خرید تور نوروزی

مصاحبه ای با خواهر خدانور لجعی و یکی از ساکنان بومی منطقه

خدانور در لحظه‌ای که روی زمین می‌افتد، گفته بود مرا به بیمارستان برسانید. مادر و خواهرم غیر من کسی را ندارند

روزنامه اعتماد نوشت:خدانور روز یکشنبه ۱۰ مهر سال جاری در جریان اعتراضات جان خود را از دست داد، اما عکسی از خود در شبکه‌های اجتماعی به جای گذاشت که واکنش‌های زیادی از سوی افکار عمومی برانگیخت.

بررسی‌ها و پیگیری‌ها درباره این گزارش یعنی صحبت با یکی از خواهران «خدانور لجه‌ای» جوان ۲۷ ساله اهل زاهدان از توابع استان سیستان‌وبلوچستان چندین هفته به طول انجامیده است. یک منبع مطلع هم چند نکته تازه در خصوص لحظه فوت خدانور به «اعتماد» گفته است.

خدانور در محله شیرآباد زاهدان زندگی می‌کرد و مانند بسیاری از مردم بلوچستان با مشکل نداشتن شناسنامه روبرو بود. خدانور روز یکشنبه ۱۰ مهر سال جاری در جریان اعتراضات جان خود را از دست داد، اما عکسی از خود در شبکه‌های اجتماعی به جای گذاشت که واکنش‌های زیادی از سوی افکار عمومی برانگیخت. یادآوری می‌کنیم که در این گزارش سعی شده است با رعایت بی‌طرفی واقعیات زندگی و مرگ خدانور لجه‌ای از زبان خواهر خدانور و براساس رسالت خبری خبرنگار اعتماد روایت شود.

خدانور سنی‌مذهب و بلوچ بود. در حاشیه شهر زاهدان و محله شیرآباد ساکن بود و گفته شده که در فضای مجازی خصوصا اینستاگرام فعالیت داشته است. از لحظه‌ای‌که خدانور لجه‌ای جانش را از دست داد، تلاش کردم با یکی از اعضای خانواده او گفتگو کنم. در نهایت موفق شدم با مادر «خدانور لجه‌ای» از طریق تلفن صحبت کنم. اما مادر خدانور نمی‌توانست به زبان فارسی صحبت کند. در نتیجه مادر او گوشی تلفن را به یکی از خواهران خدانور داد و خواهر خدانور در پاسخ به سوالاتی که از او می‌پرسم با احتیاط جواب داد.

چند خواهر و برادر هستید؟

۸ خواهر هستیم و خدانور تنها پسر خانواده بود. یکی از خواهرانم هم که ۲۱ سال داشت بعد از ماجرایی که برای خدانور اتفاق افتاد، دق کرد و مُرد.

آیا خدانور مجرد بود؟ شغلش چه بود؟

خدانور نامزد داشت و گچ‌کار بود. از بچگی گچ‌کاری می‌کرد و خرج خانواده را می‌داد. البته مادرم هم تا قبل از اینکه خدانور کار کند همه ما را یکه و تنها بزرگ کرد. بعد هم که خدانور بزرگ شد او خرج مادر و خواهرم را می‌داد.

حالا که دیگر خدانور نیست مخارج مادرتان به عهده کیست؟

از مسجد زاهدان به مادرم کمک می‌کنند.

چی شد که خدانور دستگیر شد؟ عکسی که از او در شبکه‌های اجتماعی منتشر شده مربوط به چه زمانی است؟

خدانور دو، سه ماه قبل از اینکه کشته شود، دستگیر شده بود. تازه از زندان آزاد شده بود که این اتفاق برایش افتاد. عکسی هم که از خدانور منتشر شده مربوط به زمانی است که در کلانتری بود. پس از یکی، دو ماه هم با قید وثیقه آزاد شد. ما هم درست نمی‌دانیم به چه دلیل زندان رفته بود. وقتی هم که از زندان آزاد شد همان روزی که معروف به جمعه خونین زاهدان است، خدانور هم کشته می‌شود. البته اول تیر می‌خورد و چند روزی در بیمارستان تامین اجتماعی زاهدان بستری می‌شود بعد هم می‌میرد. پس از آن هم عکسش زمانی که در کلانتری به میله پرچم دستبند زده شده بود، پخش شد.

خدانور به خاطر سرقت دستگیر شده بود؟

چی؟ سرقت؟ خدانور؟

خواهر خدانور ادعا می‌کند که دلیل بازداشت خدانور «بگومگو» با یک بسیجی بوده است. البته روایت رسمی در این زمینه چیز دیگری است. از جمله مهدی شمس‌آبادی، دادستان عمومی انقلاب اسلامی زاهدان ۱۹ آبان‌ماه جاری در خبرگزاری فارس در خصوص خدانور لجه‌ای عنوان کرده بود: «خدانور لجه‌ای سابقه ۱۶ فقره سرقت مسلحانه داشته و دهم مهر حین یک سرقت دیگر در درگیری مسلحانه با ماموران کشته شده است. چگونگی کشته شدن لجه‌ای در دستگاه قضایی استان در حال بررسی است.»

البته تفاوت روایت رسمی و روایت خانواده خدانور به همین محدود نمی‌شود. در حالی که خانواده خدانور خود را ایرانی می‌دانند دادستان عمومی انقلاب اسلامی زاهدان گفته است: «هویت خدانور لجه‌ای؛ صادق کبدانی، معروف به یاغی و از اتباع افغانستان است و تیرماه سال جاری به جرم سرقت مسلحانه بازداشت و ۲۷ مرداد با وثیقه آزاد شده بود.»

درباره مرگ خدانور هم اختلاف روایت وجود دارد. در این‌زمینه، یکی از ساکنان بومی منطقه که تمایل نداشت نامش در این گزارش قید شود، در خصوص ماجرای کشته شدن خدانور به من گفت: «یک مثال برای‌تان می‌زنم. در هر نقطه‌ای اگر تصادفی رخ می‌دهد افراد خواه ناخواه جمع می‌شوند که ببینند چه خبر شده است؟ حالا جمعه خونین زاهدان را خاطرتان است؟ همان روز خدانور و چند نفر از دوستان‌ش وقتی صدای شلیک را می‌شنوند سریع به محل می‌روند که ببینند ماجرا چیست! همان جا خدانور گلوله می‌خورد و بر زمین می‌افتد. دوستانش گفته بودند که خدانور در لحظه‌ای که روی زمین می‌افتد، گفته بود مرا به بیمارستان برسانید. مادر و خواهرم غیر من کسی را ندارند. بعد هم مادرش برای اینکه خدانور زنده بماند، نذر می‌کند که روزه بگیرد و در تمام مدتی که خدانور در بیمارستان بود مادرش زبان روزه بالای سر او بود و ذکر خدا را بر لب تکرار می‌کرد و می‌گفت خدایا؛ خدانور را به من برگردان. حتی زمانی که آب میوه و کیک برای مادر خدانور بردند از گلویش پایین نمی‌رفت. با اینکه روزه بود و گرسنه.»

این منبع مطلع در ادامه می‌گوید: «یکی از خواهران خدانور هم پس از مرگ برادرش دچار حمله قلبی شد و جانش را از دست داد. برخی منابع محلی نیز گزارش کرده‌اند که وضعیت مادر خدانور بعد از مرگ دخترش وخیم‌تر شده است.»

همان‌طورکه شمس‌آبادی می‌گوید نحوه فوت خدانور توسط دستگاه قضایی در حال بررسی است، اما از زمان انتشار اظهارات دادستان عمومی انقلاب اسلامی زاهدان هیچ خبری درباره این بررسی‌ها منتشر نشده است.

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا