لزوم فهم درست از مخالفان و جلوگیری از به کارگیری ادبیات سخیف | رضا صادقیان
رضا صادقیان در روزنامه همدلی نوشت: مرکز ثقل تمام کنشها و واکنشها در میدان سیاست تلاشهایی است که طرفین جدلها و ائتلافهای سیاسی برای کسب و یا نفی قدرت انجام میدهند. از همینرو سپهر سیاست؛ جدی، مهم، غیرقابل چشمپوشی و بسیار با اهمیت است.
برخلاف بسیاری از کوتهفکران و بخش گستردهای از فعالین بینام و نشان و جاعلان در شبکههای اجتماعی و کوشندگانِ پیوندِ طنز و هجو به کنشهای سیاسی، نمیتوان کنش سایر فعالیتها را به هر دلیل نادیده گرفت، تمسخر کرد، آنان را به مثابه دلقکها و لودههای امروز به مردم معرفی نمود و با ادبیاتی سخیف و لمپنوار درباره منتقدان، مخالفان و حتی معاندان ساختار سیاسی سخن گفت و یا قدرت آنان را برای ایجاد چالشهای خرد و کلان دستکم و هیچ گرفت. طی کردن این راه به هیچ فرجامی در سپهر عمومی، جذب مخاطبان و یا هیچانگاری کنش دیگران نخواهد داشت، مانند مسیری که یکی از برنامههای به اصطلاح طنز صدا و سیما با کوچکنمایی غیرقابل وصف و تحقیر درباره مخالفان و منتقدان در حال انجام است. تفاوت شرایط امروز و دیروز را باید با دقت نگریست و بدون تعارف درباره دشوارههای زمان حال سخن گفت.
در سیاست هیچ امری شوخی نیست، از همینرو لازم است کوچکترین تغییرات در طیفهای سیاسی برای شناخت و فهم بهتر وضعیت امروز مورد بررسی و بازخوانی مجدد قرار بگیرد، مهمتر آنکه این همه میبایست از دریچههای مختلف برای صاحبان قدرت و تصمیمگیران اصلی صورتبندی و هزینه و فایدههای آن روشن شود. به عنوان مثال؛ چه بسیار از استادان، مدرسان دانشگاه و نویسندگان بولتنهای سیاسی که فهمشان از فعالین سیاسی خارج از مرزها همچنان در حوالی دهه شصت و هفتاد سیر میکند، بسیار قدیمی و فرسوده بوده و متاسفانه از اساس در دنیای ابطال شدگان سیر میکنند. روایت امروز را به رویدادهایی ابطال شده ارجاع میدهند که بیثمر بودن آن مانند روز روشن است. جهانی که استادان کتابنخوان برای صاحبان قدرت شرح میدهند به واقع چنین جهانی در حال حاضر به معنای واقعی کلمه وجود خارجی ندارد، اما دانش نحیف مدعیان باعث میگردد همچنان در خیالات و اوهام سیر و تصویر اشتباه امروز را مجددا نقاشی کنند. به عبارتی همچنان گمان دارند با فسیلشدگان در دهه پنجاه سر و کار دارند و مخالفان آنان انبوهی پیرمرد و انسانهای وابسته به نوستالژیهای سالهای دور هستند و اساسا آنقدر پیر و فرتوت شدهاند که توانایی راه رفتن ندارند، چه برسد که بخواهند علیه ساختار سیاسی دست به اقدامات بزنند.
نه تنها مخالفان سیاسی نظم موجود، مخالفان سابق با رویکردهای گذشته و فرسوده نیستند، بلکه طیف مهاجران ایرانی که براساس آمارها بیش از 5 میلیون ایرانی در کشورهای مختلف جهان رسیده است، همه در یک دستهبندی مشخص قرار نمیگیرند. طی سالهای گذشته چه بسیار نیروهای کار از قبیل متخصصان نفت و گاز، پزشکان متخصص، کارشناسان و مهندسان در رشتههای برق، مکانیک و کامپیوتر به دلایل بسیار از جمله نبود چشمانداز قابل لمس و امیدوارکننده در داخل کشور بار مهاجرت را با تمام تلخیها، دلبستگی و وابستگیها بستهاند و از ایران رفتند. بنابراین افرادی که در تظاهرات، راهپیماییها و نشستهای سیاسی خارج از کشور دور هم جمع میشوند ایرانیان اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 میلادی نیستند که به دنبال راه تباه بختیار و امثال او برای دریافت کمکهای مالی و نظامی از صدام حسین و… سراسیمه دنبالهروی کنند. اختلاف دیدگاههای منتقدان و مخالفان نظام سیاسی نسبت به کنشهای سیاسی در شبکههای اجتماعی دقیقا نمایانگر آگاهی نسبی مخاطبان نسبت به طیفها، گروهها و چهرههای سیاسی و کارنامه گذشته آنان است.
برگزاری راهپیمایی ایرانیان در برلین، نروژ، آمریکا، استرالیا و دعوت از مخالفان سیاسی به کنفرانس امنیتی مونیخ و دیدار با سناتورهای فرانسه و آمریکا را در کنار خبرهای مربوط به تاثیر پهبادهای ایرانی در جنگ روسیه و اوکراین اساسا تصویری خوشایند از فعالیتهای داخلی و خارجی یک کشور را در عرصه بینالمللی حتی برای شهروندان عادی کشورهای خارجی مخابره نمیکند. طی پنجماه گذشته صدها گزارش تصویری، مستند خبری، خبر، تحلیل و گفتگو با شخصیتهای سیاسی کشورهای دیگر علیه نظم سیاسی ایران منتشر شده و ادامه مذاکرات درباره برجام و مسائل دیگر را برای طرفهای غربی سختتر از گذشته کرده است. بنابراین بحث درباره ایرانهراسی، تعریف ایران به عنوان کشوری جنگطلب و ضد نظم بینالمللی که نزدیک به دو دهه همچنان در حال مذاکرات برای رسیدن به راه حل مسئله هستهای است و تحرکات مخرب اسرائیل و… نشان میدهد نه تنها وضعیت امروز در عرصه اقتصاد و روابط خارجی مساعد نیست، بلکه کشور با خطرات جدیتری روبرو شده است