قضاوت با شما!
حجتالاسلام مجتبی لطفی، از شاگردان و مسئولان دفتر آیتالله منتظری در یادداشتی تلگرامی با عنوان «قضاوت با شما!» نوشت:
سایت جماران وابسته به بیت مرحوم آیتالله خمینی طی یادداشتی و در واکنش به سخنانی که در فضای مجازی از ایشان در تحریک مردم عراق علیه صدام منتشر شده است، این سخنان را مربوط به پس از شروع جنگ دانسته و غیر از اینرا تحریف واقعیت شمرده و سپس معتقد است: پیش از آغاز جنگ دیگر مقامات مانند مهندس بازرگان (نخست وزیر) و مشخصا «در ۱۱ آبان ۵۸ آیتالله منتظری که ریاست مجلس خبرگان قانون اساسی را نیز بر عهده دارد، در خطبههای نماز جمعه به صراحت بیان میکند که صدام همان شاه است و باید برود.»(نقل از سایت جماران) و سپس از قول سید محمود دعایی(سفیر وقت ایران در عراق) در جلسه شورای انقلاب می نویسد:«سخنان مقامات رسمی مثل مهندس بازرگان و آیتالله منتظری در عراق رصد شده و به شدت موجب نگرانی شده است. عراقیها نمیپذیرند که رئیس مجلس خبرگان چنین حرفهایی بزند.»
این سخن منقول از آقای منتظری در بدو امر از آن جهت باعث تعجب میشود که با فکتهای دیگر در تناقض است:
یکم: آیتالله منتظری میگوید «همان اوائل که آیتالله خمینی در قم بود با توجه به تحریکات و هراسی که برای کشورهای منطقه از انقلاب ایران حاصل شده بود من احساس کردم ما مورد تهاجم قرار میگیریم و من به سهم خودم در قم نزد امام خمینی رفتم و هشدار دادم که ایران هراسی و تبلیغات علیه ما بسیار است و خطرناک؛ و بهجا است که هیأتهای حسن نیت به کشورهای مجاور فرستاده شوند تا از نگرانیهای آنان کاسته شود. پیشنهادی که رد می شود.»(رک: خاطرات آیتالله منتظری، ج۱، ص ۵۶۶).
دوم: روزی برادران مدرسی که در عراق ساکن بودند نزد آیتالله منتظری آمده و اخبار نگران کنندهای از نقل و انتقال نیرو و تجهیزات عراقی به آیتالله منتظری میدهند. آیتالله منتظری به سیدهادی هاشمی میگوید از شورای انقلاب برای برادران مدرسی وقت گرفته شود تا آنان گزارشهای خود را به اطلاع آن شورا نیز برسانند.(نقل از آقای سید هادی هاشمی مسئول وقت دفتر آقای منتظری).
درنتیجه آنچه که سایت جماران نقل کرده با شواهد موجود تناقض داشت تا اینکه به اصل خطبههای آیتالله منتظری در همان تاریخ مراجعه کردم و مشخص شد نقل قول سایت جماران دقیق و مطابق اصل نیست. در خطبه اول یازدهم آبانماه ۵۸ با لحنی ناصحانه آمده است: «ای کسانی که در کشورهای اسلامی حکومت میکنید دوستانه تذکر میدهم از این وضعی که برای حکومت ایران پیش آمد عبرت بگیرید، ظلم و تعدی و استبداد نکنید… سازمان امنیت ایران خیلی قدرتش زیادتر بود از ادارههای امن عام؛ ولی ملت ایران با دست خالی به حساب سازمان امنیت رسید… اخیرا یک عده از برادران مسلمان ما را در عراق اعدام کردند. آن نقشی که محمدرضا در ایران بازی میکرد حالا آن آقا در عراق بازی میکند و ژاندارم منطقه میخواهد بشود و “علیه ایران توطئه میکند، سفیرش در بیروت علیه ایران رسما اعلامیه منتشر کرده جای پایش در کردستان عزیز و در خوزستان پیدا شده است.” ملت عراق هم مسلمانند تا کی می.توانند صبر کنند؟! برگرد بیا با ملت آشتی کن، طغیان یعنی چه؟ تو قدرتت بیش از محمدرضا نیست… این راهش نیست راهی که محمدرضا رفت به نتیجه نمیرسد. بیایند همانگونه که امام ما، رهبر ما نصیحت کرد با اسلام و ملت آشتی کنند، درآمد ملت را خرج ملت کنند، خرج اسلام کنند، طغیان نکنند، از مقام سوء استفاده نکنند، به عنوان نصیحت، من به عنوان یک مسلمان نصیحت کردم، امر به معروف و نهی از منکر و ارشاد وظیفه همه اشخاص است.»
در میان این اظهارنظر، آنچه که سایت جماران از قول آقای منتظری ادعا کرده است که: «با صراحت بیان میکند که صدام همان شاه است و باید برود»، وجود ندارد. آنچه مشخص است و از متن بر میآید که این سخنان در واکنش و پس از آن ایراد شده که اخباری به گوش رسیده که عراق تحرکاتی در جنوب و غرب ایران انجام داده است و سفیرش در لبنان علیه ایران اعلامیه صادر کرده است؛ وانگهی، مردم عراق هم مورد خطاب نیستند بلکه ناصحانه به خود صدام حسین توصیههایی شده است که با استبداد با مردمش برخورد نکند. در حال حاضر نیز برخی سیاستمداران به سران برخی کشورها متناسب با برخی رخدادها، از این سنخ توصیهها دارند.
در این صورت و در نتیجه، آیا میتوان شائبه تحریک مردم و تحریک صدام برای آغاز جنگ را از این سخنان نتیجه گرفت؟! و در ضمن، آیا بهتر نبود به پیشنهاد مشفقانه آیتالله منتظری مبنی بر اعزام هیأتهای حسن نیت به کشورهای همجوار عمل میشد؟!
قضاوت با شما!
(منبع خطبه: کتاب در مکتب جمعه، که توسط مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی گردآوری و وزرات ارشاد در تیرماه ۱۳۶۴ آن را چاپ و منتشرکرده است: خطبه هفته پانزدهم، ص ۱۲۱ـ ۱۲۲).
انتهای پیام
متن ویراسته :
انصافاً خیلی وقاحت می خواهد که این جماعت از مسالمت جویی در سیاست خارجی حرف بزنند و امام را محکوم کنند .!!!!!!حالا امام شد آیه الله خمینی؟!!! محمد منتظریها و مهدی هاشمی ها و هادی هاشمی ها که عَلَم انقلاب جهانی برداشته بودند !!آنها آنروزها امام امام می گفتند!!! و به لیبرالها و دولت موقت حمله می کردند و در صحن محلس علیه امیر انتظام حرف می زدند و تهدید می کردند که مبادا امیر انتظام آزاد شود که ترور خواهد شد!!! آقای مجتبی لطفیِ تازه کار !! وقاحت هم حدی دارد!!! چه کسی پشتیبان همان نهضتهای به اصطلاح آزادی بخش عراق بود؟؟؟ امام خمینی؟؟ یا فرزند آقای منتظری که با مدرسیها ،سازمان عمل اسلامی را درست کرده بودند؟؟؟ این امام بود که جلوی تندروی رفقایِ رفقایِ جنابعالی را گرفته بود. امثال مهدی هاشمی که خود را جانشین استاد محمد منتظری معرفی می کرد نه فقط در مورد عراق بلکه در مورد کل جهان ادعای ایجاد انفلاب می کرد!!!! حالا بفرمایید همان زمان آیه الله منتظری در این مورد چه موضعی می گرفت؟ حاضر بود مهدی هاشمی و تندروی او را مهار کند؟
البته سخنان آقای منتظری با توجه به روحیات دیکتاتوری و غرور بیش از حد صدام، همان نقش تهدید را برای او بازی میکند .خیلی بیجا گفته نشده هر چند در الفاظ متفاوت است.