چرا اخلاق قربانی می شود؟
حجت الاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی با بیان اینکه خون های بسیاری ریخته شده تا این نظام یک نظام اسلامی باشد، افزود: همه ی ما به این نتیجه رسیده ایم که باید در موقعیتی فراتر از شاخص های فعلی قرار داشته باشیم.
به گزارش خبرنگار انصاف نیوز، این پژوهشگر دینی در ضیافت افطاری که از سوی حزب ندای ایرانیان و حزب مردم سالاری – شعبه ی فارس – در شیراز برگزار شد، با طرح مسائل اخلاقی به عنوان اولین عناوین مطرح در سخنان خود گفت: در هر جامعه ای که سیاست خارجی تقدم بر سیاست داخلی پیدا کند اخلاق از بین می رود، و این یک قاعده است.
وی با یاد کردن از شهید مطهری به عنوان استاد خود گفت: ایشان مقایسه ای دارند میان دوران امیرالمؤمنین(ع) و دوران قبل از آن؛ یعنی دوران خلیفه دوم و سوم. در این مقایسه می فرمایند در دوران خلیفه دوم و سوم محور سیاست، سیاست خارجی و کشور گشایی بود. این مسئولیت که ما باید مردم دنیا را مسلمان کنیم؛ باید کوچ کنیم؛ برویم و تبلیغ کنیم و شمشیر بزنیم و دنیا را از جهالت نجات بدهیم. مسلمان ها یکی پس از دیگری در این جنگ ها شرکت می کردند و می رفتند و دائماً سرزمین اسلامی را گسترش می دادند. اینها مربوط به یک مقطع است. امیرالمؤمنین علی (ع) که قدرت را به دست گرفت، این سیاست را دنبال نکرد. شما هرگز نمی بینید حضرت این خط را ادامه داده باشند؛ و گروهی را تجهیز بکند برای ادامه ی آن فعالیت هایی که انجام می گرفت. او چنین مسوولیتی را برای خود و حکومتش تعریف نکرد.
«امیرالمؤمنین فرمودند باید برگردیم و میراث پیامبر(ص) را میان خودمان تفهیم کنیم؛ فرهنگ اسلامی را در میان خودمان نهادینه کنیم؛ چراکه این جامعه پیش از آنکه نیازمند تبلیغ نزد کفار و دیگران باشد، نیاز دارد که خودش این را بشناسد و قادر به این باشد و پس از آن اگر یک الگوی واقعی از اسلام در این سرزمین تحقق پیدا کرد، بهترین تبلیغ اتفاق افتاده است».
سروش محلاتی در ادامه با بیان حدیثی از امام صادق(ع) گفت: امام مگر نفرمودند با غیر زبان، یعنی با عمل نشان بدهید که شما از چه امتیازی برخوردار هستید.
نویسنده کتاب «دین و دولت در اندیشه اسلامی» ادامه داد: اما عنوان دوم؛ چرا اخلاق در جامعه ی ما قربانی می شود؟ چون اخلاق در جامعه ما ضعیف می شود؛ موجودی هم که ضعیف شد بلافاصله قربانی می شود. چرا ضعیف می شود؟ به دلیل اینکه اخلاق از آن جایگاه و رتبه ای که باید در جامعه داشته باشد تنزل پیدا می کند، و دیگر در رتبه ی اول قرار نمی گیرد. اگر اخلاق رتبه اول را داشته باشد، سرمایه گذاری بیش از همه چیز برای اخلاق خواهد بود ولی در حال حاضر موارد دیگری رتبه اول شده اند. مناسک، گاهی اوقات روی دست اخلاق بلند شده و اهمیت آن از اخلاق بیشتر می شود و خود این این یک خطر است؛ مناسکی که جنبه ظاهری دارد. هرکدام از اینها در جای خودش مهم است، اما نه به معنای اینکه اینها بر اخلاق مقدم شوند.
وی با ذکر روایتی از امام صادق(ع) که مرحوم کلینی آن را ذکر کرده، گفت: نگاه به رکوع و سجده کسی نکنید که این آقا نمازش را سر وقت میخواند؛ سجده های طولانی دارد؛ چرا؟! مگر نماز از واجبات نیست؟ مگر نماز از فرائض الهی نیست؟ چرا امام صادق (ع) می فرمایند نماز را معیار قرار ندهید؟! خود حضرت فرمودند که بسیاری از این نمازها به شکل عادت درآمده است و هیچ چیزی را نشان نمی دهد.
«اگر نماز را ملاک قرار ندهیم پس چه معیاری وجود دارد؟ حضرت فرمودند اگر می خواهید مسلمانی را بشناسید نه از راه نمازش؛ بلکه از راه راستگویی و از راه امانت داری اش او را بشناسید. حال ببینید که این معیارها چقدر در جامعه دچار تغییر و تحول می شود. آن را که اسلام بالا برده پایین آورده و بر عکس به مردم معرفی می شود. در این جامعه مناسک دینی اهمیت دارد. مناسک، رفتارها، راه ها، شکلها، اینها همه مهم هستند اما آنچه امام(ع) می فرمایند مرحله دیگری است. آیا دروغگویی در جامعه قبیح است؟ آیا به فرد دروغگو مثل یک فرد تارک الصلاه نگاه می شود؟ فهرست رفتارهای غیر اخلاقی واقعا فرو ریخته و این موضوع امر پیچیده و دشواری هم نیست. حضرت فرمودند که نگاه کنید راست می گوید یا نه؟ امانت را چگونه حفظ می کند؟
نویسنده کتاب “اسلام و مقتضیات زمان” در همین رابطه گفت: آیا سرمایه های کشور امانتی در اختیار حاکمان کشور نیست؟ آیا بیت المال امانت نیست؟ بالاتر از سرمایه های مادی، سرمایه های معنوی و نیروهای انسانی؛ اینها امانت در اختیار حاکمان و فرمانروایان نیستند؟ آیا این نسلی که امروز به دلایل مختلف سر از اعتیاد در می آورد، سر از فحشا و منکرات در می آورد، آیا اینها امانت هایی در اختیار نظام و حکومت نیستند؟ امام (ع) فرمودند قضاوت و داوری را بر این اساس قرار دهید. نگاه نکنید اولِ وقت سجاده پهن می کند؛ نگاه کنید که راست می گوید یا دروغ؛ دست به امانت های ملت دراز می کند یا خیر. این تغییری است که اتفاق می افتد و بر اثر این تغییر اخلاق از جایگاه خودش تنزل پیدا می کند و ضعیف می شود و وقتی ضعیف شد راحت می شود آن را نابود کرد.
محلاتی در ادامه با طرح عنوان سوم سخنان خود اظهار داشت: اخلاق یک دشمن دارد و هرچه این دشمن قوی تر باشد، اخلاق نحیف و لاغر تر خواهد شد و نهایتا نابود خواهد گشت. آن دشمن چیست؟ قدرت! قدرت و اخلاق جمعشان بسیار سخت است؛ نمی گویم ناشدنی است؛ می خواهم بگویم قدرت به دو شکل است : قدرتی که با اخلاق سازگاری پیدا می کند و قدرتی که در برابر اخلاق قرار می گیرد. مگر خدا در قرآن نفرمود وقتی انسان قدرت پیدا می کند، در معرض طغیان قرار خواهد گرفت. باید از خود پرسید که در برابر این موضوع چه اقدامی می توان انجام داد؟ حکومت و قدرت یک ضرورت است برای جامعه بشری؛ نمی توانیم به این بهانه از اصل قدرت سیاسی صرف نظر کنیم، چراکه در غیر اینصورت کشور را دیوانگان می بلعند و نابود می کنند؛ اما چه قدرتی؟ قدرت اخلاقی. قدرت اخلاقی یعنی قدرتی که مقید به اصول اخلاقی است؛ اخلاق را می پذیرد. قدرت چگونه می تواند اخلاقی باشد؟ اولا قدرت اخلاقی یک قدرت پاسخگو است؛ قدرتی است که ادعای خدایی ندارد؛ عجیب است که خداوند در قرآن کریم این را برای ما توصیف می کند. خداوند می فرماید، صاحبان قدرت حتی دعوت به تقوی را هم تحمل نمی کنند: و اذا قیل له اتق الله اخذته العزه بالاثم، به ایشان بگویید که تقوا داشته باشید؛ همین و بس. بر نمی تابد؛ غرور او را فرا می گیرد؛ حاضر به دعوت به تقوا هم نیست. شاید شگفت آور باشد که کسی از دعوت به تقوا ناراحت شود؟
این استاد دروس دینی در ادامه با بیان مقطعی از تاریخ و داستانی مربوط به عبدالملک مروان که گفت هرکس مرا دعوت به تقوا کند گردنش را میزنم [به نقل ابن اثیر] گفت: برخی حاکمان در گذشته، گردن دعوت کنندگان به تقوا را می زدند. در این گونه جوامع قدرت با فساد و فساد اخلاقی تلازم پیدا خواهد کرد؛ چرا اینگونه است؟ چون فقط با نظارت و امر به معروف و مراقبت مردم است که می توان جلوی بد اخلاقی ها و فساد را در حکومت گرفت. قدرت اگر فقط برای قدرت شد، زمینه برای فساد فراهم می شود. برای اینکه قدرت اخلاقی بماند باید زمینه های چاپلوسی را از بین برد؛ در غیر این صورت قدرت به سمت فساد حرکت خواهد کرد و آن وقت اخلاق قربانی خواهد شد.
سروش محلاتی در ادامه با بیان اینکه علی(ع) انسان کامل است و بالاتر از وی نداریم گفت: شایسته ترین فرد برای حکومت کیست؟ شایسته ترین فرد بعد از پیامبر(ص) این فرد است که می فرماید احدی حق ندارد از علی بن ابی طالب تعریف و تمجید کند. خود علی (ع) جلوی همه قلم ها و زبان هایی که می خواستند از او تعریف کنند را می گرفت. مگر این مردم عاشق علی(ع) نبودند؟ مگر اینها نمی خواستند علی(ع) را بستایند؟ مگر علی(ع) به آنها پول داده بود که از وی تعریف بکنند؟ نه! حتی تعریف و ثنای از روی اعتماد را نیز علی(ع) ممنوع کرد. حالا شما ببینید این وضع در جامعه چگونه تغییر پیدا می کند. این دیگر جایی برای اخلاق نمی گذارد. چاپلوسی از صاحبان قدرت، افراد سالم را به پایین پرتاب می کند. این کلام امیرالمؤمنین (ع) در نهج البلاغه است که چه بسیار افرادی که زمین خوردند؛ چون دیگران از آنها تعریف و تمجید کردند. این کار، افراد را فاسد خواهد کرد.
محلاتی در پایان سخنان خود گفت: علی(ع) به مالک اشتر فرمود :مالک! راجع به اطرافیان خود مواظب باش و افرادی پاک و راست انتخاب کن؛ همین کافی است؟ خیر. علی(ع) فرمود مواظب باش هرگز از تو تعریف نکنند. جلویشان را بگیر؛ اینها را تمرین بده که مبادا مدح و ثنای تو را بگویند. جامعه های اخلاقی زمینه های اخلاقی می خواهد و زمینه های اخلاقی را باید ایجاد کنیم. به قول شهید مطهری، کسی که چشمش جز تعظیم نبیند؛ گوشش جز تملق نشنود؛ دستش جز برای بوسیدن دراز نشود، محال است از نظر روحیه سالم بماند.
انتهای پیام