تحلیل فواد صادقی از رخدادهای اخیر | «این آخرین فرصتهاست»
یک تحلیلگر سیاسی با اشاره به رخدادهای روزهای اخیر گفت: حتی اگر شرایط کشور کاملا آرام شد به معنای این نیست که اعتراضات پایان یافته بلکه اعتراضات تبدیل شده به زخم کهنهای روی زخمها و نارضایتیهای گذشته و باید به آن توجه و درمان شده و پاسخ داده شود. این آخرین فرصتهای ما است که به مطالبات جامعه توجه کنیم و اگر این فرصت تمام شود دیگر راهی برای کنترل جامعه وجود نخواهد داشت.
فواد صادقی دربارهی ظرفیتهای قانونی موجود برای پاسخ به مطالبات معترضان گفت: مباحث مربوط به اعتراضات مسالمت آمیز و حق تجمع را به رسمیت شناخته و همینطور رفراندوم را در دو اصل 27 و 59 قانون اساسی داریم. رفراندوم را هیچگاه در مسئلههای مهم استفاده نکردیم و صرفا برای گرفتن تایید مردم برگزار شد. هیچگاه نپرسیدیم که چه رفتار و تصمیمی را میخواهید در حالی که همین الان موضوعات مهمی مثل حجاب اجباری، توافق هستهای و مسائل دیگر در کشور وجود دارد که ما میتوانیم اینها را با برگزاری رفراندوم در چارچوب نظام و قانون اساسی به سرانجام برسانیم. و به جامعه این پیام را بدهیم که مطالبات دیده شده و قرار است در جهت آنها حرکت شود؛ طبیعتا جامعه هم در این صورت همکاری میکند.
آقای صادقی در گفتوگو با انصاف نیوز پیرامون آنچه در روزهای اخیر رخ داده است، گفت: شرایط فعلی، شرایطی است که هر فرد ایرانی و هر انسانی در سایر کشورها با هر عقیده و موضع سیاسی که داشته باشد دچار ناراحتی خواهد شد؛ چون از یک طرف شاهد درد و رنج انسانها و خانوادهی این دختر بیگناه هستیم و از طرف دیگر تعدادی از هموطنانمان در اعتراضات کشته شدند، تعداد زیادتری مجروح و تعداد زیادی نیز دستگیر شدند. از سوی دیگر خسارتهایی به اموال عمومی زده شد، ماموران و نیروهایی که وظیفهی کنترل اعتراضات را دارند آسیب زیادی دیدند، وجههی ایران و جمهوری اسلامی در جهان به شدت آسیب خورده و یک موج جهانی از طرف چهرههای با نفوذ و محبوب در افکار عمومی بین المللی دارد ایجاد میشود. همهی اینها هزینههای کوتاه مدت و بلند مدتی است که به کشور تحمیل میشود. بنابراین هر ایرانی دلسوز یا هر مسلمان معتقدی از این شرایط به هیچ وجه خوشحال نیست.
نگرانیهای ما از ناراحتیهایمان بیشتر است
او در ادامه افزود: اما نگرانیهای ما از ناراحتیهایمان بیشتر است. به دلیل اینکه مشخص نیست که چشمانداز و آیندهی این روند به کجا میرسد و متاسفانه ما هم در حوزهی مدیریت امنیتی و کنترل اعتراضات با بحرانها وچالشهای جدی مواجه هستیم و هم در حوزهی نخبگان سیاسی برای ایجاد یک رهبری هوشمند برای معترضان و به نوعی هدایت و واقعگرایی در اعتراضات هم با چالش مواجه هستیم که هر کدام از این مباحث نکات مربوط به خود را دارد.
با راهکارهای گذشته میخواهیم با مسئلهی جدید مواجه شویم
این تحلیلگر سیاسی پیرامون «چالشهای مدیریت اعتراضات» گفت: یکی از مهترین چالشهایی که در این بحث و واکنش نظام وجود دارد این است که ما با راهکارهای گذشته میخواهیم با این مسئلهی جدید مواجه شویم. نظام جمهوری اسلامی تا کنون اعتراضات و حوادث زیادی را گذرانده اما اگر بخواهیم به اعتراضات مهم و ملی اشاره کنیم این پنجمین موج اعتراضی است که بعد از سالهای 78، 88، 96 و 98 ایجاد میشود. البته ما شاهد مسائل اسلامشهر یا مشهد در سالهای 71 و 72 هم بودیم ولی این گستردگی و این ملی بودن را نداشته است. سیستم در حال حاضر با روشهایی که عمدتا در اعتراضات 88 و بعد 96 و 98 استفاده میکرد، برخورد میکند در حالی که ماهیت این اعتراضات از جنبش سال 88 و جنبشی که در سال 78 در کوی دانشگاه به وجود آمد متفاوت است.
اعتراضات ۱۴۰۱ جنبش اجتماعی است
صادقی در توضیح بیشتر این دیدگاه خود گفت: مسئلهی این اعتراضات نه مسئلهی سیاسی است، نه سازماندهیشده، نه مثل اعتراضات 96 و 98 مسئلهی آن اقتصادی است بلکه یک جنبش اجتماعی است. در این اعتراضات به دنبال میتینگ سیاسی به تجمعهای متمرکز نیستند اما همین جمعه شاهد بودیم که باز هم آن مدل «راهپیماییهای امت حزب الله» که در 9 دی 88 و 23 تیر 78 اتفاق افتاد را در مقیاس خیلی کوچکتر و با اجرای خیلی ضعیفتر و با جمعیت خیلی کمتر انجام دادند. در حالی که اصلا جنبش و اعتراضات فعلی بر روی اعتراضات متمرکز و پر جمعیت و به اصطلاح «وزنکشی خیابانی» استوار نیست. ماهیت این اعتراضات، پراکنده و سیال بوده و گسترش جغرافیایی را مد نظر قرار داده است. بنابراین یکی از اشکالات اصلی این است که با این روشها و دستگیریهای که اتفاق افتاده با آن مواجه شدند.
او در ادامه به تفاوتهای اعتراضات ۸۸ و ۱۴۰۱ اشاره کرد و گفت: در سال 88 ما با یک جریان سازماندهیشدهی سیاسی که در قالب ستاد یک کاندیدا و یک جبههی سیاسی شناختهشده فعالیت میکرد مواجه بودیم؛ این جریان به انتخابات اعتراض داشت و بدنهی اجتماعی و سبد رای آن هم به میدان آمد. در نهایت به هر روش درست یا نادرستی با آن اعتراضات برخورد شد و عمدهی عناصر موثر این جریان سیاسی یا دستگیر شدند یا از کشور مهاجرت کردند یا حصر شدند تا این جریان کنترل شود. ولی جنبش اعتراضی فعلی اصلا دارای رهبری و سازماندهی به آن معنای سیاسی و تشکیلاتی نیست که بشود با دستگیری یک تعداد خبرنگار و یا عضو یک جریان سیاسی بر آن اثر گذاشت و کنترلش کرد. تنها این برخوردها باعث میشود که عناصر میانجی و رسمی و عناصری که به موضع عمومی حکومتی اتصالی دارند حذف بشوند و به رادیکال شدن جنبش و تخریب چهره کشور در جهان بینجامد.
صادقی در پاسخ به این سوال که «نحوهی مواجههی صحیح با اعتراضات اخیر چیست؟»، میگوید: اگر میخواهند این واقعه را به شکل صحیحی مدیریت امنیتی کنند باید یک شناخت درست از اجزای این جریان اعتراضی، ماهیت آن، مبداء و مقصدش و فرآیندهایی که در داخل آن اتفاق میافتد و چگونگی کارکردش به دست بیاورند تا از برخورهای پر هزینه، پر تلفات و پر آسیب برای کشور جلوگیری به عمل بیاورد. خلأ چنین مواجههای به دلایل مختلفی در کشور محسوس است.
مطالبات معترضان ۱۴۰۱ چیست؟
این فعال رسانهای با تاکید بر اینکه با جنبشی اجتماعی مواجه هستیم، پیرامون مطالبات معترضان در اعتراضات و ناآرامیهای ۱۴۰۱ گفت: وقتی از جنبش اجتماعی سخن میگوییم هم به مطالبات عمومی و هم به مطالبات فردی اشاره داریم. مطالبات عمومی جامعه طبیعتا به همهی ابعاد جامعه (اقتصاد، سیاست، فرهنگ، کرامت انسانی و تشخص، سیاست خارجی، تبادل با دنیا و ارتباطات) در آن نهفته است و مجموعهای از همهی این ابعاد است که جامعه را شکل میدهد. طبیعتا مسائل مربوط به آزادیهای اجتماعی یکی از ابعاد خیلی پررنگ آن است که این اعتراضات اخیر نیز در حوزهی آزادیهای اجتماعی شروع شد ولی این به مثابه یک آتشزنهای بود که بر روی یک مقدار هیزم ریخته شد اول آن آتشزنه به سرعت آتش میگیرد ولی نقشش این نیست که سوخت این حرارت را تامین کند بلکه آغازیست بر یک سوختن و تخلیهی انرژی و تولید حرارت و آتش. در این اتفاقات هم بهانهی گشت ارشاد یا جان دادن دختر مظلوم سنندجی آن آتشزنهای بود که این مطالبات و نارضایتی انباشتهشده در حوزه های مختلف اجتماعی را دامن زد.
صادقی در ادامهی این بخش از تحلیل خود گفت: اگر نگوییم بخش عمدهی جامعه ایرانی دچار نارضایتی هستند (که این در جای خودش یک گزارهی قابل تامل و تشریح و تبیین است که چرا اکثریت جامعه ایرانی الان به یک کلونی و توده ناراضی تبدیل شدند) و از آن صرفنظر کنیم حداقل میتوانیم بگوییم با یک قشر معترض قابل توجهی که در برآوردهایی که میشود شاید در حد چند صد هزار تا یک میلیون نفر در این یک هفته در حدود صد شهری که نارضایتی ایجاد شده به خیابانها آمدند. در بعضی شهرها مثل تهران حضورشان در دهها نقطه بوده و در بعضی شهرها در چند نقطه و گاه یک یا دو نقطه بوده است. مجموعا در این یک هفته و در این صد شهر چند صد هزار تا یک میلیون نفر نفر به خیابانها آمدند و اعتراض کردند. این یک کلونی کاملا برانگیخته شده است که دارای ریسکپذیری بالاست که خطر مرگ، دستیگر شدن یا حداقل خطر کتک خوردن و ساچمه خوردن را پذیرفته است. آنان با آن تودهی ناراضی که ممکن است در خانهی خودش فقط صفحات اجتماعی مربوط به نارضایتیها را لایک کند یا حتی در همین حد هم بترسند و لایک نکند و واکنشی نشان ندهد متفاوت است و هِد آن جریان محسوب میشود.
معترضان نارضایتی انباشتهای حداقل از سال 88 دارند
این فعال رسانهای دربارهی شکل مواجهه با این «کلونی ناراضی» میگوید: ما با این کلونی وقتی مواجهیم خیلی باید با تامل و تدبیر عمل کنیم. اینها یک نارضایتی انباشتهای حداقل از سال 88 دارند، اگر نگوییم نارضایتی بیست یا سی ساله است، حداقل یک نارضایتی 13 ساله را از سال ۸۸ دارند حمل میکنند. سرخوردگی، عدم توجه به مطالباتشان و… در این فرصت فوران کرده است. البته این فوران کردن هم چیزی بدی نسبت؛ در مباحث جامعهشناسی به این توجه داده میشود که اگر شما فرصتی برای نارضایتی به وجود نیاورید و این فوران سرکوب شود ممکن است به انفجار منجر شود. به همین دلیل در مدیریت جوامع غربی به صورت هدایتشده بعضا به جنبشهای اعتراضی فضا میدهند تا این انرژی و نارضایتی خود را تخلیه کنند تا منجر به رفتارهای رادیکالتر نشود. بنابراین خود این اعتراضات هم یک پدیدهای است که درونش ویژگیهای مثبت و فرصتگونه برای نظام هست که بتواند این نارضایتیها را بشناسد، تخلیه کند، پاسخ دهد و جلوی اتفاقات رادیکالتر و موجها و سونامیهای اجتماعی بزرگتر که در آینده اگر به این نارضایتیها توجه نشود شکل خواهد گرفت را بگیرد.
ادامهی اعتراضات بستگی به نوع مواجهه کشور و افکار عمومی با آن دارد
صادقی با بیان اینکه «مدل اعتراضات پراکنده و سیال است» گفت: با این نوع اعتراضات به صورت متمرکز نمیشود برخورد کرد و اینکه فکر کنیم با تظاهرات جمعه یا اطلاعیهی ستاد کل نیروهای مسلح معترضین به خانههایشان برگردند چنین اتفاقی نخواهد افتاد. در شبهای آینده هم این اعتراضات خواهد بود اما ممکن است بر حسب میزان حمایت افکار عمومی یا حمایت بینالمللی و میزان و شدت سرکوبها در تعداد آن رشد یا کاهش به وجود بیاورد. ممکن است شرایط به سمتی برود که فرض کنیم اگر مثلا شب گذشته در پنجاه یا صد نقطه کشور اتفاق افتاده سه روز بعد بیست نقطه باشد، ممکن هم است دویست نقطه بشود. همهی اینها بستگی به عواملی دارد که در اختیار مدیریت کشور است که چگونه با اعتراضات مواجهه کند.
با یک چالش فرسایشی در دو طرف مواجهیم
این تحلیلگر سیاسی در ادامه افزود: این اعتراضات به صورت حداقلی وجود خواهد داشت تا زمانی که معترضین خسته شوند یا اگر در مقابل نیروهای کنترلی خسته و فرسوده شوند معترضین افزایش پیدا میکنند. بنابراین ما با یک چالش فرسایشی که در دو طرف ایجاد فرسایش میکند مواجه هستیم و حتی اگر مثلا ده یا بیست روز دیگر شرایط کشور کاملا آرام شد این به معنای این نیست که اعتراضات پایان یافته بلکه اعتراضات تبدیل شده به زخم کهنهای روی زخمها و نارضایتیهای گذشته و باید به آن توجه و درمان شده و پاسخ داده شود. این آخرین فرصتهای ما است که به مطالبات جامعه توجه کنیم و اگر این فرصت تمام شود دیگر راهی برای کنترل جامعه وجود نخواهد داشت. پس چه بهتر که قدر این آخرین فرصتها را بدانیم و در سیستم حکمرانی و رفتار حکمرانی تجدید نظر کنیم.
از ظرفیتهای اصل ۲۷ و ۵۹ قانون اساسی استفاده کنیم
صادقی با بیان اینکه «باید از ظرفیتهایی که قانون اساسی در اختیارمان گذاشته استفاده کنیم»، گفت: ما اصل 27 و 59 قانون اساسی را که مباحث مربوط به اعتراضات مسالمت آمیز و حق تجمع را به رسمیت شناخته و همینطور رفراندوم را در این دو اصل داریم. این دو حقی است که در طول 43 سال گذشته بعد از تصویب قانون اساسی هیچگاه در مسئلههای مهم استفاده نکردیم و صرفا برای گرفتن تایید مردم رفراندوم برگزار شد. هیچگاه نپرسیدیم که چه رفتار و تصمیمی را میخواهید در حالی که همین الان موضوعات مهمی مثل حجاب اجباری، توافق هستهای و مسائل دیگر در کشور وجود دارد که ما میتوانیم اینها را با برگزاری رفراندوم در چارچوب نظام و قانون اساسی به سرانجام برسانیم. و به جامعه این پیام را بدهیم که مطالبات دیده شده و قرار است در جهت آنها حرکت شود؛ طبیعتا جامعه هم همکاری میکند.
ما با معترضان نجیبی مواجه هستیم / اعتراض و فریاد باید زمینهی گفتوگو شود
این فعال رسانهای در بخش پایانی گفتوگو با انصاف نیوز گفت: به رغم همهی تبلیغها و تخریبهایی که توسط رسانههای رسمی میشود ما با معترضان نجیبی حتی در این اغتشاشات و اعتراضات اخیر مواجه هستیم. به اعتراضات فرانسه نگاه کنید که چه حجمی از تخریب و ضرب و شتمها انجام شد اما پلیس فرانسه در طول یک مدت زمانی طولانی چند نفر را هدف قرار داد؟! در یک سال به تعداد کمتر از انگشتان دست از معترضین در صحنه عملیاتی هدف گلوله قرار گرفتند، آن هم نه گلولهی جنگی. تعداد جانباختهها خیلی پایین است اما هم در آبان 98 و هم در اعتراضات اخیر شاهد جانباختگان نسبتاً بالایی هستیم که آمارهای رسمی آن شاید دو هفته بعد از رفع محدودیتهای اینترنت مشخص شود. ولی در عین حال من فکر نمیکنم که تخریبها و نوع پاسخی که معترضان دادند به نسبت معترضان اروپایی و سایر کشورهای جهان خشنتر باشد و نسبت به سال 98 هم شاهد رفتار ملایمتری از معترضان هستیم.
او در ادامه افزود: ما نباید اسیر شعارهای تند معترضان شویم. یک جوان عصبانی ممکن است مطلبی بگوید و خودش هم در باطن نداند چه میخواهد و چه آیندهای در انتظارش است. این اعتراض و فریاد باید زمینهی گفتگو شود؛ مثل فرزند خانواده که ممکن است وقتی عصبانی میشود به پدرش بگوید «من از تو متنفرم» اما رفتار این خانواده در برابر چنین اتفاقی چه باید باشد؟ باید از او بپرسند که چرا از ما تنفر داری و فکر میکنی ما چه کاری باید میکردیم که نکردیم چ چگونه نارضایتیات را رفع کنیم. نه اینکه با سیلی به صورتش بزدنند و از خانه بیرونش کنند که اگر از خانه خارج شود ممکن است هر رفتاری مرتبک شود. در نتیجه باید با هوشمندی، تدبیر و آیندهنگری با این اعتراضات مواجه شویم.
انتهای پیام
واقعا لذت بردم از این تحلیل زیبا من هم بعنوان یکی از معترضین وقتی میبینم سیستم حاکمیت حاضر نیست کاری انجام بده اصلا برنامه ای برای تغییر نداره چاره ای جز اعتراض نمیمونه ایکاش نخبگانی مثل آین دوستمون دست بکار بشن شروع به صحبت و مذاکره با دولت بکنند اینجوری ادامه بره کشور از دست میره توروخدا نزارید یه عده اون بالا کلا سیستمشون در تحریک مردمو مردم عصبانی هستن نباید تحریک بشن باید آرامشان کنید خواهش میکنم کمک کنید حال یه ایران خرابه نزارید بیش از این خونی ریخته بشه
نمیتوان رابطه پدر و فرزند را با رابطه حکومت قیاس کرد. رابطه پدر فرزندی رابطه ای ناگسستنی است اما رابطه مردم با حکومتشان کاملا گسستنی است و مردم میتوانند حکومت … را جایگزین نمایند.
ای کاش پیام مرا به کلی حذف میکردید تا اینکه کلماتی از آن را نقطه چین و مفهوم آنرا ناقص و مجمل کنید.
دمش گرم با تمام حرفاش موافقم. ولی چه فایده اینها فقط در حد حرف میمونه و کینه ها و خشونت ها تلنبار میشن تا انفجار بعدی و امان از روزی که انفجار انقدر قوی باشه که ایران را ببلعد
یک حرف بسیار سنجیده و خردمندانه شنیدیم امیدوارم دولتمردان به این گفتمان توجه کنند، به خواست مردم توجه کنند و دست از لجاجت و خود رایی بردارند
به عنوان یک جانباز و دلسوز نظام از تحلیل ارایه شده بسیار لذت بردم و آنچه که بیان شد واقعیت های جامعه است که ما با تمام وجود آن را حس می کنیم بنابراین شایسته و انتظار این است که تصمیم گیران و دلسوزان واقعی نظام و کشور اینگونه تحلیل ها ی دلسوزانه را مورد توجه قرار دهند و میدان داری افراد چاپلوس که جزء به منافع شخصی و گروهی خود به چیز دیگری نمی اندیشند را محدود کنند
من فکر نکنم دیگه فرصتی مونده باشه، دیگه هیچی جلودار این مردم خشمگین نیست، افسوس اونزمان که باید میشندید نشنیدید از همون سالهای نخست انقلاب خودشونو به نشنیدن زدند تا شد خوشه خشم فروخورده چهل ساله … اکنون پدران و مادران و فرزندان همگی با هم خشمگین هستند در حالیکه اونزمان فقط پدرهاشون بودند و کمتر مادرهاشون اما اکنون …
حاکمیت گوش شنوایی برای شنیدن صدای مصلحان جامعه نداره و با حربه های قدیمی از قبیل دوقطبی کردن جامعه و پلیسی کردن فضا و نیز بگبر و ببند و ارعاب سعی در مهار اعتراضانت مردمی داشته و دارد غافل از اینکه درهر بار خیزش مردمی بخشی از بدنه طرفدارهایش نیز ریزش می کند.
حاکمیت هزاران میلیارد تومن مالیان از مملکت گرفته خرج چه کرده؟ کو شغل کو رفع بیکاری؟ این پول ها کجا رفتند؟
تنها راه حل نجات کشور رفراندوم هست
شما درست میفرمایید ولی مسئولین این طور فکر نمیکنند ودارن با زبان تهدید و ارعاب با معترضین صحبت میکنن وباعث تحریک جامعه معترض میشه