خرید تور نوروزی

«شایستگان رهبری» از نگاه امام خمینی

حجت الاسلام احمد حیدری در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان ««شایستگان رهبری» از نگاه امام خمینی (قدّس سرّه)» نوشت:

در این سه دهه بعد از وفات امام، بسیار تکرار شده زمانی که امام تصمیم به عزل آیت الله منتظری گرفتند و تداوم ولایت فقیه برای سران نظام مسأله شد، آیت الله خامنه‌ای را برای تصدی رهبری صالح اعلام کرده‌اند.

این مطلب صحیح است ولی همه واقعیت نیست و قسمتی از واقعیت به عمد یا به اهمال کتمان می‌شود زیرا در کتاب «روایت رهبری» آقای یاسر جبرائیلی از زبان رهبری فعلی نقل می‌کند [فایل آن هم اخیراً توسط سایت رهبری منتشر شده]: «در یک جلسه دیگر باز امام [عدم صلاحیّت آیت‌الله منتظری برای رهبری آینده] را مطرح کردند. من به ایشان گفتم: «آقا! ما در این مجموعه دوستان، کس دیگری غیراز ایشان [آیت الله منتظری] نداریم.»؛ امام گفتند: «نه، این‌جور نیست! شما رهبر بشوید»؛ … من اصلاً این حرف را جدّی نگرفتم؛ … چند لحظه‌ای گذشت. من روبه‌روی امام نشسته بودم، حاج احمد آقا این طرف من نشسته بود. ایشان [خطاب به من] گفت: «بله، چطور شما می‌گویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست.»(فصل سوم کتاب با عنوان «عصر ۱۴ خرداد»)

خانم زهرا مصطفوی دختر امام هم خرداد ۹۲ و بعد از ردّ صلاحیت آقای هاشمی رفسنجانی در نامه‌ای خطاب به رهبری می‌نویسد: «همان روزی که تأیید امام بر رهبری حضرتعالی را از زبان ایشان شنیدم، … تأئید صلاحیت برادر آقای هاشمی را هم شنیدم زیرا امام بعد از نام جنابعالی، نام ایشان را هم ذکر کردند.»

اخیراً هم محمد هاشمی در گفتگویی گفته است: «بعد از عزل آقای منتظری، آقای هاشمی خیلی ناراحت بود. امام به آقای هاشمی پیشنهاد داده بودند که خبرگان شما را به‌عنوان قائم مقام معرفی کنند و نامه دهند، من تأیید می‌کنم.». (سایت انتخاب خبر کد 553099) نصب آقای هاشمی به جانشینی فرماندهی کل قوا از طرف امام به پیشنهاد رئیس جمهور وقت [رهبر فعلی انقلاب] هم، گواه باور امام و دیگر شخصیت‌های انقلاب بر صلاحیت و شایستگی مرحوم هاشمی برای تصدی رهبری است زیرا فرماندهی کل قوا مطابق نص صریح قانون اساسی از اختیارات رهبری است.

در پی سخنان آقای محمد هاشمی، یکی از دوستان و شاگردان مرحوم آیت الله منتظری، ضمن تشکیک در صحت این سخنان، می‌نویسد:‌ «این سخن بر فرض صحیح بودن، با سخن مرحوم هاشمی در مجلس خبرگان مبنی بر واجد صلاحیت بودن آیت الله خامنه‌ای، متناقض است». به طبع باید با سخن مقام رهبری که حاکی است امام علاوه بر ایشان، آیت الله موسوی اردبیلی را هم شایسته تصدی این مقام می‌دانسته، هم متناقض باشد، در حالی که با کمی تأمل روشن می‌شود این سخنان اصلاً متناقض نیستند؛ زیرا زمانی که امام تصمیم به عزل مرحوم آیت الله منتظری می‌گیرند، بسیاری از افراد از جمله سران قوا شخص دیگری را برای تصدی رهبری مناسب ندیده و این تصمیم امام را بن‌بست ساز می‌یابند و نگرانی خود را به امام منتقل می‌کنند و امام در صدد برمی‌آید به آنان اطمینان دهد قحط الرجال نیست و حداقل در نگاه اول بین شخصیت‌های انقلاب، سه نفر شایستگی تصدی این مسئولیت را دارند: آیات خامنه‌ای، موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی. شخصیت‌های یاد شده که شاهد این سخن امام بودند، در آن زمان داعیه‌ای بر نقل و پخش نظر امام نداشتند، لذا به طور طبیعی سخن و نظر امام را کتمان کردند تا این که در روز ۱۴ خرداد و در مجلس خبرگان به هنگام تعیین رهبری بعد از امام، نقل تأیید صلاحیت آیت الله خامنه‌ای برای تصدی رهبری از نگاه امام ضرورت می‌یابد و کسانی که خودشان هم برای تصدی این مسئولیت از جانب امام صالح تشخیص داده شده بودند [آقایان هاشمی و موسوی اربیلی]، مؤمنانه و جوانمردانه این قسمت را نقل و تأیید می‌کنند و از نقل بقیه مطلب خودداری می‌ورزند و بعد از آن هم، رهبر فعلی در جلسه‌ای که الآن منتشر شده، علاوه بر تأیید امام نسبت به خودش، تأیید امام نسبت به مرحوم اردبیلی هم را یادآور می‌گردد و ضرورتی برای نقل تأیید امام نسبت به هاشمی رفسنجانی پیش نمی‌آید تا این که در سال ۱۳۹۲ دختر امام در عکس العمل نسبت به ردّ صلاحیت مرحوم هاشمی، مجبور می‌شود آن قسمت را هم آشکار کند.

یادآوری این مسائل به طور کامل برای ثبت در تاریخ و اطلاع آیندگان مفید است و بزرگ‌کردن گوشه‌ای از آن و کتمان گوشه دیگر صحیح به نظر نمی‌رسد.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. ایشان [خطاب به من] گفت: «بله، چطور شما می‌گویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست.»(فصل سوم کتاب با عنوان «عصر ۱۴ خرداد»)
    نویسنده یا از سر غفلت یا عمد این جمله را کامل نگفته زیرا امام در جواب سید احمد آقا گفتند نه ایشان رهبر شوند ( منظور آیت الله خامنه ای ) و اقای اردبیلی را تایید نکردند.

    1. سلام بله سخنی که از آقای حیدری نقل شده یا عمدا ویا سهوا تحریف شده در این فایل صوتی ناقل رهبر انقلاب هستند می فرمایند امام اشاره کردند به من وفرمودند شما رهبر شوید حاج احمد آقا که کنار امام نشسته بود گفتند بله شما هستید آقای اردبیلی هستند امام فرمودند نه ایشون یعنی آیت‌الله خامنه‌ای یعنی ایشان صلاحیت مرحوم اردبیلی را تإیید نکردند برای رهبری

      3
      1
    2. سلام. تصور بنده هنگام نوشتن این بود که مرجع «ایشان» امام است و بعد از انتشار متوجه اشتباه خود شدم ولی چون در کلیت مطلب تغییری نمی داد و مطلب هم منتشر شده بود، دیگر اصلاحیه ای منتشر نکردم.

      2
      2
  2. سلام در صفحه 266 کتاب وعده دیدار از انتشارات موسسه نشر آثار امام خمینی(چاپ پنجم تابستان 76)دستخط نامه ای از ایشان موجود است که در آن نوشته اند:”باید ملت عزیز بدانند که که میزان در صحت آن چه به من نسبت داده شده و می شود نوشته های خود من و گفته های من که ضبط شده است و گفته های من در زمان حیاتم در روزنامه های کثیر الانتشار می باشد یا به شهادت دو نفر عادل از اهل علم خالی از گرایش به گروه ها و احزاب سیاسی ثابت شود و قید آخر برای آن است که بعضی اشخاص سیاسی برای مقاصد خویش توجیه دروغ را می نمایند گر چه به حسب ظاهر موصوف به دیانت باشند”(عجیب است که در چاپ های جدید کتاب مانند چاپ هشتم در بهار 85 اثری از این نامه نیست. البته این نامه در صحیفه امام خمینی جلد ۱۷ صفحه 343 آمده است)علاوه بر آن ایشان در سه نامه(به تاریخ سال های 61و63و66) به صداقت و امانت داری مرحوم احمد خمینی در انتشار گفته ها و نوشته های خود شهادت داده و در نامه ای دیگر به تاریخ شهریور 67 (که همان زمان در رسانه ها منتشر شد) مسئولیت تنظیم و تدوین کلیه آثار خود را به ایشان داده اند.دستخط هر چهار نامه در کتاب وعده دیدار(چاپهای اول تا پنجم)موجود است. درباره آیت الله موسوی اربیلی هم باید گفت، انتصاب ایشان از سوی امام به سمتی خطیر و حساس یعنی ریاست دیوان عالی کشور بدین معناست که ایشان را دارای عدالت موردنظر خود می دانسته اند.بنابر این با شهادت این دو نفر انتساب این مطلب به امام(یعنی نظر ایشان به شایستگی آیت الله خامنه ای برای رهبری) اثبات می شود

    1
    1
  3. فکر می کنم نویسنده این گزارش غرض دارند. چون فهمیدن متن روایت رهبری که صوت آن هم موجود است، کار سختی نیست. حاج احمد آقا میگن که اقای موسوی اردبیلی هم هست. بعد امام می گویند که : نه. فقط همین آقای خامنه ای

    3
    2
  4. نویسنده به طور عمد قصد تحریف تاریخ را داشته است. این قسمت را در نظر بگیریید:
    “ایشان [خطاب به من] گفت: «بله، چطور شما می‌گویید کسی نیست؟ شما هستید، آقای موسوی اردبیلی هست.»”
    این فرد : “ایشان” سید احمد خمینی بوده است، و نه امام خمینی، و ادامه ی خاطره که به عمد توسط نگارنده حذف شده این است: “دوباره امام گفت: «نخیر، ایشان رهبر بشوند»”
    نگارنده با حذف قسمت آخر، به گونه ی هنرمندانه ای، یک دروغ را در قابل ظاهرا تحلیلی در انصاف نیوز به چاپ رسانده تا نسبت دروغی را برای بزرگنمایی هاشمی در مقابل آقای خامنه ای بتراشد.

  5. 1- کاملا مشخص است که نیت نویسنده با تغییر حقیقت در صدد رقیب تراشی برای جناب آقای خامنه ای بوده است و هر دو رقیب را هم از جریان مقابل آقای خامنه ای در تحولات دهه ی 1380 و 1390 انتخاب کرده است.
    2- در جلسه ی خبرگان، نکته ای بسیار پر رمز و راز وجود دارد که به طور شگفت آور و تردید برانگیزی، کمتر به آن توجه شده است. آقای مشکینی، هنگام صحبت از شورای رهبری، که خود او هم به صراحت موافق آن بوده است، هنگامی که می بیند آقای هاشمی در مورد عضویت خود در این شورا مبهم و دو پهلو رفتار می کند، با لحنی کمتر شناخته شده از ایشان و کاملا تهاجمی، به هاشمی می گوید: “از خودتان رفع می کنید یا بگویم؟ خودتان را کنار بکشید آقا!” که بلافاصله بعد از آن است که مرحوم هاشمی با عجله و ناگهانی این چنین می گوید که به دلیل تمایل به کار اجرایی (بخوانید ریاست جمهوری آینده، که اتفاقا بدون رقیب جدی از آن او شد) نمی خواهد در شورای رهبری عضو شود. از این جمله ی “از خودتان رفع می کنید یا بگویم؟ خودتان را کنار بکشید آقا!” باید رمز گشایی شود. آیا آقای مشکینی می خواست راجع به کار اجرایی ایشان در آینده صحبت کند، یا نکند واقعا نکته ی مگویی در مورد آقای هاشمی در میان بوده است؟
    3- کمتر توجه شده است که بیان خاطره ی نظر قطعی و مسلم امام بر روی شخص واحد آقای خامنه ای توسط هاشمی در جلسه ی مجلس خبرگان، تنها پس از رد شدن “قطعی” بحث شورای رهبری، و به تاکید سماجت آمیز آقایان مجتهد شبستری و طاهری خرم آبادی و دیگران رخ داده است! واقعیت آن است که، آقای هاشمی با تمام تلاش و کوشش ، هر کار که می توانست برای رای آوردن شورای رهبری انجام داد. آن هم شورای رهبری که – اگر نبود “تهدید” مرحوم مشکینی – خود را عضو مسلم در آن می دید! در حقیقت و بر خلاف گفته ی نگارنده که می گوید:”… مؤمنانه و جوانمردانه این قسمت را نقل و تأیید می‌کنند…” نه تنها چنین چیزی در کار نبوده است، بلکه مدیریت جلسه به دست آقای هاشمی، این گونه بوده است شورای رهبری شکل بگیرد و خود وی هم “مومنانه و جوانمردانه ” عضوی از آن شوند و چنان چه از مدیریت آقای هاشمی در مورد جنگ و قطع نامه و انتصاب قایم مقام و برکناری او و … می دانیم، ایشان “مومنانه و جوانمردانه ” عملا به رهبر واقعی ولی در پوشش شورای رهبری نظام مبدل می شدند! اگر ایشان “مومنانه و جوانمردانه ” در صدد رهبری آقای خامنه ای باشند، منطقا ابتدا باید خاطره ی امام نقل شود، سپس بحث ها صورت گیرد، نه بر عکس! آقای هاشمی، به طور برعکس رفتار کرد، درست می خوانید، کاملا برعکس! لطفا نکته ی بعد را هم بخوانید که ببینید چینش آقای هاشمی و رخ ندادن تشر آقای مشکینی، آینده ی ایران را به صورت “مومنانه و جوانمردانه ” به چه سیستم حکومتی تبدیل می کرد!
    4-در فیلم نیز هست که وقتی شورایی رای نیاورد آقای هاشمی خودش صریحا در جلسه می گوید بر خلاف انتظار او بوده است. به علاوه، به این نکته نیز توجه نشده است که اگر تشر تهاجمی مرحوم مشکینی نبود و نیز مطابق با انتظار آقای هاشمی شورای رهبری با عضویت خود وی و رای موافق اصلی ترین سران جمهوری اسلامی – آقایان مشکینی، خامنه ای، هاشمی، موسوی اردبیلی و سید احمد خمینی در بیرون شورا – تشکیل می شد، وی می توانست با عضویت هم زمان در شورای رهبری و کسب بعدی ریاست جمهوری ( که او عملا بدون رقیب در آن پیروز شد) حتی قدرتی بیش از قدرت فعلی رهبر جمهوری اسلامی و یا حتی قدرت شاه در سیستم شاهنشاهی، و اما در قالب همین سیستم تازه تاسیس و نوبنیاد جمهوری اسلامی به دست آورد! توجه شود که بازبینی قانون اساسی هنوز انجام نشده بود و هاشمی، به سادگی، با قدرت مدیریتی که از او سراغ داریم، می توانست به قدرتی بیش از قدرت امام و شاه! در ایران برسد و تقریبا زمام تمام قوای کشور را در اختیار بگیرد و جهموری اسلامی، به چیزی غیر از این که ما شاهد آن هستیم، بسیار متفاوت با آن، تبدیل می شد! البته والله اعلم، ما نیات افراد را نمی خوانیم، ولی چینش جلسه ی خبرگان توسط آقای هاشمی، “مومنانه و جوانمردانه ” منطقا به این نوع سیستم حکومتی خود ایشان تبدیل می شد! ایشان با در دست داشتن ریاست جمهوری، نظرات خود را بر شورای رهبری نیز تحمیل می کرد، چنان چه نظر خود در مورد قایم مقام و قطع نامه را حتی بر “خود امام خمینی” تحمیل کرد! (برای یک نمونه، رجوع کنید به صحبت های صریح آقای محمدی گیلانی در همان جلسه)
    توجه شود که ضربات این سیتم حکومتی “مومنانه و جوانمردانه ” آقای هاشمی، به مراتب سنگین تر از حکومت دیکتاتوری شاهنشاهی بود، چون شاه به هرحال مسوولیت حکومت را به وضوح در دست داشت، اما این سیستم جدید، کارها را یک نفر می کرد و در عوض یک شورا باید پاسخ آن را آماده می کرد! شما ببینید با اختلافاتی که افراددر دهه های بعد دیده شد، این سیستم ما را وارد چه فضای دیگری می کرد؟
    فراموش نشود که هاشمی در سال 75 در مورد مطرح شدن ریاست جمهوری مادام العمر خود توسط عوامل دوستدارش، رضایتمندانه سکوت کرد و تا زمانی که رهبری به دفاع از قانون اساسی و کنار رفتن او نپرداخت، خود را از آن مبرا نکرد! یعنی در واقع، او یک بار نیت خود را برای تبدیل شدن به تنها قدرت ایران به وضوح و بی نیاز از هر تفسیری علنی نمود.
    5- و در انتها، نص صریح امام در مورد رهبری آقای خامنه ای یک بار تکرار نشده است، بلکه در سفر آقای خامنه ای به کره ی شمالی، و دو یا سه بار در اتفاقات بحبوحه یا نزدیک یا انتهای بحث آقای منتظری رخ داده است. ناقلان تایید رهبری آقای خامنه ای تقریبا تمام طیف ها را در بر می گیرند: سید احمد خمینی، هاشمی ، خلخالی، موسوی اردبیلی، و برخی اعضای خبرگان. اما تاکنون یک نقل معتبر هم در مورد آقای هاشمی یا دیگران دیده نشده است، بلکه متاسفانه حتی به عکس، حتی از آقای علی اکبر پرورش نقل شده که امام، آقای خامنه ای را به “مراقبت” از آقای هاشمی ( احتمالا به دلیل این که امام به دلیل چشم انداز شناخته شده ی عرفانی خود، سطح معنویت باطنی آقای هاشمی را پایین، و او را دارای ویژگی های وجودی مادی گرایانه تر از آقای خامنه ای و دیگران می دید) توصیه کرده است. این قضیه در تفاوت زندگی این دو فرد ثابت شده است و نیاز به تحلیل و تفسیر ذهنی ندارد.

    1. دوست عزیز بی نام…. حرف های منو زدید اما بسیار عالمانه.. و محققانه….
      کاش شما کانال و یا سایتی داشته باشید و از نظرات شما دیگران نیز استفاده کنند….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا