خرید تور تابستان

«انصاف حکم می‌کند بادامچیان زبان خشن و تند خویش را در کام کشد»

رضا سلطان‌زاده، مدیرمسئول هفته‌نامه‌ی آئینه یزد در یادداشتی با عنوان «انصاف حکم می‌کند بادامچیان زبان خشن و تند خویش را در کام کشد» نوشت:

میرحسین موسوی و همسرش دکتر زهرا رهنورد از اسفندماه 1389 تاکنون بدون اینکه در دادگاه صالحه‌ای محاکمه و محکوم شده باشند در حصر خانگی به سر می‌برند.

آیت‌ا… جنتی 29 بهمن‌ماه 1389 در نمازجمعه تهران گفت: «کاری که قوه قضائیه می‌تواند انجام دهد و من فکر می‌کنم که در اندیشه است که انجام بدهد این است که ارتباط اینها را به کلی از مردم قطع کند، در خانه آنها باید بسته شود، رفت‌وآمدهایشان محدود شود، نتوانند پیام بدهند و پیام بگیرند و تلفن و اینترنت آنها باید قطع شود و در خانه خود باید زندانی شوند…»(1)

این بدان معنی است که در جایگاه باعظمت نمازجمعه امام جمعه بدون تشکیل دادگاه صالحه و برخلاف شرع و قانون همانند قاضی حکم صادر و در برابر عموم مردم آن را اعلام می‌نماید.

عزت‌ا… ضرغامی در جمع زندانیان رژیم سابق اشاره کرد: «حصر را خیلی به رهبری وصل نکنید حصر نتیجه شورای عالی امنیت کشور بود…»(2)

اخیراً اسدا… بادامچیان از سران حزب موتلفه اسلامی در گفت‌وگو با روزنامه جوان مهندس میرحسین موسوی را از ابتدای کار «مهره پرورش‌یافته غرب و خارجی» معرفی کرده است. در این شماره مختصراً به سوابق نخست‌وزیر دوران دفاع‌ مقدس اشاره و از بادامچیان درخواست می‌گردد پاسخ دهد:
ا
لف- براساس چه مدارک و اسنادی میرحسین موسوی را پرورش‌یافته غرب می‌داند؟
ب- حمایت‌های بی‌دریغ بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران امام خمینی(ره) از وی را چگونه توجیه می‌کند؟

شاید از افرادی نظیر بادامچیان حمایت و پشتیبانی از آزادی زندانیان و محصورشدگان که براساس فرمایش پیامبر گرامی اسلام بویژه در ماه مبارک رمضان هر مسلمان و یا روزه‌داری بعد از هر نماز قرائت می‌کند و از خداوند کریم می‌خواهد اَللّهُمَّ فُکَّ کُلَّ اَسیرٍ انتظار نمی‌باشد اما آیا این‌گونه غیبت‌ها و افترا و تهمت‌زدن‌ها به انسان‌ها، شایسته است؟ آنهم بدون آنکه به متهم اجازه دفاع از خود، داده شود!!

چرا بادامچیان به خود اجازه می‌دهد در مورد بعضی نظیر میرحسین موسوی هر لاطائلاتی را ببافد و مطرح نماید؟ و چه خوب است هر گوینده‌ای که بخواهد این‌گونه بدون مدرک علیه این و آن صحبت کند زبانش را غلاف نماید.

بادامچیان در پاسخ به این پرسش که آیا قبل از انقلاب میرحسین موسوی را می‌شناختید می‌گوید: «نه شخصاً آشنایی نداشتم. ولی خودش و زهرا رهنورد، همسرش را از طریق کتبشان می‌شناختم. خانم رهنورد چندتا کتاب داشت که ما این کتاب‌ها را مضره و مضله می‌دانستیم. مثلا تفسیر سوره حضرت یوسف، یا چند گام با موسی و برخی کتاب‌های دیگری که از دیدگاه ما کتاب‌های انحرافی بودند. خود مهندس موسوی کتابی داشت به نام تفسیری بر دو آیه قرآنی. که البته هر دوی آن‌ها کتاب‌هایشان را به اسمی دیگر غیر از نام واقعی خود منتشر کرده بود. مهندس موسوی به اسم حسین رهجو بود… خود آقای موسوی هم چند کتاب دیگر از جمله واژه‌های سیاسی داشت که به عقیده ما التقاطی بود. این کتاب‌ها در کتابخانه من هستند… بعد از آن من بنا به ضرورت و بنا به دعوت کره شمالی به این کشور رفتم، آنجا باخبر شدم که آقای ولایتی رای نیاورده و آقا، مهندس میرحسین موسوی را معرفی کردند. خیلی ناراحت شدم، اگر تهران بودم قطعا میرحسین رای نمی‌آورد. با توجه به موقعیت من در انتخاب حزب و مجلس قطعا رای نمی‌آورد…»(3) آیا این‌گونه سخن گفتن تهمت زدن به رأی‌دهندگان به نخست‌وزیر منتخب نیست؟

پس از انتخاب آیت‌ا… سیدعلی خامنه‌ای در دور اول انتخابات ریاست جمهوری ایشان دکتر ولایتی را به عنوان نخست‌وزیر به مجلس شورای اسلامی معرفی نمودند و پس از چند روز بحث و بررسی در 30 مهرماه سال 1360 ولایتی آرای لازم را به دست نیاورد و در نهایت میرحسین موسوی به مجلس معرفی گردید و در دو دوره 4ساله ریاست جمهوری مقام رهبری و در دوران جنگ تحمیلی به عنوان نخست‌وزیر و رئیس هیات‌دولت کشور را اداره نمود و در آذرماه سال 1360 علاوه بر مقام نخست‌وزیری از سوی بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران به عنوان رئیس بنیاد مستضعفان منصوب گردید امام خمینی(ره) در حکم انتصاب وی می‌نویسند: «جنابعالی را مسئول جدید بنیاد مستضعفان قرار می‌دهم. امیدوارم زیر نظر اشخاص‌‎ ‌‏متدین و متعهد و کاردان این بنیاد را به نفع مستضعفان اداره نمایید. ان‌شاءالله در خدمت‌‎ ‌‏به اسلام و مسلمین خصوصاً مستضعفین موفق باشید.‏ روح‌ا… الموسوی الخمینی-‏ 13/9/1360‏»(4)
‌‏«و در چهارم دی‌ماه 1361 امام در حکمی مرتبط با فرمان هشت ماده‌ای اعضا این ستاد ازجمله نخست‌وزیر را مورد خطاب قرار داده و اختیار عزل متخلفان را به ایشان می‌دهند.»(5)
‌‏
ضمناً میرحسین موسوی در دوره‌های اول، دوم، چهارم و پنجم عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بوده است.

آیت‌ا… علی خامنه‌ای درباره مخالفتشان با موسوی می‌گویند: «در انتخاب آقای موسوی من به ‌امام عرض کردم که من ایشان را برای نخست‌وزیری شایسته نمی‌دانم اگرچه که ایشان فردی است مسلمان و متدین و… و من در هر کجا که باشم از ایشان به عنوان یک دستیار استفاده خواهم کرد اما برای نخست‌وزیری انتخاب ایشان را صلاح نمی‌دانم و امام فرمودند که شما هرطور میل دارید عمل کنید و این حق شماست و واقعاً این حق من بود البته حق شخصی نبود که اگر حق شخصی بود من از آن می‌گذشتم بلکه حق ریاست جمهوری بود و تکلیفی بود بر دوش من که من نمی‌توانستم نسبت به آن بی‌تفاوت باشم ‌اما به هرحال رفتند خدمت امام و گفتند اگر ایشان کنار رود جنگ لطمه می‌خورد و چون جنگ برای ‌امام بسیار اهمیت دارد بنابراین ایشان هم آنطور نظر دادند درحالی که جنگ هم لطمه نمی‌خورد.»(6)

پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌ا… هاشمی رفسنجانی تصویر و متن کامل نامه امام خمینی(ره) در تایید مهندس میرحسین موسوی و گزارشی از جلسه مجلس شورای اسلامی در رای اعتماد به دولت موسوی را منتشر کرده که برگرفته از کتاب کارنامه و خاطرات آیت‌ا… هاشمی، سال 64 است. متن کامل نامه امام خمینی(ره) در تایید مهندس میرحسین موسوی به این شرح است:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم- با تشکر از حضرات آقایان، اینجانب چون خود را موظف به اظهارنظر می‌دانم، به آقایانی که نظر خواسته‌اند، از آن جمله جناب حجت‌الاسلام آقای مهدوی و بعضی آقایان دیگر، عرض کردم آقای مهندس موسوی را شخص متدین و متعهد، و در وضع بسیار پیچیده کشور، دولت ایشان را موفق می‌دانم، و در حال حاضر تغییر آن را صلاح نمی‌دانم. ولی حق انتخاب با جناب آقای رئیس‌جمهور و مجلس شورای اسلامی محترم است. 5 مهر 64. اولین دستورمان رأی‌‏گیری برای دولت بود. شرکت نمایندگان در جلسه کم‌سابقه بود. 261 نفر از مجموع 267 نفر نماینده آمده بودند. 162 موافق، 73 مخالف و 26 نفر ممتنع بودند. 99 رأی مخالف و ممتنع که (علیرغم تذکر قبلی) برخلاف نظریه امام بود، باعث ناراحتی شدید اکثریت نماینده‏‌ها شد و وسیله‏ای برای بدنام شدن و ضدولایت فقیه معرفی شدن جریان محافظه‌کار گردید. بعضی این را از اشتباهات بزرگ سیاسی آنها می‌‏خوانند. نقطه مثبت آنها تعبّد آنها بود که با این رأی از دستشان ممکن است گرفته شد و خود آنها این را وظیفه‌شناسی نمایندگی می‌‏دانند و فکر می‌‏کنند امام هم راضی نیستند نماینده برخلاف نظرش رأی بدهد.»(7)

در سال 1367 پس از استعفای میرحسین موسوی از نخست‌وزیری، امام خمینی(ره) در حکم ابقای میرحسین موسوی در مقام نخست‌وزیری و مخالفت با استعفای ایشان می‌نویسند: «بسم‌الله الرحمن الرحیم- ‌‌‏جناب‌آقای موسوی، نخست‌وزیر محترم- ‌‌‏نامه استعفای شما باعث تعجب شد.‏ ‌‏حق این بود که اگر تصمیم بدین کار داشتید، لااقل من و یا مسئولین رده بالای نظام را‌‎ ‌‏در جریان می‌گذاشتید.‏ ‌‏در زمانی که مردم حزب‌ا… برای یاری اسلام فرزندان خود را به قربانگاه می‌برند چه‌‎ ‌‏وقت گله و استعفا است. شما در سنگر نخست‌وزیری، در چهارچوب اسلام و قانون‌‎ ‌‏اساسی، به خدمت خود ادامه دهید.* در صورتی که نسبت به بعضی از وزرا به توافق‌‎ ‌‏نمی‌رسید، چون گذشته عمل می‌شود. این حق قانونی مجلس است که به هر وزیری که‌‎ ‌‏مایل بود رأی دهد.‏ ‌‏تعزیرات از این پس در اختیار مجمع تشخیص مصلحت است، که اگر صلاح بداند به‌‎ ‌‏هر میزان که مایل باشد در اختیار دولت قرار خواهد داد.‏ همه باید به خدا پناه بریم؛ و در مواقع عصبانیت دست به کارهایی نزنیم که دشمنان‌‎ ‌‏اسلام از آن سوء‌استفاده کنند.‏ ‌‏مردم ما از اینگونه مسائل در طول انقلاب زیاد دیده‌اند، این حرکات هیچ تأثیری در‌‎ ‌‏خطوط اصیل و اساسی انقلاب اسلامی ایران نخواهد داشت.‏ ‌‏از آنجا که من به شما علاقه‌مندم، ان‌شاءالله عندالملاقات مسائلی است که گوشزد‌‎ ‌‏می‌نمایم. والسلام.‏ روح‌ا… الموسوی الخمینی-‏ 15/6/67.

‌‏*آقای میرحسین موسوی که یکی از کارگزاران امین و مورد علاقه و حمایت امام خمینی در طول دوران تصدی پست نخست‌وزیری در حساسترین و دشوارترین مراحل تاریخ بعد از پیروزی انقلاب اسلامی بود، پس از دریافت نظر امام خمینی طی نامه‌ای استعفای خویش را پس گرفت. متن نامه ایشان بدین قرار است: بسم‌اللّه الرحمن الرحیم. محضر مبارک مقام رهبری، حضرت امام خمینی –مدظله‌العالی- ضمن تقدیم سلام و تحیات، پیام پدرانه و هشداردهنده حضرتعالی را به گوش جان شنیدم. اینجانب عزت و مصلحت را در تبعیت از مقام معظم رهبری می‌دانم و استعفای خود را که با انگیزه دلسوزی برای اسلام و انقلاب و مصلحت کشور تقدیم نموده بودم، پس می‌گیرم. مسائل و مواردی که چاره‌جویی آنها را به مصلحت کشور می‌دانم، حضوراً عرض می‌کنم و در هر حال مطیع امر رهبری به عنوان یک مرید و مقلد بوده و هستم. میرحسین موسوی، نخست‌وزیر.»

تعالیم ارزنده اسلام به ما آموخته است در گفتار، قول «سدید» یعنی سخن محکم و استوار بگوییم نویسنده این سطور محترمانه از اسدا… بادامچیان درخواست می‌نماید یک‌بار دیگر مواضع مرحوم حبیب‌ا… عسگراولادی آن مرد مبارز خستگی‌ناپذیر که موافقان و مخالفانش او را به انصاف‌ورزی می‌شناختند بویژه آن‌چه در مورد رفع حصر میرحسین موسوی و حجت‌الاسلام کروبی گفته است مطالعه کند و بنابه گفته آن انسان مخلص و انقلابی سخنانش را «استماع» نماید یعنی به گوش جان شنوا باشد و بویژه از این بخش اظهارات عسگراولادی درس بگیریم که با صراحت اعلام نمود: «عمر من مثل آفتاب لب بام است دیری نخواهد پایید و همه این چیزها را با خودم به زیر خاک می‌برم و کل شما اعضای شورای مرکزی (حزب) هم نمی‌توانید جواب قیامتی مرا بدهید. من باید خودم برای قیامتم جواب داشته باشم». والسّلام.

پی‌نوشتها:
1- خبرآنلاین
2- تابناک، 8/2/1397
3- تاریخ ایرانی، 31/4/1393
4- «صحیفه امام»، جلد15، صفحه 407
5- همان، جلد17، صفحه 172
6- پایگاه خبری جوان: میرحسین موسوی، مردی که باید از نو شناخت.
7- تاریخ ایرانی، 9/2/1390

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. سلام – اگر اجازه داشتیم که در باره گنگ موتلفه بنویسیم و بگوییم ، معلوم میشد یک من بادام چقدر کره دارد !

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا