خرید تور تابستان

«فلسفه برای کودکان برخورد مسئولانه با زندگی را یاد می‌دهد»

فلسفه برای کودکان از نظر یحیی قائدی، دکتری رشته‌ی «فلسفه تعلیم و تربیت» به بچه‌ها کمک می‌کند تا اعتمادبه نفسی را که به سبب شیوه آموزش غلط در مدرسه سنتی و نحوه برخورد والدین از دست داده اند، بازیابند.

طلیعه نوین به نقل از شبستان نوشت: «فلسفه برای کودکان «فبک» می کوشد تا به کودک نگاهی متفاوت داشته باشد و به او قدرت اندیشیدن و استدلال را هدیه دهد، مساله ای که امروز به مثابه قطعه ای گمشده از پازل تربیتی در جامعه ما به خوبی قابل لمس است و تا والدین و مسئولان مدارس همکاری نکنند، این پازل تکمیل نمی شود. از این رو، بر آن شدیم به مناسبت فرا رسیدن روز جهانی کودک، از ابعاد برنامه فبک سخن بگوییم و برای این منظور سراغ «یحیی قائدی» رفتیم. وی استاد دانشگاه خوارزمی و از پیشتازان عرصه فبک است. در ادامه حاصل این گفت وگو تقدیم حضورتان می شود:‎

فلسفه برای کودکان «فبک» چه مدل رفتاری را در ذهن کودک تقویت می کند تا او بتواند به قدرت استدلال برسد حتی اگر ذاتا شخصیتی کم رو و خجالتی داشته باشد، این ویژگی و مهارت ذیل برنامه فبک چگونه به کودک منتقل می شود؟

فلسفه برای کودکان همان طور که از اسمش پیداست تلاش می کند تا رویکرد متفاوتی را ارایه کند که طی آن کودک بتواند در شرایط مختلف به درستی برخورد کند. گاهی ممکن است برخی مشکلات در سطح مدرسه برای بچه ها ایجاد شده و گاهی پیش می آید که کودکان مشکلات را از خانه به مدرسه می آورند، هر دو این مولفه ها سبب می شود که او کم رو و خجالتی شود و این مشکل در رفتارش بروز کند.

یکی از نکات و مسایل جالبی که در مورد برنامه فلسفه برای کودکان وجود دارد این است که در هیچ بخشی از آن گفته نشده که این برنامه برای بچه هایی با سطح هوشی بالا طراحی شده است؛ یعنی فرض بر آن است که این برنامه برای همه بچه ها با هوش پایین و متوسط طراحی شده بنابر این، همه زیر چتر این برنامه قرار می گیرند، لذا فبک اغلب مشکلات عمومی را که کودکان ممکن است با آن مواجه شوند، حل می کند.

برای مثال کودکانی که کمرو و خجالتی اند خودشان را به اندازه کافی باور ندارند چون اگر حتی چیزی گفته اند، سرکوب شده اند و به تدریج احساس ضعف کردند و این باعث شد که در جایگاه خود حاضر نشوند.

برنامه فلسفه برای کودکان مبتنی بر گفت‌وگو است، در برنامه فبک اصطلاحی داریم که به آن «اجتماع پژوهشی» می گویند، یعنی کلاس جایی تشکیل می شود که در آن کودکان استدلال و گفت وگو انجام دهند و به کودک اهمیت داده شود و هر کدام از بچه ها بتوانند دیدگاه خود را مطرح کنند. اگر با موضوعی مخالف هستند، مخالفت خود را اعلام کنند و اگر موافقند نیز اعلام کرده و نظرشان را بگویند.

در هر اجتماع پژوهشی در فبک، پانزده تا بیست نفر از کودکان حضور دارند و این کودک باید در کلاس صحبت کند، اصلا جو کلاس به گونه ای طراحی شده است که به هیچ وجه روی حرف ها قضاوت نمی شود. همه بچه ها باید به کودکی که صحبت می کند، گوش کنند و این گوش دادن را نشان دهند؛ بنابر این، در چنین فضایی کودک به تدریج اعتمادبنفس کسب می کند و راحت تر می تواند گفت وگو کند، از این رهگذر مشکلاتی نظیر کم رویی در او از بین می رود.

آیا ذیل برنامه فبک می توانیم سبک زندگی و مولفه ها و ارزش های فرهنگی را نیز به کودکان منتقل کنیم؟

قطعا برنامه فلسفه برای کودکان می تواند برای انتقال فرهنگ نقش موثری را ایفا کند ولی به طور کلی توجه داشته باشیم که این برنامه مخالف هر گونه القا کردن است. ببینید بحث ما سر این نیست که ایده ها فی نفسه خوب هستند یا نیستند بلکه می گوییم اگر عسل را که شیرین است با قاشق و با شدت در دهان بچه بچپانیم او باز هم پس می زند.

با این وصف فلسفه برای کودکان مخالف این رویکرد است که به کودکان بدون آنکه فضایی برای استدلال داده شود، آموزش بدهیم، از سوی دیگر فبک می تواند در فرهنگ نیز موثر باشد و اساسا آنچه که امروز در کلاس ها آموزش می دهیم بر اساس فرهنگ خودمان است ولی با این وجود اشتباهاتی هم وجود دارد؛ برخی می گویند فلسفه برای کودکان یعنی عقاید فیلسوفان را به کودکان آموزش دهیم در حالی که چنین نیست و این برنامه تلاش می کند که به کودکان بیاموزد که با زندگی نقادانه، خلاقانه و مسئولانه مواجه شوند.

با این وجود قرائت های مختلفی از برنامه فلسفه برای کودکان طی چند سال اخیر مطرح بوده و دیدگاه های متعددی از جمله آنچه که خودتان هم اشاره کردید، وجود دارد!

بله، دیدگاه های مختلفی مطرح شده ولی این دیدگاه ها اصلا ذیل برنامه فبک نیست. اگر کسی رویکرد ویژه ای دارد بیاید و آن رویکرد را مطرح و خلق کند، چرا باید ذیل برنامه فلسفه برای کودکان دیدگاه خود را مطرح کند؟ آنچه که این برنامه مطرح می کند، کاملاً مشخص است و ارتباطی با بسیاری از مولفه هایی که اشاره شد ندارد.

فبک تا کنون چه دستاوردهایی داشته و توانسته چه گره هایی را از دنیای کودکانه باز کند؟

ما تجربه کار با کودکان را در سطوح مختلف داشته ایم، با افراد گوناگون از دوره مهدکودک تا دانشگاه، حتی گاهی در یک جلسه موفق شدیم کودکی را که جرات نمی کرد یک کلمه صحبت کند، به جایی برسانیم که تا پایان کلاس بتواند به راحتی صحبت کند.

کلاس های فلسفه برای کودکان باعث می شود آنها اعتمادبه نفسی را که به سبب شیوه آموزش غلط در مدرسه سنتی و نحوه برخورد والدین از دست داده اند، بازیابند. از سوی دیگر یکی از مشکلاتی که در مدارس دیده می شود تبدیل محیط آموزشی به یک محیط رقابتی است، یعنی همیشه در کلاس های مدرسه دو یا سه بچه دست هایشان بالا است و معلم به آنها توجه می کند و باقی بچه ها معمولا از نظر خارج هستند.

در برنامه فلسفه برای کودکان علاوه بر این که همه بچه ها به حرف می آیند، وظیفه سایر شاگردان این است به او گوش بدهند و حتی به او کمک کنند تا مقصودش را بیان کند یعنی این کودک بفهمد که نه تنها از سوی سایر بچه ها نادیده گرفته نمی شود بلکه به او برچسب کودن بودن هم نمی زنند و این یعنی کسب و تقویت اعتمادبنفس. همین که در هر کلاس چندین بار اسم یک کودک صدا می شود و مورد توجه قرار می گیرد، حس اعتمادبنفس از دست رفته را بر می گرداند.

بنابر این، رویکرد برنامه فبک این قالب را دارد و بسیاری از مسایلی را که ذیل آموزش های سنتی روی شخصیت بچه ها تاثیر منفی گذاشته بود، از میان برد.»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. بسیار رویکرد جالبی هست..کاش در روزگار آموزش ابتدایی ما هم چنین دیدگاه هایی وجود داشت و به آن پرداخته می شد.

  2. درود هموطن از دبیر اخراجی غیر قانونی و محروم از حقوق اجتماعی می خوانید. بابک دبیر ادبیات و علوم انسانی و پرورشی بودم. معلمان و دبیران که توان اداره کلاس های که اینجانب درس می دادم نمی توانستند اداره کنند. معلمان حزب الهی به آموزش و پرورش رفته خواستار اخراج اینجانب شدند. اغلب دانش آموزان کلاسم بخوبی می دانستند هیچ ارزشی ارزش تحمیل کردن ندارد چون هم تحمیل کننده و تحمیل شوند ارزش حقیقی انسانی خود را از دست میدهند.
    دلیری که توان اداره کلاس را ندارد حزب الهی هم هست و بیشتر به مغز شویی مشغول بود تا آموزش صحیح علم. خواستار اخراج و محروم کردن بابک از حق اجتماعی شدند.
    کار بدانجا کشید که بابک ممنوع التدریس می شود و دانش آموزان صدای خود را بلند کرده که نه گاو می خواهیم نه گاو میش معلم می خواهیم خیراندیش ( آستانه اشرفیه )
    عباس فلاح خیراندیش دبیر محروم از حقوق اجتماعی بدون هیچ گونه حق و حقوقی به زندگی بخور و نمیر ادامه میدهد

  3. کتابی که سال 1358 بعنوان خارج از درس استفاده می کردم
    کتاب از کهکشان تا انسان ماکس پلانگ بود.
    دبیران بی سوادی هم بودند از انسان تا قبرستان درس می دادند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا