خرید تور نوروزی

کاری می‌کنم که این آقا به پشیمانی بیفتد!

بدنبال انتشار گفت‌وگویی از پدر یک دانش‌آموز محصل در دبستان پسرانه‌ای در منطقه سه آموزش و پرورش [لینک]، خبرنگار انصاف نیوز طی تماسی با مسوولان این مدرسه، توضیحات آنها را در رد یا تأیید این ادعا خواستار شد که البته محقق شد، اما دقایقی بعد از آن، فرد مصاحبه کننده در تماسی خواست که این گفت‌وگو منتشر نشود!

اکنون پس از گذشت شش روز از انتشار آنچه ولی دانش‌آموز مدعی شده بود و فراخوانی که این پایگاه خبری خطاب به والدین دانش‌آموزان داد مبنی بر این که چنانچه تجربه‌ای در رابطه با پرداخت پول هنگام ثبت‌نام فرزندشان در مدارس دولتی با عناوینی چون «کمک به مدرسه» دارند، به اشتراک گذاشته تا از طریق مسوولان ذیربط پیگیری شود، توضیحات متولیان اداره‌ی دبستان پسرانه در محدوده‌ی دیباجی جنوبی نیز منتشر می‌شود.

پاسخ مسوولان مدرسه در مواجهه با این موضوع است که «آیا مدرسه شما بابت تحصیل دانش‌آموزان هزینه‌ای از خانواده‌ها دریافت می‌کند؟ و اگر پاسخ، منفی است، چرا یکی از والدین چنین ادعایی کرده است؟!»

«رمضانی، ‌معاون ‌آموزشی مدرسه ‌هستم. این‌ موضوع ‌که ‌هم در ‌منطقه بازتاب ‌داشته و هم گویا خبرگزاری‌ها بولد کرده‌اند، اساسا کذب است؛ خودتان می‌توانید به مدرسه بیایید و به قول معروف، اظهرمن‌الشمس است که ما اینجا حتی یک ده هزارتومانی از اولیا نمی‌گیریم!!

برخی کتاب‌های کمک آموزشی یا چیزی که مثلا معلم‌ها بخواهند بگیرند، پنج یا 10هزار تومان است که خودشان جمع می‌کنند و می‌گیرند و کتاب را به بچه‌ها می‌دهند، اما یک ریال به حساب این که مثلا بخواهیم از کسی پول بگیریم یا بگوییم آنقدر پول بریز و فردا نقدی به ما بده، نیست! این حرف‌هایی که زده شده، کذب است».

–  گویا برخی اولیای دیگر هم این گلایه را از مدرسه‌ی شما داشته‌اند؟!

یعنی ما از آنها پول نقدی گرفتیم؟!

– دیالوگی بین مسوولان مدرسه با ولی معترض این دانش‌آموز برقرار شده که بچه‌ی شما دو سال اینجا مجانی درس خوانده و الان باید دو میلیون تومان بدهید؛ مبنای این دو میلیون تومان چیست؟

ما به کی گفتیم؟ این جا مدرسه‌ی دولتی است!!

# آموزش و پروش حتی یک ریال امکان کمک مالی به مدرسه ندارد

–   اگر از آموزش ‌و‌ پرورش بودجه می‌گیرید، والدین چه تاثیری در هزینه‌های شما دارند؟!

«آموزش ‌و ‌پرورش حتی یک ریال امکان کمک مالی به مدرسه‎ را ندارد. حتی در جلسات هم که می‌رویم، می‌گویند تا می‌توانید از مشارکت‌های مردمی [استفاده کنید.]! از آقای وزیر که در ‌آموزش ‌و ‌پرورش بالاتر نیست، گفت: اجبار نیست، اما اگر کسی هم بخواهد مشارکت کند و در حساب مدرسه پولی بریزد، عیبی ندارد.

وقتی اولیا می‌آیند، می‌گوییم درست است که مدرسه‌ی ما در اختیاریه یا پاسداران است، اما نیاز به توجه دارد. خودتان هر مقداری که ‌توانایی دارید و دوست دارید بطور داوطلبانه به حساب مدرسه کمک کنید!

حساب‌های مالی مدرسه‌ی ما زیر ذره‌بین است

من 26 سال سابقه‌ی آموزش و پرورش دارم. از منطقه‌ی 14، 15 ،12، 16و 17 بودم تا به منطقه سه آمدم. هیچ مدرسه‌ای به اندازه‌ی اینجا بازرس نیامده است. حساب‌های مالی مدرسه‌ی ما و همه چیز آن زیر ذره‌بین است.»

رمضانی، معاون مدرسه ادامه داد: اگر از اینها یک ریال یا یک 10 هزار تومان نقد بگیریم، آن را بولد می‌کنند؛ یک نمونه‌اش همین که منتشر شده!

–  یعنی مدرسه‌ی شما، شماره حساب جداگانه دارد؟

بله شماره حساب مدرسه داریم!

– چون بعضی‌ها مدعی شدند که پول دستی از ما می‌گیرند!؟

نه! چه پول دستی، کی مدعی شده؟ هر کسی مدعی شده همین الان بیاید اثبات کند، پول دستی می‌گیریم. باید ثابت کند دیگر! در منطقه‌ی ما گروه ارزیابی داریم که می‌آیند بازرسی می‌کنند. آقای جلالی و آقای کیانی، مسوول این کار هستند. اتفاقا همین سه چهار روز قبل آقای کیانی آمد و باز یکبار دیگر دفاتر ما را نگاه کرد.

– درآمد سالانه‌ی شما از محل مشارکت‌های مردمی چقدر است؟

«درآمد سالانه را من نمی‌دانم، چون معاونم، اما آنچنان نیست. شاید در سال حدود 15 تا 16 میلیون تومان باشد که برخی اولیا با دویست، سیصد یا چهارصد تومان کمک کرده‌اند، اما هر چیزی که هست شفاف بوده و این پول به حساب مدرسه ریخته می‌شود.

حساب مدرسه شفاف است

ما یک ریالی هم به حساب شخصی نمی‌ریزیم. از کسی پول نمی‌گیریم و حساب مدرسه شفاف هست.

هیچ مدیری نمی‌‌گوید به حساب مدرسه این پول را بریزید، اما هر کسی می‌آید اولین کاری که می‌کنیم می‌گوییم مشارکت می‌خواهید بکنید این حساب مدرسه است، به حساب مدرسه بریزید. از حساب مدرسه هم که ما نمی‌توانیم برداشت کنیم، چون اولا باید ردیف آن را مشخص کنیم که برای چیست و بعد انجمن اولیای مربیان باید امضا کند».

آقای رمضانی به این بخش از صحبت‌ها که رسید، گفت: بهتر است توضیحات بیشتر را از زبان خانم مدیر بشنوید! بلافاصله خانم [….] پشت خط تلفن قرار گرفت و با عصبانیت شروع کرد:

«شما قبل از این که با من حرف بزنید، خبر را در سایت خود گذاشتید؛ این حق نبوده! حالا مستندات جمع‌آوری می‌کنید!؟»

بابت کار این فرد شکایت می‌کنم

– بحث مستندات نیست؛ موضوع اینست که شما اگر پاسخی نسبت به این قضیه دارید، این فرصت‌ فراهم است!

«حتما دارم؛ پاسخم آماده است و شکایت می‌کنم و بابت این کار، اعاده‌ی حیثیت می‌کنم و می‌دانید که با این کار برخورد قانونی می‌شود. من برای این کار، وکیل گرفتم و باید ثابت شود به چه حقی، این کار را انجام دادید».

– خانم  عزیز! جز این، صحبت دیگری ندارید؟

والدین می‌توانند شهود من باشند

«صحبت‌های این آقا را بشدت تکذیب می‌کنم، چون من اینجا 354 دانش‌آموز دارم و والدینی دارم که می‌توانند شهود من باشند و رییس انجمن هم هست که اینجا حضور دارد و وکیل من هم هست. جای تاسف دارد که با این همه انرژی گذاشتن و زحمتی که می‌کشیم، شاهد این قبیل برخوردها باشیم! درخواست ریالی هم از والدینمان نکردیم، اما اگر مدرسه اداره می‌شود بخاطر تلاش اولیای علاقه‌مندی است که در کنار من قرار دارند و یکی از آنها، رییس انجمن اولیامربیان مدرسه است.

یک ولی اختلال دارد

بعد از این همه زحمت، یک ولی دارم که اختلال دارد و پرونده‌ی پزشکی اعصاب دارد، نامه‌ای می‌نویسد و به سایت خبری می‌دهد؟ من واقعا متاسفم!»

– یکی از اصول ما براساس اسممان، رعایت انصاف است؛ شما می‌توانید پاسخ ادعای آن آقا را بدهید!

اما انصاف رعایت نشده است. شما اول حرف یک مدیر را  بشنوید. همیشه می‌گویند قضاوت دوطرفه است. یک نفر شاکی است و نفر دیگر طرف شاکی!

– اگر که غیر از این بود، اینقدر تماس نمی‌گرفتیم برای توضیح شما! تا الان چندین بار است با دفتر شما تماس گرفتم تا این که الان بعد از ساعت و نیم موفق شدم با شما صحبت کنم. شاید خیلی از رسانه‌ها به هر دلیلی این کار را انجام ندهند، اما یکی از اهداف ما رعایت «انصاف» است.

«وجهه‌ی اجتماعی که از بین رفته!

تا این آقا را به شلاق نکشانم، ولش نمی‌کنم

پاسخم را نوشتم و کاری می‌کنم که این آقا به پشیمانی بیفتد و می‌دانید که از نظر قانونی هتک حرمت و تهمت و افترا، 75 ضربه شلاق دارد و من تا این آقا را به شلاق نکشانم ول نمی‌کنم».

– فکر می‌کنم نباید زیاد وارد این مسایل شویم؛ بهتر است بیشتر درباره‌ی بودجه مدرسه صحبت شود!

«این دفعه‌ی سوم است که از این آقا گذشت می‌کنم، چون به اینجا آمد و با معاون من برخورد نامحترمانه‌ای داشت. همکار من بیهوش شد. از اورژانس کسی را آوردم تا حالش جا آمد. او مشکل قلبی پیدا کرد.»

مدیر مدرسه ادامه داد: خانم این فرد آمد و گفت: بخاطر بچه‌ام شما حلال کنید، ببخشیدش! کاش این کار را نکرده بودم و از این آقا یک شکایتنامه تنظیم می‌کردم و این الان دیگر پایش به اینجا کشیده نمی‌شد که به خودش اجازه دهد این ادعا را مطرح کند.

–  موضوعی که در ادعاها مطرح شده اینست که بدلیل این که ایشان پرداختی به مدرسه نداشته، فرزندش مجبور به جمع‌آوری زباله‌های مدرسه شده!؟

مدیر، این ادعا را رد کرد و با نام بردن از یک طرح به نام «آراستگی مدرسه»، این‌گونه پاسخ داد: «واقعا تأسف‌آوره‌ است. ما یک طرح داریم که همه‌ی مدرسه‌های منطقه‌ی ما هم این‌گونه است. زباله نمی‌ریزیم که جمع نکنیم! مبدع این طرح هم خود من هستم. بچه‌ها را تشویق می‌کنیم که زباله نریزند. اسم آن هم آراستگی مدرسه است. بچه‌های مدرسه اولا همه با هم زباله نمی‌ریزند، عکس آن را هم من چاپ کردم و در کل سایت منطقه‌ هست که بچه‌های ما این کار را می‌کنند».

تا حالا چهره‌ی بچه‌ی این آقا را ندیده‌ام که بخواهم روی او انگشت بگذارم

– ولی این دانش‌آموز مدعی است در جریان کارگروهی نبوده که از فرزندش چنین درخواستی شده!

«من بچه‌ی این آقا را تا حالا به قیافه ندیده‌ام. برای من تعجب‌آور است. تا حالا چهره‌ی بچه‌ی این آقا را ندیدم که بخواهیم روی این بچه انگشت بگذاریم. شما می‌توانید مدرسه‌ی من تشریف بیاورید و خبر تهیه کنید هر زنگ تفریح یک کلاس همه با هم زباله‌های درشت را با دستکش یکبار مصرف جمع می‌کنند و به سطل زباله می‌ریزند و بعد دستشان را می‌شویند و صف می‌بندند و سر کلاس می‌روند و ما به آنها کارت تشویقی می‌دهیم. در واقع تشویق می‌کنیم که مدرسه‌ی خودتان را پاکیزه نگه دارید.

هزینه‌ی مشاوره‌ی بچه‌ی این آقا را می‌دهم

شما می‌دانید که من بچه‌ی این آقا را بصورت رایگان هسته‌ی مشاوره می‌فرستم و ساعتی 120 هزار تومان هزینه‌ی مشاور می‌دهم، چون مشکل یادگیری دارد. این آقا این حرف‌ها را هم به شما هم زده است!؟»

دقایقی پس از صحبت‌های خانم مدیر، تماس می‌گیرد و می‌گوید که بدلیل پیگیری حقوقی موضوع از سوی منطقه‌ی سه آموزش و پرورش ، این مطالب منتشر نشود!

نتیجه ندادن پول زور به مدرسه!

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

پیام

  1. خیلی‌متاسفم که همچین کسایی باید بچه های ما رو تربیت کنند، معلمی که تو عصر الان و ارتباطات از این که دستش رو میشه به جای شرمندگی دنبال شلاق زدن اولیاس
    کاملا مشخصه چه کسی مشکل اعصاب داره
    این خانم احتمال داره شاگرداشم به شلاق بکشههههههه
    پول زور گرفتن مد شده ، تو ولی دانش اموزان را به عنوان شاهد داری کسایی که از ترس این که اذیت نکنی فرزندانشان را شهادت دادنشان فایده نداره
    اون قدری شجاعت داشته باشین که کار اشتباهی کردین معذرت خواهی کنین

    9
    2
  2. بابا عجب وقاحتی دارند بعضی ازاین مدیران ارزشی مدارس دولتی این اقا را نمیدانم ولی من 4تا بچه بزرگ کردم که در مدارس دولتی هم پول پرداخت کردم پس بگو چرا جوانهای ما هرروز گریزان تر از دیروز ازباورهای ما یه همچین ادمهائی لیاقت […..] مدرسه رو ندارند تاچه رسدبه مدیر

    8
    1
  3. واقعا که چه مدیری به نظرم ولی باید از مدیر شکایت کنه بخاطر دروغ گفتن و تهمت زدن به بیماری به نظر من که ولی هیچ ایرادی نداره و کاملا راست میگه مدیر مشکل روحی داره

    4
    2
  4. بنظر من باید بدو استخدام کادرهای اموزشی ومدیریتی افاقه روحی وروانی متقاضیان را رصد کرد..

    1
    1
  5. این نوع ادبیات خانم مدیر شایسته و صحیح نیست.
    اصلا صحیح نیست حرف از شلاق و این تهدیدها به میان بیاد. اولیا نظرش را گفته، خانم مدیر هم میتواند پاسخش را ارائه کند این نوع ادبیات بیشتر سبب مخدوش شدن چهره ی مدیران میشود.
    من معلم هستم. اصلا هم با دریافت وجه از اولیا موافق نیستم.
    این گونه ماجراها میتواند فرصت مناسبی باشد تا ریشه ی مشکلات به میان جامعه کشیده شود اما با این نوع پاسخ ها جامعه حساس میشود و به ریشه ی مشکل پرداخته نمیشود.
    ریشه ی مشکل این است که دولت بودجه ی کافی در اختیار مدارس قرار نمیدهد. بودجه های پرداختی دولت حتی برای پراخت قبوض مدرسه کافی نیستند.
    معلمان بارها به پولی شدن آموزش اعتراض کرده اند.
    وقتی دولت بودجه نمیدهد صدمه ی اصلی به چه کسی میرسد؟!
    صدمه اصلی را دانش آموزان و خانواده شان میبینند و سال به سال امکانات آموزشی و کیفیت مدارس تنزل میکند.
    حال چه میتوان کرد؟! مدیران هم بالاجبار از اولیا درخواست کمک میکنند و اینگونه کاسه کوزه ها سر مدیر شکسته میشود و از جایگاه قربانی تبدیل به متهم اصلی میشود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا