توصیهی زیدآبادی به اسماعیلیون
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «برسد به دست حامد اسماعیلیون» نوشت:
حامد اسماعیلیون، همسر و دختر نازنینش را در فاجعۀ ساقط کردن هواپیمای اوکراینی از دست داده است. تحمل چنین مصیبتی فوق طاقتِ بشری است. او هر اندازه هم که خشم و کینه از مسببان حادثه به دل گرفته باشد، قابل فهم و همدلی است. فقط از خداوند برمیآید که بر دل سوزان و خونینش مرهمی گذارد.
آقای اسماعیلیون بعد از آن حادثه درگیر فعالیتهایی برای پاسخگو کردن مسئولان حادثه شد و اینک نیز مسئولیت کارزارهای سیاسی در خارج از کشور را به عهده گرفته است.
من به عنوان یک فعالِ سپهر عمومی، نقشی که برای خود تعریف کردهام از جنس “بلاغ” است. در مقامِ اصرار و تحکم و تعیینِ تکلیف برای کسی نیستم. نظرم را مطرح میکنم، خواه مؤثر افتد خواه نیفتد.
بنابراین به آقای اسماعیلیون توصیه میکنم که با این حجم از خشم و کینهای که به “حق” به دل گرفته، وارد سیاست نشود. سیاست در فارسی به معنای تربیت کردن اسب وحشی و در نزد یونانیان نیز تدبیر منزل در سطح کلان آن بوده است. از این رو سیاست عرصۀ فرو نشاندن خشم و انتقامگیری نیست. سرنوشت عموم در آنجا تعیین میشود و از همین رو، به کنشی کاملاً حسابشده و خالی از هر نوع بغض و خشم و کینه و انتقامجویی نیاز دارد.
در اینجا همیشه به دوستانم توصیه کردهام که از روی خشم کنش سیاسی انجام ندهند زیرا تبعاتش دامن بسیاری را میگیرد و ما نسبت به سرنوشت آن “بسیار” مسئولیم و باید پاسخی روشن و اقناع کننده برای آسیبهای ناشی از رفتارمان برای آنها داشته باشیم.
همین توصیه را به آقای اسماعیلیون میکنم. او فردی مصیبت دیده است. رنج و دردِ جانکاهِ از دست دادن عزیزانش را تا مغز استخوان چشیده است. بنابراین، با افرادی که در جای امنی نشستهاند و با بیقیدی و خونسردی میگویند: “خب انقلاب بدون هزینه که نمیشود!” فرق دارد. او غم از دست دادن عزیزانی را با گوشت و پوست و استخوان خود در عینیت آن تجربه کرده و با کسانی که با خیال راحت میگویند: ” باید انقلاب کرد و دغدغۀ نتایج آن را نداشت چرا که تاریخ شرکت بیمه نیست!” حتماً متفاوت است.
اینجا در این کشور وضع آنگونه نیست که از آن دور به نظر میرسد. اینجا شکنندهتر از آن است که بسیاری میپندارند. اینجا مستعد به راه افتادن حمام خون است. راه خروج از این وضعیت، خشونتپرهیزی مطلق است. اگر کسی میخواهد کمکی به این مردم ستمدیده کند، نباید خشونت را به کنشی و واکنشی تقسیم و سپس نوع نخستش را تقبیح و نوع دومش را توجیه کند. چرخۀ خشونت و انتقام هم اکنون نیز به حرکت در آمده است و اگر سرعت گیرد فرزندان این کشور را زیر چرخدندههای بیرحم خود پاره پاره خواهد کرد و از کشور ویرانهای تمامعیار به جا خواهد گذاشت.
اسماعیلیون به عنوان کسی که بدترین مصیبت را تحمل کرده است، میتواند بهترین منادی کنش خشونتپرهیز شود و از این طریق علاوه بر کمک به هموطنان خود، زخمهای درون خویش را نیز التیام بخشد. با انتقام هیچ زخمی بهبود پیدا نمیکند بلکه زخم روی زخم میشود و سرایت آن به دیگران در چرخهای توقفناپذیر و نابود کنندۀ همه چیز.
انتهای پیام
دم زید ابادی گرم
حرف اقای زید ابادی درسته
درود بر جناب زیدآبادی. متن نصیحت شما به اسماعیلیون قابل تامل بود، اما درک حالت اون هیچکس ندارد و امیدوارم برای هیچ انسانی نیاید،
هرجا هستید سلامت و پایدار باشید.
شرایط ایشون دردناک بوده
اما دلیلی نمیشه درهرشرایطی باشند خانه رو بااهلش به اتش بکشند
مگر آقای زید آبادی چه خشونتی به جز دادخواهی و سازماندهی اعتراض به … از جانب حامد اسماعیلیون دیده است که بعنوان معلم اخلاق توصیه خشونت پرهیزی به ایشان دارد. آنچه که در آن تظاهرات بزرگ 80 هزار نفری و مسالمت آمیز از ایشان دیده شد بیان رؤیا هایشان بود که پاسداشت حرمت و کرامت انسانی شهروندان و رعایت حقوق انسانی آنها بود، مگر اینکه توصیه جناب زید آبادی عدم همراهی اسماعیلیون به عدم همراهی با مردم برای مقابله با … باشد.
توصیه من به آقای زید آبادی همان است که حافظ شیرین سخن گفته است:
ب. بساط نکته دانان خودفروشی شرط نیست
یا سخن دانسته گو ای مرد عاقل یا خموش.
این توصیه حکیمانه است فحش و ناسزا نداره تحسین هم داره یه نفر باید به اسماعیلیان این خطر رو تذکر می داد
سخن جناب زیدآبادی این است : کسی که که کینه دارد و زخم خورده است در این دنیای پرتلاطم و مدرن شده ودر این نقطه ی جغرافیایی ، نباید سیاست ورزی کند و خط مشی سیاسی تعیین نماید . کنشگری و فعالیت مدنی فرق دارد با سیاست گرایی و سیاست ئرزی . سخن مهم و با اهمیت جناب زیدآبادی همین است . سیاست همراه با کینه و زخم و آه و خشم ، خشونت و خون ، انبان دارد . چرا جدی نمیگیریم . آنان خشونت ورزند اما ملت باید با سینه های لخت و مشته ای گره کرده به سراغ گلوله رود . ما ملت صلحیم و مشت های گره کرده و فریادهای به عرش رسیده .
با درود آیا آقای زیدآبادی نصیحتی برای طرف دیگر خشونت که مقصر اصلی این وضعیت و مستعدتر جهت راه اندازی حمام خون می باشند، ندارد؟
هموطن گرامی ، زید آبادی به اندازه ی کافی و پیش تر و بیشتر از آنکه ما گمان کنیم ، برای طرف مقابل از پرهیز از خشونت گفته. و سخن گفتن با اسماعیلیون و توصیه و نقد او گناه کبیره نیست. اسماعیلیون دارد راهی را میرود که همین به قول شما مقصرین اصلی شرایط جامعه سالها پیش رفتند و به اینجا رسیدند.
چرا، برو کانال تلگرامشو ببین، ایشون شرفِ اهل قلم هستش
به نظرمن سخن منطقی ، قابل تامل وتفکر و درستی است، که در طبقه بندی درمقالات تبیینی ودر سطح دکترا است ، درضمن موأدبانه هم بیان شده،،،، واین از نکات بارز یک مقابله خوبه…. تعجب من از کسانی است که به جای نقد وجواب فحاشی می کنند…
تعجب بهتر از ترس و خشم است .
اما بهتر از تعجب درک و همدلی و گفتگو است.
جناب زیدآبادی،
شما اگر سال ۶۱ هجری در شام قلم میزدید، گمانم به حضرت زینب نیز توصیه میکردید با دل پر رنج و آه برای دادخواهی عزیزانش خطابه نخواند.
بهعنوان کسی که دو دهه از جوانیش را پای حمایت از همفکران شما به باد داده میپرسم، تیغ قلم باشرفان باید رو به داغدیده باشد یا ستمگر؟
متن قابل تامل و اگر آقای زید آبادی جواب این متن را بتواند بدهد ببینیم نظرش چیست خوبه
سلام.
اینکه ایشان داغدارند صحیح و بلاشک. اینکه ایشان خشونتی دارند فکر میکنم صحیح نیست. ما که خشونتی ندیدیم. اینکه حاکمیت آزادی بیان را با تفسیری همچون مخل امنیت معنا می کند جای بحث دارد. امثال تاجزاده ها گویای وضعیت است.
بنظرم برای کسی که نمی خواهد به امری تن دهد خشونت ضرورت دارد. برده داری هم زمانی قانون بود ولیکن قانون غلط. برداشته شد ولیکن با تلاش و جنگ با اهریمنی که نمی خواست اشرافی حداقلی به موضوع داشته باشد.
افراد نرمال معمولا از خشونت بیزارند ولی جاکمیت اصرار بر موضوعی غلط و عدم پذیرش آزادی بیان دارد که مستندات فراوانی از جمله بازداشت هزاران نفر دلیل و برهان قاطع آن است. لذا در این بین احتمال خشونت از جانب طرح خشونت دیده، جهت پاسخگو کردن ظالم ضرورت پیدا می کند.
در هر حال منطقی بودن بخش از کلام آقای زید آبادی صحیح است ولی کل موضوع مورد بحث واز نظر حقیر ناصحیح.
باید پرسید در حال حاضر کی خشونت می کند ، مردم ؟ تظاهرات سکوت ۸۸ را به یاد دارید ، حتی تحمل سکوت را نکردند. . بی عملی خود را نباید در حمله (شما بخوانید ” بلاغ ” ) به اسماعلیون توجیه کرد.