حقوق بشر و کنشگری آن
سعید خلیلی، وکیل دادگستری، در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داد، به بهانهی اتفاقات دو روز اخیر برای عمادالدین باقی، فعال حقوق بشر افتاده است، نوشت:
نخستین شرط کنشگری حقوق بشری تفکیک حیثیات گوناگون افراد است به این معنا که باید میان عقیده و عمل و کرامت و حقوق آدمیان تمایز قائل شد.
کرامت و حقوق انسانها بخاطر نوع عقیده یا عملی که انجام می دهند زائل نمی شود، مثلاً اگر کسی مرتکب جرمی شد فقط باید به انداره عمل مجرمانه ای که مرتکب شده مجازات شود و سایر حقوق و شخصیت او محترم است. اما جالب است که همین اصل بدیهی حقوقی نه تنها توسط حکومت ها نقض می شود بلکه توسط کسانی که مدعی مبارزه و مخالفت با حکومت به بهانه حقوق بشرند نقض می گردد. برای مثال در موضوعی که در اساس آن محل اختلاف نظر است وقتی شخصی نظری می دهد که این عده با آن مخالفند( ولو اینکه همزمان عده زیادی هم موافق اند) اما به اسم دفاع از حقوق بشر شدیدترین و رکیک ترین حملات و تهمتها را به او روا داشته و شخصیت و تمام سابقه و کارنامه درخشانش را آماج تخریب قرار می دهند.
در گفتگویی که چندی پیش با یکی از قضات ویژه داشتم در پاسخ به انتقاد وی از اینکه چرا از متهمینی که اتهام امنیتی دارند دفاع می کنید به طعنه گفتم که اگر زمانی ورق برگردد و شما را هم دستگیر کنند ما حاضربم از حقوق شما هم دفاع کنیم هرچند کار امروز شما را قبول نداریم و آن را غیر قانونی و خلاف اصول حقوقی و تعدی و ظلم آشکار می دانیم.
هنر یک وکیل خوب این است که از حقوق اولیه انسانها بما هو انسان دفاع کند و هر که بی دفاع تر است در دفاع از او پیش دستی کند.
یک وکیل حقوق بشری وکیلی است که خطر می کند و وکالت کسانی را قبول می کند که وکلای دیگر (به هر دلیل یا هر ملاحظه ای) وکالتش را نمی پذیرند زیرا هیچ متهمی نباید بی وکیل بماند ولو اینکه از فعل موکلش نفرت داشته باشد.
نکته دیگر اینکه شرط و ویژگی اصلی کار حقوق بشری “تبرعی بودن” آن است ، مثلاً دفاع در پرونده هایی که به نوعی و به طریقی صبغه حقوق بشری دارند باید بطور رایگان دفاع و وکالت کرد (و حتی در خصوص پرونده های غیر تبرعی اصل انصاف و عدالت و رعایت حال موکل لازم الرعایه است) چون به اصطلاح با ابزار کثیف نمی توان ظرفی را تمیز کرد، با گرفتن حق الوکاله های سنگین و یا احیانا درآمدها و رانتهای نامشروع هم نمی شود ادعای کار حقوق بشری کرد، برای کارهای انسانی و حقوق بشری باید از مال و جان و حیثیت خود هزینه کرد، اینکه عده ای در کنار گود نشسته و بدون کمترین هزینه ای و در محیط امن و راحت مبارزه می کنند و بعضاً با پولهای کثیف ادعای فعالیت حقوق بشری می کنند همانند همان مثال شستن ظرف با ابزار کثیف است که جز آلودگی و نفرت بیشتر حاصلی ندارد، و عجیب اینکه همینها به کسانی که سالیان سال با صداقت تمام در داخل میدان و در میان خطر به دفاع قلمی و علمی و عملی از حقوق بشر می پردازند می تازند، آنهم به بهانه هایی واهی که هر عاقلی می فهمد که در پشت آن اراده های سیاسی برای تخریب سرمایه های اجتماعی نهفته است و مآلا هموار کردن راه مهره های شطرنج دیگران است.
نمونه ای از این رفتارها که این روزها شاهدش بودیم این است که کسانی به بهانه نوشتن یک کلمه ( چندش آور ) آنهم فقط درباره یک عکس نه موضوع آن، به آقای عمادالدین باقی خرده می گیرند و ناجوانمردانه به او حمله و هتاکی می کنند.
جالب اینکه به قول یکی از کاربران توییتر، کسانی که اهانت صریح به پیامبر یک میلیارد و نیم مسلمان که عواطف بسیاری را جریحه دار کرد و باعث شد خشونت طلبان جنایت تحریک به جنایت شوند را مصداق آزادی بیان می دانند اما یک کلمه آنهم قضاوت شخصی آقای باقی را فقط درباره یک عکس زننده، دستاویز آن همه نقض حقوق و حیثیات او قرار می دهند در حالی که او به صراحت گفته و در همه سال های گذشته ثابت کرده که از حقوق همین افراد هم دفاع می کند.
گزاف نیست که بگوییم آقای باقی در بین همه فعالین حقوق بشر از پیشروان و پرچمداران این حرکت در کشور بوده و بیشترین خدمت را در این راه کرده است.
کسی که بارها امتحانش را پس داده و هزینه ادعاهایش را با جان و مال و زندگی اش پرداخته است. (همین امروز هم نیروهای امنیتی بار دیگر ایشان را مورد لطف مکرر قرار دادند و با بازرسی از منزلش گوشی های موبایل و کامپیوتر و لپ تاپ او اش را ضبط کردند و با خود بردند که همه می دانند ازبین بردن ایمیل های چنین اشخاصی چه ضربه سنگینی به اوست و از میان مطالب موجود در این وسایل هم پرونده سازی صورت می گیرد)
به حقیقت هجمه هایی که بطور هماهنگ در این یکی دو روز به بهانه یک اظهار نظر ساده درباره عکسی که تا همین چهار پنج دهه پیش رسماً بیماری شناخته می شد و اکنون هم به نظر بسیاری از روانشناسان ومحققان رفتاری نامتعارف و تبلیغ و ترویج یک مشکل است) به ایشان شده و همزمان با الطافی مشابه نیروهای امنیتی این آزار و فشار سخت روانی تکمیل می شود، این رفتارها بیش از آنکه دفاع از حقوق بشر باشد نوعی عقده گشایی و تسویه حساب است از سوی مدعیانی که ذره ای از زحمات و خدمات وی را به جامعه نکرده اند، اگر آن یک کلمه یا یک جمله مصداق نفرت پراکنی است این همه توهین و تخریب علیه شاخص ترین فعال حقوق بشر را باید چه نامید؟
کسی که پیش و بیش از همه مدعیان حقوق بشری در آثار مکتوب خود خصوصاً کتاب حق حیاتش از حقوق همین اقلیت هم دفاع کرده و حاکمیت را از برخورد با آنها نهی کرده است.
انتهای پیام
احترام آقای باقی برای همه ما واضح و واجب هست و به همین علت هست که حساسیت بیشتری روی ایشان هست وگرنه چرا مردم به خزعبلات روزانه سیاستمداران بی سیاست و دهن پاره اعتنایی ندارند!!؟؟