عاشورا در راستای احیای دموکراسی غدیر
حجتالاسلام احمد حیدری در یادداشتی با عنوان «عاشورا در راستای احیای دموکراسی غدیر» که در اختیار انصاف نیوز قرار داده است، نوشت:
در یاداشت «غدیر» معیار و نماد «مردمسالاری» توضیح دادم که واقعه غدیر، «ارائه “مردم سالاری در انتخاب حاکم” از جانب رسول خدا برای همیشه تاریخ» بود ولی متأسفانه این فراز شکوهمند تاریخ در طول این چهارده قرن حتی از نگاه عالمان شیعه[جز قلیلی] مغفول ماند بلکه ظالمانه حتی از جانب بسیاری از مدعیان علم از شیعه، سقیفه “حاصل دموکراسی و انتخاب اکثریت” معرفی شده و میشود؟!
با این که پیشنهاد رسول خدا در معرفی امام علی به عنوان صالحترین فرد برای تصدی حکومت بعد از پیامبر، با رغبت بینظیر عموم مسلمانانی که با تشویق رسول خدا در حج وداع شرکت کرده و در غدیر به امر رسول خدا مجتمع شده بودند، مواجه شد و همگی آزادانه و با رغبت تمام با امام بر خلافت بعد از پیامبر بیعت کردند، ولی قرائن آشکار حاکی از آن بود که جمعی در صدند تا این بیعت را شکسته و علیه آن اقدام کنند لذا رسول خدا تا زنده بود، در تحکیم این بیعت کوشید و حتی در روزهای آخر عمر و در شرایط بحرانی احتضار، در صدد برآمد با مکتوب کردن، آن را تضمین کند ولی مخالفان، با سخنانی توهینگونه به پیامبر، مانع نوشتن شدند.
بعد از وفات رسول خدا، انصار با توجه به این که در جنگها تعداد زیادی از قریش را کشته بودند، خوف داشتند که مهاجران قریشی خلافت را به غیر حق عهدهدار شوند و احقاد بدری و خیبری و حنینی را علیه انصار آشکار سازند و …؛ از این رو در سقیفه اجتماع کردند که تا مدینه مشغول به تجهیز پیامبر است، با یکی از بزرگان خود بهخلافت بیعت کنند. کسی از آن جمع به مهاجران خبر رساند و آنان خود را به سرعت به سقیفه رساندند تا مانع شوند.
با حضور آنان، انصار که نقشه خود را قرین موفقیت نمیدیدند، تنزل کردند و به «امیری از ما و امیری از شما» راضی شدند. در این مرحله هم مغلوب استدلال مهاجران مذکور گشتند و بالاخره مهاجران مذکور توانستند آنان را متقاعد سازند که امارت از آن مهاجران و وزارت از آن انصار باشد.(سقیفه و فدک/56) [قولی که برای به تسلیم کشاندن انصار، بدانان داده شد ولی بدان وفا نگردید] بعد هم ابوبکر عمر یا ابو عبیده را پیشنهاد کرد و آن دو، ابوبکر را از جهت سن و سابقه احقّ شمرده و با او بیعت کردند. انصار هم از روی رقابت اوس و خزرج و رقابت بعضی بزرگان خزرج با رئیسشان سعد بن عباده، در بیعت شرکت کردند و حتی از عمر و ابوعبیده سبقت گرفتند(همان/59) و بعد به سرکردگی عمر(همان/50) و به کمک افرادی چون خالد بن ولید(همان/71) از بقیه مسلمانان به دلخواه یا اجبار بیعت ستاندند.
وقتی برای بیعت ستاندن قبل از دفن رسول خدا، با علی و فاطمه که محبوبترین افراد نزد پیامبر و بالاترین مظهر اهل بیت بودند، آن رفتار میشود که به قول معاویه به امام: «شما را چون شتر سرکش چوب در بینی(تا از درد منقاد شود) به مسجد کشاندند»(نهج البلاغه/ نامه28) معلوم است با دیگرانی که از بیعت با این خلیفه خود خوانده ابا داشتند، چه کردند؟
در این میان اهل بیت و وفاداران و دوستانشان به تجهیز رسول خدا مشغول بودند و امام با توجه به واقعه غدیر و با توجه به فضایل منحصر به فرد خودش که مورد اقرار همگان بود، اصلا احتمال نمیداد که مردم به غیر او میل کنند لذا حاضر نشد تجهیز جنازه رسول خدا را وانهد و به سقیفه رفته و برای تصدی خلافت، دست و پا بزند(همان/42).
اهل سقیفه هم بعد از ستاندن بیعت زوری و ظاهری از جماعت مهاجر و انصار، به سراغ اهل بیت و وفادارانشان که در خانه فاطمه(ع) جمع بودند، رفتند و به زور آنان را به مسجد بردند و دست همه را به نشانه بیعت بر دست ابوبکر کشاندند!
طبیعتا چنین بیعتی هیچ شباهتی به مردم سالاری ندارد زیرا اساس آن بر زور و تحمیل بدون مشورت و بدون حضور بزرگان اهل بیت و افرادی چون علی، عباس، مقدادد، سلمان و … بود و لذا هم ابوبکر و هم عمر اعتراف کردند که بیعت سقیفه «فلتة» کودتا و کاری ناگهانی و بدون مشورت و حساب ناشده بود که میتوانست منشأ شری عظیم باشد[که شد] ولی به ادعای آنها خدا شرّ این بیعت را از سر مسلمانان دفع کرد(همان/44 و 70 و شرح ابن ابی الحدید12/224 و الفائق3/50)).
وقتی هم امام با بیعت مصرّانه عموم مهاجر و انصار و بعد از مشورت آزادانه آنان به مدت سه روز، به خلافت رسید، تصریح کرد که این اولین بیعت آزاد و مختارانه مسلمانان بعد از پیامبر است(منهاج البراعه 3/146) که بعد هم جز برای امام حسن تکرار نشد و خلافت بر اساس زور و تحمیل رسمیت یافت. عاشورا در راستای احیای غدیر و میراندن استبداد بود و امید که این وجه مغفول تاریخ و نمونه “دموکراسی و استبداد” مورد توجه واقع گردد.
انتهای پیام