وقت است: شرِّ محض و عالی‌جنابانِ قلدرسالار را برملا کنی

رضا منصوری، فیزیکدان‌، کیهانشناس و استاد بازنشسته‌ی دانشکده‌ی فیزیک دانشگاه صنعتی شریف، در یادداشتی در کانال تلگرامی خود با عنوان «وقت است: شرِّ محض و عالی‌جنابانِ قلدرسالار را برملا کنی» نوشت:

قلدران معمول است که از خودنمایی لذت می‌برند. همه جای دنیا هستند و پدیدهء روان‌شناختی شناخته‌شده‌ای است. گونه‌ای از انسان‌های قلدر هستند که برعکس ردّی از خو‌د نمی‌گذارند. بسیار خطرناک‌اند. ظاهرالصلاح و ظاهرپسنداند و عالی‌جناب. رده‌ای ویژه از این گونهْ همانا تجسمِ «شرِّ محض» کانت‌اند. عمری می‌زی‌اند و برملا نمی‌شوند و همگان هم در سوگ‌شان می‌گریند. سرطان اجتماع‌اند. ایرانِ رو به توسعه و رو‌ به رشد فرهنگی باید یاد بگیرد به روش‌های مدنی این رده را برملا کند تا جوانان بدون این مزاحمت‌های عالی‌جنابان شکوفا شوند و جامعه در آرامش باشد و مردم -و خواص نیز- تنها زیر لب نجوای قلدری آن‌ها را نکنند! من اگر نفعی برای ایران داشته‌ام در پنجاه سال گذشته برملاکردن انواع قلدری دانشگاهی و شیادی علمی و ناآگاهی خردی بوده‌است در حد توان‌ام.
در کتابم ایران ۱۴۲۷ ارجاع به سندی داده‌ام از مهدی گلشنی [۱]. در اوائل دههء ۱۳۷۰ نوشته و چاپ کرده و مستند کرده؛ من هم با متانت تنها ارجاع داده‌ام. اوائل دههء هشتاد از دوستی زمین‌شناس خواسته بود پیام بدهد به من که باید این ارجاع را در چاپ بعدی بردارم. چند سال قبل از آن در جمعی در دانشکده فیزیک در دفتر ریاست در پی مخالفتی برگشت و به من گفت «پَروَندَتو رو می‌کنم» من هم با صدایی فراتر از او گفتم «اصلا معطل نکن و رو کن». دیگر هیچ‌گاه صدای‌اش را برای من بلند نکرد! رفت در فاز خفا و شروع کرد به شرِّ عالیجنابانه. مدیران سیاسی کشور سکوت دانشگاهیان را چه در موضع‌های مدیریتی و چه در موضع علمی تعبیر به شکوه علمی و شخصیتی او کردند و برکشیدند‌اش! چند سالی نگذشت که سرانجام بوی فعالیت‌های شرورانهء محض‌اش بالا گرفت. تا این‌که روزی از مسئولان وزارت اطلاعات محترمانه پیشم آمدند و گفتند آمده‌ایم بگوییم خیال شما راحت باشد. خدا خیرشان بدهد هرجا هستند! قرار بوده پای چوبهء دار بروم با سندسازی‌های شرورانهء او. از او نام بردند. گفتند دیگرانی هم هستند. یکی وزیر سابقی است در کسوت دانشگاهی. لابد هست دیگر نامی از او نیست. یکی هم در مجلس. نام نبرد اما ‌شناختم‌شان. من هم لابد نباید نام ببرم. مگر می‌شود قلدرشناس باشی و این‌ها را نشناسی! گفت رهبری خواسته‌اند پروندهء شما را ببینند. ما هم جمع کردیم و خدمت ایشان دادیم. در کتاب‌هایم ارجاع‌های دیگری هم به مهدی گلشنی داده‌ام. اما ارجاع است و اصل از خود او است. اگر شاهدی بر شرّ محض است گناه من نیست! [۲]

اکنون، همان‌طور که در کتابم نوشته‌ام [۳]، گویی سال‌ها است مرده‌ام -گریستنم را بر مزار خودم لابد خوانده‌اید- و برگشته به جامعه نگاه می‌کنم گاهی هم می‌نویسم. ایرانِ عاشق و ایرانِ صلح‌طلب و مردمان نیک ایران حیف است شرّ را نشناسند. نه با فحاشی و نه با روش‌های قلدران اما به روش‌های مدنیِ دنیای مدرن می‌شود قلدران را برملا کرد. کمی جسارت از بوتهء خصلت نیک‌تان بردارید و بر ترازوی رفتارتان بگذارید همین کافی است. اگر شرّی تلفنی زد و قلدری کرد که بکن یا نکن به روش‌های مدنی برملایش کنید. مگر پدیدهء اباذری چندی پیش نبود که دکتر آزادگان عزیز رسما اعلام کرد گلشنی به او تلفن زده؟ حالا هم همین‌طور لابد تلفنی زده شده. بی‌واهمه برملا کنید شر را. آرامش نسل بعدی را جدی بگیرید. خداوند هم شیاطین را دوست ندارد!

[۱] رک ایران من/۱، ایران ۱۴۲۷، ص ۷۰ و ۷۵ مرجع ۱۲، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۰.
[۲] از جمله رک ایران من/۵، سندرم دوره نقل، جلد اول، ص ۲۴۱ و ۳۴۱؛ و نیز ایران من/۵، سندرم دوره نقل، جلد دوم، صص ۴۱۰-۴۱۸، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۰. مضمون همین یادداشت در انتهای این مرجع هم آمده!
[۳] ایران من/۵، سندرم دوره نقل جلد دوم، برمزار خودم، ص ۶۶۸، نشر دیبایه، تهران، ۱۴۰۰.

انتهای پیام