علت عدم بازتاب رسانهای آتش سوزی در وزارت نیرو چه بود؟
شفقنا نوشت: صبح دوشنبه ۱۶ بهمن بود که ساختمان برق حرارتی وزارت نیرو دچار آتش سوزی شد و اگرچه عملیات اطفاء حریق آن تا ساعتها بعد ادامه داشت اما اطلاعرسانی به گونهای بود که به نظر میآمد سه شنبه این آتش سوزی شروع شده است. آنچه ساعتی پیش گفته شد به طور کامل مهار شده است. چرا رسانهها به این حادثه چنان که باید توجه نکردند؟ مهمترین وظایف رسانه در چنین حوادثی و بعد از آن چه میتواند باشد؟
نمیدانستیم آنجا چه خبر است
آزاده خانی، دبیر بخش حوادث روزنامه «هفت صبح» درباره اطلاعرسانی نامناسب از آتشسوزی یکی از ساختمانهای وابسته به وزارت نیرو در روز اول به شفقنا میگوید: حادثه این ساختمان اداری یک حادثه معمولی بود. جزو حوادثی بود که آقای ملکی هم در روز اول خیلی معمولی آن را بیان کردند و در همان روز اول فقط به این خبر بسنده کردند که آتشسوزی در کدام طبقه بود. من همین سؤال را از آقای ملکی پرسیدم که که جواب داد ما اطلاعات زیادی از ساختمان نداشتیم. آنجا یک ساختمان اداری متروکه است که قبلاً شهرداری و آتشنشانی اعلام کرده بودند، این ساختمان جزو بافتهای فرسوده است و احتمال ریزش آن وجود دارد. فقط یکبخشی در آن کار اداری انجام میدادند و بیشتر بهعنوان موزه و انبار اسناد و مدارک بوده است.و بخش اداری بسیار فعالی نداشته است. برای همین تعداد کارکنان زیادی در آن نبودند وگرنه یک فاجعه انسانی دیگر رقم میخورد.
او با اشاره به ابهامات شایعات منتشر شده پس از این حادثه تاکید میکند: نپرداختن رسانهها به این اتفاق بیشتر به این خاطر بود که ما خبرنگاران اصلا نمیدانستیم آنجا چه خبر است. در همان روز اول پیگیر آن بودیم و مدام این سؤال را میپرسیدیم چرا آتش خاموش نمیشود.
گفتند اطفاء حریق شده است
بهناز غفاری، مدیر گروه اجتماعی ایسنا اعلام اطفاء حریق را دلیل بر اطلاعرسانی کم در روز اول میداند و به شفقنا رسانه توضیح میدهد: ما خبر اول را از آتشنشانی گرفتیم و آن را کار کردیم. این سازمان اعلام کرده بود که حریق، اطفاء شده است. خبرنگارها از آقای ملکی پرسیدند چرا حریق اطفاء شده، ادامهدار شد که پاسخ دادند گویا دیوار کاذبی در آنجا وجود داشته و آتشنشانان که بخشی از دیوار را اطفاء کرده بودند، آن بخش دیوار را یا ندیدند و متوجه آن نشدند و نمیدانستند پشت دیوار کاذب هم آتشسوزی است.
او ادامه میدهد: در بسیاری از موارد خبرها را از آقای ملکی دریافت میکنیم که این مورد را هم طبق سخنان ایشان اطلاعرسانی کردیم. به خاطر همین خبرنگار در روز اول در محل حادثه حاضر نشد و خبر اطفاء در بسیاری از خبرگزاریها منتشر شد. از وقتی فهمیدیم آتش دوباره شعلهور شده از همان لحظات شروع به پیگیری اخبار کردیم. از روز گذشته هم عکاس و خبرنگارهای ما در محل حادثه هستند.
پلاسکو برای ما درس شد یا نشد
خانی در ادامه با مقایسه این حادثه با اتفاق پلاسکو میگوید: در حادثه پلاسکو همه آتشنشانها برای خاموش کردن و کمک عجله داشتند و تلاش این بود که آتش را حتماً خاموش کنند و جانشان برایشان خیلی مطرح نبود. ولی اگر فیلم رئیس آتشنشانی را در خصوص حادثه وزارت نیرو ببیند، متوجه میشوید به آتشنشانها میگوید لزومی ندارد وارد ساختمان بشوید چون آدمی در آن ساختمان وجود ندارد، برای همین نگران به نظر نمیرسند. واقعا پلاسکو برای ما درس نشد و همچنان تجهیزات آتشنشانهای ما بهروز نیست.
غفاری با نظر خانی موافق نیست و روند اطلاعرسانی و مدیریت کردن در این حادثه را بهتر از پلاسکو میداند و توضیح میدهد: در این حادثه به نظرم شاید از نظر وسعت و بعد شبیه پلاسکو نباشد اما میتواند ویژگیهای مشترکی با پلاسکو داشته باشد. رسانه یا حتی مأموران آتشنشانی بر اساس تمام آموختههای کسب شده از پلاسکو خیلی بهتر رفتار کردند، چه ازنظر خبری چه از نظر امدادگری. مثلا در این حادثه خیلی مواظب بودند مأمور آتشنشانی دچار حادثه نشوند و رسانهها هم حواسشان به نوع اخبار بود و واقعاً حادثه پلاسکو درس بزرگی هم برای رسانهها داشت و هم برای مسئولان و متولیان مربوطه.
او ادامه میدهد: طبق اعلام خبرنگاران و آقای ملکی، آتشنشانها با نظم و ترتیب خاصی وارد ساختمان میشدند و از ساختمان خارج میشدند. همچنین بحث امنیت و مدیریت منطقه خیلی خوب شده بود. در حادثه پلاسکو میدیدیم خیلیها سلفی بگیر هستند و میخواهند عکس بگیرند و همین روند عملیات امداد را دشوار کرده بود. در این حادثه این نوع رفتارها خیلی کمتر شده و رفتار شهروندان هم خیلی منطقی شده بود. هرچند سطح حادثه خیلی فرق میکرد.
رسانهها ایمنی شهری را پیگیری کنند
غفاری درباره این که چرا خبرنگارها علاوه بر اخبار معمول حادثه، دربارهی نقشه ساختمانهای حادثه دیده و اسناد موجود در این ساختمانها اطلاعاتی نمیدهند، توضیح میدهد: به نظر من رسانهها میتوانند بحث ایمنی شهری را خیلی پیگیری کنند. کاری که ایسنا قبلاً انجام میداده و در حال حاضر هم انجام میدهد. ساختمانها و بناهای ناایمن طبق اعلام آتشنشانی داریم که بخش زیادی از آنها مربوط به دستگاههای دولتی و غیردولتی است و رسانهها باید پیگیر این موضوع باشند. بعد در همین حوزه به دنبال نقشه ساختمان باشند و با مهندس ناظر صحبت کنند این به نظرم بسیار تأثیرگذارتر است.
او ادامه میدهد: طبقهبندی اسناد و اتخاذ تدبیرهای مهم برای این که در چنین حوادثی اتفاقی برایشان نیفتد، به مدیریت بحران مربوط نمیشود و بیشتر به اقدامات مدیر آن دستگاه مربوطه برمیگردد که در نگهداری و دستهبندی آنها دقت نظر بیشتری داشته باشد. هرچند بخش دیگر آن و پیگیری این که اسناد چه چیزی بوده، بر عهده رسانههاست. البته این یک نمونه کوچکی از ساختمانهای ناامن در تهران است؛ پس باید رسانهها از قبل حادثه دست به کار شوند تا شاهد پلاسکوی دیگر نباشیم. ساختمانهای فرسوده زیاد داریم که ایمنسازی نشدند.
خانی هم با بیان این که کسی نقشه را به خبرنگارها نمیدهد، بیان میکند: متأسفانه در چنین حوادثی خط قرمزهای زیادی داریم و واقعاً معلوم نیست مسئول واقعی تعیین این خط قرمزها چه کسی است. یادم است زمانی همشهری محله قصد داشت بانک اطلاعاتی محله را راه بیندازد. یک سیستمی بود که اگر هر منطقهای را در آن وارد میکردید، تمام مکانهای موردنظر آنجا را نشان میداد و متأسفانه با زدن برچسب اجازه فعالیت به آن ندادند.
دبیر بخش حوادث «هفت صبح» با انتقاد به بعضی دورههای آموزشی خبرنگاری بعد از پلاسکو میگوید: ستاد بحران یک کارگروه رسانه بحران تشکیل داد تا به خبرنگاران حاضر در حادثه پلاسکو آموزشهای لازم را بدهند که در حوادث بویژه با ابعاد ملی، چه طور اطلاعرسانی کنند. سه روز این کارگروه برگزار شد اما هیچکدام از ما بهعنوان خبرنگار حوادث، شهری و انتظامی که حادثه را پوشش میدادیم، در این کارگروه شرکت نکردیم. بیشتر افرادی از خبرگزاریها و روزنامهها در این کارگروهها شرکت کردند که شاید یکبار هم به محل حادثه نرفته بودند و بیشتر به خاطر رزومه خود آمده بودند. یا وقتی وزیر بهداشت گفت همه خبرنگارها بعد از حادثه میتوانند رایگان چکاپ شوند، خیلی از خبرنگاران به خاطر مشغله وقت نکردند این کار را انجام دهند.
انتهای پیام