خرید تور نوروزی

درباره نشست اخیر «فرقه رجوی»

«رضا صادقیان» عضو بخش تحلیلی انصاف نیوز در یادداشتی درباره نشست اخیر فرقه رجوی (منافقین) در اروپا نوشت:

نشست چند روز قبل سازمان مجاهدین در فرانسه، حکایت نمایش انسانی با هیکلی درشت و مغزی لاغر است. فردی که ناتوان از ارائه‌ی کلام منسجم و عقلانی است و این کم‌توانی را با مخابره‌ی تصاویری هماهنگ و دست چین شده، خوش رنگ و دعوت از شخصیت‌های سیاسی عاریتی مخفی می‌کند. به بهانه‌ی «مردمی» بودن و انسان دوستی کارناوال کودکان را در پی رهبر خودخوانده در هنگام دیدار با مهمانان برنامه روانه می‌کند تا پوششی باشد برای چشم بستن بر جایگاه انسان و سقوط انسان‌ها در چاه دهشتناک سازمان. آدمی که نه تنها در چنین فرقه‌ای از مقام و مرتبه‌ای برخوردار نیست، بلکه با آموزه‌های فرقه‌گرایانه به عمق رفتار غیرانسانی پرتاب شده است.

لباس‌های هماهنگ، یونیفورم‌هایی که ببینده را یاد لباس‌های نظامی می‌اندازد، پوشش‌های با یک رنگ، نحوه‌ی ایستادن مخاطبان به غیر از مهمانان پولی برنامه، شاخه‌های گل قرمز در دست و تشویق‌هایی با تمام زور و بازو توسط شرکت کنندگان برنامه هر ناظری را با فرقه‌ای مذهبی – سیاسی روبرو می‌کند، نشستی که به هورا کشیدن پس از شنیدن هر جمله ختم می‌شود، برگزاری جلسه‌ی سیاسی نمی‌تواند باشد. فرقه‌ای که کیش شخصیت، پیروی از دستورات غیرعقلانی سازمان، صدور فرمان ازدواج انقلابی، صدور دستور طلاق و زندگی در محیط جغرافیایی بسته با آموزه‌های محدود را به طرفداران خود ارائه و تمام انسانیت را از آنان دریغ می‌کند. انسانیتی که در اردوگاه اشرف، کمپ‌های نظامی و خانه‌های سازمانی لگ‌کوب می‌شود و پس از مدتی با نمایی از یک انسان روبرو هستیم که هیچ چیزی برای ارائه ندارد، مگر جسمی که در صورت نیاز توسط رهبران سازمان مقابل دوربین‌های شبکه‌های خبری به آتش سپرده شود. خودسوزی طرفداران فرقه‌ی رجوی مقابل سازمان ملل از یادها نخواهد رفت.

بنیان کج چنین فرقه‌ها و سازمان‌هایی نه در امروز، که در گذشته‌ی این تشکل‌ها قرار دارد. افرادی که با کم‌دانشی و بهره‌برداری از تفکرات «مهندسی»، به این نتیجه رسیدند که آموزه‌های دین اسلام پاسخگوی نیازهای مبارزه با نظم حاکم رژیم پهلوی نیست و با خواندن چند کتاب و حفظ کردن برخی از مفاهیم به سویی دیگر کشیده شدند و علیه آن گفته‌های پیشین شورش کردند. ادامه‌ی همان تفکرات مهندسی که از انسان همچون یک ابزار سود می‌جوید و چنانچه موفق به فهم برخی مسایل نشود به آسانی تغییر جهت می‌دهد و به هر مکان، نیرو و امکانی چنگ می‌زند تا اشکالات و تناقضات نهفته در اندیشه‌ی خویش را به کمک هرگونه ابزاری مخفی کند، آدم‌کشی‌های سازمان بعد از تغییر ایدولوژیک سازمان به دستور «تقی شهرام» و سکوت دیگر اعضا نمایی کوچک از آن رفتار ضدانسانی است، آدم‌کشی و کشتاری که تا امروز نیز ادامه دارد، فرقه‌ی رجوی جان رنجور و فرسوده‌ی صدها انسان را به اسم مبارزه با دستان خویش می‌سوزاند و از عکس و نام آنان آلبوم یادبود مبارزان می‌سازد.

با اندیشه‌ی مهندسی به سوی متن مقدس و تفکرات سیاسی در بلند مدت رفتن به چیدمانی ناهماهنگ از برداشت‌های ساده منجر خواهد شد. به این ترتیب در بلند مدت مجموعه‌ای از آموزه‌های ناهمگن را گرد هم آورد می‌شود تا از دل آن پرچم مبارزه با نظم سیاسی یک کشور را در دست بگیرد، در واقع به همان آسانی که از یک اندیشه‌ی دینی به سوی تفکر غیر دینی می‌روند، تغییر نظم حاکم را نیز پیگیری می‌کنند، در جای جای این جابجایی‌ها و انتخاب مسیرها می‌توان نگرش مهندسی به رویدادها را پی‌گرفت. حتی آنجا که گمان دارند با چسباندن چند عکس در پل‌های هوای برخی شهرها به پیروزی نزدیک‌تر از همیشه شدند!

عمده تلاش فرقه‌های دینی – سیاسی زیست در دنیای ابهام‌ها، غیرشفافیت، ساختن جلوه‌های فریبنده و رازهای مگو است. تمام این موارد را می‌توان در نحوه‌ی زندگانی بریدگان از فرقه‌ی رجوی مطالعه کرد. ممنوعیت ملاقات اعضا با خانواده، طلاق‌های اجباری، کوچ اجباری و دستوری، ساختن شهرک‌هایی که اعضای آن با دنیای بیرون هیچ ارتباطی نداشته باشند به غیر از چند نفر از برگزیدگان، مخفی نگاه داشتن مرگ مسعود رجوی، پخش سخنرانی‌های او به همراه عکس وی و گوش سپردن صدها نفر از نیروها به سخنان وی و تشویق‌های مکرر برای سخنان چندباره شنیده شده، پروراندن شخصیتی ماورا انسان و تمجیدهای پیوسته حکایت یک فرقه مذهبی-سیاسی است. فرقه‌ای که روزگاری با تانک‌های تعمیر شده‌ی نیروهای عراقی مانور نظامی برگزار می‌کرد و با قائد اعظم در کشور عراق عکس‌های یادگاری می‌گرفت و با چنین رفتاری مصداق روشنی از «وطن فروشی» را به دیگران نشان می‌داد، حال شانه به شانه‌ی بدخواهان ایران قرار می‌گیرند تا بلکه با کمک پول‌های کثیف «آزادی» به ارمغان آورند.

درباره نشست اخیر «فرقه رجوی» درباره نشست اخیر «فرقه رجوی»

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. نمیدانم قلم را الودن به این مردگان یا زامبی های معاصر حائز چه اهمیتیست اینان 36 سال قبل مردند وحالا مانند پیروان بعضی فرقه ها ومذاهب حجری با اسکلت های فرسوده شان تجدیددیدار میکنند.

    1. برادر مرتضی برای برای رد گم کردن منافقین جدید که اصالتا کمونیستند وظاهرا مسلمان وهدفشان هروسیله ای راتوجیح میکند پرداختن به منافقین مرده از ضروریات است

    2. سلام آقا مرتضی. بحث زامبی شدن و یا نشدن این ها نیست. شاید برای ما از نظر سن و سال این حرفها جالب نباشد و مهم به نظر نیاید ولی برای نسل جوان که اطلاعاتی در این موارد ندارند مفید است. شخصا یادم نمی آید در هیچ دوره سازمان مجاهدین خلق از تبلیغات و کارهای این چنینی دست برداشته باشد.

      1. البته به این مطلب بایک نگاه نویسنده درجایجای نوشته به دیدگاه مهندسی اشاره میکند نمیدانم سوی سخن اشاره به اثار مهندس بازرگان است؟اولا مهندس بازرگان با دیدعلمی (تجربی) دیدگاه خودرا بیان میکند واین هیچگونه خدشه ای به مبانی اعتقادات ایشان وارد نمیکند احتمالا نویسنده به یک کم اطلاعی مبتلاست فرایند دیالکتیکی تفکر مکانیکی به انجارسید که رجوی به عنوان سمبل ایدئولوژیک ان بینش اول نظریات وفرضیات(توجه کنیدفرضیات)پروفسوراوپارین بعنوان قطعیات علمی شرح میداد ودرخاتمه ان ایه ای مثلا متناسب با ان دراثبات ان فرضیات اضافه میکرد وانرا تحت عنوان بینش توحیدی بخوردهوادارانش میداد.واما چرا من به رهبران این فرقه لقب زامبی داده ام اینان نه گذشت زمان نه فرایندتغییرات سیاسی واجتماعی کشور وجهان خود انچه را خودمطالبه میکردند جهان پیرامونی را تفسیر وتاویل میکردند وهرگز قدمی واثری که نشانه توجه به تحولات اجتماعی باشد ننمودند ونه تاحال نموده اند ودقیقا مانند زامبی ها هراز گاهی از دخمه ها خارج میشوند وبا اسکلت های گذشته هایشان تجدید پیمان میکنندوااینها جدای از سقوط وحشتناک اخلاقی وووووواست.واما نسل جدید را باید با ریشه تفکرات اینچنینی اشنا ساخت سقوط این فرقه به ورطه تروریسم کور کاملا با ریشه های فکریشان مرتبط بود……..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا