حقوق زنان عربستان را نظام پدرسالار حاکم مصادره کرده بود
زن خاورمیانه، جنس دوم است؛ این نگاهی است که او را از اولویتهای سیاستگذاری و سهمخواهی کنار میگذارد. ایران به عنوان کشوری درخاورمیانه هرچند با میزانی متفاوت، اما از این قائله مستثنی نیست. مطالبات زنان در پشت مصلحت اندیشیها نادیده گرفته میشود. در این میان در کشور عربستان که سالیان سال با ایران در ابعاد مختلف سیاسی، مذهبی، اقتصادی و … در کشمکش بوده است، شاهد تغییرات عمده در حوزهی زنان بودهایم تا جایی که به فتوا دادن زنان کشیده شده است؛ تغییراتی که اگرچه در باطن در پی مطالبات زنان نبوده، اما با هر رویکردی به نفع زنان عربستان تمام شده است. حال باید دید ایران که تا به امروز خود را در مقایسه با عربستان، برتر قلمداد میکرد، در حوزهی زنان چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت؟ در این رابطه با «مینو مرتاضی»، فعال حوزهی زنان به گفتوگو نشستهایم:
آیا مقایسهی وضعیت زنان ایران و عربستان صحیح است؟
فرودستی زنان به منزلهی وضعیت متعارف و آشنا، فرهنگها و مدلهای انسانی در سراسر جهان وضعیتی مشابه و مشترک است، اما تجارب رهایی زنان از وضعیت فرودستی در جوامع گوناگون متفاوت و خاص است. زنان ایران برای عبور از وضعیت فرودستی در نظام قبایلی بیش از صد سال است که در تلاش و پیگیر حقوق انسانی خویش هستند که از سوی قدرت سیاسی در چارچوب تبعیضهای جنسیتی به نفع مردان مصادره شد است.
ایران، کشوری است که از 120 سال پیش تا کنون از قانون اساسی، نظام پارلمانی و سایر ملزومات دنیای مدرن برخوردار است. زنان ایرانی در انقلاب مشروطه و رهایی جامعه از نظام قبایلی که در قالب سلطنت استبدادی خودنمایی میکرد، نقش مؤثر ایفا کردند.
هرچند سهم زنان از آزادی و برابری قبل و بعد انقلابهای رهاییبخش در ایران از سوی حاکمان نقض و نادیده گرفته شد، اما این انکارها نه تنها سبب خانهنشینی زنان نشده، بلکه حساسیتها و آگاهیهای جنسیتی آنان را افزایش داده و از سوی دیگر محرک زنان برای حضور در جنبشهای اعتراضی و عدالتطلبانه شده است و به این ترتیب زنان ایرانی راهی طولانی در جهت آزادسازی خود طی کردهاند و همین زمان طولانی، بازگشت آنان به وضعیت فرودستانه و پردهنشینی پیشین را ناممکن میکند.
حضور زنان در دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی و حضور مؤثرشان در نهضت مقاومت و نهضت ملی شدن نفت، جنبش اصلاحات و دهها جنبش اجتماعی ریز و درشت دیگر طی صد سال اخیر سبب شد تا حقوق سیاسی زنان ایرانی نسبت به زنان عربستان از رشد بیشتری برخوردار شوند.
زنان با کسب حق رأی نفوذ بیشتری برای مشارکت سیاسی و اجتماعی در کشور پیدا کردند، از این رو راه اصلاحات در ایران نیز همچون راه پیشرفت زنان، راهی بیبازگشت قلمداد میشود، اما زنان عربستانی با حکومت سعودی که پادشاهی بر اساس روابط ایلی – خویشاوندی نیرومند است، مواجهند و در آغاز راهند.
ثروت عربستان ریشه در فروش نفت دارد و کشوری غیرمولد با اقتصاد تک پایه و ثروتمند است. اینها عوامل موثری برای به تأخیر افتادن اعتراضات و نارضایتیهای موجود هستند. در عین حال پس از انقلاب اسلامی در ایران و وقوع تحولات انقلابی در کشورهای عرب زبان در منطقه و در شمال افریقا، حکمرانان سعودی از سه دهه پیش به استقبال اصلاحات رفته و به تعدیل رفتار سختگیرانه خود با زنان پرداختند.
استقبال دولت از تحصیلات بیشتر دختران در داخل و خارج کشور، ایجاد فرصتهای شغلی با توجیه خدمات به زنان از طریق زنان و اعطای حقوق اقتصادی به زنان از جمله اصلاحات دهههای اخیر در عربستان است.
نفوذ مفتیها مانع حمایت مردان از زنان نشده است
زنان در عربستان از حقوق اقتصادی قابل توجهی برخوردارند و شاخصههای توسعهی انسانی از جمله برخورداری از آموزش؛ بهداشت و درآمد مناسب در مورد زنان عربستان صدق میکند و در شاخصهای توسعهی انسانی در رتبهی بالاتری نسبت به زنان ایرانی قرار میگیرند، اما در حقوق سیاسی، اجتماعی از زنان ایرانی عقبتر هستند.
تحصیلات در عربستان تا سطح دانشگاه برای زنان رایگان است و هم اکنون 58 درصد دانشجویان دانشگاههای عربستان، زنان هستند. زنان در عربستان، 25 درصد نیروی کار و 16 درصد نیروی بیکاران را تشکیل میدهند و با تفکیک جنسیتی رشتههای دانشگاهی مواجهند و نمیتوانند معماری و خبرنگاری و مهندسی بخوانند، اما 20 درصد مالکیتهای کسب و کار در عربستان به زنان اختصاص دارد. بیشتر مشاغل زنانه در بخش بهداشت و آموزش طبقهبندی میشود.
مفتیها در عربستان بسیار پر نفوذند، هرچند تحت تأثیر قدرت و ثروت سلطنت قرار دارند. اما مردان دولتی در سالهای اخیر از اصلاحات به نفع زنان حمایت کردهاند. طبق یک نظر سنجی که اخیراً در عربستان انجام دادهاند، 90 درصد افراد خواهان اعطای حقوق بیشتر به زنان شدهاند. زنان سعودی قابلیتهای خود را در فضاهای دانشگاهی و حرفهای ثابت کردهاند. مشکلات اقتصادی ناشی از لجاجت عربستان با کشورهای نفتخیز و افزایش استخراج نفت که منجر به کاهش قیمت نفت شد، سبب استقبال از کار زنان به جای کارمندان و کارگران خارجی شده است.
در عین حال باید توجه داشت وقتی از زن عرب سخن می گوییم با تمام تفاوتهای موجود نمیتوان فرهنگ و نگرش زنان عربستان را از دیگر زنان عرب تفکیک کرد. زنان در عربستان تجارب مبارزه با سلطهی استعمار و سنتهای قبایلی را در حافظهی تاریخی خود دارند. زنان کشورهای سوریه، عراق، تونس، مراکش، الجزایر، فلسطین و زنان خاورمیانه با زنان عربستان سعودی فرهنگ و زبان مشترک دارند و انتقال تجارب از راه زبان و فرهنگ مشترک در قالب تجارب انضمامی میتواند به زنان عربستان برای پایداری تغییرات بوقوع پیوسته یاری رساند.
وقوع تغییرات شتابزده در عربستان برگرفته از اقتصاد سیاسی
باتوجه به تغییرات این روزهای عربستان و سیاستهایی که تا پیش از این حکومت عربستان در حوزهی زنان داشته است، شما دلیل این تغییرات سریع را چه میدانید؟
در تبیین شتاب تغییرات در اجتماع سنت گرای قبیلهمحور عربستان که تا پیش از این آشکارا بدور از تغییرات کیفی عمل میکرد و آنها را در ضدیت با عرف و شرع قرار میداد؛ بطور قطع متوجه ناکارآمدی و وجود بحران در ماشین قبیله در عصر حاضر میتوان شد.
در کاربرد نظریهی شتاب برای تبیین تغییرات در عربستان یادمان باشد که شتاب، سرعت فیزیکی نیست، بلکه ملاک اندازهگیریِ سرعت و تغییر، جهتِ حرکت است. شتاب وقتی مطرح میشود که ما ناچار میشویم مدلِ سادهی تغییر یکنواخت یک متغیر در یک مسیر ثابت را کنار بگذاریم و به تغییرات پیچیدهتری بپردازیم که مستلزم دگرگونیهای عمیقتری در سیستم هستند.
بسیاری از کارشناسان سیاسی، وقوع تغییرات شتابزده در عربستان را برگرفته از اقتصاد سیاسی میدانند. در عین حال نمیتوان انکار کرد که ماشین قبیله برای عبور از بحران ناکارآمدی بدلیل تمرکز ثروت و قدرت نزد تعداد محدود به ماشین سرمایه بیش از سایر وجوه کارکردی اجتماعی، احساس همدلی و همذاتپنداری میکند. هرچند ناگفته پیداست که ماشین قبیله با تمام ساز و کارهایش تاب ایستادگی و استقلال در برابر ماشین سرمایه را ندارد.
شتابزدگی حکومت عربستان در اعطای حقوق انسانی زنان بیانگر این واقعیت نیز هست که حکومت عربستان برای ایجاد نظام اقتصادی خلقالساعه و متفاوت از نظام بحرانزدهی اقتصادی – سیاسی در ماشین قبیله چارهای جز روی آوری و پناه بردن به ماشین سرمایه و شتاب دادن عمدی و صوری به تغییرات نداشت. یک شبه ره صد ساله رفتن نمایش مذبوحانه و شعبدهبازی قدرتهایی است که از عاقبت خود هراسانند.
حکومت عربستان امیدوار است با تزریق عطایای ملوکانه به جامعه و به زنان بتواند جلوی بروز بحرانهای اجتماعی_اقتصادی را که منجر به هوشیاری بسیاری افراد و نهادهای اجتماعی نسبت به ناکارآمدی سیستم میشود و شکلگیری جنبشهای اجتماعی سیاسی را مقدور و میسر میکند را بگیرد و یا دستکم نارضایتیهای موجود را مهار کند تا بتواند با حفظ جایگاه خود به عنوان حاکم عادل با رؤیایی نوگرا، اما در اصل کهنه، به بهره کشی از مردم و زنان ادامه دهد. در عین حال باید به تلاشها و کنشهای زیرپوستی زنان عربستان نیز توجه کرد.
با وجود سرکوب شدید در نظام قبایلی، زنان عرب بدلیل گسترش امکان آشنایی با جهان مدرن از آگاهیهای جنسیتی برخوردار هستند، اما بنظر میرسد حساسیتهای جنسیتی زنان عرب تحت نفوذ ثروت و زیر سایه مکنت پدر، همسر و برادر رشد چندانی نکرده است!
در عین حال حق در دوران نوین براساس فردیت و شخصیت انسان تعیین یافته و به رسمیت شناخته میشود، اما در نظام قبایلی، فردیت معنا ندارد و فرد از قبیله رانده شده، هیچ است. مطرودان قبیله در کویر بیکسی و بیچیزی هبوط میکنند؛ هبوط جایی است که حق برابری همچون نابرابری در آن معنا ندارد.
به نظر شما این تغییرات در عربستان پایدار است؟
تغییر اجتماعی تغییری قابل رویت در طول زمان است که موقتی یا کم دوام نباشد و قابلیت این را داشته باشد که بر روی ساخت یا وظایف سازمان اجتماعی یک جامعه اثر گذارد و جریان تاریخ آن را دگرگون کند. تغییرات اجتماعی وقتی پایداری مییابند که از نسلی به نسل دیگر منتقل شده و منجر به تحول در عمیقترین لایههای روابط فردی و اجتماعی جامعه شوند.
تغییرات اجتماعی با فرهنگ و ارزشهای اجتماعی ارتباط تنگاتنگ دارند. «بروس کوئن» در کتاب مبانی جامعهشناسی مینویسد: «ارزشها، احسا سات ریشهدار و عمیقی هستند که رفتار و روابط اجتماعی را ساماندهی میکنند. ارزشها با ساخت معیارهای قضاوت اخلاقی دربارهی کنشهای فردی و روابط اجتماعی، احساس تعلق خاطر به جامعه و همبستگی و نظم و وحدت اجتماعی را محقق میکنند. عوامل مؤثر در تغییرات اجتماعی را میتوان نبود تعادل جمعیتی، تضادهای اجتماعی، جبر اقتصادی، نوآوریها، ابداع، فشارهای ساختاری، نظام قانونی نا کارآمد؛ نداشتن سازگاری با نظم اخلاقی؛ تضاد در ارزشها و تعارض میان نقشها و اضطراب در پایگاههای اجتماعی و تعمیق فاصله بین آرمانها و ارزشها با واقعیت موجود برشمرد.
ارزشهای اجتماعی که از فرهنگ، مشروعیت خود را میگیرند، نقشهای جنسیتی، بینش اجتماعی، ساختارهای اجتماعی، ارزشها و هنجارهای اجتماعی را میسازند و بصورت سیکل دوباره وارد فرهنگ جامعه میکنند. ارزشها به همراه فرهنگ به کندی و طی زمان نسبتاً طولانی با کم شدن تاثیراتشان در ساختارهای اجتماعی، کارکردشان را از دست میدهند و در معرض فروپاشی قرار میگیرند، اما هرگز بطور کامل از بین نمیروند.
کند و تدریجی بودن حرکت فرهنگ و ارزشها به تغییرات فرصت میدهند تا عمیقترین لایههای زیرین و روابط ناپیدای اجتماعی را در بربگیرند. به این صورت پایداری تغییرات اجتماعی را در تحولاتی که میآفرینند میتوان پیگیری و جستوجو کرد. به این ترتیب از تغییرات شتابزده نمیتوان انتظار تداوم و نتایج دلخواه داشت،
اما اگر این تغییرات بتواند طی زمان منجر به ایجاد تحول در جامعه شود، آنگاه میتوان گفت که تغییرات جنبهی پایداری پیدا کرده است؛ عاملی که به پایداری این نوع تغییرات میتواند کمک کند و همچون سدی مانع بازگشت به وضعیت پیشین شود.
حقوقی که امروزه زنان عربستان بدست آوردهاند، حتی اگر فرمایشی و عطیه ملوکانه بنظر برسد، در اصل حقوق انسانی و خدادادی زنان بوده که از سوی نظام پدرسالار حاکم در قبیله مصادره شده بود و زنان عرب مدتهای مدید خواهان آنها بودند و تا آنجا که در توان داشتند و سرکوبها اجازه میداد، زمینه را برای احیا و تحقق آن فراهم کرده بودند.
فتوا دادن حق نادیده گرفته شده در زنان قرآن
این حقوق همچون بارانی که بر کویر تشنه ببارد، جذب شخصیت و روان زنان عرب خواهد شد و گوارای وجودشان باشد. در حال حاضر مهمترین حق انسانی و خدادادی زنان عرب که از سوی حاکمیت قبیله به رسمیت شناخته شده، حق فتوی دادن است. این حق در واقع حق مغفول مانده زنان در همهی جوامع مسلمانی است که تبعیضهای جنسیتی به جای نص صریح قران بر آنها سیطره دارد.
چه بسا زنان عرب بتوانند با بدست آوردن حق خدادادیشان؛ برداشتها از شرع و فقه را از انحصار مردان فقیه خارج و نگاه و برداشت زنانه را هم در آن وارد کنند تا شریعت و فقاهت همچون همهی ارکان حیات و هستی بر وحدت جنسیتی (به جای تبعیضهای غیر توحیدی) استوار و پیش رونده شود.
زنان عرب اگر بتوانند با استفاده از فرصتی که پیدا کردهاند، به تصحیح روابط تبعیضآمیز جنسیتی در کشورشان بپردازند و باب گفتوگو با اقشار وسیعتر اجتماعی را بگشایند و حقوق اعطایی را در بسترهای چالش با واقعیتهای اجتماع محرز و استیفا کنند، تغییرات را از سطح و روبنای اجتماعی به لایهای زیرین جامعه و روابط عاطفی و قانونی بکشانند، آنگاه میتوان به پایداری این تغییرات و قابلیت تحول یابندگی آنها اعتماد کنند.
زنان عربستان عقبگرد نخواهند کرد
در صورت پایدار نبودن، واکنش زنان عربستان را چه پیشبینی میکنید؟
تغییرات اجتماعی زود گذر تغییراتی هستند که دورهی زمانی آنها زیر 50 سال است و به آنها هوسهای اجتماعی می گویند. هوسهای اجتماعی ارزشهایی هستند که فقط برای جلب توجه دیگران بر زندگی اشخاص حاکم میشوند و پس از طی دورهی زمانی با هوس دیگری دلیل وجودی خویش را از دست میدهد. هوس اجتماعی، راهی است برای بدست آوردن هویت اجتماعی. هوس اجتماعی در زمان بحرانهای اجتماعی گسترش مییابد و به عنوان شاخصی برای اندازه گیری بحرانهای اجتماعی بکار میرود.
اگر تغییرات منجر به تأثیر گذاری در شاخصهایی همچون آزادی، انتخاب سبک زندگی و افزایش منزلت اجتماعی سیاسی زنان در عربستان شود، بطور قطع از ثبات و دوام برخوردار خواهد شد. بنظر میرسد با توجه به وجود زمینههای اصلاح در بطن و متن جامعه عربستان، تغییرات موجود، انگیزه و فرصتی خوب برای شکلگیری و حضور زنان در جنبشهای اجتماعی برابریخواهانه و عدالتطلبانه جنسیتی در عربستان باشد.
اگر زنان نتوانند از فرصت موجود بهره کافی ببرند و یا حاکمیت با رفتار موذیانه و سرکوب، امکان تعمیق فرصتهای برابر موجود را ا ز زنان باز ستاند، این تغییرات قابلیت پایداری پیدا نخواهند کرد. به بیانی دیگر از زنان به عنوان ابزار تبلیغات اصلاحات از نوع روبنایی در جامعهی عربستان سوءاستفاد خواهد کرد، از این رو باید منتظر ماند و دید که زنان عربستان تا چه حد حاضرند از ثروت و امنیت اندرونی به نفع آزادی و برابری انسانیشان بگذرند.
سالیان سال است که دولت ایران وعدهی زمینه سازی ورود به ورزشگاه را به زنان ایران میدهند. دلیل به نتیجه نرسیدن این دست از زمینهسازیها را چه میدانید؟
به گمان من علت دست نیافتن زنان به این حق حضور در ورزشگاهها، در درجهی اول مربوط به بیهنجاری فراگیری است که جامعه را درون خود کشیده و حالت آنومیک به جامعه داده است؛ مانند ارایهی آمار روزانه 11 خودکشی موفق و پنج قتل برنامهریزی شده از تریبونهای رسمی کشور و افزایش شمار زنان کارتنخواب و دختران فراری!
این قبیل بدبختیها که اغلب بدلیل غلبهی نگرش جنسی برجامعه تحمیل شده است، مانع جلب حمایت افکار عمومی از مطالبه و انتظار زنان برای گذراندن اوقات فراغت زنان ورزش دوست در ورزشگاههای مختلط میشود، حتی در اذهان عمومی توده زنان که درگیر انبوهی از گرفتاریها همچون گرانی و فقر و تبعیضهای حقوقی، اقتصادی، خشونتها و آسیبهای اجتماعی هستند.
مطالبهی حضور در ورزشگاه نیازی کاذب تلقی میشود، اما پیگیری و مقاومت زنان و دختران جوان ایرانی برای حضور در ورزشگاه و دیدن بازیها تا آن حد که به تغییر قیافه و پوشیدن لباس مردانه تن میدهند، بیانگر جدی بودن این خواست و مطالبهای است که با اعتماد به زنان در جهت حفظ خود براحتی قابل پرداخت است.
انتهای پیام