بی تدبیریهای پلاسکو: بنیاد، شهرداری، آتش نشانی
«علی اصغر شفیعیان»، انصاف نیوز: در ماجرای دردناک ساختمان پلاسکو چندین بی تدبیری به نظر اتفاق افتاده که به برخی از آنها اشاره میشود.
یک: بنیاد مستضعفان مالک ساختمان پلاسکو بوده و بیشتر واحدها گویا فقط سرقفلی دارند؛ ساختمانی پیر که به صورتی غیراستاندارد از آن استفاده میشده است؛ یعنی دنیایی پارچه و پوشاک، یک عالمه کارگاه پوشاک، بخشهایی بدون بیمه که قاعدتا اگر متقاضی بیمه بودهاند هم بیمه زیر بار وضعیت غیراستاندارد آنها نبوده است. ضمن این که بیمهشدهها مربوط به اصل ملک هم نبوده است!
نمیدانم تا حالا به این نوع کارگاهها که در خیابان جمهوری بسیار زیاد است سری زدهاید یا نه. آدم با دیدن آنها وحشت میکند و البته پیش بینی نتیجهی اتفاقی ساده در آنها سخت نیست.
معمولا مالکان پاساژها مینشینند و عمری اجاره و رهن میگیرند و برای نقل و انتقالات از طرفین پول میگیرند. شهرداری هم که عوارض میگیرد و این غرُ غُرهایی که مدعی هستند از قبل به خاطر وضعیت ساختمان زده شده، بیشتر به شوخی شباهت دارد، چون فعالیت آن ادامه داشته است.
آقای بنیاد مستضعفان! در ماجرای گورخوابها کنایههایی به شما زده شد ولی به خود نگرفتید. خب اینجا که نفع داشته، لااقل در این موارد از زاویهی نفع بنیاد دل بسوزانید.
بماند که غفلت از نوسازی و تعمیرات و حفظ استاندارد، شراکت در جان سپردن کسانی است که در هنوز تعدادشان مشخص نشده است.
دوم: اینجا رقابت سیاسی صحیح نیست؛ اما آقای شهردار! آیا فقط با برج میلاد میخواهید عکس بگیرید؟ خب این هم به پای کارنامهی شما نوشته میشود. اگر بهانهی کمبود پول و امکانات دارید، لااقل کمی از بریز و بپاشهای شهرداری کم شود، کمی جلوی فساد در شهرداری گرفته شود، کمی ساختارهای آن را اصلاح کنید، کمی هم حواستان را از بنرهای علیه دولت رقیب و امثالهم کم کنید، قطع نکنید فقط کمی کم کنید که به هدف خود هم برسید!
سوم: سالها پیش هواپیمای سی130 افتاد، دو همکار خبرنگار و عکاسمان در ایسنا جزو سرنشینان بودند. خیلی راحت آنها را شهید خواندند و انگار که پشت گوش ما مخملی است. البته بود، چون صدای هیچ کداممان درنیامد و همه راضی شدیم. میبینید که خیابان و چه چیزهایی به نام مرحوم افشار شد که خبرنگار صداوسیما بود. در مورد باقی جان باختگان هم کم و زیاد همین طور شد.
اما یک نفر تا امروز پاسخ نداده که چه شد آن هواپیما سقوط کرد؟ چرا اصلا آن هواپیما پرواز کرد؟ چرا به ابهاماتی که در مورد تاخیر آن پرواز بارها شنیده بودیم رسیدگی نشد؟
بله، راه حل بی کفایتی را در شهید خواندن یافتهاند!
دیروز در پلاسکو هم دقیقا همین راه پیش گرفته شد. از همان ساعات اول با به کار بردن عنوان شهادت، ماجرا صورتی دیگر گرفت و قاعدتا مخاطب باید بگوید: خب خدا را شکر که به شهادت نایل شدند! و دست آن کسانی که بهانهی شهادت شدند را باید بوسید!
آخر این چه راه حل مساله است؟ مساله بیکفایتی و کوتاهی احتمالی در این حوادث است، وگرنه چرا جوانان پاک و زحمتکش آتش نشانی باید چنین ریسک پرخطری میکردند؟ کجای دنیا چنین شده که اینجا بشود؟
مگر تنها تخصص آتشنشانی همین نیست که ارزیابی درستی از شرایط ساختمان داشته باشد، چگونه وارد ساختمانی شود و آتش را خاموش کند و بیرون بیاید؟ پس چطور این همه آتش نشان گرفتار شدند؟
برای کمبود امکانات از جمله نردبان بلند و نیروی کمکی به اندازه ی رسیدگی به یک ساختمان در تهران چه توجیهی دارید، الا این که فقط همه در این مواقع بهانه ی کمبود بودجه می آورند؛ آن هم شهرداری که از ثروتمندترین نهادهاست.
دربارهی سلفی:
جریانی برای اعتراض به گرفتن عکس سلفی (یا خودگرفت) با آتش سوزی پلاسکو راه افتاده است. به نظرم همهی سلفیها در این باره را نمیتوان با یک چوب راند. اگر طرف با جنازهای عکس گرفته، یا مثل آن عکس آقای جدیدی بود، خب کار خوبی نیست. وگرنه بالاخره ثبت عکس با یک حادثهی چه خوب و چه بد، خیلی هم عجیب نیست. لااقل چیزهای عجیب زیادی هست که آنها را هم ببینید!
اگر کسی یا کسانی اینقدر به چند نفری که چنین کردهاند انتقاد دارند، پس به سلیبریتیها و مسوولانی که در زمان حضورشان در هر جایی از جمله این اتفاقات و حواشی آن، از خودشان عکس میگیرند یا پول میدهند که دیگرانی از آنها عکس بگیرند یا رسانههایی با پول نفت برای بزرگ کردن آنها در این مواقع عکس میگیرند تا قهرمانشان نشان دهند، آنها هم غلط است، غلط است، غلط است.
به امید این که تمام کسانی که زیر آوار پلاسکو ماندهاند در ساعات آتی زنده بیرون آورده شوند.
انتهای پیام
اگر متعلق به بنیاد نبود یا مالک را مجبور به نصب تجهیزات اتش نشانی میکردند یا ساختمان را پلمب میکردند و اوقات گرانبهای شهردار هم برای سر زدن به محل حادثه تلف نمیشد !
مقامات یا خودشان امدند یا نماینده و پیام فرستادند.البته فقط برای عکس یادگاری و عوام فریبی.
هر دم ازين شهرداري بري مي رسد
درباره بند آخر : این هم غلط است “آنها هم غلط است، غلط است، غلط است.”
حالا ها مانده تا جنایت هایی را که شهرداری در حق این مردم و شهر کرده عیان شود. سری به کوه های سعادت آباد بزنید تا متوجه عمق فاجعه شوید.
مقصر اصلی بنیاد مستضعفان و اقای قالیباف و مدیریت جهادی ! ایشان است….ولی امام جمعه قزوین و اقایان اصولگرا سعی دارد ان را هم گردن امریکا بیندازد !!!
اولین متخلف خود شورای شهر و شهردار تهران است اولا اطلاعات متناقض دادند گفتند یک باراعلام شد 30 بار بار دیگر گفتند 7 بار و باز گفتند14 بار اخطار دادیم اما به فرض صحت این اخطار ها رافع مسئولیت نیست.بالاخره تا ابد که نباید فقط اخطار می دادند باید اقدام می کردند اما سوال این است که آیا هر بار زیرمیزی گرفتند و لاپوشانی کردند؟ مجتمع تجارت جهانی در میدان فردوسی مگر اعلام نشد مشکل فنی دارد و حتی به مردم هشدار می دادند از جلوی آن عبور نکنید و چند روز هم تعطیل شد اما آیا با زیر میزی مشکل فنی آن هم حل شد؟ ضمنا این که مرتب تاکید می کنند ساختمان قدیمی یا فرسوده همین ساختمان قدیمی از همه ساختمان هایی که الان می سازند مستحکم تر بود. راستی بد نیست یکی از همان اخطاریه های ادعایی را هم منتشر کنند. رئیس سازمان آتش نشانی نیز فرد بی کفایتی است که پیش بینی امکان ریزش ساختمان را بر اثر این حجم آتش نکرده بود.
دوست عزیز اینو بهش بیتدبیری نمیگن این یعنی پاسخگو نبودن این یعنی گردن کلفتی این یعنی سوء استفاده از اختیارات این یعنی همسنگ نبودن اختیارات ومسئولیت یعنی خفه خون گرفتن تشکیلات عریض وطویل نظارتی یعنی بحساب نیاوردن مردم وسرمست شدن از قدرت یعنی……………………………
سلام تذکر شهرداری کاملا صحیح است چون در خیابان جمهوری شما شاهد تخلیه و دوباره سازی ساختمان علاءالدین هستیم، این بی توجهی و شایدم نفوذ مسئولین این واحد بوده
با سلام به انصاف نیوز
در پی درج خبر سایت گویا نیوز که منبع فیلم قالیباف را سایت شما معرفی کرده بود سری به انصاف نیوز زدم این یادداشت توجهم را جلب کرد.
نکته مهم و درستی که در ابتدای این یادداشت است اینکه یک سازمان در این حادثه مسئول نیست بلکه مسئولیت مدنی در این حالت مشترک است. به آن در حقوق مدرن tort law گفته می شود. مرحوم کاتوزیان بسیار اندک در کتاب خود به مساله «مسئولیت مدنی» اشاره کرده بود. اگر چه حقوق خانواده، کیقری و قراردادها حقوقی ریشه دارد در ایران است اما مسئولیت مدنی ادبیات تازه ای است که در کشورهای پیشرفته به آن اشاره شده است اما در ایران کمتر به آن توجه شده است. باب نسبتا جدیدی است که چند کتاب ترجمه شده اما نیاز به دقت نظر بشتری دارد . اساس «مسئولیت مدنی» یا همان tort law مفهوم Care است یعنی توجه یعنی اهمیت دادن و مسئولیت پذیرفتن.
در تورت لا توضیح داده می شود که کسانی که در معرض حادثه قابل پیش بینی هستند مسئولیت دارند یعنی forcible accident
یعنی اگر مثلا پرستاری در حین مراقبت از بیماری متوجه شود که حال بیمار در حال وخیم شدن است اما شیفت کاری پرستار در حال اتمام باشد و پرستار اقدام لازم را برای جلوگیری از وقوع حادثه مثل آگاه کردن پرستار شیفت بعدی انجام ندهد مسئولیت دارد و اهمال کاری یا قصور کرده است.
یکی از مباحث مهم tort law تحت عنوان contributory negligence یا عوامل مشترک در تقصیر بحث می شود یعنی در بسیاری حوادث فقط یک نفر یا یک سازمان مسئول نیست بلکه مسئولیت تقسیم می شود. تمام این مقدمه طولانی را عرض کردم که اشاره کنم به همان تیتر این یادداشت بالا. در حادثه پلاسکو از نظر حقوق کانادا و تقریبا حقوق بسیاری کشورهای مدرن که به مبحث حقوق مسئولیت مدنی می پردازند مسئولیت بر عهده یک سازمان به تنهایی نیست، بخشی از مسئولیت بر عهده شهرداری است که قوانین مربوط به مقاوم سازی و پیشگیری از حادثه را رعایت نکرده است، بخشی از مسئولیت متوجه آتش نشانی است که برای تهیه امکانات لازم تدارک ندیده است، درست است که ماموران آتش نشانی جانفشانی کرده اند اما بخشی از شغل این عزیزان همین است و مسئولیت دارند اینکه مدیران در صحنه و آتش نشانان حاضر نتوانسته اند پیش بینی که ساختمان در حال فروریزی است یا پیش بینی کرده اند اما تعدادی از آنها همچنان در ساختمان بوده اند مسئولیت را متوجه خود آنها هم می کند، به این معنا نیست که آنها وظیفه خود را در اطفا حریق انجام نداده اند خیر آنها بخشی از زحمت را کشیده اند اما رافع مسئولیت نیست، قسمتی از مسئولیت متوجه بنیاد شهید به عنوان مالک ساختمان است، مالک وظیفه داشته کپسول های آتش نشانی را پر کند، و معمولا هر جند سال یکبار طبق مقررات این کپسول ها باید بازدید شودند، مالک ساختمان موظف است طبق قوانین امکانات فرار در صورت بروز آتش مثل پله اضطراری و … را فراهم کند مالک موظف است که نسبت به بهسازی ساختمان اقدام کند.
بخشی از مسئولیت متوجه مال باختگان است، ضمن ابراز همدری با فروشندگان پلاسکو باید این حقیقت را ازعان داشت که خود فروشندگان هم مطابق قواعد «مسئولیت مدنی» موظفند که در صورت احتمال بروز خطر قابل پیش بینی تمام اقدامات لازم را برای جلو گیری از چنین حادثه ای انجام دهند. قربانی نمی تواند ادعا کند که مسئولیتی نداشته وقتی به اخطار داده شده است که این ساختمان ایمنی لازم را ندارد.
قسمتی از جبران خسارت بر عهده بیمه کنندگان خواهد بود که بخاطر دقت مجزای مباحث بیمه وارد آن بحث نمی شوم.
خلاصه در مسئولیت مدنی در چنین حوادث بزرگی مسئولیت قابل تقسیم است و هر کدام از سازمان ها و بخش ها و حتی خود کسبه مسئولیت دارند که قدری از خسارت را بر عهده بگیرند طبق حقوق کانادا اگر بخواهد به چنین پرونده ای در دادگاه رسیده شود این دعوا چندین طرف خواهد داشت و دادگاه تعیین می کند که مسئولیت هر کدام از عوامل در جبران خسارت جند درصد است مثلا اگر صاحبان مغازه 30% مسئول تشخیص داده شوند می توانند نسبت به بازپس گیری 70% باقیمانده از ضرر و زیان خود اقدام کنند. اما چون مال باخته خودش هم کوتاهی کرده است 30% اموال او قابل بازگشت نخواهد بود.
پرونده های مشابه فراوانی در دادگاه های کانادا تشکیل شده است که کتاب های حقوقی به تفصیل آن را بیان کرده اند و در این حادثه هم قابل تطبیق هستند.