جامعهی ایرانی، جامعهی عقلانی یا هیجانی
«حیدر ولیزاده» در یادداشتی ارسالی به انصاف نیوز با عنوان «جامعهی ایرانی، جامعهی عقلانی یا هیجانی» نوشت:
در نگاه مطالبه محور به جامعه، باید دو نوع نگاه و در واقع دو نوع جامعه را از هم تفکیک داد، یکی جامعهی عقلانی است که تمام تصمیمهای آن مبتنی بر عقلانیت است و در یک برنامهی منسجم و کامل قرار دارد، جامعهی عقلانی برای رسیدن به هدف مبدأ و مقصد تعیین میکند و تا زمانی که مبدأ به مقصد تبدیل نشده است از حرکت باز نمیایستد، علاوه بر تعیین مسیر، کیفیت مطالبات هم در سطح مطلوب و عقلانی قرار دارد.
اما در مقابل جامعهی عقلانی، جامعهی هیجانی قرار دارد، جامعهای که برای رسیدن به هدف نه تنها مسیری مشخص ندارد بلکه اصل هدف نیز در آن مغشوش است و تصویری روشنی برای مردم و حتی خود مطالبهگران وجود ندارد، در چنین جامعهای نه عقلانیت بلکه احساس مبنای تصمیم گیری است و همان طور که در زمان کوتاه و با یک چشم بر هم زدن شکل میگیرد، در یک چشم بر هم زدن هم ناپدید میشود، به مانند جرقهای که یکباره به وجود میآید یکباره هم از بین میرود.
اگر دقیق بنگریم و بدون تعصب قضاوت کنیم و فاکتورهای جامعه عقلانی را در نظر بگیریم، مشاهده میکنیم که جامعهی ما نمیتواند یک جامعهی عقلانی باشد بلکه جامعهی ما بیشتر یک جامعهی هیجانی است، در این نوع جوامع وقتی یک مساله یا مشکلی بروز میکند در یک زمان سریع و معین، عدهای به آن واکنش تند و هیجانی نشان میدهند و خواستار تحقق پارهای از مطالبات میشوند اما بعد از مدتی به کلی آن مساله و معظل را فراموش میکنند گویا که چنین چیزی اصلاً وجود نداشته است.
شاید ظهور و بروز فضای مجازی و گسترش آن درک جامعهی هیجانی ما را بیشتر قابل لمس کرده باشد، کافی است که در سطح جامعه و در سطح سیاست مسالهای پیش بیاید و به سرعت شاهد هزاران مطالب در صفحات مجازی در مورد آن مساله خواهیم بود، هشتگهای فراوان، تشکیل کمپینها و گروههای مختلف آنچنان در یک مدت کوتاه شکل میگیرد که گویا در پشت این مسائل عقل طولانی نهفته است ولی با گذشت مدت زمانی اندک که تمامی اقدامات و مطالبات به فراموشی سپرده میشود به این رفتار برگرفته از هیجان پیشتر پی میبریم، انگار که هیچ مسالهای اتفاق نیفتاده بوده است.
احتمالاً به همین دلیل است که ضرب المثل «بگذارید آب از آسیاب بیفتد» در بین ما و خصوصاً سیاستمدران ما یک امر نهادینه و رایج و البته مردم شناسانه شده است، یک سیاستمدار و یک مسوول، خوب به این جو هیجانی آگاه است و ممکن است که عامداً مطالبات مردم و حتی نخبگان را در مقطعی خاص به تعویق بیاندازد تا جو هیجانی فروکش کند و مطالبات فراموش شود.
به نظر میآید در چنین جوامعی که در آن عقلانیت در کمترین سطح ممکن است و در آن هیجان برتری دارد با مشکل اساسی در توسعه روبرو خواهیم شد چرا که اگر عقلانیت مطالبهگر مردم در عرصه نباشد و در واقع جامعه همچنان در آغوش هیجان باشد جامعه نمیتواند بدون نظارت عقلانیت کل از مسائل و مشکلات عبور کند و به هدف ایده آل خود برسد.
انتهای پیام
ممنون، کاملا درسته