واکنش صریح یک رزمنده به فرزند منتظری: بیانصافی تا کجا؟
«جواد امام»، فعال سیاسی اصلاح طلب در یادداشتی خطاب به «احمد منتظری» نوشت: فززند گرامی فقیه عالیقدر! هیچ میدانید با این عملتان باعث زنده شدن ابهامها و شائبههای گذشته نسبت به دفتر پدر بزگوارتان و ایجاد ابهاماتی درون جبههی اصلاحات و اعتدال شدهاید؟
به گزارش انصاف نیوز، این رزمندهی دوران دفاع مقدس در یادداشتی، تحلیل خود را در مورد حواشی پیش آمده در پی انتشار فایل صوتی مرحوم آیتالله منتظری مطرح کرده که متن کامل آن در پی میآید:
مدتي است كه نوار صوتي تازه منتشر شدهاي از مرحوم آيتالله منتظري، زمينه ظهور و بروز برخي از عداوتها و كينههاي قديمي را فراهم كرده است تا عدهاي هم در اين ميان «اغراض سياسي» خود را دنبال كنند.
مطالب و ادعاهای مطرح شده در این فایل میتوانست و همچنان هم میتواند از منظر حقوقی و تاریخی مورد مطالعه قرار گیرد. اما همچون بسیاری از موضوعات مشابه، این فایل نیز تاکنون، بیشتر واکنشهای احساسی، قالبی و یکسونگرانهی سیاسی را در پی داشته است.
یکی از نکات اساسی و قابل توجه در این باره «زمان انتشار» این فایل و علامت سوالهایی است که نسبت به آن ایجاد میشود.
آنگاه که جریان تروریستی منافقین با وهابیت ضد اسلام و انسانیت همپیمان شدهاند تا به زعم خود، جمهوری اسلامی را به زانو در آورند؛ سایت رسمی آیت الله منتظری در اقدامی حیرتانگیز بار دیگر منافقین کوردل را به تیتر رسانهها بدل کردند. آنهم با انگیزهای نفرتآور برای مظلومنمایی تروریستهایی که امروز حتی پس از دهها سال، داعش در برابر قساوتهای آنان سر تعظیم فرو میآورد!
آنچه مسلم است همزمانی انتشار این فایل صوتی که پیشتر محتوای آن در خاطرات حضرت آیتالله منتظری منعکس شده است و بازنشر این سخنان یکطرفه و مغشوش با فاصلهی زمانی اندکی پس از نشست سرکردگان و عمال جنایتکار منافقین با ایادی وهابیون و مقامهای سعودی به مستمسکی در دست دشمنان ایران بدل شد تا شخصیت بنیانگذار جمهوری اسلامی را مورد حمله قرار دهند.
با این همه رفتار گردانندگان سایت منتشرکنندهی فایل مورد نظر که در این مقطع موجب تقویت جبههی ایران ستیزی و تروریستپروری وهابیون و منافقین شده را چگونه میتوان تحلیل کرد؟
اگر احتمال دخالت یا هدایت عوامل مشکوکی را که -هویتشان بر نویسندهی این مطلب معلوم نیست- در این ماجرا رد کنیم، باید لاجرم سهلانگاری و کجسلیقگی مدیریت سایت مذکور را به عنوان عامل ایجاد بستری مناسب برای عقدهگشایی و انتقامجویی دشمنان قسمخورده نظام، انقلاب و امام در نظر بگیریم.
لذا در ادامه به برخی نکات و سوءتفاهمها به اختصار اشاره میکنم تا به سهم خود، «بهعنوان یک خط امامی» گرهای از کلاف پیچ در پیچ «رویدادهای سال ۶۷»، باز کرده باشم؛ رویدادهایی که جامعه هنوز هم نسبت به آنها حساس است و بخشی از جامعه و اصلاحات و اصلاحطلبان را نیز به خود درگیر کرده است. خوشبختانه اصلاحطلبان در آن مقطع در هیچ بخش این ماجرا درگیر نبودهاند، لیکن همواره هزینهی آن را پرداختهاند.
در ادامه و پیش از ورود به بررسی موضوع اعدامهای سال ۶۷، تذکر چند نکته ضروری به نظر میرسد:
الف) نامناسب بودن زمان انتشار
در سالگرد شهادت رزمندگان اسلام در عملیات مرصاد و نیز به فاصلهی کمی پس از برملا شدن اسناد تازهای از منافقین و روشن شدن همدستی و همداستانی آنان با حکام عرب و سلفیها، آیا انتشار این فایل صوتی، درست بود؟
اینجانب در سلامت و تقوای آیتالله منتظری و حاج احمدآقای منتظری، تردیدی ندارم، اما آیا چنین تصمیمی در چنین مقطع حساسی شائبهی تلاش برای رفع اتهام از منافقین را تقویت نمیکند؟ جرم و جنایات این گروهک تروریستی بر همهی مردم ایران مسجل شده است. کسانی که همنسل اینجانب بودهاند، به چشم خود دیدهاند و آنان که سن کمتری دارند نیز از پدران و مادران خود شنیدهاند. بههمین دلیل از مرور مجدد جنایتها منافقین خودداری میکنم.
نسل جوانی که امروز فایل صوتی آیت الله منتظری را شنیده، باید بداند که جنایات منافقین دست کمی از جنایات و شقاوتهای داعش ندارد. با یک جستجوی ساده در اینترنت با عنوان «شهید طالب طاهری» اگر توانایی دیدناش را داشته باشید، تصویر انسانی را خواهید دید که ابتدا پوست بدنش را کندهاند و بعد او را آتش زدهاند. آیا داعش در این حد از خود قساوت نشان میدهد؟
منافقین با نسل ما چنان کردند، که داعشیان امروز با مردم سوریه و عراق و فرانسه و … میکنند؛ از ترورهای کور و بهشهادت رساندن مذهبی و غیرمذهبی، بقال و بازاری، بیسواد و باسواد، زن و مرد، پیر و جوان، انقلابی و غیرانقلابی گرفته تا همپیمان شدن با دشمن متجاوز بعثی یعنی صدام و حمله به خاک کشور خود و به خاک و خون کشیدن مدافعان آب و خاک و ناموس کشور.
خواهش میکنم عصبانیت ما را از این گروهک درک کنید! گرچه با همهی عصبانیتمان، همچنان تاکید داریم که هیچ خونی، ولو خون منافقین کوردلی که عزیزترین دوستان و همرزمان ما را به شهادت رساندند، نباید به ناحق ریخته شود.
طرح مجدد ماجرای ۶۷ به قول آقای مهندس میرحسین موسوی، بدون در نظر گرفتن شرایط و تهدیدهای آن زمان صورت گرفته است. دورانی که پس از پذیرش قطعنامهی ۵۹۸ توسط مرحوم امام، منافقان عملیاتی را با نام «فروغ جاویدان» از غرب کشور آغاز کردند. برنامهشان هم این بود که پس از هجوم از غرب و تسخیر کرمانشاه به سمت تهران بیایند و جماران، نخستوزیری، ریاستجمهوری، صداوسیما و … را بگیرند.
بعداً از اسنادی که به دست آمد معلوم شد ابتدا طبق برنامه هم پیش رفتند، یعنی ساعت ۴:۳۰ از اردوگاه خود حرکت کردند؛ ۵:۳۰ به مرز رسیده بودند و ۹:۳۰ یا ۱۰ شب به نزدیکیهای کرمانشاه و گردنهی چهارزبر که الان مرصاد نام دارد رسیدند و اگر مقاومت مردم منطقه نبود ممکن بود به اهداف شوم خود هم برسند.
همان زمان که خبر این حمله را شنیدم، از طریق تلفنهای خط قرمز با مناطق مرزی تماس گرفتم چون خاطرم هست آقای هاشمی آن زمان در آن نواحی بودند.
جالب این که منافقان در چند کیلومتری مقر ایشان بودند ولی هنوز خبری به ایشان در اینباره نرسیده بود. منظور اینکه حرکت آنها غافلگیرکننده بود و ابتکار عمل را از ما گرفته بودند و مقاومت قاطعانه و غیرتمندانهی مردم منطقه بود که مانع پیشروی آنها شد و اگر این مقاومت نبود، ارتش، سپاه و بسیج نمیتوانستند در عملیات مرصاد پیروز شوند. این پیروزی در حقیقت بیش از هر چیز نتیجهی حمایت و استواری خود مردم بود.
همان وقت خبر دادند که گویا قرار بوده همزمان با آغاز یورش منافقان به مرزها، در داخل زندانها شورشی از جانب زندانیان حامی منافقان صورت بگیرد و پس از فتح زندان به خیابانهای تهران بیایند و با پیشروی دشمن، آنها دست به اشغال مراکز مهم دولتی بزنند.
این حرکت و اقدامات شکست خورد و آن حکم حضرت امام صادر شد. بنده چند وقت پیش در جلسهای از آقای موسوی بجنوردی در اینباره سؤال کردم. ایشان ضمن تأیید حکم امام، اشاره داشتند که امام حکم اعدام عمومی زندانیان را نداده بودند و تنها هیاتی برای رسیدگی به این مساله تعیین کرده بودند و در صورت اثبات دست داشتن در توطئه شورش زندان، در مورد مجرمان حکم لازم اجرا شود.
آقای موسوی بجنوردی این مساله که امام (ره) افرادی را به صورت سازماندهی شده تعیین کرده باشند که اعدام شوند، کاملاً رد کردند و تاکید داشتند آنچه به این صورت رخ داد مدنظر امام نبوده و هیات سه نفره دچار خطا و سوءعمل شده است.
ایجاد التهاب و ابهام در شرایط کنونی کشور چه سودی دارد؟
آیا سوالهای قبلی پاسخ داده شدند، که این سؤال را هم اضافه کردید؟ وقتی هنوز نمیدانیم تصمیمگیران و مجریان اصلی آن سالها چه کسانی بودند و از کجا دستور میگرفتند، رواست که از آن «دیگران» صرفنظر کنیم و امام (ره) را مسبب و مقصر همهی مشکلات بدانیم؟
مگر امام (ره) در کل این ماجراها، نقشی بیشتر از دستور پیگیری مجدد داشتند؟ مگر همین دستور هم بنا به تقاضای همان «دیگران» نبوده است؟ آیا این دادخواهی از امام (ره) ظالمانهتر از همان قضاوتهای «دیگران» نیست؟
«دیگران» گزارش تهیه کردهاند، «دیگران» تقاضای دادرسی مجدد داشتند، «دیگران» به بهانهی دادرسی مجدد، مجری اعدامهای [احتمالا] نابهحق شدهاند؛ تاوان همهی اقدامات «دیگران» را از امام میستانید؟ این است انصاف شما؟ دستتان به «دیگران» نمیرسد، سراغ امام میآیید؟ آن هم امامی که در صف شما بوده است؛ چطور؟ مگر نمیدانید همین امام بود که دستور عزل «دیگران» را داده بود اما یاران مخفی «دیگران» نگذاشتند!
2 – اغراض سیاسی
حاج احمدآقای منتظری! هیچ فکر کردهاید از این اقدام شما، چه کسانی منتفع شدهاند؟ جوابش ساده است، به رسانهها و شبکههای اجتماعی دقت کنید. دلواپسان و منافقان و بیگانگان.
منافقان که مستقیماً بهرهبرداری کردند. دلواپسان هم آتشبیار معرکهی شما شدند؛ برای نسل امروز نیز رفتارهای براندازانه و عملیات تروریستی و مسلحانهی این موجودات ناشناخته «منافقین» علیه نظام و مسوولان و مردم بیگناه را با انتقاد و اعتراضهای آرام اصلاحطلبان در چارچوب قانون اساسی پس از انتخابات عمل کردند مقایسه میکنند و به این نتیجه میرسند که پس هرکاری هم ما در سال ۸۸ با جنبش سبز داشتیم، درست بوده و امام هم بود همین کار را میکرد.
حال از شما میپرسم، حاجاحمدآقای منتظری، منی که در سال ۸۸ هزینه دادم، و در طول هشت سال دفاع مقدس مقابل دشمن بعثی و صدام و در مرصاد هم رو در روی منافقین جنگیدهام، چه بگویم؟
واقعاً منی که شیرازهی نوجوانی و جوانی خود را به پای این کشور و امام و نظام گذاشتهام باید با منافقین در یک صف قرار بگیرم؟ شما با این اقدامتان هیچ می دانید در راستای همین پروژه گام برداشتهاید.
اما میدانم چه بگویم. همچنان از امام دفاع میکنم، چراکه پس از حوادث ۸۸ که سعی کردند جریان اصلاحطلب را که در کارنامهی خود افتخار تبعیت از حضرت امام را داشت در کنار منافقین، جاسوسان، توهینکنندگان به مقدسات، بهائیان و… قرار دهند و در زندان در یک محل ما را به بند کشیدند، لیکن علیرغم ظلم مضاعفی که بر ما رفت هیچگاه دست از امام و انقلاب و نظام نکشیدیم و در زندان نیز چون بیرون، مقابل منافقان و مخالفان امام چون کوه ایستادیم و افتخارمان این بود که در اتاق خود تصویر امام را نصب کردیم ولی متاسفانه امروز با اقدام ناجوانمردانهی شما شاهد آماج حملات و بیاحترامیها به ایشان و بیت مکرم امام هستیم.
فززند گرامی فقیه عالیقدر!
هیچ میدانید با این عملتان باعث زنده شدن ابهامها و شائبههای گذشته نسبت به دفتر پدر بزگوارتان و ایجاد ابهاماتی درون جبههی اصلاحات و اعتدال شدهاید؟
مطمئن باشید که این نوع اقدامات هیچ تزلزلی در ارادتمندان به امام ایجاد نکرده و به جایگاه امام در قلوب مردم نیز لطمهای وارد نخواهد کرد و یقیناً باعث ارتقاء شأن و منزلت شما عزیزان نیز نخواهد شد.
همانطور که گفتم، اتفاقات سال ۶۷ را مرتبط با خشونتطلبی منافقان و «دیگران» میدانم، نه نظر امام. و در تأیید فرمایش مهندس میرحسین موسوی آنها حکم امام را دستآویز قرار دادند و به جای مجازات مجرمان واقعی دست به یک تسویه حساب گسترده زدند که بسیاری از آنها مشمول حکم امام نمیشدند.
مهندس موسوی: بنده میخواهم بگویم حکم امام تنها بهانهای بود برای برخی از این آقایان. یکی از آقایانی که در آن هیات بود و من اسم او را نمیبرم، اصلاً خطمشیاش همین بود که مخالف را باید حذف کرد. آن زمان با همین خطمشی و تفکر عمل کرد و پس از آن هم در جایگاههای دیگر همین رویه را پی گرفت. منطق فکری آنها مبتنی بر حذف مخالف است.
به هر صورت اینها با فردی که در آن زمان مسوول زندان اوین بود، شروع به تسویهحساب و اعدامهایی کردند که اصلاً در جهت منافع نظام نبود و وقتی مسوولان باخبر شدند، سریع جلوی آن را گرفتند.
فایل صوتی ارائه شده اتفاقاً هیچ سندیت حقوقی ندارد. یک تکگویی یکطرفه که حتی سؤالات حاضر / حاضران جمع هم در آن مشخص نیست. با این حال در همین فایل، فقیه عالیقدر میفرمایند ما نمیدانیم چه گزارشی به امام دادهاند و خودشان میگویند در اجرا و عمل خطاهائی صورت گرفته و شخصی مدعی شده که بر خلاف نظر امام در اجرا اقدام شده که در هیچ جا به جز نزد ایشان تا به حال حاضر به شهادت نشده است. چگونه؟
و از افرادی که به عنوان هیات مورد نظر و تصمیمگیر که در جلسه حضور دارند، نام برده شده حال آنکه آنها ضمن رد صحبتهای ایشان در همین نوار، خود ایشان به صراحت اعلام میکند که من متدینتر از شما سراغ ندارم.
پس خود ایشان هم نمیدانستهاند که محتوای گزارش مورد نظر چه بوده است. تناقض موضوع اینجاست که دیگرانی که در همان جلسه هم حاضر بوده و عاملان و آمران این اعدامها بودهاند، به زعم آیتالله منتظری دیندارتر از اینها نمیتوان پیدا کرد. پس آیت الله منتظری از کجا به این نتیجه رسیدهاند که حضرت امام و بیت شریف ایشان مقصر اصلی این پرونده هستند؟
مگر نه اینکه امام بنا به گزارشهایی که به ایشان داده شده است و از ایشان درخواست اعادهی دادرسی و اجازهی محاکمهی مجدد خواستهاند عمل کرده است؟
این را هر دانشآموخته مبتدی حقوق میداند که این اقدام کاملاً قانونی است. محاکمهی مجدد برای جرمی که مغفول مانده باشد و اعمال مجرمانهای که درحین تحمل کیفر صورت گرفته باشد، امری بدیهی است.
در ثانی مگر امام مقرر نکردهاند درخصوص گزارشها و تهدیدهای موجود باز هم نسبت به تشکیل هیات سه نفره متشکل از نمایندهی دادستان و حاکم شرع و دستگاه امنیتی اقدام شده و محاکمه و اقدامات بعدی انجام پذیرد؟
اگر موردی هست که امام برخلاف نظر دستگاه امنیتی و دادستان و حاکم شرع و بدون محاکمه حکم به اعدام یکی از عوامل همین منافقین از خدا بیخبر داده، اعلام کنید تا مشخص شود تمام آنچه تاکنون گفته میشود مقصرش امام است؟! بیانصافی تا کجا؟
البته سؤالات جدی دیگری نیز وجود دارد که در این مجال و در این فضا طرح آنها مناسب نیست. در وقت و جای خود میبایست به آنها پرداخته شود که واقعاً عوامل تصمیمگیر، آمر و عامل ورود و جذب قضات مورد نظر و شکلگیری دادگاه عالی و گزینش قضات در سالهای قبل و منتهی به ۶۷ چه کسانی بودهاند و نقش فقیه عالیقدر چه بوده است.
3 – خط امامیام
شاید عنوان خط امامی بودن در گذشته، منافع و مواهبی داشت، اما امروز چون چنین نیست، راحتتر از گذشته میگویم و از گفتهی خود دلشادم.
چه در ایام حضور در عرصهی دفاع مقدس و دولت اصلاحات و حتی در دوران زندان ۸۸ دست از دفاع از آرمانهای امام و دفاع از اصل و بنیان نظام و انقلاب برنداشتهام و همواره تصویر امام را برای آرامش روح بعد از توکل به خدا و توسل به ائمهی معصوم همراه داشته و بالای سر خود قرار دادهام.
همانطور که یاد او را در لوح دلم ثبت کردهام. دفاع از آرمانها و افکار امام، شاید امروز، جز دادن هزینههای مختلف، نتیجهی دیگری نداشته باشد، اما چه باک از هزینه دادن برای راه امام (ره) و تفکراتش.
باز هم در خاتمه تصریح مینمایم اگرخون بی گناهی ریخته شده باشد ولو منافق از نظر ما محکوم است.
امید است در آینده گزارش دهندگان و درخواست کنندگان و قضات و مجریان این رویداد تاریخی لب به سخن گشوده و پاسخگوی سؤالات و ابهامات افکار عمومی باشند.
«جواد امام»، ارادتمند امام (ره) و رزمندهی کوچک دوران دفاع مقدس
انتهای پیام
بسيار عالى، دست مريزاد جناب امام
جناب امام ، تفسیر به رأی میکنید!؟ موضوع ، مظلوم نمایی منافقین نیست و خودتان هم خوب میدانید که نیست، بل موضوع ، بیان مظلومیت و دغدغه بحق فقیه عالیقدر در آن زمان است، اگر جنابعالی بدنبال نشان دادن تغییرات امروزتان نسبت به 88 تان به نظام هستید، راهی دیگر برگزینید و بیش از این خود را مضحکه نکنید!
آفرین بر ذکاوت و بصیرت شما، آقای / خانم موسویون ! اینهم یک نوع توبه نامه است!
کاش میشد بین حکومت و دشمنان خارجی و داخلی حکومت چند روزی اعلام آتش بس میشد تا فرصتی باشد برای دلسوزان انقلاب تا انتقادات خود نسبت به حکومت را بیان کنند و متهم به همکاری با دشمن نشوند !
مقاله جواد امام شبیه مقالات شریعتمداری می باشد