از تجاهل بپرهیزید؛ دلایل مهاجرت مشخص است
سیدمحسن امامیفر، روزنامهنگار در یادداشتی که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است دربارهی دلایل مهاجرت نوشت:
روزنامه کیهان در مطلبی نوشته است: «چرا در داخل ایران اینگونه تصویر شده است که همه مردم جهان و بهخصوص مردم در کشورهای غربی در بهترین شرایط معیشتی و اقتصادی و رفاه به سر میبرند و فقط مردم ایران هستند که با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم کرده و ایران بهعنوان تنها کشور استثنا در جهان دارای شرایط بغرنج و اسفناک و غیرقابل تحمل است؟»
اینکه این روزنامه به شکل واضحی از استانداردهای دوگانه جهت تحلیل شرایط روز ایران استفاده میکند، امری است بدیهی.
در یک زمان، دولت مقصر تمام گرانیها معرفی میگردد و اذهان عمومی علیه دولت شورانده میشود و در زمانی دیگر، بدون اشاره به تقصیرات دولت مستقر در ایجاد گرانیهای افسارگسیخته، با پاک کردن صورت مساله، در پی توجیه گرانیهای موجود برمیآید.
اما اگر بخواهیم به سوال کیهان پاسخ بدهیم، مبرهن است که در تمام کشورهای جهان، مشکلات معیشتی، کم و بیش وجود دارد و هیچ ایرانی تصور باطلِ بهشتبودن دیگر نقاط جهان را ندارد اما نکته حائز اهمیت در تحلیل میل وافر ایرانیان به مهاجرت، با وجود مشکلات عدیدهای که میتواند در یک کشور دیگر برای مهاجر وجود داشته باشد، ایجاد امید در نهاد او برای خلق آیندهای روشن است. امیدی که سالهاست در نهاد ملت ایران خاموش شده است و بر خلاف اظهارات مسئولان که آینده را کاملا روشن میبینند، ایرانیان هرگز چنین تصوری ندارند.
قدر مسلم همه کشورهای دنیا با مشکلات دست و پنجه نرم میکنند اما نحوه مدیریت مشکلات در یک سیستمِ سیاستگذاریِ عقلایی که مبتنی بر علم روز و بر اساس دادههای عینی تحلیل و سیاستگذاری مینماید با مدیریت بحرانها در کشوری که سیاستگذاران نه در یک بستر شایستهسالار و تخصصمدار بلکه در بسترهای غیرشفاف و با زد و بندهای سیاسی و اقتصادی، کرسیهای مدیریتی را به دست میآورند، زمین تا آسمان متفاوت است. بدیهی است در چنین کشوری، بحرانآفرینی فزاینده، جای مدیریت بحران را خواهد گرفت.
کشورهایی که مبنای تصمیمسازی و تصمیمگیریشان سیستماتیک و خردورزانه است، میان ملت خود اعتماد میآفرینند. این در حالی است که در ایران بر اساس نظرسنجیهای مراکز معتبر و با تایید و اعتراف گاه به گاه برخی مسئولان، اعتماد عمومی به دولت و دولتمردان با هر گرایش سیاسی، در پایینترین سطح خود قرار دارد.
این بیاعتمادی نهادینهشده از عوارض عدم وجود سیستم عقلانی در فرآیند سیاستگذاری است. نتيجه بدیهی چنین سیستمی نیز، فرصتسوزیهای بسیار و متعاقبن از بین بردن امید و اعتماد عمومی است.
در چنین شرایطی، طبیعی نیست که ایرانیان به این تصور برسند که کشورهای توسعهیافته و حتا در حال توسعه، میتوانند مکان مناسبتری برای زندگی باشند؟
اگر ایجاد چنین تصوری در اذهان عمومی، برای برخیها سخت و تنگ آمده، بهتر است ریشههای آن را شناسایی کنند و اگر داعیه تامین منافع ملی دارند، از تجاهل و تغافل پرهیز نموده و جهت حل بحرانها و خلق آینده روشن برای ایرانیان، چارهاندیشی نمایند.
انتهای پیام
ضرب المثلی هست که میگوید آنکه بارش برف را تادیده گرفته وتکذیب میکند محکوم است که بزیر انبوه برف دفن شود.. نویستده محترم درست گفتند که بجای تکذیب مهاجرت علت اینکاررا بیابید ازطرف دیگر اگر اینجا آنقدر خوب است چرا مثلا از کشور کانادا یا کشورهای مشابه کسی به اینجا مهاجرت نمیکند؟