جدال توییتری موافقان و مخالفان دیدگاه سروش درباره‌ی اپوزیسیون
واکنش‌های توییتری به اظهارنظر اخیر عبدالکریم سروش پیرامون نشستی با حضور چهره‌های اپوزیسیون را به انتخاب خبرنگار انصاف نیوز می‌خوانید.
حمزه غالبی: چه فصیح دکتر سروش شرح رذالت اپوزیسیون وابسته میکند.
پژمان موسوی: سخنان عبدالکریم سروش و برخی دیگر از موضع‌گیری‌های این روزها یک معنا بیشتر ندارد:
فقط ارزشِ پولِ ملی‌مان نیست که سقوط کرده، خیلی چیزهای دیگر هم سقوط کرده، فقط خودمان خبر نداریم.
عبدالله گنجی: سروش که خود مخالف ج.ا درباره نشست جرج تاون گفت: یکی از آنها که تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند، چندتایی از آنها که هم اصلاً از عالم سیاست خبری ندارند. در بین آنها نامی از اسلام و دیانت قاطبۀ مردم ایران در میان نبود.
مهدی جامی: ایراد گرفتن از دکتر سروش عیبی ندارد ولی کسی باید ایراد بگیرد که به شاهین نجفی هم ایراد گرفته باشد! نمیشود به شاهین میرسیم بگوییم حق توهین محفوظ است به سروش می رسیم بگوییم آقا توهین نکن! -زندگی مدنی باید معیارهای بی تبعیض داشته باشد. با استاندارد دوگانه آخرش میرسیم به همین …!
سیدمحمد صحفی: از صراحت لهجه و تعابیر دکتر سروش در توصیف اپوزیسیون قلابی انتقاد می‌کنند.
سروش شاگرد مکتب مولانا است که به فریب‌خوردگان عصر خویش هشدار می‌داد:
«ای خرانِ کور این سو دامهاست
در کمین این سوی خون‌آشامهاست»
مهدیه پالیزبان: دکتر سروش برای انتقاد از نشست دانشگاه جورج تاون به فیلم چندسال قبل گلشیفته اشاره کرده؟
ته روشنفکری دینی اینه که برای نقد کسی بهش توهین کنه؟ اونم توهین جنسیتی؟
فقط میشه متاسف بود.
بیخود نیست وضع امروز جامعه اینه که همه تا حرف مخالف می‌شنون، به هم فحش حواله می‌دن.
مهدی ایرانی: آقای سروش به کاری که خانم فراهانی -به طور علنی- انجام داده، نه افزوده و نه کاسته. همون رو روایت کرده.
اگر روایت کردن یک کاری، [از نظر شما] تحقیر به حساب میاد، [پس قبول دارید] اون کار خودش زشت بوده. پیشنهاد میکنم به جای حواشی ماجرا، کل صحبت‌های سروش درباره‌ی بیانیه موسوی رو گوش بدید. ممکنه با همه‌ی نظراتش موافق نباشم ولی آدم خسته نمی‌شه از این بیان نغز.
رضا بهزادیان‌نژاد: لطفا توجیه نکنید. بله بعضی حرفهای سروش درست بود اما از کسی که در دهه هشتم زندگیش هست و کسی که سال‌هاست حرف‌هاش مرجعی برای رسانه‌ها بوده انتظار میره که ادبیات مناسبی برای بیان نظراتش انتخاب کنه نه دست به ترور شخصیتی بزنه
رضا رئیسی: به مواضع دکتر سروش و میرحسین کار ندارم به تحقیقات، مقالات و پژوهش ها،خدمات و مدیریت و بلاغت و فصاحت آنان نیز هم، ممکن در خیلی مواضع همسو و هم‌نظر نبوده و حتی مخالف باشیم اما خدا وکیلی …هایی مثل رونقی و رائفی با چه اعتماد به نفسی راجع به اینها حرف می زنند؟توهین که بماند!
مهدی صارمی‌فر: از خوبی‌های زن_زندگی_آزادی این بود که دم خروس «حسین حاج‌فرج دباغ» از زیر قسم حضرت عباس «عبدالکریم سروش» زد بیرون.
مهدیه گلرو: نام این انقلاب زن_زندگی_آزادی است.اگر سروش این شعار را میفهمید آزادی و حق انتخاب گلشیفته را به ابزاری برای حمله تبدیل نمیکرد. دوره سرکوب زن به بهانه بدن و ناموس تمام شده. مثل انسان مخالفت کردن بدون تحقیر جنسیتی برای این جماعت غیر ممکن است.
شایان: بعد از حمایت جنبش به‌انحراف‌رفته «زن، زندگی، آزادی» از شکنجه‌گران ساواک و بکارگیری ادبیات زننده توسط گلشیفته، حالا #مبارز ارده‌عسلی ما میگوید در «فردای آزادی» [فعالان مدنی مانندِ] عبدالکریم سروش باید «زندانی» شود! هر دم از این باغ، بری می‌رسد!
نسیم چالاکی: باید با این وجه از خشونت دینی زیر یک سقف، زندگی کرده باشی تا بدونی سروش حرفهای عجیبی نزده. من بارها شبیه همین واژه‌های سروش رو شنیدم و هر بار چیزی در درون من برای همیشه می‌شکست. دینی که از ما انسان زورگوتر، زمخت‌تر، بی‌رحم‌تر و پرخاشگرتر بسازه، ورژن نواندیش و کهنه‌ش توفیری نداره
عطیه مروارید: آقای سروش!
آدم سرتا پا برهنه بشه بهتر از اینه سر تا پا حقارت بشه
مرجان: میدونم ممکنه دکتر سروش خیلی ها نشناسن!
اما یه پیشنهادكاملن دوستانه
برین تو اپcastbox یا تو تلگرام صحبتای دکتر سروش سروش نه من باب مسایل دینی نه!
مولانا رو که قبول دارید ؟
تفسیر مثنوی رو گوش کنید👌
تازه متوجه میشین این شخص کیه🧚
به جرات میگم جز اشخاصین که زندگیم رو تاثیر داشته
احسان آقاجانی: آقای سروش انقلاب فرهنگی امثال شما مادر من و مادران ما را از دانشگاه محروم کرد. شما آغازگر تحقیر بودید لااقل ادامه دهنده نباشید
مجتبی نجفی: ادبیات دکتر سروش در نقد گلشیفته فراهانی که خیلی صحبت قابل نقد هم دارد، برایم غیرقابل فهم است. “یکی از آنها که تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند.” واقعیتش اینه بسیاری نخبگان ما از طیفهای مختلف متوجه جنبش زن، زندگی و آزادی نشدند.
کیانوش سنجری: اگر مایل هستید پی ببرید که چرا شعار (فلسفه‌ی) زن_زندگی_آزادی در سمت حقیقتِ تاریخ امروز ایران قرار دارد، سخن‌پراکنی‌های اخیر جناب عبدالکریم سروش (فیلسوف انقلاب و پاکسازِ آکادمیکِ ۵۷) را با دقت گوش کنید و به وجدان خود رجوع کنید.
پرهام فرهنگ‌وصال: جناب عبدالکریم سروش خانم گلشیفته فراهانی را با عبارت «سرتاپا برهنه» له کرد. براندازها هم آن جناب را گرفتند به باد توهین.
وحید حلاج: صحبت سروش رو با دقت بیشتری گوش‌دادم. درباره گلشیفته فراهانی حرفش موجه نیست اما در مجموع و اصل حرفش درسته درباره کلیت اون جمع درسته
فرید مدرسی: چه زیبا سخن گفت عبدالکریم سروش…
اپوزیسیون‌کارتونی
لیلا نریمانی: کاش عبدالکریم سروش یه دوست دلسوزی داشت که بهش بگه زبون به دهن بگیره.
سهیل دولتشاهی: من با تمام کسانی که در نشست جورج تاون بودند مشکل دارم بیشتر از همه با عبدالله مهتدی و گلشیفته فراهانی. ولی جناب دکتر سروش ترا بخدا از توهین های جنسیتی استفاده نکنید نه به نفع شماست نه به نفع دیگران مخالفان این جماعت.
نعیمه عطامنش: ببین چه اوضاعی ساختیم که یه عده دارن ساواک تطهیر میکنن
یه عده دارن به دکتر سروش فشار میارن از گلشیفته عذر خواهی کنه!
سمیه: چیزی که من از دکتر سروش شنیدم سر تا پا اشکال بود. فقط یکی دو جمله‌ی مشکل‌دار نبود. تکرار میکنم که سر تا پا اشکال بود. ضمنا زن‌ستیزی شاخ و دم ندارد. واقعا لازم نیست خیلی کار عجیب و غریبی بکنیم که زن‌ستیز محسوب شویم. یک جمله کافی‌ست برای فاش کردن آن بایاس ذهنی.
هانیرا: عبدالکریم سروش واقعا گذشته خودش یادش نیست میاد درباره دیگران حرف میزنه؟
فرهاد فتحی: صحبت های مشمئز کننده عبدالکریم سروش در مورد گلشیفته فراهانی، و معیار قرار دادن نماز شب و مسلمان بودن برای خیر و شر انسان‌ها نشان داد که تفکر پنجاه و هفتی هنوز ماهیت جنبش زن_زندگی_آزادی را نفهمیده است و اتفاقا خود این نفهمی هم مبنای سهم خواهیشان از انقلاب علیه خودشان است.
روایت تسنیم از اظهارات عبدالکریم سروش:
««عبدالکریم سروش» که خود از مخالفان جمهوری اسلامی است، در صحبت‌هایی با اشاره به کنفرانس دانشگاه جرج‌تاون در واشنگتن که با حضور افرادی مانند رضا پهلوی و نازنین بنیادی و مصی علی‌نژاد و نازنین بنیادی و… برگزار شد، میگوید: جلسه‌ای بود و چند نفر شرکت کرده بودند که تقریباً بساط رهبری برای ایران پهن کردند و به‌گمان اینکه نامی در رسانه‌ها دارند، فکر کردند که در دل‌ها هم جایی دارند.
سروش اضافه کرد: یکی از آنها که تا امتحان نداد و سر تا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند، چندتایی از آنها که هم اصلاً از عالم سیاست خبری ندارند.
عبدالکریم سروش با ابراز اینکه در میان آنها حتی یک پرچم ایران هم به چشم نمی‌خورد اضافه کرد: نامی از اسلام و دیانت قاطبۀ مردم ایران در میان نبود بلکه اکثریت آنها کمال ناآشنایی با این سنت عظیم و قویم ایرانی داشتند و یکی از آنها هم که از تجزیه‌طلبان مشهور و به‌نام است.
سروش با تأکید بر اینکه اینها نمی‌توانند برای ملت ایران کاری کنند گفت: بنابراین اینها مگر برای دلخوشی خود و برای پر کردن برنامه‌هایی که می‌دانیم از کجاها سرمایه و خط سیاسی آن می‌رسد کاری کنند، [و گر نه] برای ملت ایران کاری نمی‌توانند بکنند [چون] نه از ایران چندان شناسایی و آشنایی دارند و نه از دیانت و سنت و ارزش‌های مردم آن.
او با بیان اینکه بیشتر این افراد حتی هرگز در میان مردم ایران هم نزیسته‌اند گفت: اینها با دردها و ارزش‌های مردم ایران آشنایی ندارند بعد با کمال بی‌خیالی و بلکه با کمال جسارت دعوی رهبری این قوم را هم دارند و گمان می‌کنند که کافی است زمام امر به دست آنها سپرده شود تا کشور گلستان شود!»
واکنش خبرگزاری فارس به اظهارات دکتر سروش:
«هفته گذشته نشستی در دانشگاه جرج تاون واشنگتن با حضور رضا پهلوی، مسیح علی‌نژاد، نازنین بنیادی و حامد اسماعیلیون برگزار شد و افراد حاضر برای چگونگی رهبری و اداره ایران به تبادل نظر پرداختند.
صرف نظر از اینکه این افراد از چه میزان محبوبیت در ایران برخوردارند، توهمات آنها در براندازی جمهوری اسلامی در نوع خود جالب است و در حالی که هنوز گامی برای به دست آوردن حکومت برنداشته‌اند، در حال تقسیم قدرت هستند.
در این راستا عبدالکریم سروش که خود از فعالان اپوزیسیون و از مخالفان جمهوری اسلامی است هم به نقد این جلسه پرداخته و این افراد را شایسته به دست گرفتن حکومت نمی‌داند.
سروش از جمله کسانی است که پس از انتخابات سال ۸۸ همه تلاش خود را برای براندازی جمهوری اسلامی کرد و مخالفتش با دین را آشکار ساخت؛ با این حال در سخنان اخیرش به فرهنگ و مذهب مردم اشاره کرده و افراد حاضر در جلسه دانشگاه جرج تاون را برای رهبری ایران بی‌کفایت می‌داند.
سروش در سخنانی میگوید: شنیده‌اید دیروز در واشنگتن در دانشگاه جرج تاون جلسه‌ای بود و چند نفر در آن بساط رهبری برای ایران پهن کردند و چون جایی در رسانه‌ها دارند، فکر کردند که در دل‌ها هم جا دارند.
جالب است یکی از آنها تا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند؛ چند تا از آنها از عالم سیاست خبری ندارند. یک پرچم ایران در آنجا نبود، نامی از اسلام و دیانت قاطبه مردم ایران در میان نبود، بلکه اکثریت آنها ناآشنایی با این سنت ایران داشتند. یکی از آنها که از تجزیه‌طلبان معروف ایران است.
اینها مگر برای دلخوشی خود و برای پر کردن برنامه‌هایی که می‌دانیم از کجاها سرمایه و خط سیاسی‌اش می‌رسد کاری کنند، زیرا برای ایران کاری نمی‌توانند بکنند.
نه از ایران شناخت دارند و نه از دیانت مردم، نه از سنت‌ها و نه از ارزش‌ها، بیشتر آنها در میان مردم نبوده‌اند و نه زیسته‌اند و نه با دردهای مردم آشنایی دارند و با کمال بی‌خیالی، جسارت دعوی رهبری را هم دارند و فکر می‌کنند کافی است زمان و امر به دست آنها سپرده شود.
از این سخنان سروش می‌توان دریافت که مخالفان نظام جمهوری اسلامی دچار از هم گسیختگی هستند و هیچ کدام دیگری را شایسته حکومت نمی‌داند. البته سرنگونی نظام جمهوری اسلامی خیال باطلی است که آنها با خود به گور خواهند برد»
بخش منتشرنشده‌ی اظهارات آقای سروش در رسانه‌های اصولگرا
«عزیزانی که خواهان تغییر هستید و معتقدید که نظام سیاسی ایران جراحی عظیم و عمیقی احتیاج دارد پا را فراتر از آنچه که میرحسین و خاتمی و تاجزاده، این سه سید حسیب النسب، بیان کردند نگذارید. اینها معتمدان ما هستند، کسانی هستند که امتحان خود را با نیکی و درستی و پبروزی تمام پس دادند، هیچ لکه و خال عیبی بر چهره‌ی آنها نیست. کارنامه‌ی پاکی دارند، آکنده از خدمات به ملت ایران و آکنده از پاکدستی و پاکدامنی. اکنون هم با کمال شفقت و احسان و دلسوزی پیش آمدند و در داخل کشور خطر می‌کنند و پیشتاز این حرکت و این خیزش تحول‌گرایانه هستند. با اینها باید همراهی کرد، از آنها باید پیروی کرد و جلوتر از آنها نباید قدم گذاشت»
انتهای پیام
این حرف دکتر سروش فقط دو تا دلیل میتونه داشته باشه
۱. خواسته یا ناخواسته بازی کردن در زمین حاکمیت
۲. ندیدن نشست اپوزیسیون و فقط حرف زدن از روی اخبار این نشست
نقدافرادوایدئولوژی ولنگارانه ی زن محور مخالفان ازناحیه هرکه باشد پسندیده است.البته زن ستیزی بازن محوری دراندازه قبح چندان متفاوت نیستند تابسختگیریهای افراطی اعتراض میکنی گروهی تصورمی کنندکه باید نمایش اسافل اعضا حلال تلقی شود مردم ما بدلیل سلطه فرهنگی جابرانه قرنها، دچارعقده های لایه لایه است بهمین دلیل تا گشایشی حس کند مرزهای اخلاق رادرمی نوردد اگرمنظور از زن زندگی آزادی این باشدکه تن زن اختیارش باخودش است وهرکاری که بخواهد بتواندانجام دهد این با معیارهای اخلاقی نمی خواند ضمنااخلاقیات مانندانواع بستنی نیست که هرکه هرکدام راخواست انتخاب کند فشار های نامعقول برحجاب هم میتواند مسبب تشدیدچنین وضعیتی باشد برای درمان اینگونه مسائل فرهنگی باید عدل درجامعه اقامه شود مسائل ازهم منفک نیستند منفک دیدن همین است که میبینیم.
حبیب سلام. یاخچی سان؟
می خواستم چند خط بنویسم که نوشته تو را خواندم. زحمت مارا کم کردی برار
سلام بر من نه منم بزرگواری شما هم بنویس ماهم استفاده کنیم
اختیار تن وبدنت باخودت اما اختیارفاسد کردن جامعه باخودت نیست. جامعه انسانی گاو داری نیست. اختیار درپوشش،مطلق نیست.البته سخت گیری هم بسیار نتیجه اش دین گریزی است خصوصا اگر درجامعه، فاصله طبقاتی مانندجامعه ما نجومی باشد.
همیشه غرور وتعصب بزرگترین مانع دیدن حقیقت بوده است.
افردی که خود عامل یک انقلاب بوده اند و نتیجه کردار خود را دیده اند با وجود دادن تلفات زیاد و ضربه زدن به سطح زندگی مردم و اقرار به اینکه تلاش آنها به سرمنزل مقصود نرسید، حالا می خواهند جلوی اقدام هر گروه دیگری جهت انقلابی دیگر را بگیرند. انگار فقط آنها حق انقلاب کردن را داشتند.
قضاوت درباره شعار زن زندگی آزادی بستگی به معنا ومفهومی داردکه ازآن افاده می شود. اگربه معنای این است که زن هرطور که خودش اراده کرد وبدون ملاحظات اخلاقی حدپوشش خودش راخودش تعیین نمود ماننداین است که کارمندی بگوید در رفتن به سرکار کاملا اختیارباخودم است زمانش راخودم تعیین می کنم واگرهرقشری چنین بیاندیشد جامعه دقیقا به جنگل تبدیل می شود داروخانه چی میگوید مغازه خودم است اختیار بازو بسته کردنش باخودم است وقس علی هذا اما اگرمعنای این عبارت این باشدکه زن بدنه زندگی را می سازد ونباید با زن برخورد ابزارگونه داشت بسیار مطلب صحیحی است یعنی زن سبب آرامش در زندگی است ونه ابزارهوس لحظه ای هوسبازان واز طرف دیگرهم افراط در محدودیت باز هم به نقض غرض منجر خواهد شد تذکر خیابانی در اکثر موارد موجب تحقیر زن است مگر وضعیت بیش از حد ولنگارانه باشد مسؤولان امورهم ازاین ذهنیت غیرفرهنگی دوری کنند که اقتصاد وعدالت تاثیری بر فرهنگ جامعه نداردایندومقوله برفرهنگ جامعه تاثیر تنگاتنگ دارد.
سخنان اقای سروش را به دو بخش تقسیم میکنم : بخش نخست ، تلاش برای تحقیرگروهی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی با ادبیات خاص سیاسی ایشان که هیجانی ، توام با پرخاشگری کلامی شدید و سست یا کم استدلال است. و بخش دوم توصیه ایشان به مردم معترض برای پیروی از افراد خاصی که ایشان قبول دارد .
توصیه های من به اقای سروش اینست که این شیوه پرخاشگری و تحقیرگری در ادبیات سیاسی خود را ترک کنند ، به اصل موضوع و دلایل مرتبط بپردازند ، و به جنبه های مثبت رویدادها و روندها نیز توجه و کنند . و بعلاوه ، با سخن گفتن هرچه متین تر و مستدل تر درباره هرشخصی که ایشان مخالف اوست ، بکوشد هر چه بیشتر نماینده ای اخلاقی باشد که از آن تمجید میکند و از اخلاقی که از آن اعلام بیزاری میکند هرچه بیشتر دوری کند .
سخنان اقای سروش را به دو بخش تقسیم میکنم : بخش نخست ، تلاش برای تحقیرگروهی از مخالفان نظام جمهوری اسلامی با “ادبیات خاص سیاسی ایشان” که هیجانی ، توام با پرخاشگری کلامی شدید و سست یا کم استدلال است. و بخش دوم توصیه ایشان به مردم معترض برای پیروی از افراد خاصی که ایشان قبول دارد . توصیه های من به اقای سروش اینست که این شیوه پرخاشگری و تحقیرگری در ادبیات سیاسی خود را ترک کنند ، به اصل موضوع و دلایل مرتبط بپردازند ، و به جنبه های مثبت رویدادها و روندها نیز توجه کنند . و بعلاوه ، با سخن گفتن هرچه متین تر ، مستدل تر درباره هر شخصی که ایشان مخالف اوست ، بکوشد تا هر چه بیشتر نماینده ی اخلاقی باشد که از آن تمجید میکند و هر چه بیشتر از اخلاقی که از آن اعلام بیزاری میکند دوری کند.
خواستهایی در جامعه ایران هست ولی آن کسی که بیرون از ایران عامل و صورتک کارتهای سرمایه داری غرب و اسرائیل و عربستان که دنبال لقمه چرب ایرانند همین و البته به رهبری سیا و نیروهای امنیتی مربوطه به طور کامل هم دنبال ارتجاع هستند نه اصلاحپیشروی تازه ارتجاع خوبشه دنبال اینند که همون کارتلها و سرمایه دارها را صاحب ایران کنند تازه اگر ایران یک پارچه ای بگذارند مسلما حکمرانی ما نیاز به پوست اندازی و جلوروی و بعد در زمانی که نهاد ها ملی خودمون قوی شده باشند عبور از جمهوری اسلامی داره اما این یک حرکت روبه جلوئه نه رو به عقب برای قویتر شدن ملی نن نابود شدن ملی ذیل سرمایه داری آمریکا .
انقلاب اول که نتیجه ش جلوی رومونه، انقلاب بودم قطعا فاجعه محض خواهد بود. تنها راه حل اصلاح است و بس
جناب سروش به گلشیفته فراهانی حمله کرد تا دل حکومت را به دست بیاورد، رسانه حکومتی فارس هم مهلت نداد و حقش را گذاشت کف دستش و او را ضد دین نامید. بله جناب سروش شما گلشیفته را ضد دین نامیدید و خبرگزاری فارس هم شما را! خدا هیچ کس را به چنین روزی نیاندازد که چوب دو سر … شود!