرب ،اتحاد وانقلابی عمل کردن برای رفع مشکلات است