تحلیل زبان بدن: از حالت انقلابی پزشکیان تا حالت بازجویانهی ثابتی
بابک مجیدی، انصاف نیوز: محسن عبدالهیان متخصص زبان بدن درباره زبان بدن پزشکیان و امیرحسین ثابتی در برنامهی جهان آرا میگوید مسعود پزشکیان کاملا آگاه نسبت به برنامه و حالت تهاجمی مجری رفتار کرد ولی از رفتار کنترل شده او سورپرایز شد چون احتمال حملات تند و هجومیتر را میداد. در عین حال رفتار او مثل یک انقلابی عاقلانه بود و مثل مجری برنامه یک انقلابی متعصبانه و کورکورانه نبود. او همچنین میگوید حالت رفتار ثابتی به گونهای است که در موقع طرح سوالات شبیه به بازجوها رفتار میکند و حالت نفرت در او وجود داشت. اما پزشکیان رفتاری از خود نشان داد که گویی کاملا از خودش اطمینان کامل دارد.
در روزهای گذشته مسعود پزشکیان وزیر سابق بهداشت دولت اصلاحات و همچنین نماینده ادوار مردم تبریز در مجلس شورای اسلامی با برنامهی جهان آرا با اجرای امیرحسین ثابتی به گفتگو نشست. انصاف نیوز بعد از انجام این گفتوگو به سراغ محسن عبدالهیان متخصص تحلیل رفتاری زبان بدن و صورت رفته است تا زبان بدن مسعود پزشکیان به همراه امیرحسین ثابتی را تحلیل کند. این گفتوگو را در ادامه بخوانید:
تحلیل شما از گفتوگوی آقای پزشکیان در برنامه ی جهان آرا چیست و زبان بدن ایشان را شما چطور تحلیل می کنید؟
در وهله اول باید عرض کنم، اگر ما فقط زبان بدن آقای پزشکیان را تحلیل کنیم، شاید خیلی اتفاق خاصی نیافتد. مجری برنامه جهان آرا، چون به نوعی گرایش خاص سفت و سخت دارد، این تعصب در او هست. من به بد و خوب آن کاری ندارم. به هر حال برنامه یک تعصبی بر روی گرایش خود دارد و چون مجری هم کارشناس و هم مجری هستند، متقابلا باید کنش و واکنش با آقای پزشکیان را با هم بررسی کنیم.
چیزی که من میبینم این است که به نظرم این نشست اتفاق جالب توجهی بود و در مصاحبهای که انجام شد، اولین مورد این بود که هردو نفر داشتند چیزی را پنهان میکردند (دست های گره شده آقای پزشکیان و یک دست گاهی پنهان مجری یکی از مشخصههای این پنهانکاری بود)
و آن هم برنامهریزی بود که از قبل برای این برنامه انجام شده بود. یعنی به نوعی هر دو یعنی آقای پزشکیان و امیرحسین ثابتی مجری برنامه میدانستند که دارند برای یک دلیل خاص این برنامه را اجرا میکنند. و به نظرم این هم به یک نیت خیر و آن به نوعی خیز برداشتن برای تهییج مردم برای انتخابات بود. این نیت، در همهی دنیا یک امر طبیعی است.
آقای پزشکیان در عین حال از خیال خودشان خیلی راحت است. در این برنامه مقداری کم حوصلهاند اما به خودشان اطمینان دارند. شاید به دلیل شرایط کاری و سن و سالشان باشد. البته در این نشست خیلی انرژی گذاشتند و صحبتهایی که انجام شد، اصلا از موضع ضعف، اشتباه و کم کاری نبود. به حرفهایی که میزدند کاملا اطمینان داشتند و کم کاری نکردند. انگشت شصت ایشان که اغلب رو به بالا بود بیانگر این موضوع بود.
در جاهایی میدیدیم که دربارهی بعضی از مسائل خیلی هوشمندانه پاسخ نمیدادند یا طفره میرفتند یا پاسخ را عوض میکردند که در آن هم میشد یک پنهان کاری پشت پرده دید. به این معنا بود که «از دست من خارج است و نمیتوانم این را بگویم که از دست من خارج است». یک جاهایی اشاره کردند گروههای سیاسی فشارهایی میآوردند. اما در عین حال مشخص بود آن جاهایی که طفره میرفت به این معناست که «دست من نیست و هرکس هم جای من بود، او هم نمیتوانست کاری بکند».
مسئلهای که مجری برنامه ( امیرحسین ثابتی) داشت این بود که، خیلی تلاش کرد و زحمت کشید، خیلی لطیفتر و متفاوتتر از آن نگرش تندروی خود و گروهشان با این موضوع برخورد کند. او در جاهایی دستهایش را در هم قفل میکرد و حتی یک جاهایی در چهرهاش نفرت میآمد و خشم بر ایشان غالب میشد ولی کنترل میکرد. این تصاویر نشان داد عملا از قبل تصمیم گرفتند برای برگزاری یک انتخابات خوب و برای رفتن به پیشواز تهییج مردم، خودشان را خیلی کنترل کرده و با آقای پزشکیان خیلی مدارا کنند. نه تنها با آقای پزشکیان، بلکه با هرکسی که هم حزب ایشان نباشد این کار را انجام دهند. از نظر من مجری برنامه خیلی اصولگرای افراطی است. مجری هم در این زمینه خیلی تلاش کرد و تلاششان هم خیلی هوشمندانه بود. احساس میکردم یک نبرد بسیار زیبا بود.
من دیدم آقای پزشکیان در بخشهایی به درماندگی میرسیدند. البته این درماندگی واژهای است که در بحث زبان صورت و بدن از آن استفاده میکنیم و به آن معنا نیست که فرد واقعا درمانده شده است. حرکتی که سر روی دست گرفته میشود یعنی وزن سر روی دست میافتد و یا سر بین دستها گرفته میشود، به این حرکت درماندگی میگوییم. این جا جایی است که ممکن است طرف خسته باشد. حتی چون مسائلی را انقدر میداند که حالا بخواهد توضیح دهد، خیلی طول میکشد و جایی برای گفتن نیست، به همین دلایل ممکن است این حالتها پیش بیاید.
از این موضوع من میخواهم یک نتیجه بگیرم. این نتیجه نشان میداد آقای پزشکیان شاید خیلی تمایل به بحث انتخابات و ورود به این مقوله را نداشت، اما برای مصلحت نظام، کشور و انتخابات قبول کرد به این عرصه در این برهه ورود کرده و برای آن تلاش کند. این برداشتی است که من از رفتار آقای پزشکیان کردم. اما نه اینکه بگویم ایشان اصلا نمیخواست در این نشسست حضور داشته باشد. آقای پزشکیان خیلی حرف برای گفتن داشت. خوشبختانه حرفهایش را با صراحت گفت، مجری هم خیلی خوب استقبال کرد و خیلی هم خوب دم به دم آقای پزشکیان داد که این بحث ادامه پیدا کند.
از یک طرف دیگر ما یک واژهای به اسم خودخوری را داریم که وقتی انگشتان دوتا دست مقابل دهان، بینی و چانه قرار میگیرد این نشانهی خودخوری است. یعنی کسی که حقی را برای خودش قائل است یا حرفی را دارد که از نظر خودش بزند اما دارد رعایت میکند و تلاش میکند جلوی خود را بگیرد یا آن حرف را خیلی معقولتر، یا در زمان مناسبتری بگوید و خیلی لطیفتر و متینتر با قضیه برخورد کند، مجری بارها این حرکت را نشان داد و نشان دهنده این است که او میخواست خیلی چالشیتر، یورشیتر و با حملهی بیشتری این بحث را ادامه دهد. اما آنجا مسائلی از طرف آقای پزشکیان و امیرحسین ثابتی مجری برنامه رخ داد که این اتفاقات نیافتد.
عملا میتوانم بگویم این مصاحبه شوی تبلیغاتی خیلی خوبی برای انتخابات بود. واقعا تحریک کننده و تهییج کننده بود. خیلی از مسائلی که خیلیها را میتوانست به این نتیجه برساند که من نمیخواهم رای بدهم، این برنامه میتوانست هدفی که داشتند را به نتیجه برساند، خیلی تحت تاثیر قرار بگیرند که بیایند دوباره در گود انتخابات وارد شوند.
از نظر شما در این مصاحبه، زبان بدن آقای پزشکیان در چه سطحی است؟ شما چه نمرهای به ایشان میدهید؟
من نمره عالی نمیتوانم به ایشان بدهم. به خاطر همان حرکات درماندگی که مشخص بود. امیدوارم شما تعریف آن را متوجه شده باشید و این تعریف بیاید. یک وقت قصد جسارت به کسی نیست. این واژهی قشنگی نیست اما اصطلاح است. با توجه به استفاده از آنها نمیتوانیم بگوییم زبان بدن پرفکت و عالی و بی نقص بود. به عنوان کسی که این همه سال در زمینهی سیاسی و دیپلماسی تجربه دارد، یک مقدار خسته بودن ایشان را میرساند و این مسئله را به عنوان یک نقطه ضعف در زبان بدن میتوانیم ببینیم. اما به نظر من آقای پزشکیان به طور کلی خوب ظاهر شدند.
نقاط ضعف ایشان به جز واژهی درماندگی را در چه جاهای دیگری میدیدید؟ در بخشی از مصاحبه خبرنگار از ایشان میپرسند آیا مایل هستید در انتخابات شرکت کنید. شما این را چطور تحلیل میکنید؟
به نظرم ایشان حرفشان خیلی صادقانه و با صراحت بود. علیرغم اینکه خواستند خیلی دو پهلو صحبت کنند اما خیلی با صراحت گفتند ممکن است. اما در عین حال، ایشان با ارتباطات سیاسی که دارند، به آقای پزشکیان تاکید شده، اگر به صلاح باشد شما باید حتما شرکت کنید مگر اینکه به صلاح نباشد. یعنی به نظرم ایشان در این مرحله 51 درصد احتمال میدهد که باید باشد اما بیشتر از این نیست. فکر میکنم خود ایشان میداند اگر هم بداند، صلاح ندانسته بیشتر از این صحبت کند. ما در مدیریت وقتی می گوییم 51 درصد یعنی در عامه مثلا 70 یا 80 درصد.
از کدام بخشهای این مصاحبه لذت بردید؟ کدام رفتار زبان بدن آقای پزشکیان شما را تحت تاثیر قرار داد؟
در جاهایی آقای پزشکیان با اینکه بر روی صورتشان ماسک داشتند اما در موضوعی ندیدم روی آنچه که تاکید داشتند هیچوقت با نفرت صحبت کنند. ایشان وقتی تاکید میکردند فقط با خشم صحبت میکردند. و رابطهی بین تاکید و خشم این است که خشم یعنی ارادهی انسان. وقتی خشم را در انقباض عضلات و بدن میبینیم که در دست ایشان زیاد و در چهرهشان هم با اینکه ماسک داشتند دیده میشد، یعنی اراده و جدیتشان روی موضوعی بدون تعصب، یعنی عاقلانه و معقول فکر کردن و سازنده دنبال موضوعی بودن است. ایشان خیلی کمتر گارد گرفتند و این خیلی رفتار حرفهای بود. ما دوبار دیدیم که ایشان دست به سینه شود و گارد بگیرد. حتی یک جایی عقب نشینی هم میکردند که ما به این «عقب نشینی معنادار» میگوییم. یعنی عقب نشینی که همراه با دست به سینه نشستن باشد، ربطی به موضوعی نداشت که بخواهند آن را پنهان کنند.
مشخص است که در این مدت ایشان اراده ای بر روی تفکرات خودشان داشتند و با همان اراده کارش را انجام داده است. درست، اشتباه یا هرچه که بود، حد توان فکری ایشان همین بود و هرکسی هم همین است. من کارشناس سیاسی نیستم که بگویم ایشان کارش خوب یا بد بوده است. فقط این را میتوانم بفهمم کاری را که انجام داده بدون تعصب بوده و الان هم خیلی محکم و بااراده دربارهی آن حرف میزند و این یعنی سلامت فکری دربارهی کسی که کار خودش را انجام داده است.
در چهرهی مجری یک جاهایی نفرت را دیدیم. این نفرت یعنی تعصب. وقتی پای تعصب وسط میآید، عملا منطق باید دست و پایش را جمع کند و خیلی جاها آن کسی که تعصب نشان میدهد باید دنبالهروی کند. کسی که تعصب دارد یعنی در یکسری جاها یکسری چیزها را نمیداند اما چون افراد دیگری میگویند پس اوکی است. آقای پزشکیان این را نداشت. مجری هم البته حق داشت. بالاخره ایشان خیلی جوان هستند و تجربهی آقای پزشکیان در این زمینه خیلی بیشتر است.
به نظرم آقای پزشکیان این برتری را داشت که هر صحبتی کرد اراده نشان داد. تعصب و کورنگری نشان نداد. حتی جایی که از ایشان سوال شد «شما انقلاب را اول انقلاب قبول داشتید که شاه باید برود یا نه»، ایشان وقتی به این مسئله پاسخ داد خیلی انقلابی و بعنوان یک انقلابی منطقی جواب داد نه یک انقلابی با دیدگاههای کورکورانهی متعصبگونه. وقتی ما میدیدیم مجری دربارهی یکسری موارد صحبت میکرد، در چهرهی ایشان تمسخر و نفرت میآمد. اینها مسائلی، درباره یک مسئلهی متعصبگونه است. صرفا از یک آدم جوان و خام میشود این موارد را دید. البته الحق مجری هم واقعا خیلی خوب عمل کرد.
در بخشهایی از این مصاحبه، من چهرهی خبرنگار را میدیدم که موقعی که سوال میکند، سرشان پائین است و دارند به کاغذها نگاه میکنند. این را شما چطور تحلیل میکنید؟
این زبان بدن از بالا نگاه کردن است و دو معنا میتواند داشته باشد؛ یکی رو برگرداندن است. یک وقتهایی به بهانهی نگاه کردن به کاغذها رو برگرداند. ما وقتی روبرگرداندن را نشان میدهیم، یعنی حرفهای طرف مقابلمان یا حرفهای خودمان یا هردو را اصلا قبول نداریم. دوم اینکه وقتی که مجری برنامه به کاغذها نگاه میکرد خیلی دنبال اعداد و ارقامی که از قبل نوشته بود، دنبال آنها میگشت تا بتواند چیزهایی را که به عنوان موارد پرسشگری یا زیر سوال بردن آقای پزشکیان و اصلاح طلبها را داشت نگاه کند و خیلی نگران بود که آنها را از دست ندهد. اما در یک جایی من دیدم کاملا از بالا برخورد کردند و این توهین آمیز است. وقتی کسی در جای مجری مینشیند، این رفتار توهین آمیز میشود. خیلی از زاویهی بالا با آقای پزشکیان برخورد کرد و در جایی که من دیدم و حرفی که خودشان میزدند را هم قبول نداشتند و رو برگرداندند و به کاغذها نگاه کردند.
در اوایل مصاحبه که راجع به بحث شفافیت آرا است، آقای پزشکیان صرف نظر از موضعی که دارند، مجری اعلام میکند من از صحبتهای شما تعجب میکنم. زبان بدن مجری برنامه را چطور تحلیل می کنید؟ چندین بار واژهی من تعجب میکنم را تکرار کردند.
همان طور که عرض کردم، این دقیقا نشان میدهد که مجری از قبل دارد جهتدار صحبت میکند. فکر نمیکنم از اصولگرایان این چیز عجیبی باشد. چون اصولگرایان همیشه خیلی متعصبگونه و جهتدار صحبت میکنند. از زبان اصولگراها، کلا همه در این مملکت اضافهاند به جز کسانی که با آنها همسو و همفکر هستند. آن هم نه فقط اصولگرایان، منظور آن طیفی است که متعصبگونه با موضوعات برخورد میکنند.
مثلا مجری بحث را به جایی کشید که «در دانشگاه کسی است که از رضاشاه طرفداری میکند اما عضو هیئت علمی هم هست»؛ به موضوع اصلا ربطی ندارد. در عین حال کسانی بزرگتر از شما و با تجربه بیشتر از شما مثل رهبری آن بالا نشستهاند و صلاح میدانند. اگر کسی به ضرر مملکت عمل کرد، قطعا اجازه نمیدهند. شما اینجا وقتی این را میگویی یعنی عملا دارید به همهی مردم توهین میکنید و میگویید شما در این مملکت اضافه هستید و نباید استاد دانشگاه باشید، کلا نباید شغل داشته باشید و باید کن فیکون بشوید. پس نوع ادبیات «من تعجب می کنم» یعنی فقط حرف من درست است و تعجب میکنم شما چیزی به جز این را میگویید و از همان اول این را محکوم میکنند.
من خدمتتان عرض کردم، مجری بارها حرکات خودخوری را نشان داد و این حرکات خودخوری نشان دهندهی این است که مجری به خودی خود دوست دارد کاری فراتر از اینها انجام دهد و هزینههای خیلی شدیدتری بدهد اما به او گفتند باید مقداری مسالمت آمیز باشد. چون برای کار دیگری اقدام میکنیم و این شو باید به خوبی انجام شود. نکته دیگر اینکه آقای پزشکیان از اول هم میدانستند و فکر میکنم ایشان مقداری سورپرایز شدند که حملهها چرا کمتر از حدی است که تصور کرده بودند. رفتار آقای پزشکیان به من نشان میداد که حتی ایشان خودشان برای حملههای شدیدتر آماده کرده بودند.
آقای پزشکیان در میان صحبتها، پیامهایی از حضرت علی به مالک اشتر میخواندند. شما این را چطور تحلیل میکنید؟ این موضوع را نقطهی قوت زبان بدن آقای پزشکیان میدانید یا نه؟
من فقط میتوانم بگویم زمانی که آقای پزشکیان با این ادبیات صحبت میکردند، احادیث و روایتهایی از نهج البلاغه و جاهای دیگر میگفتند، زبان بدن ایشان میگفت به این حرفها واقعا معتقدند. یعنی منظورم این است که رفته به آن رسیده و درک کردهاند و سعی کردند که در زندگیشان جاری باشد. این طور نبود که فقط برای ظاهرسازی یا فقط برای ریا باشد من این را واقعا ندیدم.
از دید خودشان بنظرم آنچه میگفتند، مثل عالمی که باید برود چیزهایی را گوش کند، یعنی هم علم را تئوری آن را یاد بگیرد و هم در عمل تجربه کند و بعد بتواند دربارهاش حرف بزند، به نظرم از نظر خودشان اینطور بود و به آن اعتقاد داشتند.
در بخشهایی از مصاحبه راجع به این موضوع صحبت میکردند که «من مخالف استیضاح رئیس جمهور و وزیر هستم». این صحبتها از جانب یک نماینده مجلس است که خودشان هم قبلا وزیر بودند. در این بخش زبان بدن ایشان را چطور تحلیل میکنید؟
چه سوال خوبی کردید. کاملا یک پنهانکاری بزرگ پشت آن بود. اما از چه جنسی؟ ما یک نوع فریبکاری داریم که به آن فریبکاری غرور آمیز میگوییم. این نوع فریبکاری زمانی انجام میشود که فردی نه برای خود که برای مصلحت جامعهای یا تعداد افرادی یا یک نفر دیگر، میآید به پنهانکاری و یا حتی دروغگویی دست میزند. به نظر من آقای پزشکیان در اینجا داشت چیزی را پنهان میکرد. آن موضوعی که داشت پنهان میکرد این بود، اگر بخواهد با جایگاهی که به لحاظ سیاسی دارند دربارهی آن صحبت کند، مشکلی برایش پیش میآید و یا این صحبتها اصلا صلاح نیست که گفته شود. اما قطعا این موضوعی بود که حرف خودشان به تنهایی نبود و موضوعی نبود که بتواند بیشتر از این صحبت کند. فکر میکنم موارد پشت پردهای بود که ایشان نمیتوانستند باز کنند.
یعنی شما میگویید یک پنهانکاری قصدی بود؟
باید طور دیگری سوال را مطرح کنیم. این پنهان کاری که خدمتتان عرض میکنم از این جهت بود که بله قصدی در آن وجود داشت. اما این قصد به این جهت نبود که بخواهند کسی را گول بزنند یا بخواهند دروغ بگویند. بالاخره ایشان در مسائل سیاسی کشور دخیل هستند. دلیلی ندارد مسائل سیاسی کشور را همهی مردم بدانند و در یک رسانه دربارهی آن صحبت شود. بعضی از موضوعها هست، اگر کسی بخواهد توضیح دهد باید 40 سال را توضیح دهد و حداقل 40 ساعت برنامه نیاز دارد.
منظور من این است، ایشان چیزهایی را در این مورد نگفتند. یک مسائلی بود که صلاح ندیدند بگویند. نه اینکه بخواهند مجری را گول بزنند و مثلا مجری را ساکت کنند یا مردم را گول بزنند. حس میکنم خودشان معذب بودند و این معذب بودن در کلامشان هم جاری بود. بارها هم گفتند و به آن اشاره کردند و آن لحظه در رفتارشان کاملا دیده میشد. همین بود که مجری هم درک کرد. دقیقهی 29 مجری زبان بدنش را باخت اما بعد خود را جمع و جور کرد و دوباره از طریق اطلاعات آماری که به ایشان داده میشد توانست تقابل کند.
نقاط قوت مجری در مقابل آقای پزشکیان چه بوده است؟
نقاط قوت مجری این بود که کمترین حرکات را نشان میداد. یعنی به عنوان یک مجری هیجانات ایشان خیلی درونیتر بود. البته برای من نه، برای انظار عمومی. من کارم این است که ریزترین حرکات چهره و بدن را تحلیل کنم و برای من حرکاتشان خیلی درشت بود اما به عنوان یک مجری جناحی متاثر، حرکات و کنترلشان خوب بود. نکته دیگر اینکه خیلی صادقانه به دنبال صلاح مملکت بودند. این را در رفتارشان میفهمیدیم. جایی که ناامید میشد به خاطر این نبود که بخواهد به کسی صدمهای بزند. یعنی از دید خودشان خیلی خیرخواهانه داشتند برای صلاح مملکت تلاش میکردند و این در حرکات، رفتار، حرفهایشان مشخص بود و هنوز آنقدر آدم سیاستمدار پیچیدهای نبودند.
نکتهی دیگری است که در این مصاحبه شما به آن اشاره نکرده باشید؟
آقای پزشکیان دربارهی چهارسال دوم در وزارت بهداشت و در این بازهی زمانی یک موضوعی را حذف کرد. نمیدانم چه بود اما پنهان کرد. اینکه میگفتند باید بین همه نمایندهها حقوقی یکسان ایجاد شود این جمله شعاری بود و کاملا مشخص بود که آنقدر خودشان ناامیدند که اصلا چنین چیزی را غیرممکن میدانند اما آنجا مجبور بودند که فقط بگویند. دربارهی پیگیری کردن از مسئولین که باید این کار را انجام دهند، ایشان همچنان ناامید بودند. یعنی مسئولین را مسئول نمیدانند. البته جایی هم اشاره کردند یک چیزی این وسط کم است که نه میشود از مسئولین پیگیری کرد و نه میشود کار دیگری کرد. باید قانونی را که از قبل نوشته شده اجرا کرد. میدانند در اجرای قانون، خود قانون الان ناتوان است.
جایی که آقای پزشکیان گفتند افراد را تحت فشار قرار میدهند، مجری به شدت سعی در توجیه داشت اما خیلی ناامید بود و خودش هم میدانست که این اتفاق وجود دارد و خودش هم طرفدار این اتفاق است. این دو مورد آخر بین دقیقه 40 تا 43 پیش آمد که جایی که مجری می گفت که من به شما قول می دهم مثلا اگر این کار را بکنید فلان اتفاق میافتد خود این واژهی «من قول می دهم، شما کاره ای نیستید که قول بدهید» مثل جایی است که کسی قسم زیادی بخورد. دقیقا همان جایی که مشخص بود مجری کم آورده و نمیتواند جوابی بدهد.
دقیقا همان طرح شفافیت آرا بود که از آقای پزشکیان میخواستند قول بگیرند.
دقیقا. در دقیقه 52:59 آقای مجری یک جمله گفت که ما در نیت افراد شک نکردیم، بلکه در عملکردشان شک کردیم. همانجا رویش را به کاغذها برگرداند و آنها را نگاه کرد. اینجا دقیقا مجری اصلا خودش نبود و کاملا یک جمله تکراری و شعاری بود. انگار بازجویی است. جملهای بود که مال ایشان نبوده، از جای دیگری یاد گرفته است. فقط آن را گفت و اصلا به این موضوع باور نداشت. آقای پزشکیان هم وقتی که در یک ساعت و یک دقیقه و 52 ثانیه به مجری گفتند صریح بپرس و من هم صریح جواب میدهم، در اینجا اوج اطمینان آقای پزشکیان به خودش بود. شاید اگر مقابل دوربینها نبود خیلی برنده با این موضوع برخورد میکردند. ایشان به شدت از خودشان مطمئناند که درجایی کوتاهی نکردهاند.
آقای پزشکیان به شدت سعی میکردند با خضوع برخورد کنند چون جایی گفتند این نظر شماست و یک کارشناس بیطرف بیاورید. اما در اینجا مقدار خیلی خفیفی، در چهرهشان تمسخر آمد و در حرفهایشان هم دیده میشد و این تمسخر خیلی فروخورده بود. اگر 1 ساعت و 2 دقیقه و 28 ثانیه را نگاه کنید یکی از تصاویری که مجری خودخوری میکند را میبینید و جالب بود خود مجری یک جا با حرکت بازشناسی در 1 ساعت و 2 دقیقه و 24 ثانیه به من نشان داد که وقتی آقای پزشکیان میگفت وقتی آدمها میآیند و حرفشان را میزنند برایشان مشکل پیدا میشود، یا اینکه مثلا به کسی یا چیزی رای بدهند یا رای ندهند، بقیه برایشان مشکل درست میکنند، مجری این را کامل میدانست و قبول داشت اما میخواست خیلی راحت نادیده بگیرد.
در یک جا مجری آمد شیطنتی بکند که اصلا نتوانست. البته شیطنت حقیقی بود و اینطور نبود که بخواهد فیلم بازی کند. به آقای پزشکیان گفتند شما فکر میکنید الان شرایطمان از زمان شاه بدتر شده؟ اینجا خشم خیلی شدیدی در چهرهشان آمد. این همان نشانهی تعصب است.
در مجموع باید عرض کنم مشخص بود آقای پزشکیان از سمت گروهی برانگیخته شدند وگرنه حضور پیدا نمیکردند. همان که ما خودمانی میگوییم یکی را شیر کرده و به او انرژی و انگیزه دادند. فکر میکنم آقای پزشکیان اگر تنها بود، اصلا وارد این مباحث نمیشد.
بحث دیگری هم بود گفتند من و ماهایی که بر مردم حکومت کردیم اشتباه کردیم. این را شما چطور تحلیل میکنید؟
به این حرفشان خیلی باور داشتند. انقدر باور داشتند که انگار از ایشان بپرسید نام پدرتان، تاریخ تولد و شماره شناسنامهتان چیست. یک جایی در 23 دقیقه و 57 ثانیه آقای پزشکیان خیلی هوشمندانه مجری را محکوم به همان چیزی که از قبل میگفتند کردند. گفتند گروه شما این آدمها را تحت فشار قرار میدهند و نمیگذارند خیلی از کارها انجام شود. آقای پزشکیان خیلی هوشمندانه به مجری و کل حزب آن سمت گفتند که شماها اگر آدمها را تحت فشار قرار ندهید، آنها با یاس و ناامیدی کار نمیکنند، هم هوشمندانه و امیدوار کارشان را انجام میدهند و هم میشود از آنها پرسشگری کرد. وقتی شما آدمها را تحت فشار این چنینی قرار میدهید، ما دیگر نمیتوانیم و مسیر اصلی گم میشود. جملهای که آقای پزشکیان بارها و بارها تکرار کرد یک طعنه و کنایه بزرگ پشت آن بود.
در بخش دیگری گفتند اگر ما دستورات حضرت علی را اجرا میکردیم مردم از ما روی برنمیگرداندند، آیا واقعا چنین چیزی را میشد در چهره ایشان دید؟
خیلی. ایشان انگار دو حرف را همزمان باهم زدند. یک حرف این بود که واقعا همین موضوعی که شما فرمودید را میخواهند و حرف دیگر طعنهای که پشت این حرف بود. یعنی شما که این همه ادعای این موضوع را میکنید، چرا انجام نمیدهید. بالاخره اتفاقی پشت چهرهی ایشان دیدم که چیزی را نمیگفتند و آن هم همان بود که عملا مجری را محکوم میکنند. منظورم نه مجری که اصولگرایان و حزب تندرو است. ما اگر این کار را بکنیم میشود یا میشد اما نمیشود که بشود چون اجازه نمیدهید. بهتر است اینطور بگویم ایشان به حرف خودشان ایمان داشتند و همزمان ناامید بودند که این کار انجام شود. آنچه که پنهان میکردند این ناامیدی بود.
موضوع دیگری در پایان است؟
موضوعی که آقای پزشکیان خیلی به آن اعتقاد داشتند این بود که گفتند من برنامهای داشتم که همهی مردم تحت پوشش آن برنامه رفاهی قرار بگیرند. به این خیلی اعتقاد داشتند، راست میگفتند و در این موضوع هم خیلی خشمگین شدند. انگار واقعا نگذاشتند این اتفاق رقم بخورد.
مورد دیگر که ما میتوانیم در فشار متعصب گونه از سمت مجری و گروه حزبی ایشان ببینیم، آقای ثابتی گفتند حرفهایمان به هم نزدیک میشود و داریم یکی میشویم، انگار با این حرف دارند به زور به خورد آقای پزشکیان یا جامعه میدادند، که هرجا حرفهایمان با شما یکی شود یعنی حرفی را که ما میگوییم شما هم بزنید، درست است وگرنه مسیر اشتباه است. این کاملا در رفتارشان واضح بود و اصلا نیازی به زبان بدن نبود که بعدا در دقیقه 30:28 هم به ناامیدی رسیدند.
یک موضوع دیگر از آقای پزشکیان در پاسخ به این سوال که مجری پرسید آیا فکر میکنید آمریکا تحریم ها را لغو میکند؟ آقای پزشکیان گفتند نمیدانم و طوری پاسخ دادند که انگار اصلا با این موضوع و مباحث مربوط به آن درگیر نیستند و هیچ حدس و گمانی ندارند. قسمت اول حقیقی بود که نمیدانستند اما قسمت دوم را پنهان کردند و علت آن، اضطراب شدید نسبت به این موضوع و نشدن آن بود. دستهای مردّد ايشان در زیر میز با گردن و سر ایشان که متمایل به یک سمت است نشان از امید روی خط مرز ایشان به این موضوع میدهد و اینکه برایشان اهمیت بسیار بسیار زیادی است.
انتهای پیام
سلام. خیلی مطلب جالبی بود، از آن هایی که فقط در دکان اصلاح طلبان پیدا می شود. تفسیر سیاسی با روکش شکلاتی! اصلا زبان بدن این مصاحبه هم خیلی مفرح است. من را یاد مصاحبه ی سازندگی با دکتر مینو محرز می اندازد. اصلا این اصلاح طلبان، همه شان قند نباتن، شکلاتن، شکلاتن!