از کرونا در جمهوری اسلامی تا وبا در قاجار
/ گفتوگو با مسعود فروزنده و هادی سروش /
امینه شکرآمیز، انصاف نیوز: مراسم محرم با رعایت پروتکلهای بهداشتی در بعضی مناطق و با عدم رعایت تمام و کمالِ آنها در مناطقی دیگر در حال برگزاری است. گروههای مختلفی از روحانیون و اقشار دیگری مثل مداحها، اظهارنظرهای متفاوتی درمورد چگونگی برگزاری مراسم محرم با توجه به شیوع ویروس کرونا داشتهاند. این در حالی است که ادعاهایی تاریخی درمورد شیوع ویروس وبا در ایرانِ دورهی قاجار و اوج گرفتن ناگهانی آن در ایام محرم وجود دارد. در این نوشتههای تاریخی آمده است که در آن زمان مراسم محرم بدون در نظر گرفتن نکات بهداشتی برگزار میشده است. در اثر آن، بیماری وبا شدت مییابد؛ بهطوریکه روزانه صدها نفر در اثر ابتلا به این بیماری جان میدادند، اجساد در اطراف خیابانها تلنبار میشدند و اضطرابِ مردم به حد کمال میرسیده است. در برخی از این نوشتههای تاریخی آمده است که اکثر پادشاهان و والیانِ دورهی قاجار در هنگام شیوع وبا، بهسرعت به مناطق خارج از شهر فرار میکردند و بدون دادن دستورات لازم مردم را به حال خود رها میکردند.
انصاف نیوز به بررسی درستی این ادعاهای تاریخی و چگونگی اقدامات روحانیون و پادشاهانِ دورهی قاجار برای برگزاری مراسم محرم در حین شیوع بیماری وبا پرداخته است. همچنین اقدامات آن دوران را با اظهارنظرهای فعلی روحانیون -از طیفهای مختلف- دربارهی چگونگی برگزاری مراسم محرم با وجود بیماری کرونا مقایسه کرده است.
مسعود فروزنده -تاریخپژوه- پیوند این وقایع با هم در تاریخنگاری را خرافات میداند. او میگوید: «شیوع وبا در زمان قاجار ربطی به محرم نداشته بلکه در اثر «تبادلات تجاری» و «رفتوآمد مسافرین» اتفاق میافتاده است. این «نگاه تقارنی» یک نگاه اشتباه است. نگاه تقارنی میگوید که ببینیم در زمان شیوع بیماری چه اتفاقی افتاده است، پس آن بیماری مربوط به آن اتفاق میشود! این یک نگاه افسانهای است که هم قرآن و هم اهل علم با آن مخالفت دارند.»
فروزنده با اشاره به تجمعات فعلی در ساحل برایتون انگلیس، گفت: «در فصلهایی که تجمعات بیشتر است امکان شیوع بیماری افزایش مییابد؛ این را کسی رد نمیکند. ولی میتوان مراسم محرم را بدون تجمعات خطرزا برگزار کرد. هر نوع تجمعی اشتباه است؛ چه بروید کنار ساحل شنا کنید؛ چه بروید برای امام حسین سینه بزنید. این تجمعی که با «حذف فاصلهی فیزیکی» اتفاق میافتد اشتباه است؛ یعنی موضوع این نیست که داری کار خیر میکنی یا کار شر.»
این تاریخپژوه درمورد چگونگی اظهارنظر روحانیون در زمان قاجار دربارهی نحوهی برگزاری محرم در هنگام شیوع وبا، گفت: «با اینکه در عصر قاجار نوعی ارتجاع و عقبافتادگی علمی وجود داشت، به این شک نداشته باشید که علما حرمت تجمعات را اعلام میکردند. چون علما و فقهای دورهی قاجار بهشدت از این نظر محافظهکار بودند. مجتهدین بنام شیعه در زمان قاجار بههیچ عنوان نمیپذیرفتند که عدهای جانشان را در حین عزاداری از دست بدهند. آنها مجتهدین اصولی بودند و میگفتند حفظ جان مُسلِم از اوجب واجبات است.»
مسعود فروزنده درمورد فرار پادشاهانِ دورهی قاجار به مکانهای امن در هنگام شیوع وبا، گفت: «شاه نظریهی فتوای مجتهد را میگرفت و دستور مربوط به آن را میداد. شاهزادگان و فرمانداران دستوراتی را مبنی بر ضدعفونی کردن مکانها به والیان میدادند و آنها اجرا میکردند. خودشان هم به بیرون از شهر میرفتند.»
این تاریخشناس همچنین ایدئولوژیک نوشتن درمورد این مسائل را خطرناک دانست و گفت: «چه بگویید ای مردم برای محرم بریزید در خیابانها و چه بگویید اصلا در محرم هیچ تجمعی نکنید؛ هر دو اشتباه است. راهحلهای وسط وجود دارد؛ عزاداریها و سخنرانیهای مجازی و حتی آمدن در خیابانها با فاصلهی زیاد، با تعداد کم و با زدن ماسک مشکلی ندارد.»
هادی سروش -استاد حوزه- درمورد تفکرات متفاوتی که روحانیون در شرایط فعلی دربارهی چگونگی برگزاری مراسم محرم دارند، گفت: «مجموعا دو گروهاند. یک گروه میگویند فقط باید به آن چیزی که «اهم» است توجه شود. آنها میگویند عزاداری چیزی است که اهم است؛ به همین دلیل حتی اگر یک مهمی مثل بیماری هم وجود داشته باشد باید به آن اهم توجه کنیم. «طبق نظر آنها» مکتب و دین این را از ما خواسته است؛ حالا ممکن است تلفات و هزینه هم داشته باشیم. تفکر دیگری که در مقابل این تفکر وجود دارد این است که عاشورا و عزاداری جزو رسوم شیعه است و هیچ شکی در آن نیست؛ ولی چیزی که از این مهمتر است حفظ سلامت و جان مردم است. عزاداری حداکثر مستحب است؛ سلامتی بر هر عمل واجبی هم ترجیح دارد.»
سروش درمورد طیفبندیِ روحانیونی که نظرات متفاوت در اینباره دارند، گفت: «در این موضوعِ اخیرِ کرونا، این حالت را نمیبینیم که تفکیکی بین حوزهی نجف و قم وجود داشته باشد. بعد از اینکه رهبری اعلام موضع کردند و فرمودند که من آن چیزی که کارشناسان میگویند را انجام میدهم، بسیاری از کسانی که قبلا مخالفت میکردند هم بساطشان را جمع کردند. حضرت آیتالله سیستانی که از سکانداران مرجعیت است هم در این مورد بیانیهای دادند. بعد از این اعلانات، گروهی از روحانیونی که ما در حوزه میشناسیم و به ولایت اهلبیت حساسیتهای خیلی جدی دارند، خیلی دستبهعصا درمورد محرم اظهارنظر میکنند.»
هادی سروش درمورد سایر طیفبندیها ادامه داد: «حضرت آیتالله وحید از جمله مراجعی هستند که درمورد مسائل مربوط به اهلبیت خیلی جدیاند. ایشان قبل از همه فرمودند که البته عزاداری باید باشد؛ ولی با رعایت همهی دستوراتی که کارشناسان میدهند. من حس نمیکنم که در سطح بالای حوزه خیلی حالت دوییت و تفرقهای در این زمینه وجود داشته باشد. البته بعضی از آقایان که در حوزهی شهرستانها هستند یا مثلا امامجماعتهای بعضی از مساجد، امکان دارد که نظرات متفاوتی بدهند.»
این استاد حوزه پیشبینی کرد که تفکر دوم -یعنی برگزاری مراسم با ترجیح سلامتی و رعایت همهی نکات بهداشتی- در محرم امسال غلبه خواهد داشت. او گفت سه عامل «نظریههای مراجع»، «کارشناسی اطباء و پزشکان» و «فهم و شعور مردم» به کمک این تفکر آمده است.
به گزارش انصاف نیوز تعدادی نوشتهی تاریخی در فضای مجازی ردوبدل میشود. این نوشتهها درمورد شیوع بیماری وبا در زمان قاجار و چگونگی شدت یافتن آن در برگزاری مراسم محرم است. یحیی دولتآبادی در بخشی از کتاب «حیات یحیی» نوشته است: «محرم ۱۳۱۰ هجری قمری فرا میرسد. مردم به عادت دیرین به عزاداری میپردازند. اجتماعات و مراودات فزونی میگیرد. اسبابِ انتشارِ مرض وبا از هر طرف مهیا میشود. از روز دوم محرم، وبا طغیان میکند. هنوز به دهم نرسیده روزی صدها نفر از مردم هلاک میشوند. وبا روزبهروز بر طغیان خود میافزاید. اضطراب مردم به حد کمال میرسد. هرکس بیشتر میترسد، زودتر میمیرد.»
علاوه بر این در مصاحبهای که به نقل از فضای مجازی، آرش اخوت در سال ۱۳۸۷ با محمد مهریار درمورد زندگی در اواخر دورهی قاجار انجام داده است آمده است که: «من یادم است که مردم میآمدند، به خیالشان که باید با دعا این کار را [چاره] کرد. یکی از دعاهای ماه رمضان که آن موقعها میخواندند: اللّهمَ خلِّصنا مِنَ الوباءِ و الطاعون بود. دعا میکردند و بعد هم با روضهی امام حسین و توسل به اینها [مراسم را ادامه میدادند]. یادم است که در بیرون از مسجدشاه، آنجا که حوض هست، یک مجلس روضه بود برای دفع وبا. مردم اینجا جمع میشدند و مرحوم آقا جلالالدین نجفی هم منبر بود و تشویق میکرد مردم را که فریاد بکشند: «یاحسین! به داد ما برس!». در عین حال چای هم میدادند به مردم و خود این چای وبا را زیادتر میکرد. همچنان بود و بود و بود و مردم کشته میشدند، میافتادند؛ در بازار آهنگرها و بازار مسگرها و بازار رنگرزها.
خدایا من یادم است که یک روز آمدم عبور کنم این طرف و آن طرف مُرده افتاده بود و یکی از بزرگان و متمولین یا علما، نمیدانم کی، یک عباسی (پولِ خُرد آن زمان) قرار داده بود به اینکه مردهشورها بیایند اینها را ببرند دفن کنند.»
به نقل از فضای مجازی در نامهای منسوب به عضدالدوله نیز مطالبی در وصف وبای محرم ۱۳۱۰ -که در حین آن عضدالدوله همسر خود را بهعلت ابتلا به وبا از دست میدهد- آمده است. همچنین در کتابی تحت عنوان «تصاویر ایران» نوشتهی گرترود بل -Gertrude Bell- مطالبی در توصیف وبا در محرم ۱۳۱۰ در ایران آورده شده است. گرترود بل که مامور اطلاعاتی بریتانیا، تاریخشناس و باستانشناسی بوده که در محرم ۱۳۱۰ به ایران سفر کرده است، در این کتاب وبا را «سایهی مرگ» نامیده و وضعیت شیوع وبا در محرم ۱۳۱۰ را توصیف کرده است.
گرترود بل در این کتاب نوشته است: «ترس سراپای مردم طهران را فراگرفته بود. اطبای ایرانی که در این موقع موظف بودند دوا به مبتلایان برسانند، مراکز کار خود را تعطیل کرده و از شهر خارج شده بودند. اربابان، نوکرها و کلفتهایی را که آثار مرض در آنها پیدا میشد از پیش خود میراندند و این بدبختان در کوچهها یا بیابانها بهواسطهی عدم توجه و مداوا جان میسپردند. زنان و کودکانِ مبتلا را از خانهها بیرون میکردند. کمتر کسی جرات میکرد مردگان را دفن کند… این ترس، احساسات مذهبی مردم را نیز تشدید کرده بود و کسانی که بهخاطر آمیزش با خارجیان و دیدن کشورهای بیگانه از تمدن غرب دم میزدند، ناگهان لباس بلند پوشیدند و عازم زیارت مکه شدند. در همین سال در مکه نیز وبا شایع شد.»
گزارش کامل مصاحبهی انصاف نیوز با مسعود فروزنده و هادی سروش را در ادامه بخوانید:
فروزنده: مجتهدین نمیپذیرفتند جان عدهای حین عزاداری از دست برود
مسعود فروزنده در پاسخ به این سوال که مراسم محرم چقدر در تشدید شیوع وبا در زمان قاجار نقش داشته است، گفت: «ربطی به محرم ندارد. بیماری وبا بهصورت دورهای در دورهی قاجار شیوع پیدا میکرده است. در دورههای مختلف در ایران وبا داشتیم؛ هم در زمان جنگهای ایران و روس -دورهی اول (۱۲۱۸-۱۲۲۸ ه.ق) و دورهی دوم (۱۲۴۱-۱۲۴۳ ه.ق)- و هم در زمان جنبش بابیه در دورهی ناصرالدینشاه (۱۲۶۰ ه.ق) که سید علیمحمد باب قیام کرد تا گروهی از مردم را علیه شاه به اعتراض وادارد و همچنین در سال ۱۸۷۴ میلادی شیوع وبا در ایران وجود داشت. اینکه دلیل شیوع بیماریهای همهگیر را مناسبتهای فصلی یا مناسبتهای سیاسی بدانیم اشتباه است.
بیماریهای واگیردار از چند طریق وارد ایران میشدند؛ اصلیترین طریق آن کشتیهایی بودند که در باراندازهای دریای خزر یا خلیج فارس توقف میکردند و بارشان را خالی میکردند؛ موشها یکی از ناقلین این بیماریها بودند. شیوع بیماریهای همهگیر از دورهی مغول شروع میشود و تا پایان دورهی قاجار ادامه مییابد. در این دورهها انواع وبا از طریق محمولههای تجاریِ راه خشکی و راه دریا وارد ایران شدند. هیچ ارتباطی هم ندارد با اینکه محرم بوده است یا جنبش بابیه یا اینکه شاه کشته شده یا اینکه بچهای به دنیا آورده است! اینکه در تاریخنگاری اینها را با هم پیوند دهیم خرافات است. البته برخی از مسائلِ مربوط به بخش بهداشت در سازمان اجتماعی قطعا موثر بوده است؛ فاصلهی خانهها از هم، فاصلهی روستاها از هم، فاصلهی شهرها از همدیگر، اینکه مردم نکات بهداشتی را رعایت میکردند یا نه و همچنین میزان تراکم اجتماعی موثر بوده است.
شیوع وبا در ایران تحتتاثیر تجارت منطقهای بوده است. ایران تقریبا از قرن ۷-۸ ام هجری قمری یکی از راههای جادهی ابریشم بوده و تحتتاثیر این مسیرهای خشکی-آبیِ تجاری قرار داشته است. همزمان با ایران در آسیای میانه -افغانستان و هندوستان- و همچنین در اروپا بیماریهای واگیردار شایع میشدند. نقاطی که شیوع بیماری در آنها بیشتر اتفاق میافتاد قابلتوجه است؛ یکی خراسان بزرگ بود و یکی هم آذربایجان. خراسان معبر محمولههای تجاریِ خشکی و آذربایجان معبر تجاری ما به اروپا -امپراتوری عثمانی- بوده است. وبا در کرمانشاه و ایلام هم در مقطعی شیوع پیدا کرد که در آن زمان تجارت با شهرهای بینالنهرین -که تحت سیطرهی امپراتوری عثمانی بودند- رونق یافته بود.
پژوهشگران تاریخ پزشکی اعتقاد دارند که بیماریهای واگیردار بهدلیل تبادلات تجاری و رفتوآمدهای مسافرین شایع میشده است. اینجوری نبوده که مثلا بهخاطر اینکه خورشیدگرفتگی اتفاق میافتاده، مراسم محرمی برگزار میشده، شاهی کشته میشده یا ولیعهدی بهدنیا میآمده است، بیماری شیوع پیدا کند. این «نگاه تقارنی» یک نگاه اشتباه است. نگاه تقارنی میگوید که ببینیم در زمان شیوع بیماری چه اتفاقی افتاده است، پس آن بیماری مربوط به آن اتفاق میشود! این یک نگاه افسانهای است که هم قرآن و هم اهل علم با آن مخالفت دارند.
پزشکی در ایران در دورهی قاجار زمانی رشد و توسعه مییابد که موسسهی دارالفنون تاسیس میشود و متوجه میشوند که نگاه طب سنتی نمیتواند این حجم از بیماریها و مشکلات پزشکی را حلوفصل کند. رشتهی پزشکی همسان با رشتهی شیمی، ریاضیات، علوم سیاسی، فقه و ادب تاسیس میشود و عدهای به اروپا اعزام میشوند؛ البته بخش نظامی هم بوده است. ولی پزشکی ازجمله موضوعاتی است که دارالفنون خیلی به آن تکیه میکرده و خودِ ناصرالدینشاه هم خیلی به آن اعتقاد داشته است.
همهی دولتها اصولا در دو موضوع وحدت نظر دارند؛ یکی پزشکی و یکی هم مهندسی. چه چنگیز، چه ملکشاه سلجوقی، چه ناصرالدینشاه، چه رضاشاه و چه جمهوری اسلامی نسبت به پزشکان و مهندسان نظر مساعد دارند؛ زیرا اینها هستند که جامعه را تنظیم و باثبات میکنند. همهی این افراد یا نهادها، خارج از مواضع سیاسی نسبت به این دو طبقه امعان نظر دارند. با آمدن ناصرالدینشاه در دورهی اول توسعه -یعنی تاسیس دارالفنون- رشتهی پزشکی مورد اهتمام قرار میگیرد. بنابراین ربطی به محرم و صفر، ماه مبارک و اینها ندارد. در تجمعات که حذف فاصلههای فیزیکی اتفاق میافتد شدت بیماری را میبینیم؛ ولی خود بیماری به هر حال در تجارت و در رفتوآمدها وجود دارد.
اصولا در فصلهایی که مردم تجمع میکنند و بیشتر در خیابانها حضور دارند؛ مثل مراسم عید فطر، عید قربان، عید نوروز و ۱۰ ام ماه محرم امکان شیوع بیماری بیشتر است. این را کسی رد نمیکند؛ هیچ فقیهی و هیچ عالمی دربارهی این موضوع بحثی ندارد چون یک امر کاملا منطقی و علمی است. اما این درست نیست که بگوییم چون در ایران کرونا وجود دارد و محرم است پس شیوع بیماری چند برابر میشود. اگر این اتفاق بیفتد دلیلش این است که مردم تجمع کردند؛ در صورتی که میتوان محرم را بدون تجمعات خطرزا برگزار کرد. مگر الان در ساحل برایتون انگلستان پر از مردمی نیست که دارند شنا میکنند؟ اینها بیتوجهی میکنند. این تجمع مگر با تجمع محرم فرقی میکند؟ هر نوع تجمعی اشتباه است؛ چه بروید کنار ساحل شنا کنید چه بروید برای امام حسین سینه بزنید. این تجمعی که با «حذف فاصلهی فیزیکی» اتفاق میافتد اشتباه است. یعنی موضوع این نیست که داری کار خیر میکنی یا کار شر؛ انگیزهی شنای در ساحل یا عزاداری امام حسین تاثیری روی شیوع ویروس وبا یا کرونا ندارد. چرخهی ویروس وبا و کرونا از یک منطق و تجمعات انسانی از منطق دیگری پیروی میکند.
ایدئولوژیک نوشتن درمورد این مسائل خطرناک است. چه بگویید ای مردم برای محرم بریزید در خیابانها و چه بگویید اصلا در محرم هیچ تجمعی نکنید؛ هر دو اشتباه است. راهحلهای وسط وجود دارد؛ عزاداریها و سخنرانیهای مجازی و حتی آمدن در خیابانها هم با فاصلهی زیاد و با تعداد کم مشکلی ندارد. مثلا یک هیئت اعلام کند بیشتر از ۴۰ نفر شرکتکننده نخواهیم داشت و آن ۴۰ نفر هم فقط یک گروهِ سِنج و دمام و یک مداح داشته باشد و دیگر سینهزن نباشد. این ۴۰ نفر با فاصله، بهصورت کارناوالی که جمعیت نداشته باشد حرکت کنند. چه اشکالی دارد اگر با فاصله باشند و ماسک هم بزنند؟ اما وقتی مردمی میآیند پشت دستهها میایستند و به هم نزدیک میشوند خیلی خطرناک است.»
فروزنده در پاسخ به این سوال که آیا در زمان قاجار، هنگام شیوع وبا روحانیون و علما تذکرات لازم را برای جلوگیری از تجمعات به مردم میدادند، گفت: «با اینکه در عصر قاجار نوعی ارتجاع و عقبافتادگی علمی وجود داشت، به این شک نداشته باشید که علما حرمت تجمعات را اعلام میکردند. چون علما و فقهای دورهی قاجار بهشدت از این نظر محافظهکار بودند. البته منظورم از فقها، فقهای اصلی است؛ چون شما در شهرها هم حوزهی علمیه و فقیه و مجتهد داشتید. مثلا در زنجان پر از فرقههای متصوفه بوده است. منظور من اینها نیست بلکه ارکان حوزههای علمیه و ارکان مرجعیت را میگویم؛ یعنی مجتهدین بنام قاجار. آنها آدمهای بسیار باسواد و بسیار عالمی بودند و بلافاصله -مخصوصا درمورد بیماری- واکنش نشان میدادند. این را قطع بدانید. اما درمورد چیزهای دیگری مثل حرمت قندی که از ارمنستان میآمد اختلافنظر پیدا میکردند. مثلا یک عده میگفتند اینکه مسیحی قند را در آن پاتیلها درست کرده باشد حرمت دارد و عدهی دیگری میگفتند نه حرمت ندارد. اما مجتهدین بنام شیعه بههیچ عنوان نمیپذیرفتند که عدهای جانشان را در حین عزاداری از دست بدهند. این را مطمئن باشید.
مجتهدین شیعیِ ایران معمولا «اصولی» بودند نه «اخباری». منظور از مجتهدین اصولی، اصولگرای سیاسی نیست؛ بلکه مجتهدینی است که منطقشان منطبق با تجمع عقل، اجتهاد، عرف، قرآن و سنت است. اخباریون، کمی تحتتاثیر نقل قول قرار میگیرند اما مجتهدین اصولی، شاغول اصلیشان «عقل» است. اینها میگویند حفظ جان مُسلِم از اوجب واجبات است.»
فروزنده در پاسخ به این سوال که آيا درست است که در زمان قاجار، در هنگام شیوع وبا خودِ پادشاهان به نقاط دورافتاده فرار میکردند، گفت: «بله، شاهزادهها از تهران به سمت لواسانات، دربند و دهستان رودبار قصران و عدهی کمی از آنها هم بهسمت دماوند میرفتند. چون این مکانها خوش آبوهوا بود به آن سمت میرفتند. به سمت جنوب -مثل احمدآبادِ مستوفی در اسلامشهر- کمتر میرفتند؛ چون آنجا گرم و خشک بود، نهر و آب نداشت و شیوع بیماریها در آن مناطق جنوبی بیشتر بود. کاخ گلستان هم پایین شهر و نزدیک به محلهی عودلاجان بود. محلهی عودلاجان تقریبا در منطقهی یهودینشین و بازارینشین بود. این محله خانههای کوچک و پستی داشت و برخی از بیماریها از همین محله برمیخواست. کاخ گلستاننشینها در زمان شیوع بیماریهای واگیردار بلافاصله بهسمت لواسانات، دربند یا دماوند حرکت میکردند. چون این نظریهای پزشکی بود که میگفتند بیماریها در مناطق خوشآبوهوا کمتر ظهور و بروز پیدا میکند. کلمهای در متون تاریخی وجود دارد بهنام «هوای متعفن»؛ هوای متعفن اصطلاحی بود که به هوای شرجی همراه با گرمی یا هوای خشکِ گرم که هیچ اعتدالی در آن نیست گفته میشد.»
مسعود فروزنده در پاسخ به این سوال که آیا پادشاهان دستوراتی مبنی بر ضدعفونی کردن مکان ها میدادند یا فرار میکردند و مردم را به حال خود رها میکردند، گفت: «بله، شاه، شاهزادگان و فرمانداران دستوراتی را مبنی بر ضدعفونی کردن مکانها به والیان میدادند و آنها اجرا میکردند. خودشان هم به بیرون از شهر میرفتند. اصلیترین مادهی ضدعفونیکننده، آهک بود. همچنین کلر را هم تهیه میکردند و با آن سمپاشی میکردند. البته آهک را بیشتر از سایر مواد استفاده میکردند.»
فروزنده در پاسخ به این سوال که آیا پادشاهان هم درمورد چگونگی برگزاری مراسم محرم در هنگام شیوع وبا دخالتی میکردند، گفت: «اصل آن را شاه دستور میداد. شاه نظریهی فتوای مجتهد را میگرفت و دستور مربوط به آن را میداد. چون فرماندهان نظامی یا سیاسی که تحت لوای مجتهدین نبودند. شاه، نخستوزیر، صدراعظم یا والیان و استانداران باید دستور میدادند.»
این تاریخشناس درمورد این باور که در زمان قاجار حاکمان و متولیان فرار میکردند و مردم را به حال خود رها میکردند و صرفا در زمان نخستوزیری امیرکبیر بوده که اقداماتی انجام میشده است، گفت: «نخستوزیری امیرکبیر عمر کوتاهی داشته است. این غلط است که ما همه چیز را بخواهیم به امیرکبیر مربوط کنیم. یکجوری صحبت میکنیم مثل اینکه امیرکبیر ۳۰ سال نخستوزیر بوده است! دربار برای خودش مباشرین و مشاورینی داشت. وزرای بخشهای مربوطه مثلا وزیر صنایع مستظرفه یا کسی که مسئول استیفای مالیات و درآمد بود، وزیری که مربوط به امور خارجه بود یا کسی که سپهسالار بود یعنی فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده داشت و … تحت نظر شاه فرمانهای خود را صادر می کردند یا شاه دستوری میداد و آنها کار خود را انجام میدادند.
ناصرالدینشاه نزدیک به ۵۰ سال پادشاهی کرد؛ در این دورهها ورود انواع بیماریها، ورود فرهنگ روشنفکری، ورود چاپخانه و ورود انواع پزشکان فرانسوی را داریم. دربار برای مقابله با بیماری و مرگ شاه اقدام به استخدام یک پزشک متخصص میکرد. این پزشکها یهودی، ارمنی یا ایرانی بودند. این رسمی قدیمی بوده است؛ بهترین پزشکی که در درون ایران یا در ممالک وابسته به ایران وجود داشت را میآوردند و او را رئیس بخش پزشکی دربار میکردند. این پزشک زیردست خودش چند پزشک دیگر هم داشت و اینطور نبود که فقط یک پزشک باشد. پزشک مخصوص دربار بهنوعی مثل وزیر بهداشت بود.
البته اینها مربوط به قبل از دورهی ناصرالدینشاه است؛ در زمان ناصرالدینشاه که دیگر سازمان پیدا کرد، درمانگاه ساخته شد، پزشکان زیادی دوره دیدند و چند پزشک فرانسوی وارد ایران شدند. پزشکان نظر میدادند که چه اتفاقی افتاده است. دستورالعملهایی که پزشکان میدادند را در اعلامیههایی مینوشتند و در معابر نصب میکردند؛ دستوراتی مبنی بر چگونگی شستن سبزیجات، شستن دستها، شستن پاگرد و ورودی خانهها، اینکه لباستان را با چه صابونی بشویید، ملافه و رختخوابتان را در معرض آفتاب قرار دهید، از آهک برای پر کردن مکانهایی که در آن آشغال میریزید استفاده کنید و مستراحهایتان را مرتب با آهک ضدعفونی کنید. اینها دستورالعملهایی بودند که پزشکانی که در دربار زندگی میکردند و در شهر -مخصوصا در تهران- میگشتند به شاه میگفتند. شاه میگفت اینها را اطلاعیه کنند و به این صورت این دستورالعملها اجرا میشد. بارها و بارها در خاطرات هم آمده است و در روزنامهی وقایع اتفاقیه هم ذکر شده است.»
فروزنده درمورد این ادعای تاریخی که «در سال ۱۳۱۰ ه.ق از روز دوم محرم وبا طغیان میکند به این صورت که جنازهها در اطراف خیابانها روی هم تلنبار میشوند» و همچنین درمورد این ادعا که در آن دوران «روحانیون و مداحان مردم را تشویق میکردند دعاهایی را در تجمعات فریاد بزنند و از امام حسین کمک بخواهند تا از بیماری در امان بمانند»، گفت: «این اتفاقات بارها و بارها افتاده است. این دعاها که باید باشد و بوده است. الان هم هر جایی که وبا یا هر بیماری دیگری شیوع پیدا کند یک جملهای را مناجات میکنند. این یک فولکلور [باور عامیانهی مردمی] است؛ ناشی از حیرانیت انسان است که چون منشا موضوعات را نمیداند از خدا که علتالعلل است میخواهد که آن پدیدهی شوم را نابود کند. شما میگویید «خدایا این کرونا را از سر راه ما بردار»؛ حالا اگر شما این را به عربی بگویید فکر میکنند دعا است! در صورتی که به فارسی هم که بگویید دعا است دیگر و فرقی نمیکند.
این درست است که به بیماری وبا «مرض موت» یا «مرگامرگی» گفته میشد؛ اما اینکه آن را با محرم مرتبط کنید که موجب افزایش آن بوده، بهشدت غیرقابل قبول است. اصلا نداریم. مثلا وقتی جنگی میشد بهدلیل اینکه آبها آلوده میشدند، سربازهای دشمن و سربازهای خودی لباسهایشان را نمیشستند، غذاها مانده میشد و مردم از هر جایی غذا میگرفتند بیماری وبا اوج میگرفت. این یک چیز عادی است که در زمان جنگها یا در زمان خشکسالی اتفاق میافتاد. وبا در چند محیط رشد میکند: یک) محیطی که گندزدایی نشده باشد، دو) محیطی که آب راکد و متعفن در آن جمع شده باشد و سه) محیطی که دچار خشکسالی شده و رودخانههای آن آلوده شده باشند؛ این شرایط محیط را برای رشد وبا آماده میکند.»
سروش: مکتب قم و نجف در این مورد همصدا بودند
هادی سروش درمورد تفکرات متفاوتی که در بین روحانیون برای برگزاری مراسم محرم با توجه به شیوع بیماری کرونا وجود دارد، گفت: «مجموعا دو گروهاند. یک گروه قائل به این هستند که در این مسائل نباید زیاد ورود کرد و باید به آن چیزی که اهم است توجه شود. آنها میگویند عزاداری چیزی است که اهمیت دارد؛ به همین دلیل حتی اگر یک مهمی مثل بیماری هم وجود داشته باشد ما باید به آن اهم توجه کنیم. چون طبق نظر آنها مکتب و دین این را از ما خواسته است و ما باید این مسیر را ادامه دهیم؛ حالا ممکن است تلفات و هزینه هم داشته باشیم. آنها میگویند در طول تاریخ هم اینجور چیزها بدون هزینه نبوده است و نظرشان را به این شکل مطرح میکنند. حالا ما نیتخوانی نمیکنیم و فقط آنچه که کلیت کلام و مبنای کلامشان است را میگوییم. ولی اگر بخواهیم با توجه زیاد و بهصورت ریز در قصه خرد شویم، میبینیم که بخش قابل توجهی از کسانی که چنین تفکراتی دارند بهدنبال یک سری «منافع» هستند. نمیشود این را ندید گرفت. عدهی قابل توجهی هستند که واقعا تفکرشان یا احساساتشان اینطور است؛ ولی بخشی هم هستند -شاید مثل بعضی از مداحها- که بالاخره منافعی دارند. آنها منافع قابل توجهی دارند که در طول سال در هیچ مناسبت دیگری هم قابل جبران نخواهد بود.
تفکر دیگری که وجود دارد در مقابل این است؛ ما درمورد آن نوشتیم و گفتیم و در رسانهها آمده است. این است که عاشورا و عزاداری جزو رسوم شیعه است و هیچ شکی در آن نیست؛ ولی چیزی که از این مهمتر است حفظ سلامت و جان مردم است. عزاداری حداکثر مستحب است؛ سلامتی بر هر عمل واجبی هم ترجیح دارد. به هر جهت این دو تا تفکر وجود دارد.
با توجه به نظریهای که مراجع دادند و اعلام خطری که نهادهایی که این مساله را کارشناسی میکنند انجام دادند، به نظرم میآید که همین تفکر دوم غلبه دارد. یک عامل دیگری هم هست که به کمک این تفکر دوم آمده است: گرچه آن تفکر اول بلندگو دارند، صدایشان قوی است و بلند حرف میزنند و احساسات مردم را هم میتوانند تحریک کنند؛ اما در مقابل، تفکر دوم یک مزیت دیگری هم دارد و آن این است که خودِ مردم، انسانهای آگاه و روشنی هستند و بعید است که ما در این زمینه خیلی دچار مشکل شویم. یعنی سه عاملی وجود دارد که انصافا قابل توجه است؛ یکی مسئلهی «مرجعیت» است، یکی مسئلهی «کارشناسی اطباء و پزشکان و سایر متخصصان» است و یکی هم به نظرم میآید که همین «فهم و شعور مردم» است. این سه عامل، عوامل خوبی است و امیدواریم که به خیر بگذرد و به شکل خوبی برگزار شود.»
سروش در پاسخ به این سوال که طیفبندی روحانیونی که موافق یا مخالف برگزاری مراسم محرم هستند چگونه است و آیا کسانی که دستپروردهی حوزههای مختلفاند نظرات مختلف دارند، گفت: «الان اتفاقا در این بحث کرونا، میبینیم که بعضی از تحصیلکردهها یا کسانی که تربیتشدهی مکتب نجفاند مشابه آنهایی فکر میکنند که تربیتشدهی مکتب قم هستند. دیدیم که حضرت آیتالله سیستانی که از سکانداران مرجعیت است بیانیهای دادند. در این موضوع اخیرِ کرونا، این حالت را نمیبینیم که تفکیکی بین نجف و قم وجود داشته باشد.
رهبری هم نسبت به این موضوع اعلام موضع کردند و فرمودند که من آن چیزی که کارشناسان میگویند را انجام میدهم. این کار ایشان باعث شد که خود افرادی هم که به ایشان علاقهمند هستند -مثل آن بخشی که خود را باعنوان ولایتی معرفی میکنند- آن حالتی که تصور میشد را به خود نگرفتند؛ حالتهایی مثل وقتیکه آن مداح خاصشان آمد و گفت «من خودم عزاداری را راه میاندازم، اختیار جانم را که دارم و اصلا میخواهم برای امام حسین بمیرم». خود اینها هم بساطشان را جمع کردند. دیگر نشنیدم این جماعت هم از این دست اقدامات انجام دهند.
بخشی دیگر از کسانی که موافق برگزاری مراسم محرم به سیاق قبلاند، روحانیونی هستند که در حوزه میشناسیم و به ولایت اهلبیت حساسیتهای خیلی جدی دارند؛ ما درمورد اینها هم میبینیم که بعد از بیانیهی حضرت آیتالله سیستانی، خیلی دستبهعصا درمورد محرم اظهارنظر میکنند. طیفهای مختلف دیگری هم در حوزهها هستند که در رسانهها از آنها نام برده میشود. مثلا دنبالهروهای آیتالله شیرازی هم یک طیفیاند؛ ولی حتی من درمورد اینها هم چیز صریحی ندیدم که بخواهند مقابله کنند و بگویند جلسه و تجمع باید برگزار شود.
به نظرم میآید که بخش عظیمی از تفکرات مختلفی که در روحانیت وجود دارد، متوجه نظریهی کارشناسی هستند. البته با تفاوت مراتب؛ یکی خیلی جدیتر و پایبندتر است و یکی هم شاید یک مقدار پایبندی کمتری دارد. ولی بطور کلی میشود گفت که اکثرا به این شکلاند که به این موضوع توجه کردند و به این مشکلی که برای جامعه و دنیا پیش آمده است و خطری که برای مردم، مسلمین و شیعیان وجود دارد، توجه خوبی شده است. همانطور که گفتم این چیزها شاید اعتقادات و احساسات عدهای باشد؛ یک درصدی هم هستند که اولویتشان منافعشان است. این افراد دنبال یک سری منافعاند و من منکر این مسئله نیستم. البته گروهی که این چنین فکر میکنند خیلی قابل توجه و جدی نیستند.»
او در پاسخ به این سوال که آیا غیر از مداحان در بین روحانیون هم کسانی هستند که دنبال منافعاند، گفت: «بله ممکن است. بالاخره روحانی هم انسان است و انسان هم حب و بغض و منافعی دارد. امام معصوم که نیستند. بالاخره ممکن است هر کسی منافعی در هر جهتی داشته باشد. در هر دو طرف ممکن است کسانی منافعی داشته باشند. مثلا ممکن است این طرف یکی خیلی سنگ این را به سینه بزند که آقا باید نظرات کارشناسیشده را دنبال کنیم؛ درحالیکه او -آن «شخص» البته، نه آن «تفکر»- مثلا با یک طبیبی ارتباط دارد و منفعتی در انجام این کار دارد. آدم نمیتواند منکر وجود منفعت شود. فقط میتوانیم بگوییم «ممکن است»؛ یعنی امکان آن وجود دارد.»
هادی سروش درمورد سایر طیفهای روحانیت که درمورد برگزاری مراسم محرم اظهارنظر کردهاند، گفت: «در میان مراجع کسانی که درمورد مسائل مربوط به اهلبیت خیلی جدیاند؛ یکی حضرت آیت الله وحید است -که استاد بزرگوار ما هستند- و دیگری حضرت آیتالله صافی است. من تا الان چیزی از جناب آیتالله صافی دربارهی این موضوع نشنیدم. ولی حضرت آیتالله وحید قبل از همه فرمودند که البته عزاداری باید باشد ولی با رعایت همهی دستوراتی که کارشناسان میدهند. بزرگوارانی که دلسوز دین و اسلاماند و به اهلبیت ارادت دارند و کسانی هستند که ما حتی اجازهی گمان بردن به اینکه منفعتی داشته باشند را هم به خودمان نمیدهیم، به این شکل آمدهاند و با این موضوع اخیر روبرو شدهاند.
مجموعا من حس نمیکنم که در سطح بالای حوزه خیلی حالت دوییت و تفرقهای در این زمینه وجود داشته باشد. البته بعضی از آقایان که در حوزهی شهرستانها هستند یا مثلا امامجماعتهای بعضی از مساجد، امکان دارد که نظرات متفاوتی بدهند. نظرات آنها هم با این سه عاملی که وجود دارد، قاعدتا به محاق میرود؛ چون الان هم نظرات کارشناسی غلبه دارد و هم مراجع خیلی جدی اظهارنظر نمودند و هم اینکه خود مردم بسیار محتاط و فهمیدهاند و دارای درک و شعور خیلی بالایی هستند و راه را خودشان پیدا میکنند. ماه مبارک رمضان هم اعلام شد که آقا شب احیا بیایید؛ میتوانید با فاصله بنشینید. خیلی از مردم در منزل عبادت و احیایشان را انجام دادند. الان هم خودِ مردم ارتباطشان را با اهلبیت حفظ میکنند؛ در عین حال احتیاطهایی هم باید بکنند. من پیشبینیام این است؛ نمیدانم چقدر درست درمیآید.»
انتهای پیام