شاسگول ها!
یک بلاگر ایرانی آمریکایی که تا سال 88 مواضع همسو با اصلاح طلبان داشته ولی با چرخش موضع سیاسی، با جریان احمدی نژاد – جلیلی همسو شده است، در یادداشتی با تیتر «شاسگول ها!»، نوشت: «مطابق تعریف لغتنامه دهخدا «شاسگول» به کسی اطلاق می شود که نمی توان روی حرف هایش حساب کرد!»
به گزارش انصاف نیوز، «داریوس سجادی»، مدیر شبکه ی ماهواره ای هما که در انتخابات سال 84 از آیت الله هاشمی رفسنجانی در مقابل محمود احمدی نژاد حمایت کرده بود، نوشته است:
«نمونه برجسته شاسگول ها آنهایی بودند که در بحبوحه ی ماجرای درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی خبر از «قتل ایشان» دادند! افرادی نظیر روح الله زم و مهدی خزعلی که کورتکس های مغزشان تا آن اندازه کم تحرک بود تا قبل از ایراد چنان ترهاتی لااقل بفهمند دارند درباره کسی چنین ادعای شاذی را مطرح می کنند که …[خانواده اش اهل سکوت نیست]. این کمال شاسگولی است که مشارالیهما فاقد چنین حظی اند تا بفهمند در صورت صحت چنین ادعائی قبل از هر کس این خانواده مرحوم هاشمی می بودند که به اعتبار پیشینه شناخته شده شان به خون خواهی مرحوم برمی خاستند!
شاسگولان مزبور علیل تر از آن بودند تا بفهمند اسیر تله «سازمان های این کاره» شدند و «برادران» به کفایت شاسگولان عزیز را از طریق «منابع موثق» به این ایقان رساندند که «جناب هاشمی مقتول شده» تا از این طریق معرکه گردانی این «شاسگولان مشنگ» را کساد کرده و ایشان را به اصطلاح رائج در بازیهای امنیتی «سوزانده» و مبدل به مهره سوخته نمایند! که نمایاندند!»
انتهای پیام
این شایعه پراکنی ناشی از چیست ، وقتی کسی از اعضای خانواده هاشمی در مورد چگونگی درگذشت ایت الله حرفی نمیزند و دیگران در این مورد خبر رسانی میکنند . یا وقتی میگویند هاشمی 82 ساله در استخر تنها بوده و حتی کسی نبوده است که یک حوله به دست او بدهد زمینه شایعه سازی فراهم میشود !
سلام عثکول! اينا رو ولش کن، تو بگو خودت چطوري؟ چي زدي!؟ طعم و تاثيرش چطوره؟
ما که نپذیرفتیم وتا انجایی که هم اطلاع داریم کسی به ان صورت استقبالی نکرده ولی در مورد این نویسنده تبعه امریکا اورا با شخصیت قهرمان سروانتس شناخته ایم.
با يه دوره شبونه، اينهمه شاخ و شونه !
————-
چند چيز هست كه « خرده » شون مايه شرمساريه معمولاً ! خرده سواد يا خرده فرمايشات كسى رو در نظر بگيريد مثلاً ! اگر هزارتا از اونها رو پيش يا روى هم قرار بدى باز افاقه چيزى نميكنه ! درست مثل خرده پول يا پول خرده كه همين حكم رو داره ! مصيبت اونجاست كه اين خرده خاصيت ها يكجا جمع بشن احياناً، مثلاً خرده مقاله نويس خود شيفته اى رو مجسم كنيدكه تقريباً پنج شش دهه از عمرش سپرى شده اون وقت اين بابا فقط توفيق گذروندن يه دوره پنج- شيش ماههِ رو داشته در بلاد غرب ! حالا چطور اين نخبه سر از فرنگستون درآورده يا گوى رقابت از اقران ربوده يا اينكه چطور صرف نفس كشيدن در دوره اصلاحات براى بعضى ها تبديل به كوه خير شده جاى خودش اما بدبختى اونجاست كه با همين دوره شبونه طرف يهو احساس « بلوغ آكادميك » بهش دست بده و از صبح تاشب مثل جوونك هاى تازه بالغ فقط مشغول متلك گوئى به اجناس مخالف باشه! غافل از اينكه اين احساس اصلاً حقيقت نداره ! يعنى زمينه بروز و ظهورش اصلاً وجود نداره، بيخود طرف احساس بلوغ ميكنه / ولو زودرس ! / چه بسا رجالگى را عمداً با رجوليت عوضى گرفته! چطور بگم آدم بى مايه درست مثل خروس بى خ…است !هنر هردو فقط قُدقُد سر دادن و سينه سپر كردنه! فلك زده نميدونه اين كه ازش سر ميزنه نه اظهار فضل كه فضله افزائيه در واقع !
در هر صورت اگر جاى مخاطبين خاص اين فحش نامه بودم نه تنها نمى رنجيدم، / چون اصولاً اشتباه امنيتى تنها از كسانى قابل اغماض نيست كه خودشون اصطلاحاً « اين كاره » باشند بقول بعضى ها ! / بلكه مثل اون حاج آقاى خدابيامرز در خيابون هم ، صله اى از راه دور حواله اش ميكردم !
انصاف جون ! حالت خوبه عزيزم ؟! يعنى شما از سابقه ارادت من به ايشون خبر نداريد ؟!
انصافه مانع بروز و ظهور احساسات پاكم نسبت به ايشون بشيد ؟! خواهشاً اگر شر براتون درست نميكنه
نمايشش بديد . بوس بوس !