تلخترين خبر بعد از رحلت امام خمینی
علي شكوهي در روزنامه ی اعتماد نوشت: 1- خبر درگذشت آيتالله هاشميرفسنجاني تلخترين خبري است كه بعد از رحلت امام خمینی شنيدم و بلافاصله به ياد آن جمله مشهور امام خميني درباره شهيد بهشتي افتادم كه فرموده بودند: «آنچه كه من راجع به ايشان متاثر هستم، شهادت ايشان در مقابل او ناچيز است و آن مظلوميت ايشان در اين كشور بود» و آيتالله هاشميرفسنجاني بعد از شهيد بهشتي، دوم مظلوم انقلاب است.
✅ 2- هاشمي بزرگ است و بزرگ هم خواهد ماند. تاريخ انقلاب اسلامي هم بدون نام و ياد و ذكر مبارزات و اقدامات و تلاشهاي او ابتر است. در بزرگي او همين بس كه بسياري از اسامي و نامها و شخصيتها به اين دليل كه با او دشمن بودند و به او ظلم كردند، نامشان باقي خواهد ماند و نه به اين دليل كه خودشان در سوابق و جهاد و مبارزه و همراهي با امام و شكنجه و تحمل ناملايمات در راه دفاع از اسلام و انقلاب و نظام اسلامي و خط امام چيزي براي عرضه كردن دارند.
✅ 3- هاشميرفسنجاني را بايد «السابقون الاولون» ياران امام دانست. او در زماني به امام پيوست كه هنوز امام به عنوان يك مرجع تقليد و مبارز ضدرژيم شاه شناخته نميشد. به تعبيري او نخستين چهره سياسي است كه امام را كشف كرد و با او در مبارزات سياسي همراه شد و در اوج تنهايي امام در كنارش ايستاد و با وجود تحمل شكنجههاي جانكاه در زندانهاي رژيم گذشته از نهضت امام خمینی دفاع كرد. هيچ كس را سراغ نداريم كه در سابقه جهاد و مبارزه و همراهي امام با او همسان باشد و پيشينه او را داشته باشد. كدام انسان منصفي را ميتوان يافت كه ديگران را بر او مقدم بدارد و فضل او را در مبارزه و جهاد بر ديگران انكار كند؟
✅ 4- هاشميرفسنجاني مصداق كساني است كه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كردند و اين در حالي بود كه برخي حاضر به ترك رفاه موروثي خود نبودند و برخي هم مالشان از جانشان عزيزتر بود. او هر چه داشت و هر چه كسب ميكرد در خدمت مبارزه قرار ميداد و كم نيستند مبارزاني كه همه نيازهاي زندگي خود را در دوران رژيم ستمشاهي مديون حمايت مالي او بودند و بارها بر اين واقعيت اعتراف و اذعان كردهاند. او به خاطر حمايت مالي و تبليغي از گروههاي انقلابي و مبارز بارها دستگير و زنداني و شكنجه شد و بسياري از خانوادههاي زندانيان سياسي قبل از انقلاب هم با كمكهاي مالي آيتالله هاشميرفسنجاني امرار معاش ميكردند. عملكرد مالي بعد از انقلاب ايشان هم به گونهاي بود كه با وجود تبليغات وسيع تخريبي، مقام رهبري در سخنراني مشهور سال ٨٨ خود شهادت دادند كه «آقاي هاشمي از اصليترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزي انقلاب از موثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسووليتهاي زيادي داشت: هشت سال رييسجمهور بود؛ قبلش رييس مجلس بود؛ بعد مسووليتهاي ديگري داشت. در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش از انقلاب يك اندوختهاي درست كرده باشد. اينها يك حقايقي است؛ اينها را بايد دانست».
✅ 5- امام به آيتالله هاشميرفسنجاني علاقه متفاوتي داشت. او امين امام و خيرخواه او بود و در نصيحت و خيرخواهي به امام اهل خودسانسوري نبود. كم نيستند كساني كه به خاطر خوشايند طرف مقابل حرف ميزنند و در دادن نظر مشورتي، به موقعيت و آينده و جايگاه خود ميانديشند اما هاشميرفسنجاني از كساني بود كه وقتي نظر مشورتي ميداد تنها به مصلحت امام و رهبري نگاه ميكرد و تلخ بودن سخن خود را در نظر نميگرفت و خيرخواهي خود را از اين بزرگان دريغ نميكرد. به همين دليل بود كه سران قوا در دوره امام، گفتن سخنان تلخ و صريح را به ايشان واگذار ميكردند و خود بعد از بيان اصل حرف از سوي آيتالله هاشميرفسنجاني به ميدان ميآمدند و از نظر ايشان حمايت ميكردند. امام هم اين را ميپسنديد و به همين دليل سخنان انتقادي و تلخ و صريح هاشميرفسنجاني بر محبوبيت ايشان نزد امام ميافزود. كمتر كسي را سراغ داريم كه نزد امام، مقبوليت و جايگاه آيتالله هاشميرفسنجاني را داشته باشد و به اندازه او محبوب بوده باشد.
✅ 6- فداكاري در راه انقلاب و اسلام و از خودگذشتگي هاشميرفسنجاني را تنها در سالهاي قبل از انقلاب نبايد جست بلكه در مواردي از عمر انقلاب بايد پي گرفت كه همگان منفعلانه شاهد وقوع رخدادهاي تلخ بودند اما حاضر به مديريت درست مسائل نبودند يا از ترس موقعيت خود، حقايق را با امام در ميان نميگذاشتند و ايشان را در اتخاذ تصميمات درست مورد حمايت قرار نميدادند. نمونه بارز آن را در پايان دادن به جنگ تحميلي شاهد بوديم كه وقتي آيتالله هاشميرفسنجاني با شهادت بسياري از مديران و مسوولان به اين جمعبندي رسيد كه بايد جنگ را پايان داد، شخصا وارد ميدان شد و از امام خواست كه به خاطر حفظ آبروي ايشان، قطعنامه را خودش بپذيرد و بعدا امام ايشان را محاكمه كند ولي در هر صورت جنگ به اتمام برسد. البته امام به چنين حدي از خودگذشتگي راضي نبود و ميدانست كه جنگ را خودش بايد پايان بدهد. اصرار بر خيرخواهي براي امام و فدا كردن آبروي خود در راه تامين منافع ملي از جمله شاخصهاي فداكاري هاشميرفسنجاني در راه نظام و انقلاب بود.
✅ 7- شهادت آيتالله هاشميرفسنجاني در اينكه امام خمینی درباره صلاحيت آيتالله خامنهاي براي رهبري نظر مثبت داشت، حرف پاياني و تعيينكننده در تصميم خبرگان براي انتخاب رهبري بعد از امام بود و اين نيز يك مصلحتانديشي براي نظام و عمل به وصيت امام بود كه بر همراهي اين دو بزرگوار با يكديگر تاكيد داشت. هاشمي تا پايان عمرش بر اين شهادتي كه در خبرگان داد و بر بيعتي كه با رهبري كرد استوار بود هر چند نظرات ديگري براي اداره كشور داشت و از مواضع خيرخواهانه خود در اين زمينه نيز عقب ننشست.
✅ 8- آيتالله هاشميرفسنجاني در دهه آخر عمر خود شاهد بدترين حملات غيرانساني و غيراخلاقي و انواع توهينها و اهانتها بود و در اين مرحله اوج صبوري و خويشتنداري را از خود نشان داد. به صراحت ميگويم هيچكس قادر نبود آن فضاي تلخ و سنگين را بهدرستي مديريت كند و از جاده انصاف و اعتدال و اصول مورد قبول خود خارج نشود. روزهايي بود كه در صدا و سيما و مجلس و نمازهاي جمعه و محافل سياسي و رسانهها و… عليه او شعار ميدادند و كسي هم از آن جلوگيري نميكرد اما او با تحمل و مدارا از كنار آن روزهاي تلخ گذشت و از مواضع اصولي خودش دست نكشيد. شوراي نگهبان او را در كمال ناباوري ردصلاحيت كرد اما او در صحنه ماند و مردم را به مشاركت در انتخابات تشويق كرد و در انتخابات خبرگان به همه نشان داد كه با وجود آن فحش و تخريب و شعارهاي ضدانساني و خلاف شرع، مردم او را قبول دارند و نماينده اول خبرگان كشور است.
✅ 9- از هنرهاي هاشميرفسنجاني همين بس كه خاطرات خود را به صورت روزانه نوشت و براي نسل بعدي باقي گذاشت. اكنون خاطرات آيتالله هاشميرفسنجاني، يك مأخذ تاريخي مهم براي بررسي و تحليل حوادث ايران معاصر است و هر كسي خواه مخالف ايشان باشد يا موافق، گريزي ندارد جز آنكه اين خاطرات را جدي بگيرد. او صادقانهترين روايت از تاريخ زندگي خودش را نوشت و دليلش مواردي است كه به زيان او و شخصيت اوست اما باز در خاطرات او آمده است. كم نيستند كساني كه بر اساس منافع روز، تاريخ خود را بازسازي و به دلخواه منتشر ميكنند اما هاشمي با انتشار زودهنگام اين خاطرات، فرصت «رفو» كردن تاريخ خود را از خود گرفته بود و همين كاري است كه هر كسي جرات آن را نداشت.
✅ 10- هاشميرفسنجاني را بايد دوباره شناخت. او ناگفتههاي فراواني از تاريخ معاصر را در يادداشتهاي روزانه خود ثبت و ضبط كرده است. يك بار در ديدار دوستانه از او درباره خاطرات سال ٨٨ و بعد از آن پرسيديم. تاكيد كرد كه خاطرات اين ايام را بسيار مفصلتر از قبل نوشته است و با لبخندي افزود آن خاطرات را بعد از مرگ من خواهيد خواند. همه معترضانه گفتيم انشاءالله عمر طولاني خواهيد داشت و خودتان انتشار آن را شاهد خواهيد بود. اينگونه نشد ولي يقين داريم كه تمامي تاريخ انقلاب اسلامي و حتي آينده نظام و كشور و جريانهاي سياسي با نام هاشميرفسنجاني پيوند دارد و تا دههها شاهد حضور نام و ياد و تاثيرات وجودي او خواهيم بود. خدايش رحمت كند.
انتهای پیام
به نظرم درگذشت هاشمی – حتی درگذشت امام هم – آنقدرها تلخ نیست که خبر گورخوابی یا خودسزی به خاطر فقر یا…(که دیگر بهتر میدانید) حداقل برای من وخیلی دیگر که اطراف خود دیدم اصلا تلخ نبود-هر چند ناگهانی ودر نتیجه شوک آور بود –