چرا تصمیم نظام دربارهی منع مذاکره با آمریکا غلط است؟
محمد توکلی، انصاف نیوز: «ممنوعیت مذاکره با آمریکا» از جمله موضوعات پر چالش چند دههی اخیر بوده است. تصمیمی که موافقان و مخالفان جدی در درون و بیرون ساختار تصمیمگیری کشور دارد. منع مذاکره با آمریکا پس از تصمیم دولت ترامپ برای خروج از برجام بیشتر از قبل پررنگ شد و حتی در مذاکرات احیای برجام نیز تاکنون مجوزی برای مذاکره مستقیم با دولت آمریکا صادر نشده است.
رضا نصری، حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل در این باره میگوید: اخیرا آقای اولیانوف (نمایندهی روسیه در مذاکرات احیای برجام) عکسی از یک نشست سهجانبه میان نمایندگان دولتهای چین، روسیه و آمریکا در وین منتشر کرد و در تشریح آن به طعنه نوشت: «بدون حضور ایران با آمریکا بر سر میز نشستیم و دیدی که هیچ تاثیری بر سیاستمان نگذاشت!»، یعنی به کنایه میگوید ما سه کشور نشستیم و در مورد سرنوشت شما مذاکره کردیم، در حالی که خود شما ملاحظات سیاسیتان را به مداخله مستقیم در این فرایند ترجیح دادید! این نمونهای از برداشتهایی است که با عدم پذیرش مذاکره مستقیم توسط ایران در اذهان عمومی شکل میگیرد. همانطور که میبینید، اثری هم از تحقیر آمریکا در چنین برداشتی نیست؛ و این ایران است که علیرغم برتری حقوقی و اخلاقیاش مورد شماتت قرار میگیرد.
آقای نصری در گفتوگو با انصاف نیوز با اشاره به برخی از استدلالهای مخالفان مذاکره با آمریکا میگوید: برخی از این استدلالها ناظر به «ذات» آمریکاست و اینگونه القا میکند که سیاست آمریکا ثابت و تاثیرناپذیر است. برخی اشاره به تجربه مستقیم تعامل میان ایران و آمریکا دارد و از بررسی آن حکم به «بیهودگی» مذاکره و گریزناپذیری از یک دشمنی دائم میدهد. بعضی متکی به جنبه «اصولی» و «روانی» تعامل با دشمن است، به نحوی که مبادرت به آن را نافی عزت ایران و رد آن را مستعد تحقیر آمریکا میداند؛ و استدلالی نیز – در مورد عضویت و عدم عضویت آمریکا در برجام – جنبه حقوقی دارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه در پاسخ به دیدگاه کسانی که معتقدند سیاست آمریکا ثابت بوده و تاثیرناپذیر است، میگوید: در مورد ذات و تاثیرناپذیری آمریکا، یک سؤال مطرح میشود: چرا همه بازیگران دوست و دشمنِ آمریکا در جهان – از رژیم اسرائیل گرفته تا روسیه و عربستان – سالانه صدها میلیون دلار خرج تاسیس لابی در واشنگتن و استخدام بنگاههای تخصصی روابط عمومی میکنند؟ چرا وزرای امور خارجه کشورها مدام برای اندیشکدههای واشنگتن و نیویورک و محافل تخصصی در آمریکا – که تاثیر قابل ملاحظهای بر سیاستگذاران دارند – سخنرانی میکنند و استدلال میآورند تا بر تحلیل و نگاه آنها تاثیر بگذارند؟ چرا رؤسای دولتها و وزرای امور خارجه سایر کشورها در نشریات مهم آمریکا – مانند نیویورک تایمز و واشنگتنپست – مقاله مینویسند و در برنامههای پر بیننده شبکههای تلویزیونی آمریکا برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی این کشور شرکت میکنند؟ چرا برخی کشورها حتی در انتخابات ریاستجمهوری و کنگره آمریکا – از طُرُق مختلف – مداخله میکنند تا بر خروجی آن تاثیر بگذارند؟ پاسخ این است که همه اینها به این نتیجه رسیدهاند که میتوانند به منظور تأمین منافع خود، به سیاستها و تصمیمات آمریکا شکل و جهت ببخشند. در واقع، اغلب کشورها به این تحلیل رسیدهاند که آمریکا یک مجموعه منسجم و دارای برنامههای ثابت، پیوسته و بلندمدت نیست؛ بلکه یک نظام متشکل از چندین جریان سیاسی متضاد، کانونهای متعدد قدرت و بازیگران پیرامونی خارج از دولت است که میتوان از شکافها و دینامیک حاکم میان آنها برای جهتدهی به کُل مجموعه بهرهبرداری کرد. ایران همواره از این بازی خارج بوده و به همین دلیل نیز همیشه «دریافتکننده» سیاستی بوده که دیگران – از جمله رقبای منطقهای – در واشنگتن شکل دادهاند. از این رو، این برداشت در تهران غالب شده که یک سیاست خصومتآمیز ابدی علیه ایران در آمریکا برقرار است که هیچ راه گریز مسالمتآمیزی از آن نیست!
نصری با اشاره به واژهی کنایهآمیز «غربگرا» که از سوی جریانات اصولگرای تندرو استفاده میشود، گفت: اصولاً در ایران به کسانی که شناخت عمیقی نسبت به سازوکارهای تصمیمسازی در آمریکا دارند، سیاستی مبتنی بر «جریانشناسی» اتخاذ میکنند و عموماً قائل به بهرهبرداری از ظرافتهای سیستم سیاسی و حقوقی ایالات متحده برای تاثیرگذاری بر آن هستند «غربگرا» میگویند و به هر قیمتی مانع کار آنها میشوند! به همین خاطر هم سالهاست در به روی همین پاشنه میچرخد.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی در پاسخ به سخن برخی دیگر از منتقدان که با یادآوری «بدعهدی آمریکا» در برجام، مذاکره مستقیم با این کشور را مردود میدانند گفت: در مورد جنبه «اصولی» و «روانی» مذاکره با کشوری که سابقه دشمنی و عهدشکنی دارد، این سؤال مطرح میشود که اگر ممانعت مبتنی بر «اصول» است، چرا این اصول را در مورد برخی کشورها – از جمله عربستان سعودی و روسیه – نادیده میگیریم اما در مورد آمریکا با تمام قوا اِعمال میکنیم؟ مگر اسناد ویکیلیکس نشان نداد عربستان سعودی در عالیترین سطوح – علیرغم امضای پیمان امنیتی با ایران در اوایل سال ۲۰۰۰ – برای ترغیب دولت بوش به حمله نظامی به ایران – (به تعبیر خودشان برای «قطع کردن سر مار») – رایزنی کرده بود؟ مگر همین الان نیز بودجه بسیاری از لابیها و سازمانهای تروریستیای که علیه ایران فعالیت مسلحانه و تجزیبهطلبانه میکنند توسط عربستان تأمین نمیشود؟ مگر اصلیترین منبع مالی صدام حسین برای تحمیل ۸ سال جنگ به ایران و شهادت صدها هزار نفر، عربستان سعودی نبود؟ چطور در مورد عربستان – البته به درستی – قائل به تنشزدایی هستیم، اما در مورد آمریکا معتقدیم به دلیل سوابقاش صلاحیت نشستن پای میز مذاکره را ندارد؟ اصولاً مگر قرار است فقط با کشورهای دوست و اخلاقمدار مذاکره کنیم؟
رضا نصری با اشاره به دیدگاه برخی که عدم پذیرش پیشنهاد مذاکره مستقیم با ایالات متحده را «تحقیر آمریکا» مینامند، گفت: میگویند رد مذاکره مستقیم تحقیر آمریکاست! واقعاً چه کسی در دنیا از رد مذاکره چنین برداشتی دارد؟ رد مذاکره صرفاً به طرف مقابل این فرصت را می دهد تا علیه کشور جوسازی کند، ایران را مخالف دیپلماسی و گفتوگو جلوه دهد و خود را در مسند طلبکار بنشاند. با توجه به قدرت رسانهای آمریکا، افکار عمومی جهان نیز نهایتاً با این تصویر همراهی خواهد کرد! اصلاً فرض کنیم با رد مذاکره مستقیم، آمریکا را تحقیر کردیم! آیا سود این تحقیر مجازی و نمادین از زیان واقعی و ملموسی که بابت عدم تاثیرگذاری مستقیم بر سیاستهای واشنگتن عاید ایران میشود بیشتر است؟ ما در عرصه روابط بینالملل گاه عملگرایی را کنار میگذاریم و اسیر نماد میشویم؛ یا بعضاً برداشت خودمان از مواضع نمادینمان را به دیگران نیز تعمیم میدهیم؛ حال اینکه آنها از این نمادسازیها به کُل برداشت دیگری دارند!
وی در ادامه با اشاره به توییت منتشر شده از سوی نمایندهی دولت روسیه در مذاکرات احیای برجام دربارهی مذاکرهی سهجانبهی چین، آمریکا و روسیه در وین گفت: آقای اولیانوف – نماینده دائمی روسیه نزد سازمانهای بینالمللی وین – اخیراً عکسی از یک نشست سهجانبه میان نمایندگان دولتهای چین، روسیه و آمریکا در وین منتشر کرد و در تشریح آن به طعنه نوشت: بدون حضور ایران با آمریکا بر سر میز نشستیم و دیدی که هیچ تاثیری بر سیاستمان نگذاشت! یعنی به کنایه میگوید ما سه کشور نشستیم و در مورد سرنوشت شما مذاکره کردیم، در حالی که خود شما ملاحظات سیاسیتان را به مداخله مستقیم در این فرایند ترجیح دادید! این نمونهای از برداشتهایی است که با عدم پذیرش مذاکره مستقیم توسط ایران در اذهان عمومی شکل میگیرد. همانطور که میبینید، اثری هم از تحقیر آمریکا در چنین برداشتی نیست؛ و این ایران است که علیرغم برتری حقوقی و اخلاقیاش مورد شماتت قرار میگیرد.
این حقوقدان بینالملل دربارهی نقدی حقوقی به پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا مبنی بر اینکه «به دلیل اینکه این کشور عضو برجام نیست پس نباید با آن مذاکره کرد» به خبرنگار انصاف نیوز گفت: میگویند آمریکا عضو برجام نیست، پس هیچ موضوعیتی ندارد با کشوری که عضو نیست وارد مذاکره بر سر برجام شویم! این استدلال عجیبی است چون اصولاً مذاکره برای رفع تحریمها و عضویت مجدد آمریکا در برجام صورت میگیرد! انگار بنا داشته باشیم از یک نفر آزمایش رانندگی بگیریم تا به او گواهینامه بدهیم، بعد که میخواهد سوار ماشین شود به او بگوییم «چون گواهینامه نداری، اجازه نداری پشت فرمان بنشینی تا آزمایش بدهی!»
رضا نصری با بیان اینکه «حقیقت این است که ما در پی رفع تحریمهای یکجانبه آمریکا هستیم» ادامه داد: چه بخواهیم، چه نخواهیم تنها آمریکاست که میتواند در این مورد تصمیم بگیرد. حال، اینکه به جای رویارویی مستقیم با آمریکا، در یک اتاق در بسته بنشینیم و پنج کشور دیگر را برای رایزنی با آمریکا واسطه کنیم و از طریق آنها پیغام و پسغام به هیات آمریکایی بفرستیم، به نظر روش کارامد و موثری نیست! واسط میتواند تسهیلات مذاکره میان دو دشمن را فراهم کند، طرفین را به رعایت قواعد و چارچوب گفتوگو ترغیب کند، در صورت بروز اختلافات آییننامهای مبادرت به «داوری» کند و احیاناً برای رفع موانع از امکانات و تواناییهای خود مایه بگذارد؛ اما نمیشود از پنج واسطه مختلف انتظار داشت منافع ما را برحسب نیازهای واقعی مان تأمین کنند. آنها نه صلاحیت وکالت ایران را دارند و نه ضرورتی برای نقشآفرینی آنها در این مقیاس وجود دارد.
نصری در پاسخ به این سوال منتقدان مذاکره مستقیم با آمریکا که وقتی «مذاکرات موردی» همچون برجام شکست خورده است و یا دستکم نتیجهی مورد انتظار را محقق نکرده است، چگونه میتوان «مذاکرات جامع» با آمریکا را پذیرفت؟! گفت: در مورد اینکه چرا در شرایطی که مذاکره موضوعی شکست خورده، مذاکرات جامع پیشنهاد میشود، باید گفت برای اینکه دستکم یکی از دلایل شکست مذاکره موضوعی این بود که اختلافات حلنشده در سایر حوزهها بر اختلافات حلشده در زمینه هستهای سایه میافکند و ناگزیر از تحقق کامل تعهدات جلوگیری میکند. حال اینکه مذاکرات جامع این پتانسیل را دارد تا رابطه ایران و آمریکا را به نوعی تعادل بلندمدت و «مدیریت تنش» برساند. تعادل و مدیریت تنش هم به هیچ عنوان به معنی آشتی و دوستی نیست! چین و آمریکا مهمترین رقبای راهبردی یکدیگر هستنتد و چه بسا دامنه و شدت رقابت آنها بسیار وسیعتر و بیشتر از رقابت حاکم میان ایران و آمریکاست. اما در عین حال، چین و آمریکا بزرگترین شرکای تجاری یکدیگر هم هستند! این یعنی توانستهاند تنش را مدیریت کنند و رابطهشان را به تعادلی برسانند که در آن حداکثر سود و حداقل زیان حاصل شود. حال اینکه رابطه کنونی ایران و آمریکا سراسر زیان است و از آن حداقل سود ممکن هم استخراج نمیشود!
وی در این باره افزود: نکته بعد اینکه برخلاف تصوری که در ایران غالب شده، مذاکرات جامع به هیچ عنوان قرار نیست مترادف با خلع سلاح موشکی ایران باشد! قرار نیست ایران تن به کاهش توان نظامی خود بدهد و در هیچ مذاکرهای چنین نخواهد کرد. در ضمن، بنا نیست مذاکرات جامع نیز در عرض چند هفته یا چند ماه به نتیجه برسد. مذاکرات جامع اشاره به یک فراینده بلندمدت – شاید ۵ یا ۱۰ ساله – دارد که طی آن در یک سلسله نشستهای چندجانبه در مورد مسائل متنوع جهانی، منطقهای، امنیتی و راهبردی گفتوگو و رایزنی میشود. از حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس گرفته، تا فروش و مسابقه تسلیحاتی، تا مبارزه با تروریسم تکفیری و قاچاق بینالمللی مواد مخدر! سرانجام مذاکره هم میتواند رسیدن به نوعی همزیستی و «تعلیق تنش» با آمریکا – Détente – و برقراری یک نظام امنیت جمعی بومی جدید در منطقه باشد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در ادامه پیشبینی خود را بر مبنای دو فرض پذیرش و عدم پذیرش پیشنهاد مذاکره مستقیم با آمریکا از سوی نظام سیاسی بیان کرد: حقیقت این است که رابطه کنونی ایران و آمریکا یک رابطه فرسایشی است که فرایند توسعه و ثبات اقتصادی ایران را به شدت تحت الشعاع قرار داده و – علیرغم تمایل ایران به اینکه در عرصه بینالمللی بازیگر مستقلی باشد – آن را به وضوح تابع نواسانات سیاست داخلی و انتخاباتی واشنگتن ساخته است. بدیهی است تداوم این وضعیت به نفع کشور نیست و با گذر زمان نیز تبعات منفی فزایندهای همراه خواهد داشت. حال اینکه حداقل دستاورد مذاکرات مستقیم و جامع این است که در طول برگزاری این مذاکرات – که زمان زیادی خواهد برد – فشارهای اقتصادی و سیاسی رو به کاهش خواهد رفت و مجالی برای تنفس کشور – از جمله در حوزه تجارت بینالمللی و تحکیم پیوندهای اقتصادی با بازیگران مهم این عرصه – فراهم خواهد شد. در حالت خوشبینانه نیز، سرانجام مذاکرات دستیابی به نوعی تعادل و مدیریت تنش میان تهران و واشنگتن و برقراری یک نظام امنیت جمعی با محوریت ایران خواهد بود. شکست و زیان آن هم بازگشت به نقطهایست که امروز در آن قرار داریم!
نصری در مورد آیندهی مذاکرات احیای برجام در دولت ابراهیم رئیسی گفت: احیای برجام سیاست کلان نظام است. حال آنچه برعهده دولت سیزدهم قرار گرفته اجرای این سیاست است. در عرصه اجرا نیز شناخت عمیق از طرف مقابل، تسلط کامل بر سازوکارهای بینالمللی، تسلط کامل بر فضای رسانه و حساسیتهای افکار عمومی، تجربه بالا در عرصه مذاکرات بینالمللی (در عالیترین سطوح) و همچنین اتخاذ یک رویکرد عملگرایانه و واقعبینانه الزامی است. ضمن اینکه تجربه نشان داده در این حوزه، «افراط» در نهایت موجب «تفریط» خواهد شد. حال، اگر دولت سیزدهم این اصول را رعایت کند – و اگر اجازه ندهد شعار بر عملگرایی غلبه کند – میتوان به حصول نتیجه مثبت امیدوار بود. در این صورت، حتی اگر هم نتیجه مثتبی حاصل نشد، دستکم میدانیم دولت به بهترین شکل تمام ظرفیتهای ملی را بکار برده و وظیفهاش را انجام داده است. اما اگر مذاکرات را «محفلی» کند و در اجرای سیاست نظام صرفاً به دیدگاه یک جریان خاص – که مخالف توافق و برجام است – بسنده کند، همان نتیجهای حاصل خواهد شد که در زمان آقای احمدینژاد حاصل شد. یعنی افتادن ایران در دام شورای امنیت برای یک نسل دیگر!
رضا نصری، حقوقدان و تحلیلگر مسائل بینالملل در پایان گفتوگو با انصاف نیوز، خطاب به تیم مذاکرهکننده گفت: به نظرم مهم است تیم مذاکرهکننده اجازه ندهد تحلیلهای غلط، برخی انتقادات بی اساس و بازخوانی مغرضانهای که طی سالهای گذشته – با اهداف جناحی و سیاسی – از تجربه برجام ترویج شد، آن را به اتخاذ تصمیمات زیانبار و غیرواقعبینانه هدایت کند.
انتهای پیام
سلام ما رو به نفتالی برسونید ٰ خواب نابودی ایرانو هم نمیبینید
سلامبیائیدابتداماکتفرضیاینگفتگو
رابچینیددورمیزخواستامریکاچیست
بهاسرائیلکارینداشتهباشید.بهائیان
راآزادبگذارید.بردموشکهایتانبیش
ازسیصدکیلومترنباشد.کمکهای
بیشتریبهارمنستانبکنید.درمورد
سوریهلبنانیمنترکیهکردستانعراق
و….اینیعنیاینکهسیاستخارجی
خودراباامریکاهماهنگکردنمذاکره
باچنینمجموعهنفهمیچهسودیدارد
روشنفکرنمایانباستانگرایایرانشهری
کهمیپندارنددوستدارزبانفارسی
هستندومتاسفانهافکارشانبخشی
ازروحانیتراهمازدههدومانقلاب
درگیرکردهبافرهنگعاشوراواربعین
ومبارزهبیگانهاستباشعاراگرخورشید
رادردستراستمنوماهرادردستچپ
منقراردهیدازدعویخوددستبرنمی
دارمبیگانهاستو….بایدداخلکشور
راعدالتمدارسیاستگذاریکنندازپان
فارسبازیدستبردارندوفدراتیو
اسلامیاقتصادیوفرهنگیبنیانوحدت
وبرادریوبرابریمیتوانبهجنگتمام
بتهایعجیبوغریبرفتوالااگرداخل
راتصحیحنشودچهبسامجبوربهعقب
رویدرمقابلزورگوئیهایامریکاودیگر
شیاطینمنجرگردد
جناب نصری سلام
انصاف نیوز عزیز سلام
به جناب نصری و همه مخاطبان محترم عرض می کنم : کدام تصمیم … در این چهار دهه درست بوده که مذاکره نکردنش صحیح باشد !
همینکه جناب نصری ، بخاطر کراوات احضار و محاکمه ات نکرده اند صدهزار بار باید شکر کنی .
به فرموده پیامبر اعظم حضرت محمد مصطفی (ص) : خدایا حاکمانی که در ادوار مختلف امت مرا به مشقت می اندازند به مشقتشان بیانداز !
چهار دهه است هم امریکا از ایران و هم ایران از امریکا دور و محروم شده اند اساسا ایران از جهان محروم شده تنها بخاطر یک کلمه ” انقلابی ”
سیاست خارجی و حتی سیاست های حقوقی و مدنی اسلام مثقالی شباهت با سیاست های [مسئولان] ندارد برای اینکه … اسلامی عمل نمی کند . چون اگر اسلامی عمل میکرد اینهمه ورودی پرونده در قوه قضائیه نداشتیم!!!
با سلام
غربگرا واقعیت است اما غربگرایان عروسکهایی هستند که خمیر مایه ضربه به غرب را دارند بهتر است از این افراد که 200سال به نفع غرب خون مردم ایران ریختند جهت ایجاد ………. در دل غرب مانند اسب تراوا استفاده کرد
لازم می دانم به دوستان بگویم من دلم برای غربگرایان می سوزد زیرا آنها امام و پیشوای خودرا غرب و ما امام زمان مهدی موعود می دانیم
آنها 200سال مهدی را دروغ اعلام کردند اما نخبگان ما را شهید کردند و حالا موقع ……… است میلیونها خون ایرانی توسط غربگرایان طی 200سالریخته شده
از رضا قلدر تا میر حسین موسوی و خاتمی بزرگترین ضربه را به ایران زدند
آینده نشان خواهد داد غربگرایان در زمان رسیدن به هدف ……