محبوبیت سیال است نه ثابت
علی اصغر شفیعیان، انصاف نیوز: میزان محبوبیت آدمها در طول زمان سیال است، این طور نیست که همیشه یکی در بالا یا همیشه در پایین باشد. مثال واضحش میزان محبوبیت هاشمی و احمدی نژاد در 84 و مقایسه ی آن با میزان محبوبیت نماینده ی تلویحی آنها در سال 92 یعنی روحانی و جلیلی است.
این که در نتیجه ی سانسورنشده ی نظرسنجی «آی پوز» آنطور که حسین قاضیان، موسس و شریک و مدیر علمی آن می گوید موسوی، رهنورد و کروبی در میان 16 شخصیت سیاسی پرسیده شده در اواخر جدولند، آیا سال 88 هم اینطور بوده یا نه، خب پاسخ مشخص است که نه. اما اگر نظرسنجی با معیارهای علمی درستی انجام شده باشد، خب زیاد هم وضعیت امروز بی راه نباید باشد. می گویند «از دل برود هر آنکه از دیده برفت». وقتی محصورند، وقتی حضور ندارند، وقتی در خبرها نیستند و اظهارنظری هم از آنها شنیده نمی شود، طبیعی است که در نظرسنجی مرتبه ای بالا نداشته باشند.
این البته به معنای این نیست که هر کسی که بیشتر دیده شود الزاما محبوب تر است؛ خب نمونه ی «توی چشمان نامحبوب» بسیارند که صبح تا شب و نصف شب در تلویزیون تشریف دارند، اما آن اصل کاهش محبوبیت و فراموشی دیده نشده ها سر جای خودش است. بارها کسانی را دیده ام که فکر می کنند موسوی و کروبی خارجند، یا نمی دانند در حصرند و از وضعیت و احوالشان می پرسند، یا حتی کسانی را که فکر می کنند به رحمت خدا رفته اند!
اما چه آنها محبوبیتشان در جامعه بالا یا پایین باشد، مجوزی برای نقض حقوقشان نیست. حتی اگر کسی را هیچ احدی دوست نداشته باشد هم حقوقش باید سر جایش باشد، چه برسد به موسوی و کروبی که هوادارانی در جامعه دارند؛ هوادارانی که بعد از این همه سال فراموششان نکرده اند؛ البته در مورد تعداد این هواداران شاید اختلاف نظر یا اختلاف آمار داشته باشیم.
چند ماه بعد از پیروزی روحانی در انتخابات 92، در یادداشتی نوشتم که موثرترین افراد در میان جریان معترض 88 دیگر موسوی و کروبی نیستند، روحانی و ظریف و هاشمی و خاتمی و سیدحسن جای آنها را گرفته اند. بله این طبیعی بود، وقتی کسانی دیگر می آیند و مشغول کار و اظهارنظر می شوند، و در زندگی مردم تاثیر دارند، طبیعی است که میزان تاثیرگذاری ها و محبوبیت ها جابجا می شود.
اما حاشیه ی نظرسنجی آی پوز؛ اول: ایرادی که بعضی می گیرند این است که شاید شرکت کنندگان در نظرسنجی تلفنی، از روی ترس از میان آن 16 نام، موسوی و کروبی را به عنوان شخصیت محبوبشان نیاورده اند. این در حالی است که خب آقای خاتمی هم وضعیت مشابهی در محدودیت صوتی و تصویری و خبری و خروجی و فیزیکی و همه طوره دارد اما در بالاهای جدول است. پس این ایراد وارد نیست. دوم: این که حسین قاضیان به سانسور نتیجه ی نظرسنجی اعتراض کرده، عملی اخلاقی و پسندیده است؛ دست مریزاد.
انتهای پیام
بستگی داره این نظر سنجی در باره ی «محبوبیت» بوده باشه یا «تأثیرگذاری». چون دو موضوع متفاوته. ممکنه کسی محبوب باشه امّا ابزار تأثیرگذاری عملی در سیاست و زندگی مردم رو نداشته باشه. در مورد آقایان موسوی و کرّوبی و خانم رهنورد هم به نظر من باید واقع بین بود. این چهره ها حتّی در سال 88 هم محبوب همه ی مردم نبودند، بلکه پایگاه اجتماعی مختص به خودشون رو داشتن که البته تعداد قابل توجّهی هم هستن. در مورد ترسیدن مردم و انکار نظر واقعی شون هم، این مسئله قطعاً تأثیر داشته و شرایط آقای خاتمی با محصوران اصلاً قابل قیاس نیست.
باز دلقکی از خود بیگانه نشان ویکتوری علم کرده است